eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
420 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
.🖤⃟🌿. أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى سلام بر فرزند جنّة المأوى...🥀 . . اَمیٖرے‌ٖحُسِینٌ‌وَنِعْم‌َالْاَمیٖر↯ .🖤⃟🌿. https://eitaa.com/heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
┋#ازخالق_به‌مخلوق 💙┋ «و به زنان با ايمان بگو: «چشمانِ خود را [ازنگاه به هر نامحرمى‌] فرو بندند و
🦋◖ "به مردان باایمان بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فروگیرند،و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکیزه‌تر است؛خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است!" ✿﴿ ســوره نور،آیـه 30 ﴾✿ - چه‌کسے ما را شنیـد الا خدا؟ :) ♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
{ 🌻' ‌} . . . 🖋 اگہ ادعا می‌کنیم کہ مُحرم و عاشورا رو درک کردیم ، باید بہ خودمون نگاه کنیم و ببینیم کہ توی این ۱۴ روزی کہ از محرم گذشت ، چہ قدر بہ امام زمانمون نزدیک شدیم! ⚠️ اگہ همون آدمِ سابقیم و درک نکردیم ؛ خیلے عقبیم... . . . حرف‌هاۍ‌ خودمونیمون.. ➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
💚' › نصيحت و خيرخواهى در رسالت پيامبر اكرم ﷺ وجود حق تعالى شخص حضرت محمّدﷺ را به رسالت دين خود برگزيد؛ زيرا نقش شريف حضرت شايستگى پذيرش انوار نبوّت را داشت.🍂 اين برگزيده، از بهترين خلق است براى امرى بس بزرگ كه همان، دعوت مردم به حق بود.🌿 «رسالت» در لغت به معناى توجّه و نظر داشتن به چيزى است ولى مراد از اين كلمه، امر خداوند به بنده‌اى كه به واسطه فرشته‌اى بر او آشكار شود و به زبان او سخن گويد؛ و اين براى دعوت مردم و تبليغ احكام الهى بالاترين درجه نبوت است. رساندن احكام شريعت به وسيله انسانى وارسته كه در شرايط بسيار سخت، مأموريت تبليغ دين را به عهده گرفت.🖤 . . || سجّاده هم به او دل‌بستھ بود.. 🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
•| #بی_بهونه •🧩|• بیاین برای ظهـ♡ـور امام زمان(عجل الله) قدمی برداریم 🤝🚶 شرایط بیعت یاران خاص با ا
•| •🧩|• بیاین برای ظهـ♡ـور امام زمان(عجل الله) قدمی برداریم 🤝🚶 شرایط بیعت یاران خاص با امام زمان (عجل الله) حضرت صاحب الزمان (عجل الله): در کوه صفا به یاران خود خطاب میکند:🗣 چند نکته‌ دیگری که: « باید منشور هم‌پیمانی شما یاران با من باشد»🤝 👇👇👇 16ـ بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.🫢 17ـ هرگز شراب نخورید🙊 18ـ هرگز لباس زربافت (بافته شده از تار و پود طلا) نپوشید🛑 19ـ هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازند🙇‍♀️ 20ـ لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.😌 <<اللهم عجل لولیک الفرج>>🖤 🤲 . . بدونِ بهانه‌ها، بیش‌تر به دل می‌نشینند😌.. 🪐••| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
🍃🌼 •. در دوریِ تو ،زمین همیشه سرد است😔 در دوری تو دل زمان پر درد است❤️‍🩹 در دوریت ای عزیز ذکر لب ما📿 ای حضرت عشق! زودتر برگرد است ...🌱💛 . . همهـ‌جا مےبینم رخ زیباے تـو را .. .•🍃🌼 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
17.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪁... 「 .🖤' !」 -اصلا میشنوے‌ این صدامو؟ -اصلا میبینے‌ گریہ هامو؟ بیا دونہ به دونہ بشمارم غمامو السلام علیڪ یا اباعبداللہ🖤 ناب‌ترین استورےها؛ اینجـا دانلود ڪن🤓👇 http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi
enc_16805427428812811536496.mp3
9.1M
|••| 🎼 |•• فقط هَرَبتُ الیکَ بغلم کن💔 آقا سلامُ علیکَ بغلم کن🥺 صد مرده زنده مےشود از ذڪر یاحسـین🖤🍂 🎧 |•Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•| 🎐 وَمَساغِ مَطْعَمِى وَمَشْرَبِى، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِى، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِى، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تامُورُ صَدْرِى، وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِینِى، وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبِى، وَأَفْلاذِ حَواشِى کَبِدِى، وَمَا حَوَتْهُ شَراسِیفُ أَضْلاعِى، وَحِقاقُ مَفاصِلِى، وَقَبْضُ عَوامِلِى جای گوارایی خوراک و آشامیدنی‌ام و بار بر مغز سرم و رسایی رگ‌های طولانی گردنم و آنچه را قفسه سینه‌ام در برگرفته و پی‌های شاهرگم و آویخته‌های پرده دلم و قطعات کناره‌های کبدم و آنچه را در برگرفته غضروف‌های دنده‌هایم و جایگاه‌های مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم  . . دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن 🎐🍃 @heiyat_majazi
⚘️ ⟯ یک هفته بعد از شهـادت‌شون، گل پسرشون به دنیا اومدن:))) و ما مدیون پسری هستیم که هیچ وقت آغوش پدرشو نچشید🍂 +شادی روح‌شون و عاقبت بخیری آقـا پسرشون صلوات✨ . . ـــ ـ🪽شھـادت سنگـ را بوسیدنے ڪرد ــ ➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
#قصّه_بشنو☺️✌️➻ ◽️رمان #نسل_سوخته به‌قلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت‌پنجاه‌وهفتم! › حالم خیلی خراب ب
☺️✌️➻ ◽️رمان به‌قلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت‌شصتم! › خوابم برد ... بی توجه به زمان و ساعت ... و اینکه حتی چقدر تا نمازشب ... یا اذان باقی مونده بود ... غرق خواب بودم ...که یه نفر صدام کرد ... ـ مهران ... و دستش رو گذاشت روی شونه ام ... ـ پاشو ... االن نمازت قضا میشه ... خمار خواب ... چشم هام رو باز کردم ... چشم هام رو که باز کردم دیگه خمار نبودم ... گیجی از سرم پرید ... جوانی به غایت زیبا ... غرق نور باالی سرم ایستاده بود ... و بعد مکان بهم ریخت ... در مسیر قبله، از من دور می شد... در حالی که هنوز فاصله مادی ما ... فاصله من تا دیوار بود ... تا اینکه از نظرم ناپدید شد ... مبهوت ... نشسته ... توی رختخواب خشکم زده بود ... یهو به خودم اومدم ... - نمازم ... و مثل فنر از جا پریدم ... آفتاب طلوع کرده بود و زمان زیادی نبود ... حتی برای وضو گرفتن ... تیمم کردم و ... اهلل اکبر ... همون طور رو به قبله ... دونه های درشت اشک ... تمام صورتم رو خیس کرده بود ... هر چه قدر که زمان می گذشت... تازه بهتر می فهمیدم واقعا چه اتفاقی برام افتاده بود ـ کی میگه تو وجود نداری؟ ... کی میگه این رابطه دروغه؟ ... تو هستی ... هست تر از هر هستی دیگه ای ... و تو ... از من ... به من مشتاق تری ... من دیشب شکست خوردم و بریدم... اما تو از من نبریدی ... من چشمم رو بستم ... اما تو بازش کردی ... من ...گریه می کردم و تک تک کلمات و جمالت رو می گفتم ... به خودم که اومدم ... تازه حواسم جمع شد ... این اولین شب زندگی من بود ... که از خودم ... فضایی برای خلوت کردن با خدا داشتم ... جایی که آزادانه بشینم ... و با خدا حرف بزنم ... فقط من بودم و خدا ... خدا از قبل می دونست ... و همه چیز رو ترتیب داده بود ... دل توی دلم نبود ... دلم می خواست برم حرم و این شادی رو با آقا تقسیم کنم ... شاد بودم و شرمنده ... شرمنده از ناتوانی و شکست دیشبم ... و غرق شادی ... دیگه هیچ چیز و هیچ کس نمی تونست ... من رو متقاعد کنه که این راه درست نیست هیچ منطق و فلسفه ای ... هر چقدر قوی تر از عقل ناقص و اندک خودم ... هر چند دلم می خواست بدونم ... اون جوان کی بود ... اما فقط خدایی برام مهم بود ... که اون جوان رو فرستاد ... اشک شادی ... بی اختیار از چشمم پایین می اومد ... دل توی دلم نبود ... و منتظر که مادرم بیدار بشه ... اجازه بگیرم و اطالع بدم که می خوام برم حرم ... چند بار می خواستم برم صداش کنم ... اما نتونستم ... به حدی شیرینی وجود خدا برام شیرین بود ... که دلم نمی خواست سر سوزنی از چیزی که داشتم کم بشه ... بیدار کردن مادرم به خاطر دل خودم ... گناه نبود ... اما از معرفت و احسان به دور بود ... ساعت حدود 8 شده بود ...با فاصله ... ایستاده بودم و بهش نگاه می کردم ... مادرم خیلی دیر خوابیده بود ... ولی دیگه دلم طاقت نمی آورد ... - خدایا ... اگر صالح می دونی؟ ... میشه خودت صداش کنی؟ ... جمله ام تموم نشده ... مادرم چرخی زد و از خواب بیدار شد ... چشمم که به چشمش افتاد ... سریع برگشتم توی اتاق... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... دیگه چی از این واقعی تر؟ ... دیگه خدا چطور باید جوابم رو می داد؟ ... برای اولین بار ... حسی فراتر از محبت وجودم رو پر کرده بود... من ... عاشق شده بودم - خدایا ... هرگز ازت دست نمی کشم ... هر اتفاقی که بیوفته ... هر بالیی سرم بیاد ... تو فقط رهام نکن ... جز خودت ... دیگه هیچی ازت نمی خوام ... هیچی ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!.📌 . . . 🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ 🌻 • امام صـادق (؏) می فرمایند: ثروت و فرزندان زیور دنیایند، و هشت رکعت نماز و یک رکعت نمازِ وتر در آخرِ شب زیور آخرتند که گاهی خدا آن زیور ها را برای عده ای جمع میکند! ✨تو را بایـد خواند؛ شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه.. ❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi