eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
351 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
872400339 (11).mp3
2.19M
‍ 🕊﷽🕊 ‌🌹🕊🌺🍃﹏💛🍃 🕊🌺🍃 🌺🍃 🕊﷽🕊 # ويژه عروسي حضرت زهرا و مولا علي عليهم السلام (اول ذي الحجة) سبك گل دراومد امشب... ✍ حاج مجتبي صمدي شهاب داره گل ميباره از آسمونا به كوري چشم همه حسودا همه امشب هستيم دعوت عروسي عروس زهراس دومادعلي اعلا گل دراومد امشب غصه سراومد امشب🌹🌹🌹 خنده روي لباي كوثر اومد امشب كف زدن ثوابه دل غرق شور و تابه روسر فاطمه فرشته قند مي سابه عاشقا مبارك جشن ولا مبارك شب دامادي شير خدا مبارك يا حيدر يا فاطمه يا حيدر 👏👏👏 روشن شده فضا شاده دل خدا رخت دومادي رو پوشيده مولا جبريل از آسمون آورده برامون كارت عروسي ه مولا و زهرا يا حيدر يا فاطمه يا حيدر 👏👏👏 عجب بزمي بر پاشد تومدينه شب وصل دو دريا رو زمينه نميشناسه سر از پا شيرخيبر عروس واسش از جنت گل ميچينه بزم كل كشونه نبي خطبه ميخونه هستن اين زوج فقط زير فلك يه دونه باز هوابهاره احمد چه شوري داره دست زهرا رو تو دست علي ميزاره يا حيدر يا فاطمه يا حيدر روشن شده .....👏👏👏 عروس ياس ياس ياس سفيده مثه اين دوماد و هيچكي نديده يه دنيا عشق و با عمق نگاهش علي به فاطمه زير لفظي ميده مهمونا بي حدند دور علي صف زدند زهرا تاگفت بله فرشته ها كف زدند خوب بايد ببيني چه زوج نازنيني جبرئيل باخنده پخش ميكنه شيريني 👏👏👏 يا حيدر يا فاطمه يا حيدر @ewwmajmamolodi دعای فرج ـ🌺🍃 ـ🕊🌺🍃 ـ🌹🕊🌺🍃﹏💛🍃
امام علیه السلام فرمود: سخت ترین های ما در بود... حضرت برای نعمان بن منذر مدائنی توضیح داد: . در شام ماموران در حالی که شمشیرهای خود را و ها را استوار کرده بودند بر ما حمله می کردند و نوک نیزه بر ما می زدند و ما را در میان جمعیت اهل شام نگه می داشتند، در حالی که و می زدند و شادی می کردند. . سرهای را میان زنهای ما قرار دادند و سر عمویم علیه السلام را در مقابل عمه هایم و علیهما السلام نگه داشتند و سر برادرم، علیه السلام و سر پسر عمویم علیه السلام را در کجاوه ی خواهرانم و علیهما السلام می آوردند و با سرها بازی می کردند و چه بسیار سرها به زمین می افتاد و در میان دستها و پاهای قرار میگرفت. از بالای بام ها و آب بر سر ما می ریختند. وقتی آتش به ام افتاد چون دستهایم را به بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم ، پس عمامه ام و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. . از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب ما را با ساز و آواز در برابر چشم مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: ای مردم! بکشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند. . ما را از پیاده کردند و به یک ریسمان بستند. پس ما را از در خانه ی و عبور دادند و به آنها گفتند: اینها کسانی هستند که پدرانشان پدران شما را کشتند و خانه های آنها را ویران کردند. امروز شما کنید. ای نعمان، تمام یهودیان و نصاریان هر چقدر خواستند از خاک و سنگ و چوب بسوی ما افکندند.. ما را به ها بردند و خواستند ما را به جای و بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آنها میسر نساخت. ما را در مکانی منزل دادند، که سقف نداشت، روزها از و شبها از و گرسنگی و ترس از کشته شدن در عذاب بودیم. 📚رمز المصیبه به نقل از تذکره الشهدا صفحه ۴۱۱ سوگنامه آل محمد صفحه ۴۰۸ ناسخ التواريخ صفحه ۳۰۴ ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨ @majmaozakerine
السلام علیک یا سیدة نساء العالمين یا فاطمه الزهرا علیهاالسلام آسمان را ماه انور فاطمه دامنت معصوم پرور فاطمه با کمالات و صفات خود شدی آینه بر حیّ داور فاطمه آمده در شأن تو از پاکی ات لفظ صدیقه ی اطهر فاطمه افتخاری نیست بالاتر از این همسری بر شیر خیبر فاطمه با زبان اَلکَن ِ نالایقم نیست مدح تو میسّر فاطمه با نخی از معجرت ما راحتیم از حساب روز محشر فاطمه روبه روی دشمن حیدر شدی حامی دین پیمبر فاطمه روز و شب باید برای تو گریست ای شهید راه حیدر فاطمه شد میان آتش و بغض عدو پشت در یاس تو پرپر فاطمه با فشار میخ ، کم شد آیه ای از تو ای سوره ی کوثر فاطمه بود حیدر بین کوچه بی کس و تو برایش یار و یاور فاطمه روبه رویش بازوی تو شد کبود با غلاف تیغ کافر فاطمه شد دلیل اشک ِ یک عمر ِ علی ناله ات در بین بستر فاطمه دید وقت دفن جسم اطهرت شد کفن از خون تو تر فاطمه کن نظر بر حال زار شیعیان ای برای شیعه مادر فاطمه بر ظهور مهدی ات بنما دعا شد ز هجرش شیعه مضطر فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
یا بسوزان در میان شعله خاکستر شوم یا ببخش این بنده را آدم شوم بهتر شوم بنده ی بد را زدن کاری ندارد، تو نزن جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم من قیامت پیش رو دارم که گریه میکنم وای اگر آنروز عریان وارد محشر شوم هرعذابی هست باشد من تحمل میکنم نه نمیخواهم که ننگ آل پیغمبر شوم رحمت تو بیشتر از این گناهان من است مرگ‌ بر من گر که یک لحظه جدا زین در شوم من از اول خاک بودم خاک نعلین پس خدا نگذار تا روزی که هستم زر شوم ای گنهکاران، گرفتاران، علیکم بالنجف دارم امشب میروم در محضرش قنبر شوم امشب میاید کربلا پیش کاش من هم همسفر با حضرت مادر شوم یا بُنَیَ دشنه دست از حنجر تو برنداشت حق بده از داغ ذبحت دم به دم مضطر شوم : 💔 دردم زیاد هست و شفایم زیارت است من طالب شفای توأم ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
🥀▪️•◾️•▪️🥀 خواستم تا به ابد نامم باشد گریه‌های حسن و زینب‌ڪبری نگذاشت @majmaozakerine
درسینه أم شراره ی غم موج میزند وقـتی دلم به سمت حرم موج میزند بـی اختـیار گــریـه امـانـم نـمی دهـد روی لبم دعا و قسم موج میزند وقـت نـماز جـای دعای قنوت هم فکر حرم فقط به سرم موج میزند هـرلحظه یاد گنبـد تو در خیال مـن یاد ضریح هم همه دم موج میزند زیباست رقص پرچم گنبد طلای تو زیباتر آن زمان که علم موج میزند در دستهای خالی من سائلـی، ولی در دست تو عطا و کرم موج میزند ایمان و آبرو و شفاعت، شفا و عشق در خاک تو قدم به قدم موج میزند فرقی نمی کند به خدا عشق کـربلا در سینه ی عرب و عجم موج میزند هروقت نام میرسد به شعر در دست شاعر تو قلم موج میزند شوق زیارت تو نه تنها به قلب ما بلکه به قلب هم موج میزند : 💔 خواست از هردو جهانم‌ شود آسوده خیال پدرم دست مرا داد به دستان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
هر جا سخن از یار نکو لعل به پا شد ذکر همه ی  اهل خرد وا عجبا شد گشتند همه واله و دیوانه و سر مست هرجا سخن از طره گیسوی شما شد پر شد همه جا از گل خوشبوی بهشتی ان دم که سر زلف تو در باد رها شد ما فخر فروشیم که در بین رسولان... جبریل امین خادم پیغمبر ما شد خوشبخت ترین خلق خدا ریزه خورانت بیچاره بود هر که ز کوی تو جدا شد ما ریزه خوره سفره احسان تو هستیم خوشبخت ترینیم ،مسلمان تو هستیم ما گرد و غباری ز کف پای شماییم دیوانه ی آن گنبد خضرای شماییم ما حب شما و علی و آل علی را مدیون دم حضرت زهرای شماییم ای شافع و ای بابِ نجات همه امّت در روز قیامت پی امضای شماییم هر کس به جمال خوش یاری بدهد دل ما در به در طلعت زیبای شماییم آن خال لبت قاتل عشاق تو باشد مقتول همان خال دل آرای شماییم رو بر خم ابروی تو مشغول نمازیم هر کس بِکسی نازدُ ما هم به تونازیم تو حامی آن چشم تر فاطمه باشی تو روشنی هر سحر فاطمه باشی با اینکه رسولی و فرستاده حقی تو خلق شدی تا پدر فاطمه باشی خورشیدی و عالم ز تو روشن شده اری در نیمه شب هم قمر فاطمه باشی خواندی همه شب را ام ابیها اصلا به گمانم پسر فاطمه باشی گفتی به همه فاطمه بضعه منی حقا که تو هم از جگر فاطمه باشی عالم همه دلداده ی تو چونکه رسولی تو عاشق و دلداده زهرای بطولی ای لطف و عطا و کرم و جود تو بی حد یا سید الابرار و یا حضرت بت ها همه در روز ظهور تو شکستند خاموش شد آتش ز قدوم تو به معبد خالق به خودش گفت پی خلق تو احسنت پس ما به تو گوییم که احسنت سر تا به قدم حامل اسرار خدایی این نیست عجب گر که بنازد به تو ایزد از کودکی اش حضرت جبریل به والله دم از تو و از حیدر و از آل تو می زد وقتی که خداوند دمش را به گلت داد یک جرعه علی را به تو آمیخت به هم زد پس نفس تو با نفس علی واحد محض است هر کس که علی را بکند رد شده مرتد زائل بشود حب تو یا احمد مختار بی حب علی شاه نجف حیدر کرار شاعر:
خسته ام بر دلم فتاده شرر از بلاها به خون نشسته جگر خسته از این سکوت حزن آلود خسته  از غصه ی نگاه پدر خسته از دیدن در و دیوار خسته از بوی دود و خاکستر زخمی ام از شکستن عطری که فقط بود معنی اش مادر خسته از حال و روز مادرمان که بد است و نمی شود بهتر خسته از درد بی دوای دلش با نفسهای سخت و ضجرآور خسته از این خسوف طولانی که نشسته به روی قرص قمر خسته از فکر عهد کودکی ام که در آشوب خلق گشته هدر خسته از کوچه ی خسته از خاطرات تلخ گذر خسته از دیدن اراذل شهر اولی، دومی ، نفر به نفر خسته از شام سرد یلدایی که نویدی نمی رسد ز سحر خسته  از قصه ای که کابوسش جان ز ما بُرد تا رسید به سر خسته ام از طنین ضرب غلاف بر حریر وجود پیغمبر (ص) خسته از ماجرای آتش و گل قصه ی باغ و هجمه ی تندر یک طرف بود کوه صبر و سکوت اسدالله  و فاتح خیبر آن طرف هم ایادی شیطان ریسمان و چهل نفر لشکر وای از ظلم و خدعه ی دژخیم که چه مکری گرفته او در سر نشنیدیم کافران بزنند همسری را مقابل شوهر آتش کینه شعله ها افروخت که نگنجد به عقل یا باور خاک بر سر کنید از این غم باب وحی است گشته خاکستر آتش افتاده می رسد به مشام عطر سندل و یا گل قمصر؟ غنچه پژمرد و گل شکست و شکست رونق گل رسید بر آخر با هجومی حرامیان کشتند پسری را به قصد جان پدر وای بر محکمِ کتابِ علی (ع) که از آن رفت سوره ی بر کدامین مصاب گریه کنیم؟ وای بر حال آل پیغمبر (ص) من چو موسی (ع) شناختم ناری آورم از حرارتش بخبر قصد من از قصیده تنها بود گفتن گوشه ای از آن محشر شرح این غم نمی شود کامل گر نویسم هزارها دفتر
آخر جواب داد سحر ربنای ما دیدی گرفت این دم آخر دعای ما دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم روشن شد از فروغ چراغی سرای ما نامش است، رقیه؛ ولی بدان آمد سه سال باشد برای ما زینب بیا و صورت او را نگاه کن مثل گل است صورت خیرالنسای ما دستان کوچکش گره های بزرگ را وا می کنند از همه ی خلق، جای ما در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان این دختر است همسفر ما همواره فکر می کنم این پای کوچکش دارد توان آمدن پا به پای ما دق می کند اگر که ببیند به راه شام پا می خورند روی زمین نیزه های ما : بردن نام تو هرچند خطر داشت پدر دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،  میلاد نازدانه ی علیه السلام، سلام الله علیها بر محبین اهل بیت (ع) مبارک باد❤️🌺 ‌.
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جهان مگر ندیده بود، یازده امام را?? 💎به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست 💎جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟ ✴️تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من ✴️ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را 👌بعید نیست عاقبت، فقط به خاطر 👌تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را 🍂بیا بخواه خون آن ذبیح را که ذبح او 🍂به کربلا تمام کرد حج ناتمام را 🌸مهربونم… تپش قلب و جونم 🌸ذکر زبونم… سخته بگی نوکرتم میدونم 🌸حقمه جونم… فقط تا تو بیای میمونم یا نمیمونم 🍃شرمنده ام، نخورده ام به دردت 🍃خیر ندیدی از نوکر نامردت 🍃بیش از هزار ساله که از ظلیمه 🍃میرسه از مرکب صحراگردت 🌾آقا... آره درسته من بد 🌾توکه… کرامتت نداشت حد 🌾هروقت گفتم که آقا دارم 🌾هرکس شنید یه طعنه ای زد 🌱هروقت که خون میریزی از چش تر برای نوکر 🌱محاسنت میشه شبیه جدت، کنار اکبر 🌱لاغر شدی آقا شبیه مادر، روزای آخر 😭😭😭😭 🔥آقا دیگه دلم آروم نمیشه 🔥یه نظری نگات حروم نمیشه 🔥هر روز منو وعده ی فردا دادی 🔥این فرداها، چرا تموم نمیشه?? از قافله عقب موندم ایام حج نزدیک شده،،، خیلیا دارن میرن خیلیام دارن آماده میشن برا عرفه باشن کربلا هی امسال، سال دیگه کردم بازم روزیم نشده خیلی برا حرمت دلم تنگ شده حسین… 😭😭 میگن سنگ فرش های بین الحرمین، دیدن داره میگن ضریح نوی ارباب دیدن داره یه سنتهایی نوکرای ارباب دارن اول میرن اجازه میگیرن از ابالفضل… بعد آروم آروم وارد حرم امام حسین میشوند نمیدونم نگاه اول به حرم آقاچه غوغایی تو دلت بپا کرد 😭 ✔️ ✔️ ✔️ خلاصه بگم از قافله عقب موندم از زائرای کربلا از زائرای بیت الله الحرام ✔️ خیلی بده خیلی سخته ✔️از قافله عقب موندن میگم 💔دلم یجایی میره 😭😭? 🔥حتی از کاروان امام حسین که امروز نامه ی مسلم بدست ابی عبدالله رسید که هزاران هزار نفر دوازده ذی القعده بود که رسید دست ارباب همه منتظر شما تشنه ی زیارت شما هستن خودتو برسون کوفه ☑️اما اونی که از قافله عقب مونده دختر سه ساله ای بود ☑️گفتن نیزه ای که سر حسین رو نیزه هست هرکاری میکنیم نمیتونیم تکونش بدیم 🔘رفتن خدمت زین العابدین آقاجان اینجوریه ☑️ عمه بچه هارو شمارش کن 🔘عمه بچهارو شمرد بعد دیدن جای این دخترسه ساله خالیه ☑️گفت عمه بابام حسین دل نگرونه رُقیّش هست ☑️باید این سه ساله رو پیداکنیم ☑️هرکاری کردن نتونستن پیداش کنن 😡زجر بی حیا گفت من خودم پیداش میکنم یکی دوساعت تو بیابونا گشت نتونست پیداش کنه تو اوج عصبانیت و خستگی گفت اگه دستم به این دختر برسه ☑️ تواین بیابون گشت گشت دید ی گوشه ای کز کرده این دختر ✔️ به خیال خودش توعالم خواب سرش رو زانوی فاطمه (سلام الله علیها)بوده (سلام الله علیها) داره موهاشو شونه میزنه 💥 💥اولین کاری که کرد باهمون عصبانیت دست گرفت موهای رقیه رو 👌 خرج کن 😭 ☑️خودش سواره ،دختر پیاده، آوردش ☑️ اول کاری که کرد زینب آغوش باز کرد که این دختر خسته هست، نرفت سمت زینب ☑️رباب یه سمت آغوش بازکرد، نرفت سمت رباب ✅میدونید چیکار کرد؟ اروم آروم لنگ لنگان دست به پهلوش گرفته رفت سمت نیزه ای که سر ابالفضل روشه عمو جان چشماتو دور دیده 😭😭 ✅دست از سرم بردار من بابا ندارم ⬅️زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم ⬅️ گیسو سپیدم احترامم را نگهدار ☑️دیدی میگن فلانی موهاش سفیده حرمت بزار موهام سفیده، احترامم رانگهدار سیلی نزن… من باکسی دعوا ندارم 😭😭 💔 @majmaozakerine
🔻 شرح احوالات حضرت بنت سلام‌الله علیهما 🔻 🥀 سیده شریفه () بنت امام حسن مجتبی سلام‌الله علیهما، و فرزند بلافصل آن حضرت، از امامزادگان مشهور و واجب‌التعظیم نزد شیعه و حتی اهل خلاف می‌باشد. 🥀 آن مخدره، در سال ۵۰ قمری، یک ماه پیش از شهادت پدر بزرگوارش، به دنیا آمد، و پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، تحت کفالت عمویش امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت. 🥀 بنابر اقوال، هنگام ولادت او را و رقیه نامیدند، اما به سبب کثرت اسماء فاطمه و علی در اهل‌بیت علیهم‌السلام، کنیه‌اش را نهادند. 🥀 او به همراه عموی گرامی‌اش امام حسین علیه‌السلام از مدینه خارج شد، و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه گردید. 🥀 اما به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد، و عمر شریفش از یازده سال تجاوز نکرد، و در ۲۰ محرم‌الاحرام سال ۶۱ در حله، به دست امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به خاک سپرده شد. 🥀 رفته‌رفته مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: باب‌الحوائج، ام‌محمد، ام‌هادی، و مسیح یاد کردند. 🥀 زنده کردن چند مُرده، باعث شد تا ایشان مشهور به اهل‌بیت علیهم‌السلام گردد، همچنین شفا دادن بیماران متعدد او را شهیر به آل‌محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم نمود. 🥀 بحث کرامات ایشان خارج از گفتار و نوشتار است و مشهور است، کسی متوسل به ساحتش نمی‌شود، مگر آنکه حاجت‌روا خواهد شد. 📕 أنساب‌العترة الطاهرة، صفحه ۶۶ 📕 حقیقت سیده شريفة بنت الحسن عليهاالسلام، صفحه ۸۴
🌹🌹 هر دوشنبه میخواند این را در بقیع از انگشتر و از تو غارت شده... 🌹🌹