🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت625 📝
༊────────୨୧────────༊
نگاهم درون چشمان پدرم قفل میشود که با نگرانی تماشایم میکند، نگاهم را میچرخانم همه دور من جمع شده اند، درست جایی هستم که آن اراذل بوده اند... با وحشت به تک تک آشناهایم نگاه میکنم شهاب کنار پدر زانو زده و نگرانی از نگاهش میبارد، نگاهم روی پدر زوم میشود... احساس امنیت در بند بند وجودم لانه میکند و با گریه دستانم را دور گردن پدر حلقه میکنم و زار میزنم، صدای گریه مادر همراهی ام میکند و همه نگرانند...
کوروش از آن پسرهای جوان مزاحم با عصبانیت حرف میزند و شهاب هنوز کنار من و پدر نشسته و نگران است...
دستهای امن پدر پشتم را نوازش میدهد و نجوا میکند:
-تموم شد بابا... حسابشونو رسیدیم... آروم باش... تموم شد بابا...
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع