ــ #وقت_بندگی 🌻 •
رسـول خـدا (ص) مے فرمایند:
« بهترین نماز بعد از نماز واجب،
نماز خواندن در دلِ شب است!»
✨تو را بایـد خواند؛
شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه..
❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
.🖤⃟🌿.
#مخاطب_خاص
أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ
سلام بر آن آغشته به خون...😭
.
.
اَمیٖرےٖحُسِینٌوَنِعْمَالْاَمیٖر↯
.🖤⃟🌿. https://eitaa.com/heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" #ازخالق_بهمخلوق🕊 "
پس هنگامی که از کارِ بسیار
فراغت می یابی،به عبادت و
دعا بکوش و مشتاقانه به سوی
پروردگارت رو بیاور.✨🌻
🍀• سـوره شرح آیه 7 و8 •💚
- چهکسے ما را شنیـد الا خدا؟ :)
♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
‹ #سر_به_مهـر 💚' ›
پيشامدها و سختىها
طبيعت حيات و زندگى، جاذب سختىها
و پيشامدهاست.🌿
بافت حيات، بر دشوارىها و رنج و تعبو مشكلات و مصايب است. آفرينش انسان
بنايى است كه عناصرش را درد و غم و
دشوارى و بلا و ابتلا تشكيل داده است.
اين رنجها و سختىها و دردها، پلههاى
نردبان ترقى و رشد و تكامل هستند.🌺
#صحیفه_سجادیه
#دعاے_هفتم
#فراز۱
#محرم
.
.
|| سجّاده هم به او دلبستھ بود..
🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼 #مھدییـار •.
اگر در راه آن حضـرت[امام زمـان(عج)] باشیم، چنانچه به ما بد و ناسـزا هم بگویند و یا سخریه نمایند، نبایـد ناراحـت شویـم، بلکه همچنان باید در آن راه حـق و حقیقـت ثابتقدم و استوار بوده و در ناملایمات صــبر و استقامـت داشته باشیم ...🌱
📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٠٣
.
.
همهـجا مےبینم رخ زیباے تـو را ..
.•🍃🌼 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوریجات 🪁...
「 .🖤' !」
ࢪوضہ نمےخواهد
تنے ڪہ سࢪ ندارد ...
قࢪبان آن آقــا ڪہ انگشتر ندارد ...💔
السلام علیک یا اباعبدالله🖤
نابترین استورےها؛
اینجـا دانلود ڪن🤓👇
http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi
enc_16669637286799358318404(1).mp3
2.79M
|••| #دل_صدا 🎼 |••
بہ ڪے شڪایت ببرم
بہ ڪے بگم دردامـو...
جـوونیمـم رفت و هـنوز
من ندیدم آقـامو...💔
صد مرده زنده مےشود از ذڪر یاحسـین🖤🍂
🎧 |•Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•| #عرفات🎐
أَنْ نُحْصِىَ مَدىٰ إِنْعامِکَ سالِفِهِ وَآنِفِهِ
مَا حَصَرْناهُ عَدَداً، وَلَا أَحْصَیْناهُ أَمَداً،
هَیْهاتَ أَنَّىٰ ذٰلِکَ وَأَنْتَ الْمُخْبِرُ فِى
کِتابِکَ النَّاطِقِ وَالنَّبَاَ الصَّادِقِ
﴿وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا﴾؛
هرگز نمیتوانیم به شماره آوریم و
نه اندازه آن را به دست آوریم،
چه دور است چنین چیزی چگونه ممکن است؟
و حال آنکه تو در کتاب گویایت و
خبر صادقانهات اعلام کردهای:
«اگر در مقام شمردن نعمتهای خدا
برآیید نمیتوانید آنها را بشمارید.
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
⟮ #شـبهاے_بلھبرون⚘️ ⟯
❌اگر تحمل ندارید به هیچوجه نخونید❌
مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی میکنند.
این رسم را کومله نیز اجرا میکرد، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند.💔😭
یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سر کردگان کومله بردند.
پس از مراسم، آن عفریته گفت: باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم.
دستور داده شد قربانی ها را بیاورند.
شش نفر از مقاومترین بچه های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آنها ۱۴ سال نمیشد را آوردند و تک تک از پشت، سر بریدند.
شهدای نوجوان مانند مرغ سر بریده پر پر میزدند و آنها شادی و هلهله میکردند.😭
اما این پایان ماجرا نبود.
آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر روحانی را آوردند و این دوازده نفر را نیز سر بریدند.
من و عده دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند، به حالت بی هوشی و اغما افتاده بودیم و در این وضعیت، مجددا ما را روانهی زندان کردند..
#یا_حـسـیـن
شادی روحشون صلوات💔
.
.
ـــ ـ🪽شھـادت سنگـ را بوسیدنے ڪرد ــ
➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
#قصّه_بشنو☺️✌️➻
◽️رمان #نسل_سوخته
بهقلم شھید طاها ایمانے
‹ پارتشصتوسوم! ›
هر چی التماس کردم فایده نداشت ... و رسما تمام کارهای فرهنگی ـ تربیتی مدرسه
... از برنامه ریزی تا اجرا و ... به ما محول شد ... و مسئولیتش با من بود ... اسمش این بود که تو فقط ایده بده ... اما حقیقتش، جمالت آخر آقای مدیر بود...
ـ ببین مهران ... تو بین بچه ها نفوذ داری ... قبولت دارن ... بچه ها رو بکش جلو ... الزم نیست تو کاری انجام بدی ... ایده بده و مدیریت شون کن بیان وسط گود ... از برنامه ریزی و اجرای مراسم های ساده ... تا مسابقات فرهنگی و ...
نمی دونستم بخندم یا گریه کنم ...
ـ آقا در جریان هستید ما امسال ... امتحان نهایی داریم؟ ... این کارها وظیفه مسئول پرورشی مدرسه است ... کار فرهنگی برای من افتخاریه ... اما انصافا انجام این کارها ...
برنامه ریزی و راه انداختن بچه ها و ... مدیریت شون و ... خیلی وقت گیره ...
_نگران نباش ... تو یه جا وایسی بچه ها خودشون میان دورت جمع میشن ...
دست از پا درازتر اومدم بیرون ... هر کاری کردم زیر بار نرم، فایده نداشت ... تنها چیزی که از دوش من برداشته شده بود... نوشتن گزارش جلسات شورا بود ... که اونم کال وظیفه رئیس شورا نبود ... اون روزها هزاران فکر با خودمی می کردم ... جز اینکه اون اتفاق، شروع یک طوفان بود ... طوفانی که هرگز از ورود بهش پشیمان نشدم ...
اولین مناسبت بعد از شروع کار شورا ... بعد از یه برنامه ریزی اساسی ... با کمک بچه ها، توی سالن سن درست زدیم و...
همه چیز عالی و طبق برنامه پیش رفت ... علی الخصوص سخنران ... که توی یکی از نشست ها باهاشون آشنا شده بودم ... و افتخار دادن و سخنران اون برنامه شدن ... جذبه کالمش برای بچه ها باال بود و همه محو شده بودن ...
برنامه که تموم شد ... اولین ساعت، درسی شیمی بود ... معلم خوش خنده ... زیرک ... و سختگیر ... که اون روز با چهره گرفته و بداخالق وارد کالس شد ... چند لحظه پای تخته ایستاد و بهم زل زد ...
ـ راسته که سخنران به دعوت تو حاضر شده بود بیاد؟ ... این آقا راحت هر دعوتی رو
قبول نمی کنه ...
یهو بهروز از ته کالس صداش رو بلند ...
ـ آقا شما روحانی ها رو هم میشناسید؟ ... ما فکر می کردیم فقط با سواحل هاوایی
حال می کنید ...و همه کالس زدن زیر خنده ... همه می خندیدن ... به جز ما دو نفر ... من و دبیر شیمی صدای سائیده شدن دندان هاش رو بهم می شنیدم ... رفت پای تخته ...
ـ امروز اول درس میدم ... آخر کالس تمرین ها رو حل می کنیم ...
و شروع کرد به درس دادن ... تا آخر کالس، اخم هاش توی هم بود ... نه تنها اون جلسه ... تا چند جلسه بعد، جز درس دادن و حل تمرین کار دیگه ای نمی کرد ...
جزء بهترین دبیرهای استان بود ... و اسم و رسمی داشت... اما به شدت ضد نظام ... و آخر بیشتر سخنرانی هاش ...
- آخ که یه روزی برسه سواحل شمال بشه هاوایی ... جانم که چی میشه ... میشه عشق و حال ... چیه االن آخه؟... دریا هم بخوای بری باید سرت رو بیاری پایین ... حاج خانم یا اهلل ... خوب فاطی کاماندو مگه مجبوری بیای حال ما رو هم ضد حال کنی؟ ...
ـ دلم می خواد اون روزی رو ببینم که همه این روحانی ها رو دسته جمعی بریزیم تو آتیش...
توی هر جلسه ... محال بود 20 دقیقه در مورد مسائل مختلف حرف نزنه ... از سیاسی و اجتماعی گرفته تا ...
در هر چیزی صاحب نظر بود ... یک ریز هم بچه ها رو می خندوند ... و بین اون خنده ها، حرف هاش رو می زد ... گاهی حرف هاش به حدی احمقانه بود که فقط بچه های الکی خوش کالس ... خنده شون می گرفت ...
اما کم کم داشت همه رو با خودش همراه می کرد ... به مرور، ال به الی حرف هاش ... دست به تحریف دین هم می زد ... و چنان ظریف ... در مورد مفاسد اخالقی و ... حرف می زد که هم قبحش رو بین بچه ها می ریخت ... هم فکر و تمایل به انجامش در بچه ها شکل می گرفت ... و استاد بردگی فکری بود ...
- ایرانی جماعت هزار سال هم بدوه ... بازم ایرانیه ... اوج هنر فکریش این میشه که به پاپ کورن بگه چس فیل ... آخرش هم جاش همون ته فیله است ...
خون خونم رو می خورد اما هیچ راهکاری برای مقابله باهاش به ذهنم نمی رسید ...
قدرت کالمش از من بیشتر بود ... دبیر بود و کالس توی دستش ... و کامال حرفه ای عمل می کرد ... در حالی که من یه نوجوان که فقط چند ماه از ورودم به 18 سالگی می گذشت ... حتی بچه هایی که دفعات اول مقابلش می ایستادند ... عقب نشینی کرده
بودن ... گاهی توی خنده ها باهاش همراه می شدن ...
هر راهی که به ذهنم می رسید ... محکوم به شکست بود... تا اون روز خاص رسید ...
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!.📌
.
.
.
🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ #وقت_بندگی 🌻 •
درد و دل در تاریکیِ شب با خدای
مهربان این اطمینان را به قلبت
می دهد که در این دنیای شلوغ
تنها نیستی و او مثل یک مادر
مراقب توست!🦋😇
✨تو را بایـد خواند؛
شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه..
❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
.🖤⃟🌿.
#مخاطب_خاص
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ♥️
سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد...😭
.
.
اَمیٖرےٖحُسِینٌوَنِعْمَالْاَمیٖر↯
.🖤⃟🌿. https://eitaa.com/heiyat_majazi
"#ازخالق_بهمخلوق💛"
«اوست كسى كه خورشيد را روشنايى
بخشيد و ماه را تابان كرد، و براى
آن منزل هايى معين كرد تا شماره
سالها و حساب کار را بدانيد. خدا
اينها را جز به حق نيافريده است
او آیاتِ خود را برای گروهی که
اهل دانش اند،شرح می دهد! 🌖✨»
••﴿سـوره یـونس،آیـه 5﴾••
- چهکسے ما را شنیـد الا خدا؟ :)
♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
‹ #سر_به_مهـر 💚' ›
آسانى دشوارىها به قدرت او
آن وجود مقدسى كه آسمانها را برافراشته
و ميليونها كهكشان و سحابى و ميلياردها
ستاره نورانى كه بعضى از آنها چندين
ميليون برابر خورشيد است، در اين فضاى
با عظمت قرار داده، دشوارىها به قدرت او
آسان مىگردد.🍂
آن وجود عزيز و حكيمى كه زمين را با
تمام برنامههاى حيرت انگيزش مهد
حيات موجودات قرار داد و هواى مفرّح
و ممدّ حيات را به او پيچيد و قسمت
اعظم آن را آب قرار داد و قشرش را
براى پرورش گياهان مستعد فرمود و
انواع گياهان و حيوانات را در آن پرورش
داد، دشوارىها به قدرت او آسان مىگردد.
آن قادر متعالى كه فاصله زمين و خورشيد
و فاصله زمين و ماه و فاصله ماه تا خورشيد
و فاصله هر ستارهاى را تا ستاره ديگر و
فاصله كهكشانى تا كهكشان ديگر را بر
اساس عدل و نظم و حكمت و علم قرار
داد، دشوارىها به قدرت او آسان مىگردد.🥀
#صحیفه_سجادیه
#دعاے_هفتم
#فراز۲
#محرم
.
.
|| سجّاده هم به او دلبستھ بود..
🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
⟨ #ڪتابچه📚🌱'' ⟩
کتاب کاش برگردی
نویسنده: محمدرسول ملاحسنی
کتاب کاش برگردی نوشته محمدرسول ملاحسنی است.
این کتاب زندگی شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر شهید است.
.
.
فڪر خوب همراه با
معرفےِ ڪتابهاے خوب😁👇
●📖⨾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوریجات 🪁...
「 .🖤' !」
شرمندتم من ...
قلبا یا حسین،عفوا یا حسین ...💔🌱
السلام علیک یا اباعبدالله🖤
نابترین استورےها؛
اینجـا دانلود ڪن🤓👇
http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi
. ⃟ٜٖ👶🏻 •| #نسل_مهدوے🍃|•
🤼♂️ #دوران_ادب
دوران مبارزه با راحتطلبی 🤼♂️
اگه بچه از هفت تا چهارده سالگی ادب نشه و یاد نگیره که با راحت طلبیهاش مخالفت کنه، چی میشه؟ 🤔
📍یه دفعه وقتی به سن تکلیف میرسه به بچه میگیم «بیا نماز بخون»
خب طبیعیه که قبول نمیکنه.
چرا؟ آیا ایمان نداره؟🤔
نه؛ ایمان داره.
📍ولی احتمالاً پدر و مادرش تو
سن ۷تا ۱۴ سالگی گفتهن:
حالا بچه خوبیه🤗
بذار طبق میل خودش رفتار کنه.
فعلا که کار بدی انجام نمیده...
اما نمیدونســتن کــه اگــه با
راحتطلبیش مبارزه نکرده
باشه، هـــرچیم خوب باشه
بعد از۱۴سالگی کارشخراب
میشه... 😣
.
.
ایرانـم، جـوانـ بمـان😍✌️
°•👶🏻🍼•°Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•| #عرفات🎐
صَدَقَ کِتابُکَ اللّٰهُمَّ وَ إِنْباؤُکَ،
وَبَلَّغَتْ أَنْبِیاؤُکَ وَرُسُلُکَ مَا أَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ
مِنْ وَحْیِکَ، وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دِینِکَ
خدایا کتابت راست گفته و اخبارت
صادقانه است و پیامبرانت و رسولانت به
مردم رساندند، آنچه را از وحیات بر آنان نازل
کردی و برای آنان و به وسیله آنان از دینت
قانون و شریعت ساختی
.
.
دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن
🎐🍃 @heiyat_majazi
⟮ #شـبهاے_بلھبرون⚘️ ⟯
رفیق شهـیـدم:)
بهـشتو تو چشـم'تـو' دیدم:)
دفتری که عکس'تـو' رو داشت خریدم💛
رفیق شهـیـدم!
.
.
ـــ ـ🪽شھـادت سنگـ را بوسیدنے ڪرد ــ
➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
#قصّه_بشنو☺️✌️➻
◽️رمان #نسل_سوخته
بهقلم شھید طاها ایمانے
‹ پارتشصتوچهارم! ›
عین همیشه ... وسط درس ... درس رو تعطیل کرد ... به حدی به بچه ها فشار می آورد... و سوال و نمونه سوال های سختی رو حل می کرد ... که تا اسم time Breaking
می اومد ... گل از گل بچه ها می شکفت ...شروع کرد به خندوندن بچه ها ... و سوژه این بار ... دیگه اجتماعی ... سیاسی یا ... نبود
... این بار مستقیم خود اهل بیت رو هدف گرفت ... و از بین همه ... حضرت زهرا ... با یه اشاره کوچیک ... و همه چیز رو به سخره گرفت ... و بچه ها طبق عادت همیشه... می خندیدن ... انگار مسخ شده بودن ... چشمم توی کلاس چرخید ... روی تک تک شون ... انگار اصلاً نفهمیده بودن چی شده و داره چی میگه ... فقط می خندیدن ...
و وقتی چشمم برگشت روی اون ... با چشم های مست از قدرت و پیروزی بهم نگاه می کرد برای اولین بار توی عمرم ... با همه وجود از یه نفر متنفر بودم... اشتباهش و کارش ... نه از سر سهو بود ... نه هیچ توجیه دیگه ای ... گردنم خشک شده بود ... قلبم تیر می کشید ... چشم هام گر گرفته بود ... و این بار ... صدای سائیده شدن دندان های من
بهم ... شنیده می شد ...زل زدم توی چشم هاش ...
ـ به حرمت اهل بیت قسم ... با دست های خودم نفست رو توی همین کلاس می برم... به حرمت فاطمه زهرا قسم رهات نمی کنم ...
از خشم می لرزیدم و این جملات رو توی قلبم تکرار می کردم ...
اون شب ... بعد از نماز وتر رفتم سجده ...
ـ خدایا ... اگر کل هدف از خلقت من ... این باشه که حق این نامرد رو بزارم کف دستش... به خودت قسم که دفاع از سرورم برای من افتخاره ... خدایا تو می دونی من در برابراین مرد ضعیفم ... نه تواناییش رو دارم ... نه قدرت کلامش رو ... من می خوام برای دفاع از شریف ترین بندگانت بایستم ... در حالی که می ترسم که ضعف و ناتوانیم ... به قیمت شکست حریم اهل بیت تموم بشه ... ترجیح میدم همین الآن و در جا بمیرم ولی مایه سرافکندگی اهل بیت پیامبر نشم ...
و سه روز ... پشت سر هم روزه گرفتم
حسبنا اهلل ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ...
نیم ساعت به زمان همیشگی ... بین خواب و بیداری ... این جملات توی گوشم پیچید
بلند شدم و نشستم ... قلبم آرام بود ... و این ... آغاز نبرد ما بود ...
اینکه شاگرد اول بودم ... اما با همه قوا روی شیمی تمرکز کردم ... تمام وقتی رو که از مدرسه برمی گشتم ... حتی توی راه رفت و آمد ... کتاب رو جلوتر می خوندم ...با مقوای نازک ... کارت های کوچیک درست کردم ... و توی رفت و آمد، اونها رو می خوندم...
هر مبحثی رو که می دیدم ... توی کتاب های دیگه هم در موردش مطالعه می کردم ...
تا حدی که اطالعاتم در مورد شیمی فراتر از حد کتاب درسی بود ...
کل جدول مندلیف رو هم با تمام عناصرش ... ردیف و گروهش ... عدداتمی و جرمی و... حفظ کردم ...
توی خواب هم اگه ازم می پرسیدی عنصر * ... می تونستم توی 30 ثانیه کل اطالعاتش رو تکرار کنم ...
هر سوالی که می داد ... در کمترین زمان ممکن اولین دستی که در حلش بلند می شد ... مال من بود ... علیالخصوص استوکیومتری های چند خطیش رو ...من مخ ریاضی بودم ... به حدی که همه می گفتن تجربی رفتنم اشتباه بود ... ذهنی ...
تمام اون اعداد اعشاری رو در هم ضرب و تقسیم می کردم ... بعد از نوشتن سوال ...
هنوز گچ رو زمین نگذاشته بود ... من، جواب آخرش رو می گفتم... و صدای تشویق بچه ها بلند می شد...
کم کم داشت عصبی می شد ... رسما بچه ها برای درس شیمی دور من جمع می شدند
... هر چی اون بیشتر سخت می گرفت تا من رو بشکنه ... من به خودم بیشتر سخت می گرفتم ... و گرایش بچه ها هم بیشتر می شد...
بارها از در کلاس که وارد می شد ... من پای تخته ایستاده بودم ... و داشتم برای بچه ها ... درس جلسات قبل رو تکرار می کردم ... تمرین حل می کردم و جواب سؤال ها رو می دادم...
توی اتاق پرورشی بودم ... که فرامرز با مغز اومد توی در ...
- مهران یه چیزی بگم باورت نمیشه ... همین الآن سه نفر به نمایندگی از بچه های پایه دوم، دفتر بودن ... خواستن کلاس فوق برنامه و رفع اشکال شون با تو باشه ... گفتن وقتی فضلی درس میده ما بهتر یاد می گیریم ... تازه اونم جلوی چشم خود دبیر شیمی
... قیافه اش دیدنی بود ... داشت چشم هاش از حدقه در می اومد ...
خبر به بچه های پایه اول که رسید ... صدای درخواست اونها هم بلند شد ...
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!.📌
.
.
.
🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ #وقت_بندگی 🌻 •
امیرالمؤمنین(؏) در مورد فواید
نمازِ شب می گویند:
«بیداری شب باعث سلامتى بدن
و خشنودى پروردگار بزرگ و در
معرض رحمت و لطف خدا قرار
گرفتن و چنگ زدن به اخلاق
پيامبران است!»
--------------------------------•<🌼🦋>•
✨تو را بایـد خواند؛
شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه..
❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
.🖤⃟🌿.
#مخاطب_خاص
أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ♥️
سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء...(:
.
.
اَمیٖرےٖحُسِینٌوَنِعْمَالْاَمیٖر↯
.🖤⃟🌿. https://eitaa.com/heiyat_majazi
﴿ #ازخالق_بهمخلوق 🌙﴾
"نماز را از زوالِ خورشید تا نهایت
تاریکی شب به پا دار و نمازصبح
را نیز بر پا دار که آن نماز مورد
مشاهدهٔ فرشتگان شب و
فرشتگان روز) است! "
✨•سـوره اسرا،آیــه 78•✨
- چهکسے ما را شنیـد الا خدا؟ :)
♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
{ #دل_آرا🌻' }
.
.
.
اگہ کسۍ تو کُما باشہ ،
خانوادهش همہ منتظرن کہ برگرده...
خیلیامون تو کماۍ گناهیم ؛
اهل بیت منتظرمونند...🌱
⚠️ وقتش نشده کہ برگردیم...؟ :)
.
.
.
حرفهاۍ خودمونیمون..
➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
‹ #سر_به_مهـر 💚' ›
پس همه اشياء تنها به مشيت تو بدون
آنكه دستورى صادر شود فرمان پذيرند
وتنها به ارادهى تو بدون آن كه نهيت را
اظهار كنى بازمىايستند شاهد اين جمله
اشاره باشد به معنا و مفهوم آيه شريفه:
«انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون»
جز اين نيست كه امر خداى تعالى است
كه هر گاه اراده كند به چيزى بگويد باش
پس او مىشود.🌿
بلكه مفادش ارادهى گفتن است نه خود
گفتن بنابراين پس مفهوم اين جمله از
دعا با مفهوم آيهى شريفه مطابقت دارد
و حاصل معنى آن است كه طاعت و
فرمانبرى همه موجودات هيچ حالت
منتظرهاى ندارد مگر فقط مشيت و
ارادهى حق تعالى🌱
از تو به يك اشارت از ما بسر دويدن
#صحیفه_سجادیه
#دعاے_هفتم
#فراز۳
#محرم
.
.
|| سجّاده هم به او دلبستھ بود..
🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi