eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
351 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه اول ماه صفر رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا
«اول ماه صَفر بد سَفری بود حسین ساربانِ من عجب بدنظری بود حسین» راهِ یکساعته یک روز به طول انجامید کار این بی شرفان ، پرده دَری بود حسین سنگ خوردم سرِ بازار عجب دردی داشت دردِ سَر داشتَنَم ، دردسری بود حسین ای جگردارترین مَحرَم زینب ، بر نِی آنکه زن میزند از بی جگری بود حسین بعدِ بازار همه صورت مان نیلی شد بخدا از اَثرِ بی سپری بود حسین ته بازار یکی نام محلّی را گفت مردک مست عجب فتنه گری بود حسین آن محل چشمِ خریدار به ما داشت فقط کاش این شام بلا را سحری بود حسین حرف بد زد به ربابه بخدا آب شدم بی سبب بود فقط رهگذری بود حسین سر تو بر روی نِی بند نمی شد دیگر نیزه دارِ سر تو ، خیره سری بود حسین  چه شد آنشب که تو به خانه ی خولی رفتی بعد از آن زلف سرت مختصری بود حسین ما عزیزان تو بودیم ولی خوار شدیم بعد تو قسمت ما دربه دری بود حسین .
زبانحال زینب س ایام اسارت منزل به منزل می روم واویلا با ناله از دل می روم واویلا سر تو روی نیزه ای برادر با شمر قاتل می روم واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلایت می روم برادر من از قفایت می روم برادر از پیکرت جامانده ام دارم با سر جدایت می روم برادر گشتم اسیر قافله واویلا دور و برَم شد هلهله واویلا همسفرانم را ببین برادر شمر و سنان و حرمله واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم این دشمن دریده با جسارت بر اهلبیت تو کنند اهانت این هم بدان عزیز من همین ها بردند از ما خیمه را به غارت بعد از تو یک دلخسته ام غریبم با دست های بسته ام غریبم پیش نگاه این همه حرامی روی شتر نشسته ام غریبم وای وای حسینم وای وای حسینم هم خواهر و هم مادرم به طفلان هم مثل سایه ی سرم به طفلان من تازیانه می خورم دَمادم هم جان فدا هم یاورم به طفلان جا ماند رقیه از همه واویلا در قافله شد همهه واویلا زَجر آمد و از مرکبش زمین زد فریاد زد یا فاطمه واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلا گذشتم و در این راه عمق دلم در کوفه شد پُر از آه می دید هر کس آمده تماشا بر نیزه ها خورشید بود و یک ماه منزل به منزل بار غم کشیدم آخر به این شام بلا رسیدم دیدم بلاها و غمی که هرگز جز شام در جای دگر ندیدم وای وای حسینم وای وای حسینم قصد یزید بر جان ما عذاب است این درد سنگین تر ز قحط آب است لعنت به قاتلت شود که اینجا راس تو بین مجلس شراب است این آخرِ جنایت از یزیده روی سر تو خیزران کشیده ای وای از دندان و از لب تو دیگر امان از خواهرت بُریده وای وای حسینم وای وای حسینم ای نازنین برادرم حسینم ای یادگار مادرم حسینم جنگ تو پایانش نبود شهادت من زنده ام در سنگرم حسینم من ذولفقار حیدرم برادر من زینبم من محشرم برادر راحت نمی ماند یزید به خطبه من آبرویش می برم برادر ای شاه دین حسینم ای نازنین حسینم
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی به خفتگان همه رو نیزه میزدند که برخیز دریغ و درد چه راه بلند و شام سیاهی به غیر سایه ی سرنیزه ها و خار مغیلان برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی اسیر بود امامی که کائنات اسیرش اسیر بود چنان که به سینه سلسله آهی به پاره پاره‌ی معجر، مخدرات مکدر خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی گرفت سکه ولی نیزه را...خلاصه بگویم ندیده شام دوروتر ز مردهای سپاهی به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک محال بود نروید پی دعاش گیاهی بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی... @majmaozakerine
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است التیام جگر سوخته‌ی اسلام است گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین گریه‌ی زینب، در حال عبور از شام است ای که باران به دعای تو می آمد...حالا سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است نیستی تا که ببینی دم دروازه شام دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است چوب میزد به دهانت پسر مرجانه چوب در دستی و در دست دگر یک جام است دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند چه بگویم...همه روضه همان الشام است @majmaozakerine
4_5782671021609845358.mp3
3.43M
نوحه شهادت خانم رقیه(س) ای منیم یارو غمخواریم عمه،، دور سفردن گلیب یاریم عمه،، عمه جان درده درمان گلیبدی سویگولوم خسته یولدان‌گلیبدی،، گوز یاشیلا گلاب حاضر ایله‌ لبلرونده بابام قان گلوبدی،، کام آلونجا بو یورقون قوناقدان جان گلیب تنگه توشدوم ایاقدان،، سن طبقده گیتورقانلی باشی من اوپوم پارچا لاموش دوداقدان،، هی دیردیم بابام کاشی گلیدی ،، هیچ دیمزدیم کسیک باش گلیدی،، گلدی یورقون بابام کاش عمومدا بو کسیک باشه یولداش گلیدی ساربانلار بابامی یوروبلار فاطمه قلبینی یاندیروبلار الله الله شل اولسون اولار کی بو باشین آنینا داش وروبلار سن قیلینجان بی بی شب نمازین من یووم گوی بابامین بوغازین گوی اوپوم خیزران یاره سین نن آرتیروم عشقیمون امتیازین ای منیم یا رو غمخوتریم عمه دور سفردن گلیب یاریم عمم https://eitaa.com/turki_nohemajma
‍ . هفت شبی شهادت سلام الله علیها مناسب اوایل ماه صفر بند ثابت : رمز حیات کربلا/راه نجات کربلا میگیرم از سفره ی تو /برگ برات کربلا عنایتی به حال عاشقا کن با یه نگاه راه حرم رو وا کن بیا و با اون دستای کوچیکت رقیه جان برا فرج دعا کن رقیه جان برا فرج دعا کن۴ *روضه حضرت رقیه سلام الله علیها* بند اول: بلا آوردن سر تو / تو کوفه و شام بلا شامیا مانعت شدن/ تا نرسی به کربلا چه زجری تو کشیدی از حرمله بسته بودن دستاتو با سلسله یه کاری کن برای جامونده ها آخه خودت جاموندی از قافله بند دوم: کنار سفرت میشینم / برا تو گریه میکنم خار مغیلان میبینم / براتو گریه میکنم چشام مثه ابر بهار میباره مرهمی رو زخمای پات بذاره آتیش میگیرم تا میگه روضه خون: *طفل سه ساله که زدن نداره* *حضرت رقیه و حضرت زینب سلام الله علیهما* برات بمیرم عمه جون/ یه روزه قامت خمید قبل از تو بین اهلبیت/ هیشکی اسارت نکشید برام سپر شدی با حال خسته هم قلب تو هم سر تو شکسته سهم غذاتو هم به من میدادی که میخونی نمازتو نشسته ............................. چیزی سرم نیومده / گریه نکن برای من ببین دیگه نمیسوزه / آبله های پای من بابامو میخوام اگه دلغمینم بگو کجاس عموی نازنینم پهلوم اگر شکسته گریه نکن نمیتونم که اشکاتو ببینم ........................ روضه این شبام شده/ من الذی ایتمنی اگر کبوده تن من/ تو هم کبودتر از منی همراه قافله منو آوردی به جای من تو تازیونه خوردی سر مزار بابا یاد من باش اگه منو تا کربلا نبردی *حضرت رقیه و حضرت ام کلثوم سلام الله علیهما* عمه ی مهربون من / بلا کشیدی این سفر شبیه عمه زینبم / تو هم برام شدی سپر مراقب من و یتیما بودی تن تو هم شده پر از کبودی سر کی بود از روی نیزه افتاد با سنگ اون پیرزن یهودی ............ عمه برام گریه نکن/ به قلب من تاب بده من تشنه و گرسنه ام / یه کم به من آب بده توو مهربونی هیچی کم نذاشتی تو این مسیر خیلی هوامو داشتی هرشبی که آب و غذا میدادن سهمتو واسه من کنار گذاشتی .............. من ذره ذره آب میشم/ دیگه به لب رسیده جون اگر که بابامو دیدی / سلاممو بش برسون نگو بهش از پای پر آبله از دست و پای بسته با سلسله بگو رقیه خیلی خوبه حالش نگو که سیلی خوردم از حرمله *حضرت رقیه و خواهرش نوعروس حضرت قاسم علیهم السلام* خواهر من گریه نکن / آه نکش تو از جگر ایشالا قاسمت میاد/ همراه بابا از سفر تو نوعروسی با لباس پاره!! گریه برا تو خوبیت نداره غصه نخور گوشواره هاتو بردن قاسم میاد بازم برات میاره .......... خوب میدونم خیلی دلت / برای اون تنگ شده بگو که دست و صورتت /چرا با خون رنگ شده ببین شبیه عمه قدکمونم از غصه ها به لب رسیده جونم منو حلال کن که دارم می میرم سلامتو به بابا میرسونم .......... حق داری ای خواهرمن/ اگه بمیری از غمش چی اومده بود به سرش/ یه بار رو نیزه دیدمش شوهر تو مثل عمو رشیده رو نیزه ها عجب قدی کشیده وقتی تو رو با کعب نی میزدن با چشم خون ازون بالا میدیده *حضرت رقیه وحضرت سکینه سلام الله علیهما* از سوز اشک و ناله هام/ آب دل سنگ میشه می میرم اما دل من/ برای تو تنگ میشه تو این مسیر چقد بلا کشیدیم رو نیزه ها سر بابا رو دیدیم با دست بسته روی خار صحرا با پای پر آبله می دویدیم ............ تو بودی گفته به عمو / خشکه لبای خواهرم عمو که رفت آب بیاره/ دیگه نیومد به حرم بگو به من رفته کجا عموجون خالیه جات تو خیمه ها عموجون بگو رقیه دیگه آب نمیخواد از علقمه خودت بیا عموجون .............. خوب میدونم سکینه جون /برا تو سخته اسیری با دستای تو سلسله / منو تو آغوش می گیری صورت تو شبیه من کبوده این یادگار کوچه ی یهوده چه انتقامی از ماها گرفتن آخه مگه گناه ما چی بوده ....... و روضه یکی بیاد به من بگه / داداش بزرگترم کجاس اونکه منو بغل میکرد / علیه اکبرم کجاس لیلا مگه دیگه پسر نداره تا سرمو رو شونه هاش بذاره اگه داداش علی اکبرو دیدین بگید برام یه گوشواره بیاره ............. اگه داداشم میومد / رقیه سیلی نمیخورد کسی منو نمیزد و / رو خار صحرا نمی برد میگن موذن حرم رو کشتن داداش علیه اکبرم رو کشتن رقیه رو غریب گیر آوردن همونا که برادرم رو کشتن ............... لیلا با گریه میخونه / فقطعوه بالسیوف دل مارو میسوزونه/ فقطعوه بالسیوف داغ جوون قاتل لیلا شده میگه علیم اربا اربا شده تنش رو توی یک عبا آوردن که قتلگاهش همه صحرا شده
. دستی که زد بر روی زهرا عمه را زد خلخال ها را بُرد و با حرصش مرا زد سیلی به من میزد ولی بر عمه میخورد هر ضربه ای را که به من زد جابجا زد بابا غرورم بدتر از پایم شکسته آن مرد شامی بارها تهمت به ما زد دارد سیاهی می رود چشمم هنوزم نفرین به آنکه مُشت های بی هوا زد سوغات برد اما مچاله سوی شهرش آن چارقد را که عمو با گریه تا زد بیخود نشد مویم سفید آن چند ساعت نامحرمی صدبار اسمم را صدا زد شیرین زبان بودم ولی لکنت گرفتم وقتی سرت را دشمنت بر نیزه ها زد ....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅