حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید
نمک به زخم دل درد پرورم نزنید
در این مدینه همینجا سر منو ببرید
اما غلاف تیغ به بازوی ... وای مادرم وای مادرم غم همین بس که مغیره به علی می خندد
ادامه روضه تایپ میشود⬆️
#پیش_زمینه
#شب_اول_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اللهم اجعلنی من جندک
فَاِنَ جُندَکَ هُمُ المُفلِحون
اللهمَ اجعَلنی مِن حِزبِکَ
فَاِنَ حِزبَکَ هُمُ الغالِبون
حزب اللهی ام و ثاراللهی ام
من هم با شهدا هرشب راهی ام
دعوت نامه رسید از عرش خدا
مبدأ هیئته و مقصد کربلا
سلاح من ایمانه کلام من قرآنه
نوای من حسین جانه
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد
عشق در راه حسین فَوَران خواهد کرد
تا بود چنین بوده تا باد چنان بادا
بی همگان به سر شود غمی نیست
بی تو به سر نمی شود حسین جان
ماه سر نیزه ی من شب من
بی تو سحر نمی شود حسین جان
به کسی ندارم الفت یارا
ز جهانیان مگر تو جانا
لک لبیک حسین یا مولا
****
اولین درسی که به بنی آدم داد
اشک بر داغ تو بود که خدا یادم داد
فرمود حسین عشق است
تا بود چنین بوده تا باد حسین بادا
داغ تو را خدا نهاده بر دل
داغی که از دلم برون نیفتد
هرکه دلش هوای کربلا کرد
نمیشود به موج خون نیفتد
تو به موج خون بیفکن ما را
نبود شکایتی دلدارا
لک لبیک حسین یا مولا
****
زندگی بی عشقت که بجز خسران نیست
عشق بی نام حسین جز تنی بی جان نیست
ای عشق بی همتا ای حضرت دریا
بی تو هوای عاشقی ندارم
عشق بدون تو بجز هوس نیست
با تو رها شوم ز دام دنیا
بی تو جهان من بجز قفس نیست
به سرای تو سپردم سر را
که فدای شاه بی سر بادا
لک لبیک حسین یا مولا
#امام_رضا_مدح
#رباعی
ازجورِ فلک عبث چرا باید گفت
رفتی چو به مشهدِ رضا باید گفت
ازگنبدِ لاجورد هرغم که توراست
باصاحبِ گنبدِ طلا باید گفت
#امام_رضا_مناجات
#رباعی
تـا در کنف لطف تو مأوای من است
خـــــاک در تو عرش معلای من است
ای خسرو طوس، این بود مَسلک من
آنکس که بود عبد تو، مولای من است
#ثابت
#امام_رضا_مناجات
سلام گرم مرا چون ز راه دور شنیدی
کـرم نمـودی و بهـر زیارتت طلبیدی
برای آنکه گل از اشک دیده بر تو بیارم
دل مـرا تـو شکستی، غم مرا تو خریدی
بـه نـامه سیهام لحظهای نگاه نکـردی
مـرا صـدا زدی و پـرده مـرا ندریـدی
چگونه راه به من دادی ای رئوف رئوفان
مگـر سیـاهی پـرونده مـرا تو ندیدی
در آستان تو من روی آورم به چه رویی
که من چو خار سیه رویم و تو یاس سفیدی
نیاز بـر کـه بیارم؟- تو حاجتی تو نیازی
امید بـر کـه ببندم- تو آرزو تـو امیدی
چـه رازهای نهانی که بود در دل تنگم
نگفتـه بـودم و دیدم تمام را تو شنیدی
به حیرتم که نکرد این همه گنه ز تو دورم
من از تو هر چه بریدم، تو از کرم نبریدی
چه میشود گره از کار «میثمت» بگشایی
مگـر نـه قفـل مهمـات را فقط تو کلیدی
#غلامرضا_سازگار
#امام_رضا_مناجات
مستحقم بده در راه خدا آقاجان
آمدم باز به امید شما آقاجان
دست تنگم به امید کرمت آمده ام
رحم کن بر منِ افتاده ز پا آقاجان
اهل ایرانم و همسایه چشمان شما
حقِ آب و گل ما هست به جا آقاجان ؟
فقط این جاست که رویم به گدایی باز است
داده ای بس که خودت رو به گدا آقاجان
گره آخرتم دست تو را می بوسد
مکن آن روز فراموش مرا آقاجان
سر سال است و من خرجی خود میخواهم
بعد دو ماه غم و اشک و عزا آقاجان
من به این آب و هوا انس گرفتم اما
چه کنم با هوس کرببلا آقاجان
**
کودکی من از این صحن به آن صحن گذشت
مثل پروانه در باد رها آقاجان
با همان لهجه پاک پدری میگویم
قربون کفترای صحن رضا...آقاجان
#حسن_کردی
#امام_رضا_مدح
طوس از نفس تو باغ رضوان شد
هر جا که قدم زدی گل افشان شد
از صبح ازل به شوق دیدارت
خورشید ، مسافر خراسان شد
منظومه ی شمسی آستین افشاند
خاک قدمت ستاره باران شد
تا بوسه زند به پای هر زاير
در صحن تو جبرییل دربان شد
صحن تو به عرش می زند پهلو
ایوان طلات مشرق جان شد
جاروکش آستان قدس تو
تاج سر اهل علم و عرفان شد
هرگز نشنیده ام کسی جز تو
در غربت ، ضامن غریبان شد
آرام گرفت در کنار تو
چون زلف تو هر دلی پریشان شد
از «سلسلة الذهب» دلم فهمید
عشق به تو از شروط ایمان شد
سلمانی پیر شهر نیشابور
هر خواسته داشت از شما آن شد
دستی که دخیل برضریحت بست
هر درد که داشت زود درمان شد
یا حضرت ثامن الحجج ، مولا
ایران ز تو بود اگر که ایران شد
مهمانی و میزبان نواز آری
با لطف تو رزق ما فراوان شد
در خاطره اش همیشه می ماند
هر کس که به سفره ی تو مهمان شد
هر زخم به مرهم تو شد ترمیم
هر سخت به دست مهرت آسان شد
هرگاه به کشورم شکست افتاد
با لطف تا کارها به سامان شد
در باغ تو زاغ با امید آمد
با یک نفست هزار دستان شد
خوشبخت کسی که در تمام عمر
بر عشق تو پایبست پیمان شد
آقایی او «کمیل» ، تضمین است
هر کس که گدای کوی سلطان شد
#کمیل_کاشانی
#امام_رضا_مناجات
من کیستم گدای گدایان این درم
گر پا نهم به جای دگر خاک بر سرم
روزی اگر بناست از این در جدا شوم
از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم
محتاج دام و شیفته ی دانه ی توام
هر چند در حریم تو کم از کبوترم
زوار عارفند به حقّ تو یا رضا
ای وای من که از همه بی معرفت ترم
بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم
از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم
مهر تو گشت شیره ی جان و روان روح
از لحظه ای که شیر به من داد مادرم
فیض زیارت تو و آلوده ای چو من
گر لطف تو نبود نمی گشت باورم
هر کس که دشمن است تو را دشمنش منم
حتّی اگر بود پدرم یا برادرم
از صدق و پاکی پدر و مادرم بود
گر عاشق پیمبر و آل پیمبرم
یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ
خیزد رضا رضا ز نفس های آخرم
پای مرا ببند که پابند خود کنی
دست مرا بگیر که مسکین این درم
من «میثمم» که با همه بیدست و پائیم
جز دار عشق تو نبود دار دیگرم
#غلامرضا_سازگار