eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
•᯽🍃᯽• . . •• •• درهرمـرحله‌ای‌ازگنا‌ه‌هستی؛ سریع‌توقف‌‌کن؛ مبادافکرکنی‌آب‌ازسرت‌گذشـته.. مباداازرحمـت‌خداناامیدبشی.. شیطان‌میخوادبهت‌القاکنه‌که: آب‌ازسرت‌گذشته‌وتوبه‌فایده‌نداره! . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلام‌سلام ، روزتون‌بخیر 🌻 کتـــ . . .ـابِ [ خاتون و قوماندان ] به نویســـ✍🏻ــــندگی [ مریم قربان‌زاده ] این کتاب روایت عاشقـ♥ـانه و صادقانه همسر شهیدعلیرضا توسلــی(ابوحامد) ، ام‌البنین حسینی ، از پانــ¹⁵ـزده سال زندگی و دلدادگی است . مریم قربان‌زاده با حفظ امانت راوی خاطرات تلــخ و شیرین این زوج مهاجر شده و با قلمـی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده استـ🌱 . این اثر اینــڪ توسط نشر ستـ✨ـاره‌ها به انتشار رسیده استـ📚. بخـــشی از کتـاب خدمتِ‌شما رفیقِ‌هیئتـــی🥰👇🏻 [ بارها این سخن علیرضا را برای خودم و آنهـا تکرار می‌کردم که ما در سـ³ـه جبهه می‌جنگیم : جنگ اول با خودمان است ڪه هوای نفس را بکشیم و از تعلقـ🧩ـات دنیا دل بکنیم؛ جبهه دوم جنگ با مزدوران اسرائیل و آمریکاست و جبهه سوم اینجاست ؛ در شهر و کوچه و خانه‌های خودمان که به مردم ثابت کنیم ما برحقّیم و برای خـــ❤️‍🔥ـدا می‌رویم . تأکید علیرضا این بود: قِسم سوم جنگ، سخت‌تر است . من داشتم در جبهه سوم می‌جنگیدم، بدون آنکه فَیر کنم یا جراحت بردارم . ] . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽• . . •• •• 💟 درباره اولین‌ها با هم صحبت کنید، اولین بار که او را دیدید😍 💟 اولین باری که احساس کردید دوستش دارید.🥰❤️ 💟 این یادآوری طراوت بیشتری به رابطه شما خواهد داد🤩😇🙃 ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽• . . •• •• آقا نمیخوای بطلبی مارو ؟؟؟🥺🥲 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدای عزیز، شکرت به‌خاطر پاهامون!🌱 پاهایی که وجود ما رو به دوش می‌کشن و به حرکت در می‌آرن؛ اما این کار ذره‌ای براشون سخت و پرزحمت نیست💚 شکرت به‌خاطر پاهایی که از کودکی تا کهنسالی بی‌وقفه برای ما کار می‌کنن و حتی نمی‌تونیم یه روز زندگی بدون اون‌ها رو تصور کنیم🥲 . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم...👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
•᯽🍬᯽• . . •• 💢 نکته نگاشت | مدیریتِ اضطراب جدایی فرزندان اگر کودک به‌شدت وابسته اس ، باید به‌تدریج جداشدن را تمرین کنه؛ مثلاً والدین به منزل مادربزرگ برن و بگن اینجا باش و 5 دقیقه دیگه بر می‌گردیم.✅ دفعه بعد 10 دقیقه و دفعه بعد 15 دقیقه و همین‌طور به‌تدریج زمان رو بیشتر کنن تا آرام‌آرام عادت کنه☺️ . ᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍬᯽•
عشاق الحسین محب الحسین.عطایی.mp3
2.9M
•᯽🎺᯽• . . •• •• کاش ببینیم یه روزی تو بقیع کربلا رو . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• اگر دنیا و آخرت می‌خواهید، فقط و فقط برای خـ♡ـدا ڪار کنید و برای ڪسب رضای او قدم بردارید.. -شھید‌سعیدِ‌چشم‌براهـ((: . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوسی ویکم) کی با حسین کار داشت؟ بـار اول بلنـد شـد و فریـاد زد:» ماجـد کیـه؟« یکـی از بعثـی هـا کـه اسـمش ماجـد بـود سرش را از پـس خاکریـز آورد بـالا و گفـت: » منـم!« تـرق! ماجـد کلـه پـا شـد و قـل خـورد آمـد پـای خاکریـز و قبـض جنـاب عزرائیـل را امضـا کـرد! دفعـه بعـد قناسـه چـی فریـاد زد: »یـاسر کجایـی؟« و یـاسر هـم بـه دسـت بوسـی مالـک دوزخ شـتافت! چنـد بـار ایـن کار را کـرد تـا ایـن کـه بـه رگ غیـرت یکـی از بعثـی هـا بـه نـام جاسـم برخـورد. فکـری کـرد و بعـد بـا خوشـحالی بشـکن زد و سـلاح دوربیـن داری پیــدا کــرد و پریــد رو خاکریــز و فریــاد زد: »حســین اســم کیــه؟« و نشــانه رفـت. امـا چنـد لحظـه ای صـبر کـرد و خـری نشـد. بـا دلخـوری از خاکریـز سرخورده پاییـن. یـک هـو صدایـی از سـوی قناسـه چـی ایرانـی بلنـد شـد: »کـی بـا حسـین کار داشـت؟«... جاسـم بـا خوشـحالی، هـول و والا کنـان رفـت بالای خاکریـز و گفـت:» مـن!« تـرق! جاسـم بـا یـک خـال هنـدی بیـن دو ابـرو خـودش را در آن دنیـا دیـد... منبـع: تبیـان ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
= 🌱 = ایندفعه لینک همون چنل پر طرفدار رو گذاشتم : https://eitaa.com/joinchat/673448040C3a41af44a7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه باکلاس درست کن !😉 چیه تا اسم ژله میاد بدست میشی؟!🤨😩کلی دستورِ جدید واسه👇 🍥 🍢 🥟 ( میک زدنی) 😍😅👌 بیا آموزشاش اینجاس😉👇 https://eitaa.com/joinchat/3040411900C5f6135ecbd
مینی دوره رایگانشو از دست نده😍🤌 با مزه‌تایم محبوب قلب همسرت🧔‍♂ میشی😌 https://eitaa.com/joinchat/3040411900C5f6135ecbd
•᯽📞᯽• . . •• •• "هیچ برگی از درختی نمی‌افتد، مگر اینکه او از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‌ای در تاریکی های زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جـز اینکه در کتابی آشکار ثبت است!" 🦋﴿ ســوره انـعـام،آیــه 59 ﴾💙 . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• همیشه‌‌میگفت: قانون‌‌هفت‌‌ساعتو‌‌یادتون‌‌نره! تاگناهی‌مرتکب‌‌شدید‌‌تاهفت‌ساعت‌ فرصت‌‌توبه‌دارید !❤️‍🩹 . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلام دوستِ کتـــاب‌خوانم 😍✋🏻 آمـــاد هستید برای معرفـی کتابِ امروز ؟!👀 کــــــ . . .ـتابِ [ مرا با خودت ببر ] به نویسنــــ✍🏻ـــــدگی [ مظفر سالاری ] ایـــن کتــ📙ــاب یڪ اثر رمانی پر از حوادث است ، ڪه در دوران حضرت‌ امام‌جواد'؏ روایت می‌شود. داستان اصلی این کتاب مربوط به جوانی به نام ابراهیم است که به دختری در دمشق علاقـ♥ـه‌مند می‌شود . ابراهیم با ارثی که از پدر فقیدش به دست آورده ، کسب‌وکاری در شهر دمشق راه انداخته است ، امـــــــا تمام تمرکز و انرژی او به سوی دختری به نام "آمال" معطوف می‌شود. او به گونه‌ای مشغول عشـ❤️‍🔥ـق می‌شود که حتی تصمیم دارد بهترین پیشنهاد کاری از طرف یکی از رفقای تجاری پدرش را رد کند ! 😮 اما ' آمال' در یک منطقه فقیر زندگی می‌کند ، پدر و مادرش شیعه بودند و شهید شدند و با عموی خود که یک ربـ🔥ـاخوار است ، زندگی می‌کند . و ادامه‌داستان ... این داستـان در زمان امام‌جواد'؏ جریان دارد . این کتاب نه تنها داستان را روایت می‌کند، بلکه وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن زمان را با دقت به تصویر می‌کشد . امیدوارم که از معرفـی کتابِ امروز لذت برده باشـــید و مشتاقِ خوندن این کتــاب شده باشـید🥰 درپنـاه‌امام‌زمان؏💚 . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌍᯽• . . •• •• بــرگرد کہ بر بـهارمان مـیخندند🌸 یـک عـده بہ حـال زارمـان میـخندند😢 انقـدر نبـودنت بہ طـول انجـامید . . . دارند بہ انتظارمان میخندند ‌:)💔 . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• 💑همسران موفق💑 اصلاح یا تغییر دادن همسر گاهی ما به طرز بی‌رحمانه‌ای دوست داریم همسرمون همونجوری رفتار کنه که ما میخوایم🤗 همونطوری لباس بپوشه که ما میپسندیم👕 و ...∞ و اصلا هم کوتاه نمیایم!😒 اینجور مواقع باید به این مساله فکر کرد که آیا خود ما دقیقا همونطوری هستیم که همسرمون دوست داره؟⁉️ آیا خوشمون میاد از حس مورد قبول نبودن؟🥺 👈اگر خود ما دقیقا و عینا شدیم همون نسخه ذهنی همسرمون😇 میتونیم از اون هم این انتظار رو داشته باشم🥰 ولی اگر نیستیم پس گیر هم نباید بدیم!❌ دنبال تغییر همه چیز هم نباشید. همین!😊👌 . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽• . . •• •• عجب صحن و سرایی...😍🤍 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
4_5987568981995701623.mp3
5.95M
•᯽🎺᯽• . . •• •• تشرفات در محضر امام زمان ارواحنافداه بسیار زیباا ✍ روی رفتن به خانه نداشت. بچه‌هایش از گرسنگی بی‌تابی می‌کردند. رفت مسجد سهله. به صاحب سهله متوسل شد. مشغول ذکر یا صاحب‌ الزمان بود. ناگهان اتفاق عجیبی افتاد... . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• باید به خودمان بقبولانیم ڪه در این زمان بدنیا آمده‌ایم و هم بدنیا آمده‌ایم! ڪه.. مؤثر در تحققِ مولا باشیم . . {شهید بیضایی♥️🕊} -تو ڪجای قصه‌ی‌ ظهورے؟! . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوسی ودوم) .حــاج آقــا دیــن شــعاری، میخواســتم بپرســم شــما شــبها وقتــی مــی خوابیــن، بــا توجـه بـه ایـن ریـش بلنـد و زیبایـی كـه داریـن، پتـو رو روی ریشـتون مـی كشـید یــا زیــر ریشــتون؟...حاجی همیــن طــوری بــه محاســن نرمــش دســت مــی كشــید. نگاهـی بـه آن بسـیجی انداخـت. معلـوم بـود ایـن سـؤال تـا بـه حـال بـرای خـود او پیـش نیامـده بـود و داشـت در ذهـن خـود مرورمـی كـرد كـه دیشـب یـا شـب هـای گذشـته، هنـگام خـواب، پتـو را روی محاسـنش كشـیده یـا زیـر آن.جـوان بسـیجی كـه معلـوم بـود بـه مقصـد خـود رسـیده اسـت، خنـده ای كـرد و گفـت: نگفتـی حاجـی، میخـوای فـردا بیـام جـواب بگیـرم؟ و همچنـان مـی خندیـد. حاجـی تبسـمی كـرد و گفـت: باشـه بعـدا جوابـت رو میـدم. یكـی دو روزی گذشـت. دسـت بـر قضـا وقتـی داشـتم بـا حاجـی صحبـت مـی كـردم، هـان جوانـك بسـیجی از كنارمـان رد شـد. حاجـی او را صـدا زد. جلـو كـه آمـد پـس از سـلام و علیـك بـا خنـده ریـز و زیركـی بـه حاجـی گفـت: چـی شـد؟ حـاج آقـا جـواب مـا رو نـدادی؟؟!!... حاجـی بـا عصبانیت آمیختـه بـه خنـده گفـت: پـدر آمرزیـده! یـه سـوالی كـردی كـه ایـن چنـد روزه پـدر مـن در اومـده. هـر شـب وقتـی میخـوام بخوابـم فكـر سـؤال جنابعالــی ام. پتــو رو مــی كشــم روی ریشــم، نفســم بنــد میــآد. مــی كشــم زیــر ریشـم،سردم میشـه. خلاصه ایـن هفتـه بـا ایـن سـؤال الكـی تـو نتونسـتم بخوابـم. هـر سـه زدیـم زیـر خنـده. دسـت آخـر جـوان بسـیجی گفـت: پـس آخـرش جوابـی بـرای ایـن سـوال مـن پیـدا نكـردی؟... منبـع: نرشیـه ی شـاهد جـوان ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• حتی اگر خسته ای یا حوصله ‌نداری؛ ‏نمازهایت‌ را عاشقانه ‌بخوان..! تکرار هیچ‌چیز‌ جز نماز در‌ این ‌دنیا قشنگ ‌نیست :) -شهیدچمران . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• «بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده می‌شوید؛ و شما را به آنچه عمل می‌کردید، خبر می‌دهد! 💚» 🌱﴿ ســوره توبـه آیــه 105 ﴾🌿 . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•