eitaa logo
حکمت فرهنگ
265 دنبال‌کننده
51 عکس
25 ویدیو
6 فایل
محمدهادی شریعتی دانش‌طلب درس‌خارج و دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی جستجوگر حکمت فرهنگ، تربیت و حکومت @mhshariati
مشاهده در ایتا
دانلود
637290295619670611.pdf
539.8K
🔸 چارچوب پیشنهادی برای بازگشایی مدارس در دوران جهانگیر شدن کرونا ▫️در پی تصمیم کشورهای مختلف جهان برای بازگشایی مدارس، یونسکو با همکاری بانک جهانی و برنامه جهانی غذا اقدام به انتشار گزارش کرده است. در این سیاهه اهم موضوعات طرح شده در این گزارش به فارسی بازگردانده شده است تا و عموم مردم از بینش‌های موجود در آن بهره‌مند شوند. ▫️در ابتدای این گزارش آمده است که انگیزه تدوین آن موضوع بازماندگی دانش‌آموزان از تحصیل در سراسر جهان است و از آنجا که باز شدن مدارس ضامن حق آموزش دانش‌آموزان در شرایط فعلی است، سیاستگذاران باید شرایطی را فراهم سازند که ضمن فراهم کردن و امنیت دانش‌آموزان، کودکان و نوجوانان نیز تأمین گردد. علاوه بر این مختل شدن خدمات آموزشی پیامدهایی جدی و بلندمدت برای اقتصادها و جوامع دارد. از جمله افزایش نابرابری، نزول بازده سلامت و همچنین کاهش همبستگی اجتماعی. 📖 منبع نسخه فارسی - انگلیسی
🔰گزارش نمای باز 1398 درباره منتشر شد. گزارش «نمای باز 1398» شاخص‌ترین اطلاعات در مورد الگوی مصرف بازی‌های دیجیتیال در ایران را عرضه می‌کند. این اطلاعات مبتنی بر یک پیمایش ملی عرضه می‌شود که داده‌های خرید و استفاده از بازی‌های دیجیتال در بیش از 9200 خانوار و 3000 گیمر ایرانی را استخراج کرده است. نمونه پیمایش از تمام استان‌های کشور و به‌تفکیک مراکز استان، روستاها و شهرهای استان تشکیل شده بود. گزارش حاضر، پنجمین دوره از گزارش‌های نمای باز است که توسط مرکز تحقیقات بازی‌های دیجیتال (دایرِک) انجام شده است. بررسی روندهای ده ساله و ارائه تصویری بزرگ از وضعیت بازیکنان ایرانی، یکی از الزامات اساسی برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری است و این مهم در این گزارش و تحلیل‌های بعدی محقق خواهد شد. در «نمای باز 1398» اطلاعات مهمی در مورد ضریب نفوذ پلتفرم‌های مختلف در گروه‌های سنی مختلف، ژانرها و بازی‌های مورد علاقه بازیکنان ایرانی، میزان هزینه‌کرد برای پلتفرم‌های مختلف، و بسیاری اطلاعات دیگر ارائه شده‌اند. این گزارش نشان می‌دهد که تعداد بازیکنان ایرانی به 32 میلیون نفر رسیده و تعداد بازیکنان زن به نسبت سال‌های گذشته افزایش یافته است. 🔹لینک دریافت رایگان: https://direc.ircg.ir/wp-content/uploads/2020/09/PersianLandscape13990709.pdf @savad_rasaneh
🔸 من سیلی می‎زنم، تو فریاد بزن! محمد ، این روزها مشغول پرکردن نوارهای «» است که البته پیش‌تر، اکثر آن‌ها را در جراید گفته بود، بی‌آنکه مدعی باشد: «حزبی و سیاسی حرف نمی‌زند و صرفا به ایران می‌اندیشد» و البته هیچ‌گاه صریح نگفته است: «کدام ایران؟» که خود، سوال مهمی است. هر چه گشتم یادداشتی از محمد فاضلی در باب ماجرای پر هیاهوی «قتل همسر شهردار سابق» نیافتم، (دوستان اگر سراغ دارند، آدرس بدهند). یا ندیدم در باب هجوم بی سابقه کارگران داغ‌دیده «معدن یورت» آزادشهر به ماشین رئیس‌جمهور حرفی زده باشد، همان هجومی که جرئت پیاده‌شدن را از «روحانی» تاکنون گرفته و چندسالی‌است او از داخل ماشین گستره ریاستش را نظاره می‌کند. لذا تصورم این‌است که «ایران» آقای فاضلی جای دیگری است که این موارد در «دغدغه»های او پررنگ نیست. با این همه، ایشان به بهانه دردناک یک یقه‌سفید ریش‌دار، که تصویر ارزش‌های انقلاب را بر دیوار اتاق واقعی و مجازی‌اش آویزان کرده‌است، فرصت را مغتنم دانسته تا برای «لگد» عابری «پیاده» بر ماشین دنای رانتی نماینده متخلف، سویه‌های کلامی و تاریخی در میان ارزش‌های شیعی بیابد. او معتقد است «»، دیدگاهی نهادینه‌شده در فرهنگ ایران است که تلاش می‌کند در پی تحقق عدالت، جهان اجتماعی خود را صحرای کربلا ببیند و ظالم و مظلوم را در آن یافته و بی‌محابا به یاری مظلوم شتافته و با اسب بر جنازه ظالم بتازد، تا شاید به آرزوی تاریخی «یا لیتنا کنا معکم» نائل آید. تا اینجا راه را ناصواب نیامده است؛ اما در نتیجه می‌گوید: «جامعه‌ای با چنین قابلیتی، زیر فشار تحریم، تورم، رکود، بیکاری، کرونا، فشار برای تنگ کردن فرصت و مجال فضای مجازی، آلودگی هوا و چشم‌اندازی از بی‌آیندگی شغلی و ناامیدی جوانان، به سرعت مستعد تبدیل جهان تاریخی خود به دو قطب متضاد مندرج در پارادایم کربلاست. مقامات سیاسی با هر بار «انگشت کردن در چشم مردم» با کلام و رفتار، مفهوم‌سازی ذهنی و تاریخی کربلایی از صحنه اجتماعی را یک گام جلوتر می‌برند. هشدار باید داد که این مسیر زمینه‌ساز بروز خشونت متقابل است». نکته آنجاست که «این مسیر» که «» را در پی دارد، کدام مسیر است؟ آیا صورت مستعد تحقق تاریخی پارادایم کربلاست؟ آیا ایشان از بهره‌مندی فرهنگ ایران از عنصر «ظلم‌ستیزی» و «عدالت‌خواهی» نگران است؟ آیا ما باید خوشحال باشیم تا از چنین عنصر پایدار فرهنگی برخورداریم که در طول سال‌های مبارزه مردم با طواغیت به یاری آنان آمده است؟ یا باید تلویحا آن‌را زمینه‌ساز خشونتی دوسویه بپنداریم. آیا پاسخ تکرار تازیانه‌های پاداش‌گرفته نیازمند زمینه‌یابی‌های غلط کلامی است یا باید آن را در بررسی «تاریخ صله‌های سلطانی مکرر برای تازیانه بر گرده مردم» یافت؟ خاتمه این نظرورزی، لطفی مضاعف دارد، آنجا که حاصل تطبیق پارادایم کربلا بر سیلی مکرر ظالم و لگد متراکم مظلوم، به ضرورت انفتاح باب گفتگو و عدم تقید بر فضای اطلاع‌رسانی می‌انجامد. به حق، مقدمات این استدلال، سویه‌های جدیدی را برای منطق قدیم و جدید گشوده است. چگونه حاکم ظالم که بر پاداش سیلی مکرر عادت کرده‌است با انفتاح صوت مظلوم دردهای او را التیام می‌بخشد؟ این سخن چنان است که طبیبی را بر بالین فردی در حال شکنجه‌شدن ببرند و او در برابر همه زخم‌ها، «فقط» تجویز کند، اگر می‌زنید، دهانش را باز بگذارید تا «هم» بکشد! این چه «دغدغه ایران»ی است، طبیب! من نگران خشونت ظالم زره‌پوش نیستم، برایم دردناک‌تر است. کانال «حکمت فرهنگ» @HekmateFarhang https://eitaa.com/joinchat/3903782972Cf49be779a3
🔸 تربیت کودک با اسلام منهای روحانیت! به تازگی، پیش نویس اساسنامه «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» را که در فرآیند تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی است، مطالعه کردم. سازمانی که در ذیل وزرات آموزش و پروش به برنامه‌ریزی، هدایت و تنظیم‌گری یکپارچه امر تعلیم و تربیت در سنین بدو تولد تا شش سالگی خواهد پرداخت. اصول حاکمه این سند، حاوی نکاتی همچون خانواده‌محوری، ابتنای نظری بر تعلیم و تربیت اسلامی، شان تنظیم‌گیری حاکمیت، عدالت آموزشی و استفاده حداکثری از بخش‌خصوصی و نهادهای مردمی است. همه علاقمندان به تحول در این عرصه، به تحقق این اصول امیدوارند، اما این همه، وابسته به درس‌آموزی از تجربه‌های مکرر ساختارسازی‌های بعد از انقلاب و تنظیم فرآیندی موثر برای تحقق اهداف و اصول است. در این میان آنچه مورد تعجب است، ساختار هیئت امنای این سند است. این هیئت متصدی تایید رئیس سازمان، تنظیم آئین‌نامه‌ها، نظارت بر عملکرد و دیگر امور بالادستی این سازمان است و بیست و دو عضو حقوقی و حقیقی خود را از میان نمایندگان آموزش و پرورش، صداو سیما، وزرات بهداشت، وزارت ورزش و جوان، بهزیستی، قوه قضائیه، دو نفر از والدین و دیگر نهادهای آشنا انتخاب می‌نماید. اما از میان همه سازمان‌های حوزوی صرفا یک نماینده به انتخاب شورای (عالی) حوزه‌های علمیه در این هیئت حضور دارد. اسباب تعجب است که چنین سازمانی که در صدر اساسنامه خود اعلام داشته است که همه امورش بر شالوده دیدگاه‌های اسلامی در تعلیم و تربیت استوار است، چرا در میان 22 نماینده صرفا یک نماینده از نهاد روحانیت حضور دارد؟ آیا همین‌که نهادهای دیگر، ملقب به نهادهای جمهوری اسلامی ایران هستند، برای تصمیم‌گیری کلان در امر تعلیم و تربیت کفایت ‌می‌کند؟ یا نماینده حوزه چنان از قدرت سیاسی و علمی برخوردار است که یک‌تنه قدرت اقناع جمع را برخوردار است؟ یا نویسندگان این طرح، امیدی به روحانیت نداشته و در پی تعلیم و تربیتی اسلامی هستند که دانش‌آموختگان دانشگاه با روش‌های روزآمد کمی و کیفی از منابع دینی استنباط کرده و می‌کنند؟! نگارنده در این میان ایده‌ای دیگر دارد، آن هم همه‌گیرشدن انگاره نومیدی از طراحی الگویی اسلامی برای تعلیم و تربیت است. به نظر می رسد نویسندگان این متن، این اصل حاکم را زینت‌المجلس این سند کرده‌اند که در قیل‌وقال سیاسی گرایش‌ها به سند 2030 متهم به غرب‌گرایی نشوند، هرچند سطور بعدی سند، به زودی این زینت را از صدر مجلس به ذیل آن هدایت کرده و نماینده به‌حق آن را منزوی می‌سازد. از سوی دیگر بر نهادهای حوزوی لازم است، بازو ستبر کرده و صورت‌بندی نهادی کامل‌تری از خود نمایان ساخته و تنوع دستگاه‌های تصمیم‌گیری و مجری خود را حداقل برای شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی سازند. همچنین دانش‌آموختگان، نظریه‌ها، پژوهش‌ها و دیگر تلاش‌های علمی خود را در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی در معرض نگاه نخبگان علمی و سیاسی قرار دهند تا بار دیکر در یکی از مهم‌ترین نهادهای تعلیم و تربیت، بیست و دومین نفر جمع نباشند. کانال «حکمت فرهنگ» @HekmateFarhang https://eitaa.com/joinchat/3903782972Cf49be779a3
🔸 حوزه، بیست و دوم شد! "در هشتصد و سی و ششمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست رئیس جمهور، پس از بحث و بررسی های کارشناسی، اساسنامه "سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک" به تصویب اعضا رسید."
🔸 دکتری سیاست‌گذاری در چهارساعت! باور عمومی بر این است که «صرفا» دانش تنظیم اهداف کلان و بالادستی است، حال آنکه بر خلاف این نگاه رایج، سیاست‌گذاری دانش چگونگی دولت/حاکمیت در امر عمومی به جهت تامین مصالح و مردم است. این دانش در واقع، امکان تجمیع و تطبیق گزار‌ه‌های نظری همه دانش‌های اجتماعی، برای حل یک مسئله را فراهم می‌سازد. درگیر زمان و مکان است و حل آن نیز نیازمند تنظیم چرخه‌ای کامل از تدوین، اجرا و نظارت برای سیاست مرجح است. لذا سیاست‌گذاران مدرسی و تجربی، به خوبی می‌دانند حل یک مسئله اجتماعی علاوه بر تمهیدات علمی و نظری، به چاره‌جویی‌های سیاسی برای رفع موانع تحقق آن سیاست نیازمند است و آمد‌و‌شد میان همین موانع عملی و چاره‌جویی‌ها، گاهی سبب می‌شود، یک گزاره سیاستی‌«»، حتی پس از چهل‌سال تلاش به سامان نرسد. خلاصه آن‌که سیاست‌گذاری، دانش حفظ و پیش‌برد منافع عمومی است، البته نه از گوشه دنج کتابخانه‌ها و نه بر سطور آرام کاغذها، بلکه ایستاده در میان تاخت‌و‌تاز خیل عظیمی از موانع قدرت و ثروت و مصلحت‌های معارض که مرد میدان خود را می‌طلبد. مستند چندقسمتی «» به کارگردانی داوود مرادیان، تاریخ نیم‌قرن در ایران را به خوبی مورد واکاوی قرار داده‌است. این مستند از لحظه‌های نخستین شکل‌گیری این مسئله اجتماعی آغاز نموده و از تلاش‌های سیاست‌پژوهانه گوناگون این سال‌ها سخن می‌گوید. هرچند روایت صریح این مستند، با انتقادات و تکذیبیه‌های سیاسی گروه‌های مختلف روبرو شد، اما نکته محوری این مستند آنجاست که نشان می‌دهد، چاره‌ نظری مسئله مسکن، همانی است که در ابتدای انقلاب متصدیان امر بدان دست‌یافته‌ بودند اما تحقق این سیاست، هنوز و پس از چهل سال ممکن نشده است. به راستی چرا؟ به همه علاقمندان به امر سیاست‌گذاری به ویژه آنان که از منظری حوزوی و فرهنگی به این دانش می‌نگردند، توصیه می‌کنم برای درک ماهیت و دشواری‌های سیاست‌گذاری عمومی، به‌جای چندسال تجربه و مطالعه، این مجموعه مستند را تماشا کنند. امید دارم روزی فرصت گفتگوی تطبیقی با محوریت چنین مستندهایی در فضای دانشگاهی و حوزوی ناظر به این دانش فراهم آید. مشاهده مجموعه مستند «رویای آجری» در آپارات. ( اگر فرصت ندارید، قسمت‌های پنجم تا هفتم را ببینید) کانال حکمت فرهنگ @HekmateFarhang