eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
334 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•اي به برج عفاف بَدرِ تمام... و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده شب اربعین ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── اي به برج عفاف بَدرِ تمام اي علي پيش پات کرده قيام زينب اي نقش عشق را نقاش زينب اي رسم مِهر را رسّام اي محبت کنيز دربارت اي صفا پیش پات عبد و غلام اي کتاب قيام را مُطلع اي به عشق حسين حُسن ختام هم‌نوای حسن، به وقت قعود هم قطار حسین وقت قیام اي که طاها تو راست جدّ بزرگ اي که حيدر تو راست باب گرام اي که زهراست مهربان مامت کس نشد چون تو اينچنين اکرام؟ اي به روي تمام نامردان هم چو زهرا کشيده تيغِ کلام * از همه بلاد سفیر اومده میخواد قدرت نمایی کنه یزید، میخواد خاندان آل الله رو یزید کوچیک کنه، اما بی بی زینب دسته بسته، جلوی همه صدا زد: " إنّي لأستصغرُ قَدْرَك " یزید! تو رو کوچیک میبینم، عددي نيستي، كي هستي؟...* خطبه هايت طنين صوت علي است يا ز مادر گرفته اي الهام؟ زينبي، حيدري، تو زهرائي حزن، آنسان ترا محاصره کرد اي که از قامت هلالي تو راست گرديده قامت اسلام *امام سجاد فرمود: عمه جان! به دوراهی رسیدیم، یه طرف میره سمت مدینه، یه طرف کربلا.... سر این دوراهی همه ‌حداقل یه بار تو زندگیشون می مونن ،کربلا برم؟نرم؟ خوش به حال اونایی که دوراهی شون رو اول رفتن کربلا ،بعد رفتن مدینه ...* داداش یادم نرفته دور تو‌ جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند وقت غنیمت صحبت از خلخال کردند دیرآمد‌م‌کاری ازدستم برنیامد سرنیزه شمر از دهانت در نیامد دیرآمدم دیدم سرت دست‌کسی رفت عمامه پیغمبرت دست کسی رفت هم گوشوار دخترت دست کسی رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت دیر آمدم اول تورا نشناختم من خود را کنار پیکرت انداختم‌من ــــــــــــــــــ @majmaozakerine ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
📋 خسته بود آقا (ع) (س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خسته بود آقا تازه روی مرکبش، نشسته بود آقا میزدن سنگ سرش، شکسته بود آقا خسته بود آقا تنهایِ تنها بود، تنهایِ تنها رفت آرومِ جونِ من، زیرِ دست و پا رفت هرکی از راه اومد، سرنیزه خرجش کرد پیشِ همه زینب، از خولی خواهش کرد امشب امیرالمومنین اینجوری بدرقه کرد: یا علی! یه نگاه به حسنش کرد، یاعلی! یه نگاه به حسینش کرد: حسین جان! یاعلی! میخوان زیر تابوت و بگیرن، یاعلی... «یا علی و یاعلی و یا علی» خوشی ز عمر ندیده خدانگهدارت سنوبری که خمیده خدانگهدارت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@babolharam_netروضه خانگی - امام حسین(ع) - 1699.mp3
زمان: حجم: 4.55M
|⇦بیاید که بی ما... علیه السلام اجرا شده به نفس استاد شیخ حسین انصاریان
حجت الاسلام میرزامحمدیShab1_Moharam1401_MirzaMohamadi_b.mp3
زمان: حجم: 9.1M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله ◾️ توسل به بن عقیل علیه السلام 🎤حجت الاسلام روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد ما را برای بزم عزا انتخاب کرد باز این چه شورش است که در خلق عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمت یک سال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته‎ ها همه گویند یا حسین ربّ الحسین هر چه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه ‎دار محرمم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هر کس شنید ناله‎ی حیّ علی العزا تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله‎ ی محزون فاطمه مادر به گریه ، یک یک ما را خطاب کرد ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب صلّ علی الحسین و صلّ علی الغریب .
بسم الله الرحمن الرحیم هفت حسین بنویسیدتنى زيرلگدپیدابود شمرملعون به روی سینه ی اوبا پا بود بنویسید نگاه حرمله خيره بر اوست که نگاه خسته اش به آسمان هاوا بود بنویسیدميان لشكری بلوا شد سره پیراهن كهنه بخدا دعوا بود بنویسیدبراى ذبح سر آمده اند شمر ملعون و سنان مقصدشان اینجا بود بنویسیدکه غارت شده پیراهن او مادری شاهداین واقعه در آنجا بود به سرنعش حسین بود که آمدمادر ناله زدفاطمه ،غش کردبه جسمی بی سر _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
📋من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود (س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446 ............................................ من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود دوری از گرمیِ آغوشِ تو بیمارم کرد من به عمرم سر بازار نرفته بودم .(دخترا رو می‌ذاشتن تو بازار رو پله مردم ببینن انتخاب کنن!). شوقِ یه بوسه مرا راهیِ بازارم کرد خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد .(جاش رو دوش عمو عباس بود ). زَجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند بی تعادل شدم و دست به دیوارم کرد .(قربونت بریم یا اباعبدالله ، بعد شهادتتم به فکر دخترایی ، آخه دختر فرق داره ، با دختراش حرف می‌زد چه تو گودی قتلگاه چه بالای نیزه ، وقتی سکینه اومد کنار بدن ارباً اربا ، دید دختر داره قالب تهی می‌کنه! شروع کرد با دختر حرف زدن : «دخترم سلام منو به شیعیانم برسون ، بگو بابامو تشنه کشتن «شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی » کجا دیگه صحبت کرد با دختراش ، ورودی کوفه یه دفعه دید عقیله بنی هاشم الان دیگه رقیه جون میده صدا زد ««یا أخي فاطم الصغیرة کلّمها فقد کاد قلبها ان یذوباً» با فاطمه حرف بزن ، بالای نیزه نگاه به دخترا می‌کرد.). ..........................................
📋دلم بهم گفت / که تو میای به زودی  (س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446 ............................................ .(بند اول). دلم بهم گفت که تو میای به زودی  چه بوسه ها برات فرستادم رو نیزه بودی به کام تلخم یه کم عسل می خواستم دیدم که دخترا بابا دارن ، بغل می خواستم کبوده صورت من از دست زجر که بی ادبه کبوده صورت من نوازشت رو می طلبه  ... کبوده صورت من نبوسیدی منو عجبه ... ای بابا اومدی ، داره تموم میشه نفسام می بینی ، مزارمه خرابه ی شام .(بند دوم). دم غروبه گلایه هام به چوبه دیدم با خیزرون یزید روی لبت می کوبه یه شب نبوده که راحتم بزارن شده بابا بخوای ، سر بریده شو بیارن... مردیم و زنده شدیم بستن اسیرا رو با طناب مردیم و زنده شدیم آوردنت  تو بزم شراب مردیم و زنده شدیم اذیت شدیم نه مثل رباب  ... غمام زیاده زدنت، بهونه ،  دخترت رو گرفت زدنت، رباب دوید سرت رو گرفت .(بند سوم). تنت رو خاکه ولی سرت رو داری دم تو گرم،  چقد هوای دخترت رو داری خدا به ماها تو رو دوباره داده کم اومدی ولی همین کم از سرم زیاده انگشتر تو که رفت انگشت دستتم بریدن انگشتر تو که رفت گوشواره از گوشم کشیدن می فروشم گوشواره ام را اگر پیدا کنم در عوض انگشتر زیبا برایت می خرم انگشتر تو که رفت یه روز خوش چشام ندیدن ...قربون دستت نفسم ، دست توئه اجازه ی من رسیدی ، به تشییع جنازه ی من شاعر : ..........................................
📋چاره ای نیست / خوشم اگه با سر تو‌ (س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446 ............................................ .( وقتی اباعبدالله اومد لحظه آخر وداع کنه ، دید با چادرش تو خیمه‌ها داره می‌چرخه ، تا صداش زد رقیه جان خداحافظ دوون دوون اومد پاهای بابا رو گرفت ، صدا زد بابا : «اَلعَطَش اَلعَطَش » جیگر اباعبدالله رو سوزوند ، اباعبدالله با یه حالی از خیمه بیرون اومد ، یه وقت دید نازدانه دامن بابا رو گرفته صدا زد دخترم «اِجلِسی عِندَ الخُیمه» برو بشین تو خیمه میرم برات آب میارم . رفت تا شریعه می‌خواست مشک و پر آب کنه ، یه تیر به مشک ارباب زدن یکی صدا زد برید به سمت خیمه‌هاش آب رو رو آب ریخت برگشت ، دوباره نازدانه اومد دامن بابا رو گرفت اینجا عمه وارد شد دخترم بیا بریم بابا آب میاره ، گذشت دیگه بابا رو ندید بعضی‌ها میگن غروب عاشورا همراه عمه اومد تو گودی قتلگاه ، هی بهونه بابا رو می‌گرفت ، هی دنبال بابا می‌گشت اما بابا رو کجا دید. یه شب که خوب چشماش می‌دید نگاه کرد دید سر بالای نیزه آشناست ، نیزه ها رو کنار می‌زد ، همه خوابن آروم آروم اومد کنار نیزه ، صدا زد تو بابای منی یا نه؟ اینجاشو دشمن داره روایت می‌کنه میگه : یه وقت نیزه خم شد تا تو صورت دخترک پایین اومد دخترم غصه نخور به زودی میام کنارت .(بند اول). چاره ای نیست / خوشم اگه با سر تو‌ بوسه زدم / به رگای حنجر تو دست نداری / بخوابونی دختر تو ... خرده نگیر / نامرتبه موی من سیلی زدن / اگه کبوده روی من خورده لگد / تیر می کشه پهلوی من چی مونده از طفلت جز یه جونه بر لب کجا بودی زجر اومد سراغم اون شب  کبود منو تحویل داد به عمه زینب ... .( داره دست می‌کشه رو سر بریده ، قربونت برم کی گلوتو بریده بابا؟). اونی که برید گلوتو .(چه نامرتب بریده). نمی‌گفت که من می‌میرم .(بند دوم). سوغاتی نیست / این گلوی پاره برام بوسه گرفت / از لبای پاره لبام .... روم نمیشه / از سر تو چیزی بخوام مثل منی / از صبح تا غروب زدنت بد نبودی / ولی تو رو خوب زدنت فرق تو با  / من اینه با چوب زدنت چطوری زد دندونی برات نمونده ... چطوری زد چیزی از لبات نمونده چطوری زد جز خون تو چشات نمونده .(رقیه روضه می‌خونه اهل خیمه گریه می‌کنن ، همه دلشون گرمه آخه دختر بابا داره روضه می‌خونه ، اما حرفاش تغییر کرد یه دفعه سر بریده صدا زد :«الیه الیه» پاشو بریم رقیه! ). حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی ای بابا حکایتی شده مویم / ای بابا شکستگی ابرویم ..........................................
‍ . |⇦•شب جمعه کنار شش‌گوشه .. به نفس حاج مهدی سلحشور ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شب جمعه کنار شش‌گوشه دل من حالت عجیبی داشت می‌شنیدم صدای قلبم را چشم من حس بی‌شکیبی داشت حرمش از ملائکه پر بود انبیا در طوافِ شش‌گوشه و ثوابِ هزار حج را داشت به خدا هر طوافِ شش‌گوشه شب جمعه ضریحِ اطهر او غرق نور حضور فاطمه بود به خودم آمدم و فهمیدم بر لبم این نوا و زمزمه بود: «شب‌های جمعه فاطمه، با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا، گردد به دور قتلگاه گوید حسین من چه شد، نور دو عین من چه شد...» سمت پایین پا که می‌رفتم ناگهان چشم‌هایِ من تر شد آنقدر اشک ریخت تا آخر روضه‌خوان علی اکبر شد یک به یک گفت روضه‌ها را تا پایِ شش‌گوشه از نفس افتاد آه گویا کنارِ پیکر او حضرتِ عشق ناله سر می‌داد: «جوانانِ بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر درِ خیمه رسانم..» از نگاه پر از تلاطم من زمزم عشق و اشک جاری شد آه از خیمه تا کنارِ فرات عطش و داغ مشک جاری شد خنکای شریعه هم می‌خواند دم به دم از غریبیِ سقا هم‌نفس با صدایِ موج فرات مادری دم گرفته بود آنجا: «سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل.. » آن طرف‌تر نگاه می‌کردم شِکوِه و اشک، ناله و گله را می‌شنیدم کنار غربت تلّ دم به دم ضجه‌های سلسله را ناگهان در حوالیِ گودال محفل گریه‌های زینب شد زینب آمد کنار شش‌گوشه کربلا کربلایِ زینب شد رفت قلبم کنار بالا سر آه انگار سر به پیکر نیست همهٔ کائنات می‌لرزند گوش کن این صدای خواهر نیست؟ «این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست...» ــــــــــــــــــ ➖➖➖➖➖➖
1. پای برهنه.mp3
زمان: حجم: 10.2M
( علیه السلام ) گریز به ( علیه السلام ) پای برهنه و بی عبا توو کوچه ها می برنم توجهی نمی کنن به حال پر پر زدنم با هر نفس که می کِشم داره می لرزه بدنم افتادم روی خاک و هستم من غرق ناله پشت مِرکب هنوزم این واسه من سواله چه کرده تازیونه با دختر سه ساله ای وای از این غریبی .. یه دختره یتیمُ هی غریبونه نمیزنن اگه بهونه بگیره بی بهونه نمیزنن مَرکب که راه نرفت بهش تازیونه نمیزنن سخته دختر ، توو غربت بی بابا میشه تحقیر سخته همراهی با این دختره زمینگیر سخته پهلو شکسته باشی در بند زنجیر ای وای از این غریبی .. کُشته شدی ولی تنت ، توو صحراها رها نبود سرت به روی نیزه‌ها از پیکرت جدا نبود گریز روضه‌های تو به غیر کربلا نبود مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند مگر که پاره پیرهن به پیکرش روا نبود هیچ کس دیگه توو دنیا اینطور غارت نمیشه ذبحی با خنجر کُند اینطور راحت نمیشه هیچ مظلومی با این وضع هتک حرمت نمیشه ای بی کفن حسین جان صد پاره تن حسین جان
(ع) ............................................ آقا سلام ماه محرم شروع شد باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد .( چقدر دلشوره تو داشتیم ، همش با خودم می‌گفتم امسال به محرم می‌رسم یا نه ؟ منو مادرم وقف تو کرده آقا ، بابام منو با محبت شما بزرگ کرده آقا ، انقدری که من و تو دلشوره داریم مادرشم دلشوره داره ، امشب اینقدر در حسینیه منتظرت بود بیای. عرضه داشت بابا یا رسول الله : اینطور که شما فرمودید کی برا حسینم گریه می‌کنه؟ فرمود « یه جوونایی میان مثل یه مادری که جوون از دست داده جیغ می‌کشن واسش شب و روز ندارن بی‌قرارن دل مادرمون آروم گرفت » ، اینقدری که تو بی‌قرار بودی مادرش بیشتر بی‌قرار بود ). ناگهان قفل گلوی اهل ناله باز شد آه! ماه ماتم ارباب ما آغاز شد عالم لاهوت در این غم به سینه می زند نوح ، نوحه خوان شده..، آدم به سینه می زند عرش را لرزانده امشب ضَجّه ی جانکاه ما باز آویزان شده کهنه‌لباسِ شاه ما .( اومد محضر امام صادق (ع) : آقا از الان داری اشک می‌ریزی ؟ فرمود : این دلیل گریه ی ما اینه اول محرم که میشه اون لباس کهنه جد غریب ما رو از عرش آویزان می‌کنن!). آفتابِ صحن سویِ مغربِ گودال رفت بیرق گنبد عوض شد..،مادری از حال رفت نصب کردم سر در این خانه پرچم را حسین شکر که امسال هم دیدم محرم را حسین عطر اسپند تو آمد ، عالمی مدهوش شد کوچه و پس‌کوچه های شهر مشکی‌پوش شد نخ به نخ با تار و پودش..،گریه کرده ، سوخته فاطمه رخت عزاداری ما را دوخته رنگ و بوی نذری تو رنگ و بوی زندگی‌ست آب سقاخانه‌هایت آبروی بندگی‌ست داربست خیمه‌گاه تو ستون کبریاست آهنِ سرد علم‌های تو دلگرمی ماست ما کبوترهای جلدِ در مسیرِ قُبّه ایم زیر سقف هیئتت باشیم..،زیر قبّه ایم خواهش دلتنگی ما تنگیِ آغوش توست چارگوش این حسینیه همان شش‌گوش توست قصه‌ی ما در حریم ماجرایت قد کشید کودکی هامان میان دسته‌هایت قد کشید غنچه‌های کوچکِ ما پرپر تو می شوند طفل های ما فدای اصغر تو می شوند .(از قول من به مادر شش ماهت بگو تا می‌توانی اصغر خود را بغل کن اصغر من کی به زبان آمده حرمله با تیر و کمان آمده). سکّه ی عشق سه‌ساله رونق بازارهاست نام شیرین رقیه شوق دختردارهاست .(عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم با لباس پاره باید مهمانداری کنیم). این همه پروانه را مجذوب کرده شمع تو چشم بد تا روز محشر دور باد از جمعِ تو دوستی جز با رفیقِ سینه‌زن مطلوب نیست حال عابس در فراق شوذَب اصلاً خوب نیست بی زیارت مثل مرغی در میان مَحبَسیم از شب اول برای اربعین دلواپسیم تو قتیل اشک هستی ، ما هلاکِ کربلا کاش خون ما بریزد روی خاک کربلا اشک های ما کفاف زخم هایت را نداد اشک های ما کم است و زخم های تو زیاد امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است هیچ قتلی مثل قتل صبر تو مشکل نبود شمر آدابی برای ذبح تو قائل نبود ................................................
(س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم ............................................ بی ادبیا از مدینه شروع شد ، اونجا که نانجیب تو کوچه به مادر ما لگد زد ، تو کوفه مسلم و دارن تو کوچه‌ها می‌کشونن دست‌های علی رو بستن اما مرد بودن اینا ، قربون اون خانومی که با ادب دست پسرشو گرفته بود مادرم سر به زیر می‌زد حرف .(نامرد اومد جلوی مادرم رو گرفت! ). با ادب از امیر می‌زد حرف مردک پست و رذل سیلی زد بی‌هوا با دو دست سیلی زد امام صادق فرمود یه طوری سیلی زد صداش تو مدینه پیچید گوشواره مادر مو شکست خونمون این طرفه کجا میری بیا بیا چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا دیگه داریم می‌رسیم اینقده رو خاکا نشین بذار تا گوشوارتو بردارم از روی زمین آه گوشواره شکست بی‌حیا سیلی زد با دو تا دست مادرم روی خاک کوچه نشست آه گوشواره شکست با صورت به زمین افتادن خیلی سخته ، مادرمون تو کوچه اول به دیوار خورد بعد با صورت رو زمین افتاد بمیریم واسه حسینت خانوم مقتل میگه «فَوَقَفَ یَستَریحُ» لحظه‌ای بالای مرکب ایستاد نانجیب سنان با نیزه به پهلوی آقا زد با صورت به زمین افتاد ................................................