eitaa logo
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
25.2هزار دنبال‌کننده
634 عکس
278 ویدیو
7 فایل
هرگونه کپی و نشر از (رمان همسر استاد) و (رمان عشق غیر مجاز)و(همسر تقلبی من)از سوی مدیر سایت و انتشارات پیگرد قانونی دارد⛔ نویسنده کتابهای👇 شایع شده عاشق شده ام به عشق دچار میشوم در هوس خیال تو نویسنده و مدیر کانال👇 @A_Fahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ #همسر_تقلبی_من #به_قلم_
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ جوابی داده بودم که آراد ازم توقع داشت تو این موقعیت بشنوه، پدربزرگ سری تکان داد: -اگه دوسش داری چطور برات اهمیتی نداره که توبیخش کنم؟! چند بار پلک زدم؛ از این صحبتا کلافه شده بودم، این پیرمرد به هر نحوی تصمیم داشت مچ منو بگیره و منتظر کوچکترین گاف از طرف من بود، پوفی کشیدم: -من این حرفو نزدم، فقط ترجیح میدم با آراد جان حرف بزنید چون گمونم حرفای نوه‌تونو بهتر قبول داشته باشید! نیشخندی زد که حسابی حرصمو در‌آورد، خدا خدا میکردم دست از سرم برداره تا به کلاسم برسم که بعد از مکثی طولانی بالاخره گفت: -فعلا باهات کاری ندارم میتونی بری!
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ #همسر_تقلبی_من #به_قلم_
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ فوری بلند شدم و بی توجه به هر چیزی سمت در عمارت رفتم، بیش از اندازه کلاسم دیر شده بود، صدای پایه های صندلیش اینو نشون داد که از پشت میز بلند شده و بعد صداش مطمئنم کرد: -تا بهت اجازه ندادم حق بیرون رفتن از این عمارتو نداری! مات تو جام خشک شدم، دیگه داشتم عصبی میشدم، با دستایی مشت شده سمتش چرخیدم که با تحکم نگاهم کرد، زبونم از گفتن هر حرفی قاصر بود... مردد نگاهش میکردم که به بالا اشاره کرد: -فعلا تو اتاق آراد بمون، دلم نمیخواد عروس آینده‌ام تنها زندگی کنه! این مرد عجیب با ابهت و خشن بود، گمونم عماد موقع عصبانیت به شدت شبیه پدربزرگش میشد... با نگاه خیره اش چاره ای برام نمونده بود جز رفتن و درخواست کمک کردن از آراد... مرد کله شقی که با پیشنهاد چشم گیرش منو تو این مخمصه انداخته بود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ دیگر چیزی نمیشنوم و با اضطراب وارد خانه میشوم، با صدای لرزانی مادر را صدا میزنم: -مامان... مامان... بابا اومد! مادر از آشپزخانه سرک میکشد: -خب بیاد؛ مگه روح دیدی دختر! -وای مامان... آخه منو جلوی خونه آقاجون دید! -اوف از دست شماها! من که حرفی میزنم میگی هیچی نگو... حالا خودت برو درستش کن! -بدترش اینه که شهابم اومده بود اونجا! این بار لبش را گاز میگیرد: -ای داد بیداد، حالا بابات برج زهرماره تا خود شب...
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ با استرس مقابلش می ایستم: -مامان برو یه وقت اتفاقی نیفته، برو بابارو بیار خونه! با کلافگی سر تکان میدهد: -ای خدا از دست شماها... شالی روی موهایش میگذارد و از خانه خارج میشود، با نگرانی داخل نشیمن قدم میزنم و چند بار از پنجره به بیرون نگاه میکنم تا بلکه چیزی دستگیرم شود، اما خبری نیست! از کنجکاوی و نگرانی چیزی نمانده تا پس بیفتم، تنها امیدوارم کدورت ها کم و کمتر شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ #همسر_تقلبی_من #به_قلم_
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ پله هارو بالا دویدم و در اتاق آرادو بی اجازه باز کردم، به قدری عصبی و پرخاشگر بودم که حتی برام مهم نبود تازه از حموم اومده و فقط یه حوله تنشه، هر وقت دیگه ای بود حتما عذرخواهی میکردم و بیرون میرفتم اما نه حالا و با این اوضاع عصبانیتم. مستقیم جلو رفتم و تو صورتش انگشت اشارمو تکان دادم: من باید با شما و خانوادتون چکار کنم آقا آراد؟ رسما زندانی این عمارت لعنتی تون شدم، یا همین حالا هرطور شده منو از اینجا می‌برین بیرون یا قید تموم قول و قرارمونو میزنم و میرم میگم که همه چی یه بازیه! با چشای گرد شده نگاهم کرد و بعد شوکه گفت: -نباید کاری کنی الناز! تو نگران چی هستی؟ نگران کلاس و دانشگاهت؟ بابای من مدیر همون دانشگاهیه که توش درس میخونی... اصلا نیازی نیست نگران باشی چون پارتی داری به این کلفتی!
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ #همسر_تقلبی_من #به_قلم_
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ و به خودش اشاره زد که گفتم: -پارتی میخوام چکار؟ درس و کلاسام رو هواس، اگه این ترم پاس نشم... باز خواستم تهدید کنم که با آرامش توضیح داد: -پاس میشی... ببینم الناز تو واقعا اون خوابگاه فکستنی تو به این عمارت ترجیح میدی؟ بری خوابگاه بین ۴ تا دختر دیگه سرو کله بزنی که چی؟ اصلا جای خوابت هیچ... حتی غذای درست و حسابی هم بهتون نمیدن الناز... من واقعا متعجبم چرا از این موقعیتت استفاده نمیکنی! آراد درست میگفت... زمانی که به خوابگاه رفتم، تمام اتاقا ظرفیتش تکمیل بود و منو به اجبار به یکی از اتاقا فرستادن، هر ۴ تا تخت پر بود و من مجبور بودم روی زمین بخوابم... غذای دانشگاه و خوابگاهم تنها برای سیر شدنمون کافی بود نه لذت بردن ازش!
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ #همسر_تقلبی_من #به_قلم_
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ پوفی کشیدم که نجوا کرد: -من اسمتو میدم به بابا تا حسابی هواتو داشته باشه پس نگرانیت بی‌جاس! فقط یک هفته تحمل کن الناز جان... اگه بفهمن همه چی دروغه خیلی پیششون ضایع میشم، اصلا همه چی خراب میشه... لطفا لطفا یکمی طاقت بیار، قول میدم پول بیشتری برات بریزم. کلافه لبه تختش نشستم و سرمو تو دستام گرفتم، من باید چکار کنم آخه؟ یهو یاد عزیز افتادم و محکم زدم روی گونه ام... موبایلمو برداشتم وای عزیز چندین بار تماس گرفته بود و خاله مریم پیامک فرستاده بود، حسابی نگرانم شده بودن... رو به آراد گفتم: -میشه ساکت باشید، من باید با مامانم تماس بگیرم! سر تکان داد و سمت حمام رفت که با عزیز تماس گرفتم... اه لعنتی... شارژم تموم شده بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 🎬 💞 ❤️‍🔥 🏖 یه قندونِ صورتت❤️‍🔥 ❚❚ 𝑱𝒐𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒎𝒖𝒔𝒊𝒄 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍👇 ┅────────‌‌┅ 𖧷-‹.𝒋𝒐𝒊𝒏: | @Tykecell ┅────────‌‌┅