eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه باکلاس درست کن !😉 چیه تا اسم ژله میاد بدست میشی؟!🤨😩کلی دستورِ جدید واسه👇 🍥 🍢 🥟 ( میک زدنی) 😍😅👌 بیا آموزشاش اینجاس😉👇 https://eitaa.com/joinchat/3040411900C5f6135ecbd
مینی دوره رایگانشو از دست نده😍🤌 با مزه‌تایم محبوب قلب همسرت🧔‍♂ میشی😌 https://eitaa.com/joinchat/3040411900C5f6135ecbd
•᯽📞᯽• . . •• •• "هیچ برگی از درختی نمی‌افتد، مگر اینکه او از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‌ای در تاریکی های زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جـز اینکه در کتابی آشکار ثبت است!" 🦋﴿ ســوره انـعـام،آیــه 59 ﴾💙 . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• همیشه‌‌میگفت: قانون‌‌هفت‌‌ساعتو‌‌یادتون‌‌نره! تاگناهی‌مرتکب‌‌شدید‌‌تاهفت‌ساعت‌ فرصت‌‌توبه‌دارید !❤️‍🩹 . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلام دوستِ کتـــاب‌خوانم 😍✋🏻 آمـــاد هستید برای معرفـی کتابِ امروز ؟!👀 کــــــ . . .ـتابِ [ مرا با خودت ببر ] به نویسنــــ✍🏻ـــــدگی [ مظفر سالاری ] ایـــن کتــ📙ــاب یڪ اثر رمانی پر از حوادث است ، ڪه در دوران حضرت‌ امام‌جواد'؏ روایت می‌شود. داستان اصلی این کتاب مربوط به جوانی به نام ابراهیم است که به دختری در دمشق علاقـ♥ـه‌مند می‌شود . ابراهیم با ارثی که از پدر فقیدش به دست آورده ، کسب‌وکاری در شهر دمشق راه انداخته است ، امـــــــا تمام تمرکز و انرژی او به سوی دختری به نام "آمال" معطوف می‌شود. او به گونه‌ای مشغول عشـ❤️‍🔥ـق می‌شود که حتی تصمیم دارد بهترین پیشنهاد کاری از طرف یکی از رفقای تجاری پدرش را رد کند ! 😮 اما ' آمال' در یک منطقه فقیر زندگی می‌کند ، پدر و مادرش شیعه بودند و شهید شدند و با عموی خود که یک ربـ🔥ـاخوار است ، زندگی می‌کند . و ادامه‌داستان ... این داستـان در زمان امام‌جواد'؏ جریان دارد . این کتاب نه تنها داستان را روایت می‌کند، بلکه وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن زمان را با دقت به تصویر می‌کشد . امیدوارم که از معرفـی کتابِ امروز لذت برده باشـــید و مشتاقِ خوندن این کتــاب شده باشـید🥰 درپنـاه‌امام‌زمان؏💚 . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌍᯽• . . •• •• بــرگرد کہ بر بـهارمان مـیخندند🌸 یـک عـده بہ حـال زارمـان میـخندند😢 انقـدر نبـودنت بہ طـول انجـامید . . . دارند بہ انتظارمان میخندند ‌:)💔 . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• 💑همسران موفق💑 اصلاح یا تغییر دادن همسر گاهی ما به طرز بی‌رحمانه‌ای دوست داریم همسرمون همونجوری رفتار کنه که ما میخوایم🤗 همونطوری لباس بپوشه که ما میپسندیم👕 و ...∞ و اصلا هم کوتاه نمیایم!😒 اینجور مواقع باید به این مساله فکر کرد که آیا خود ما دقیقا همونطوری هستیم که همسرمون دوست داره؟⁉️ آیا خوشمون میاد از حس مورد قبول نبودن؟🥺 👈اگر خود ما دقیقا و عینا شدیم همون نسخه ذهنی همسرمون😇 میتونیم از اون هم این انتظار رو داشته باشم🥰 ولی اگر نیستیم پس گیر هم نباید بدیم!❌ دنبال تغییر همه چیز هم نباشید. همین!😊👌 . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎞᯽• . . •• •• عجب صحن و سرایی...😍🤍 . . ᯽بدون‌ِاستورےنمونے᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎞᯽•
4_5987568981995701623.mp3
5.95M
•᯽🎺᯽• . . •• •• تشرفات در محضر امام زمان ارواحنافداه بسیار زیباا ✍ روی رفتن به خانه نداشت. بچه‌هایش از گرسنگی بی‌تابی می‌کردند. رفت مسجد سهله. به صاحب سهله متوسل شد. مشغول ذکر یا صاحب‌ الزمان بود. ناگهان اتفاق عجیبی افتاد... . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• باید به خودمان بقبولانیم ڪه در این زمان بدنیا آمده‌ایم و هم بدنیا آمده‌ایم! ڪه.. مؤثر در تحققِ مولا باشیم . . {شهید بیضایی♥️🕊} -تو ڪجای قصه‌ی‌ ظهورے؟! . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوسی ودوم) .حــاج آقــا دیــن شــعاری، میخواســتم بپرســم شــما شــبها وقتــی مــی خوابیــن، بــا توجـه بـه ایـن ریـش بلنـد و زیبایـی كـه داریـن، پتـو رو روی ریشـتون مـی كشـید یــا زیــر ریشــتون؟...حاجی همیــن طــوری بــه محاســن نرمــش دســت مــی كشــید. نگاهـی بـه آن بسـیجی انداخـت. معلـوم بـود ایـن سـؤال تـا بـه حـال بـرای خـود او پیـش نیامـده بـود و داشـت در ذهـن خـود مرورمـی كـرد كـه دیشـب یـا شـب هـای گذشـته، هنـگام خـواب، پتـو را روی محاسـنش كشـیده یـا زیـر آن.جـوان بسـیجی كـه معلـوم بـود بـه مقصـد خـود رسـیده اسـت، خنـده ای كـرد و گفـت: نگفتـی حاجـی، میخـوای فـردا بیـام جـواب بگیـرم؟ و همچنـان مـی خندیـد. حاجـی تبسـمی كـرد و گفـت: باشـه بعـدا جوابـت رو میـدم. یكـی دو روزی گذشـت. دسـت بـر قضـا وقتـی داشـتم بـا حاجـی صحبـت مـی كـردم، هـان جوانـك بسـیجی از كنارمـان رد شـد. حاجـی او را صـدا زد. جلـو كـه آمـد پـس از سـلام و علیـك بـا خنـده ریـز و زیركـی بـه حاجـی گفـت: چـی شـد؟ حـاج آقـا جـواب مـا رو نـدادی؟؟!!... حاجـی بـا عصبانیت آمیختـه بـه خنـده گفـت: پـدر آمرزیـده! یـه سـوالی كـردی كـه ایـن چنـد روزه پـدر مـن در اومـده. هـر شـب وقتـی میخـوام بخوابـم فكـر سـؤال جنابعالــی ام. پتــو رو مــی كشــم روی ریشــم، نفســم بنــد میــآد. مــی كشــم زیــر ریشـم،سردم میشـه. خلاصه ایـن هفتـه بـا ایـن سـؤال الكـی تـو نتونسـتم بخوابـم. هـر سـه زدیـم زیـر خنـده. دسـت آخـر جـوان بسـیجی گفـت: پـس آخـرش جوابـی بـرای ایـن سـوال مـن پیـدا نكـردی؟... منبـع: نرشیـه ی شـاهد جـوان ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• حتی اگر خسته ای یا حوصله ‌نداری؛ ‏نمازهایت‌ را عاشقانه ‌بخوان..! تکرار هیچ‌چیز‌ جز نماز در‌ این ‌دنیا قشنگ ‌نیست :) -شهیدچمران . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• «بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده می‌شوید؛ و شما را به آنچه عمل می‌کردید، خبر می‌دهد! 💚» 🌱﴿ ســوره توبـه آیــه 105 ﴾🌿 . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• دلش نمی اومد گناه کنه♨️ اما باز هم گفت: این بارِ آخره‼️ مواظبِ «بار آخر» هایی باشیم که «بارِ آخرت‌ِمان» را سنگین میکند...☝️🏻 . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
•᯽🧪᯽• . . •• •• ⌛پیامبر رفعت و مهربانی محمدمصطفی(ص) می‌فرمایند:⇩⇩ 🧔🏻‍♂مرد سرپرست خانواده خودش‌، و 🧕زن سرپرست خانه و فرزندان خود است♡، و درباره آنها باید پاسخ دهند.😊👌 . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•
•᯽🌱᯽• . . •• •• خدایا، شکرت بہ‌خاطر همہ‌ی بچہ‌ها🪴 شکرت بہ‌خاطر نوزادهای کوچولویی کہ تماشاشون شیرین و دلنشینہ🥲 شکرت بہ‌خاطر بچہ‌ها کہ سرشار از شور و نشاطن و می‌تونیم توی کودکانہ‌هاشون همراهشون باشیم 🎈 یہ عالمہ شکرت! ◠◡◠ . . شکرانه‌هاتون رو می‌شنویم...👀 ••📬•• @Daricheh_khadem . . ᯽من‌بےتودمےقرارنتوانم‌کرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌱᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• ‏میگن اون دنیا اونایے از پل صراطـ🔥 مےگذرن که تویِ این دنیـ🌍ـا از خیلے چیزا گذشتن! ...(: . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوسی ودوم) بیـن تانکـر آب تـا دستشـویی فاصلـه بـود. آفتابـه را پـر کـرده بـود و داشـت میدوید. صــدای ســوتی شــنید و دراز کشــید. آب ریخــت روی زمیــن ولــی از خمپــاره خبــری نبــود. برگشــت دوبــاره پــرش کــرد و بــاز صــدای ســوت و هـمـان ماجــرا. بــاز هــم داشـت تکـرار مـی کـرد کـه یکـی فهمیـد ماجـرا از چـه قـرار اسـت. موقـع دویـدن بـاد مـی پیچیـد تـو لولـه آفتابـه سـوت مـی کشـید. راوی: بـرادر غلامرضا دعایـی *** امیـر عقیلـی سرتیپ دوم سـتاد لشـگر سـی پیـاده گـردان گـرگان یـک روز بـه حـاج همـت گفـت: مـن از شـما بدجـور دلخـورم... حـاج همـت گفـت: بفرماییـد چـه دلخـوری داریـد؟... گفـت: حاجـی شـما هـر وقـت از کنــار پاســگاه هــای ارتــش عبــور مــی کنیــد یــک دســت تــکان مــی دهیــد و بــا سرعت رد مــی شــوید ولــی وقتــی از کنــار بســیجی هــای خودتــان رد مــی شــوید هنـوز یـک کیلومتـر مانـده چـراغ میزنـی, بـوق مـی زنـی, آرام آرام سرعتت را کـم مـی کنـی 20 مـر مانـده بـه دژبانـی بسـیجی هـا پیـاده مـی شـوی لبخنـد مـی زنـی دوبــاره دســت تــکان مــی دهــی بعــد ســوار مــی شــوی و از کنــار دژبانــی رد مــی شـوی. همـه مـا از ایـن تبعیـض مـا بیـن ارتشـی هـا و بسـیجی هـا دلخوریـم... حـاج همـت بـا لبخنـد گفـت: اصـل ماجـرا ایـن اسـت کـه دژبـان هـای ارتشـی چنـد مـاه امـوزش تخصصـی دیـده انـد اگـر ماشـینی از دژبانـی رد بشـود و بـه او مشـکوک شـوند از دور بهـش علامت میـدن بعـد تیـر هوایـی میزننـد آخـر کار اگـر خواسـت بـدون توجـه از دژبانـی رد شـود بـه لاستیک ماشـین تیـر میزننـد... ولـی ایـن بسـیجی هـا کـه تـو مـی گـی اگـر مشـکوک شـوند اول رگبـار مـی بندنـد تـازه بعـد یادشـان مـی افتـد بایـد ایسـت بدهنـد یـک خشـاب را خالـی مـی کننـد، بابـای صاحـب بچـه را در میاورنـد بعـد چندتـا تیـر هوایـی شـلیک مـی کننـد و آخـر کـه فاتحـه طـرف خوانـده شـد؛ داد میزننـد ایسـت... ایـن را کـه حاجـی گفـت، مبـب خنـده بـود کـه تـوی قـرارگاه منفجـر شـد... راوی شـهید حـاج ابراهیـم همـت ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• 📌،نماز شب،نماز شب ؛ کلید تمام عزت‌هاست . . ! -حاج‌قاسم . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
•᯽📞᯽• . . •• •• هـیچـگاه فریبِ شیطانِ فریبکار را نخور زیرا که او اینگونه است:✨ «کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت:کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)! امّا هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم!» {🌻 ســوره حـشـر،آیـه 16 💛} . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽🍃᯽• . . •• •• کآش‌در‌صحـرآی محشر . . . وقتی‌خدا‌پرسید: بنده‌ی من ‌روزگارت ‌را ‌چـگونه ‌گذراندی؟!- مـھدی فآطمه ‌برخـیزد‌و‌گـوید: منتـظر‌من‌بود💔...! . . ᯽دل‌تورامیطلبد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍃᯽•
' ⃟'🔖؛ . . سلام رفقایِ‌هیئتــــــــی😍✋🏻 الهی که حالِ‌دلتون ، خوبِ‌خوب باشه🌸 معرفی‌کتاب امروزمون ، یک کتابِ بسیار زیباسـت 🤓 بریم ببینیم ؟! بریــــــ🚗ـــــم 😁 . کتــــ . . .ــــابِ [ مربع‌های‌قرمز ] به نویســــ✍🏻ـــــــندگی [ زینب عرفانیان ] این کتاب به خاطرات‌شفاهی راویِ‌محبوب حاج‌حسین‌یکتا پرداخـته . از دوران کودکی تا دفاع‌مقدس .. 🥀 از کوچه‌پس‌کوچه‌های بچـگی تا زمانی که برای رفتن به جنگ ، دست به شناسنامه می‌زنه تا برسه به ایامی که بلاخره به جبهه عازم میشه و دراونجا خاطراتش با شهدا رقم می‌خوره و حالا این خاطرات در این کتاب گردآوری شده . در قسمـتی از کتاب می‌خونیم که : 《 سیدمهدی من را روی زمین خواباند . تا تنـم به خاڪ رسید ، چشـ👀ـم‌هایم دوباره بسته شد . فقط گرمی بوسه‌اش را روی پیشانی‌ام حس کردم . دویـ🏃🏻‍♂ـد و از من دور شد . صداهای دور و برم کم‌رنگ می‌شد . در خلسه سنگینی فرو رفتم . نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم که سرفه ای پرخـــــون خیزاند و خواباندم . دوباره به جان‌دادن افتادم . روی زمین پا می‌کشیدم . با هر حرڪت ، چاله‌ای ڪه زیر پایم درست شده بود ، گودتر می‌شد . نمی دانم چند جان داشتم ڪه خلاص نشدم . از هوش می‌رفتم و به هوش می‌آمدم . دوباره به التماس افتادم : - خدایا غلط کردم گناه کردم! این هم معرفـی‌کتاب امروزمون ، درپنـــــــــــاهِ‌صاحب‌الزمان؏ـج 💛 . . . -گاھ نسیم بسیار ملایمے برگ‌ھاۍ کتاب را می‌جنبانَـد :)🎈 '♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽• . . •• •• 👌چه زیبا گفت دکترانوشه؛ بخاطر هیچ‌کس با همسرت بد نشو❌ اول و آخر زندگیت فقط همسرت برات میمونه نه بچه ها نه پدر و مادر ...!😊👌 با همسرت دوست باشی کل دنیا دشمنت باشن هم، نمیتونن زمینت بزنن !🤗😇✌️ . . ᯽درسـاحل‌امن‌خانوادھ᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🧪᯽•