۱. نه بابا فکر نکنم شهید بشن ، الکی خودتون رو ناراحت نکنید
۲. الکیه عزیزم
۳. لینک خاصی نداره ، توضیحاتی که در مورد ساخت ناشناس فرستادم رو ببینید
۴. سلام مرسی عزیزم ، خودمم دنبالشم پیدا کردم حتما میفرستم
#نظرات_شما
#همراه_گاندو
@GandoNottostop
به نام خدا💕🖤
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_صد_و_شصت_و_سه
#رئوف
آفتاب خورد رو صورتم...
پاشدم پرده رو کشیدم..
موسیقی ارومی گذاشتم...
حس میکردم حالم خیلی بهتر شده..
احتمالا اثر قرص ارام بخشه...
شروع کردم به ورزش کردن...
گوشیم زنگ خورد...
الهام بود...
◇ چیه... دو دقیقه آدم نمیتونه از دست شما راحت باشه...
باز چتون شده...
@ وا .. شری ... چته تو اول صبحی... آروم تر..
◇ هوف.. خیلی خوب.. بگو چی میخوای..
@ انجام شد..
◇ چی انجام شد..
@ میشه بگی چت شده اول صبح؟؟
◇ ببخشید... دیشب حالم خوب نبود...
تازه امروز صبح یکم بهتر شده بودم..
@ جد ییدا خیلی کم حوصله شدیا شری...
گوش کن... ۲ تا کار ازم خواسته بودی..
هر دوتا انجام شد..
فقط .. به نظرت راهی که داریم میریم درسته؟؟
واقعا اطلاعات یه مامور زپرتی آنقدر ارزش ریسک داره؟؟
◇ اون دیگه به تو ... هعی...
بی خیال..
چه خبر از ویشکا و اون رفیقش..
@ میگم شری این دختره خیلی اطلاعات خوبی داره ها...
تازه زبونش هم چربه..
چرا ازش استفاده نکنیم؟؟؟
باباشم که آدم با نفوذیه..
صدای زنگ در اومد..
◇ من باید برم... فک کنم صبحانمو آوردن..
بای..
پاشدم رفتم دم در ...
این اینجا چی کار میکنه؟؟؟
تا در رو باز کردم هولم داد رو زمین...
♤ تو بیشعور تر از اونی هستی که فکر میکردم..
◇ چته شهرام؟؟؟ باز چه غلطی کردی ..
چی مصرف کردی ؟؟ اومدی سراغ من...
♤ خفه شو .. خفه شو دختره ...
◇ بس نبود؟؟ بس نبود مادرمو به کشتن دادی؟؟
پدرمو این سازمان مسخره تون به کشتن داد..
بس نیست
؟؟؟؟..؟؟؟؟؟؟؟؟
این همه سال آواره کوچه و خیابون شدم بس نبود؟..
حالا ه به یه کوفتی رسیدم اومدی سراغ خودم...
بسه دیگه... تمومش کن😡
کشیده ای زد رو صورتم...
به خودم اومدم دیدم افتادم رو زمین...
اونقدر محکم زد که صورتم زخم شد..
از دماغم خون اومد...
♤ حالا دیگه واسه من آدم شدی؟؟
راپرت منو به رکس میدی؟؟
فک کردی منم مثل خودت احمقم...
رو دم بد کسی پا گذاشتی...
من شهرام نیستم اگه یه کاری کنم که آوردن اسم من بشه ارزوت...
بسه دیگه هرچی راحتت گذاشتم..
◇ از خونه من گمشو بیرون...
♤ هع... خونه... اینجا هتله.. نه خونه ...
در ضمن...
اگه یه بار دیگه راجب سازمان اینجوری حرف بزنی جوری میزنم تو دهنت که از چشم و گوش هاتم خون بیاد...
بابا رو سازمان نکشت...
همین انقلابیای مفت خور کشتن...
تو ام عوض اینکه راپرت منو به رکس بدی...
انتقامت رو از همون مردم کودن و ..
اون نظامیای پاپتی شون بگیر...
محکم در رو بست...
خون دماغم بند نیومد...
گریه امونم نمیداد...
◇ آشغال....
غرورم شکسته بود...
تیکه شده بودم...
فقط دلم میخواست انتقام بگیرم...
پ.ن بسی حرف مفت از شهرام😒🖤
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا💕🖤 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_صد_و_شصت_و_سه #رئوف آفتاب خورد رو صورتم... پاشدم پرده رو
به نام خدا🖤💕
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_صد_و_شصت_و_چهار
#رسول
• رسول کجا؟؟؟
$ دیگه نمیتونم ببینم...
• خیلی خوب... برو استراحت کن...
فقط ظهر باید براش ناهار ببری..
$ مسعود به خدا خسته شدم...
داره حالم از این خواهر و برادر بهم میخوره...
نمیتونم این چیزا رو تحمل کنم...
• خیلی خوب.. آقای نازک نارنجی😂
زشته آدم اسمش اسکات..
تیپش به این قشنگی ..
بعد آنقدر زایع باشه..
$ مسعود... تو راجب این شهرام دیگه چیا میدونی؟؟؟
• خیلی چیزا..
$ مثلا؟؟
• شناسایی شرکت هایی که تحریم ها رو دور میزنن..
و کشور هایی که با ایران همکاری میکنن...
$خب .. اینا به چه درد سازمان میخوره؟؟
• به درد سازمان.. که خیلی نه.. ولی خب.. به درد سی آی ای که میخوره..
$ سی آی ای؟
• اره دیگه؟؟
$خب .. چرا اینا رو تحویل سرویس فرانسه نمیده..
• داداش من تو باغ نیستیا..
آخه سرویس فرانسه رو چه به این لقمه های گلو گیر؟؟
فرانسه رو فرهنگ فعاله..
فعلا ام ای سیکس و سی آی ای...
تو ماجرای اقتصاد دسترسی شون از همه ایالت ها بالا تره..
این اطلاعات برای سرویس فرانسه.. جز فروختنش به همون لندن و واشنگتن چیز دیگه ای نداره...
$ مسعود.. تو از سیاست خیلی سرت میشه🐰😉
یادم باش .. برگشتم ایران حسابی تعریفتو بکنم😂
• مخلصیم داش رسول..
$ یه سوال دیگه..
• بفرما..
$ مسعود داداش.. تو اینجا وقتی دلت میگیره...
کجا ها میری؟؟
• ام... ساحل کنار دریا..
$ جدا؟؟
• اره... یه ارامش عجیبی داره..
$ فک نکنم من با این چیزا حالم خوب شه..
همیشه دل دیدن کتک خوردن بقیه رو نداشتم...
رئوف آدم احمقی بود...
خیلی ظلم به کشورم کرده بود...
.
خیانت...
اما نمیتونستم ببینم اینقدر بی رحمانه زیر تیغ یه نامرده...
.....
یکم که استراحت کردم آماده شدم..
باید ناهار رئوف رو میبردم..
با اینکه تو هتل بودیم اما هنوز مشکل قعطی داشتیم...
باید سر و گوشی آب میدادم..
• خب.. رسول بببین... این کارتته...
با دسترسی که به سایتشون پیدا کردم اسمت رو جزء کارمندان ساعتی نوشتم...
دوربینا شونم ،، نگران نباش...
دسترسی دادم علی سایبری..
بچه ها از همونجا دارنت..
اینم لباست..
فقط ...
برو اتاق خدمات تنت کن که شک نکنن..
کارت که تموم شد این کلید خونه منه..
دیگه صلاح نیست برگردی اینجا...
منم ۱ ساعت بعد پیشتم..
ادرس دقیق رو گوشیته...
و نکته آخر...
یه شنود رو لباست وصله...
اسلحتو با خودت ببر...
احتمال ۱ درصد شاید نیازت بشه..
$ اوکی آرکاداش😁
• رسول ... آقا محمد تاکید کرد ..
هرجا احساس خطر کردی دست بکش..
فهمیدی؟؟
$ بله...
• چیزی جا نزاری... ببین رئوف مثل مایکل نیستا!!
نشه داستان ترکیه😂
$ تو اونو از کجا میدونی😐
• حسام واسم گفت..
$ماشالا از همه جام با خبری😏😂
• برو دیرت نشه..
از اتاق زدم بیرون...
اعتماد به نفس که چه عرض کنم..
اعتماد به سقف بالایی داشتم😰😂..
زیاد استرس نداشتم...
امیدوار بودم با اتفاقای امروز یه جوری بتونیم به جونیفر برسیم...
پ.ن بسی اطلاعات زیبا از مسعود😍😁
✨✨✨بدونین پارت بعد چی میشه✨✨✨
خیلی عصبانی بود...
انگلیسی حرف زدم تا مو لا درز کار نره😎
عالی بود داش رسول😅
😂 میدونم چقدر کند تایپ میکنم و جون همه تون بالا میاد تا دو پارت بفرستم😂
#فرمانده