عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت724 📝
༊────────୨୧────────༊
زانوهایم را بغل میگیرم و چفت دیوار چمباتمه میزنم، بغض؛ گلویم را فشار میدهد، خسته از این اوضاع سرم را به دیوار میکوبم، صدای آقاجون را میشنوم که خطاب به پدر میگوید:
-با مادرت اینجوری حرف نزن شهریار! ما کی بدی پریارو خواستیم؟ اگه بیشتر از تو و مادرش دوستش نداشته باشیم؛ کمتر از شما دوستش نداریم! تمومش کن این کینه ای که از شهاب به دل گرفتی، جوونا همدیگرو دوست دارن!
پدر با تحکم می گوید:
-کینه نیست آقاجون، دارم برای دخترم پدری میکنم، کورکورانه اجازه دادم با اون سهراب عوضی ازدواج کنه، این بار نمیخوام تصمیم اشتباه بگیره، غیر از اینا زمین به آسمون بیاد من شهابو به عنوان دامادم نمیخوام ببینم، حتی یک لحظه هم درموردش فکر نمیکنم، شهاب از چشمم افتاده آقاجون، اگه من پدر پریام اجازه نمیدم همچین رابطه ای شکل بگیره!
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع