eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😊 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_صد_و_نه #رسول ۱ روز بعد .. € رسول حواست رو جمع کن .. $ چشم
به نام خدا ◇ باز کن در رو منم.. ♤ تو اینجا چیکار میکنی... ◇ برو اون ور.. ♤ چیه باز؟؟ ◇ اول گمشو اون طرف.. رفتم داخل ... همه اتاق به هم ریخته بود.. ♤ چیه .. چته؟؟ ◇ نقشه عوض شده.. ♤ یعنی چی؟؟ ◇ یعنی اینکه... ◇ خوب گوشات رو باز کن ... ببین چی دارم بهت میگم ... گفتی .. دقیقا کی جلسه حراست دانشگاه؟؟ ♤ پس فردا .. که چی؟ ◇ فردا میری دانشگاه ... خیلی محترم ... و مودب ... سرت رو میندازی پایین ... ازش عذر میخواهی.. ♤ چییی؟؟ من از اون عفریته تازه به دوران رسیده عذر بخوام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ◇ دهنت رو ببند... به تو ربطی نداره ... اون موقع که ماه به ماه پول میومد تو حسابت و دور جهان میگشتی باید فکر اینجا رو هم میکردی .... نکنه فکر کردی مفتیه؟؟؟ ♤ آخه برای چی.. ◇ اون دیگه به تو..... هووف.... بعدا میفهمی‌... روزی که جلسه حراست .. یه دسته گل و یه شیرینی میگیری.... احتمالا اخراجی... بعد از جلسه حراست خیلی رسمی ازش خواستگاری میکنی.. ♤ چی داری میگی تو ..... ندیدی ... برادرش نزدیک بود من رو بکشه ... غیرتیه‌.. اگه بفهمه همچین غلطی کردم زندم نمیزاره... ◇ همین که گفتم.. ♤اصلا قبول نمیکنه ... دختره احمق سایه منو با تیر میزنه .. ◇ میدونم... منم نمیخوام قبول کن .... این فقط یه تله است.. ♤ تله؟؟؟ ◇ تو هیچ وقت نمیتونی این چیزا رو درک کنی ... اصلا مغز سبکت نمیفهمه.. ♤ اگه اون ... اون ... داداشش... اگه اون مامور.... همون... ر...سو..ل بیاد سر وقتم.. ◇ اگه فقط یه جو... یه جو از غرور و جسارت اون رو داشتی الان وضعمون این نبود ... درضمن ... اگه کاری رو که باید نکنی.... دیگه نمیتونم جونت رو تضمین کنم ... ok???? ♤ خیلی خوب.. ◇ انتظار هر چیزی رو از دختر داشته باش... البته..... عقب مونده تر از این حرفاست.... اگه برادرش بود.... بیخیال ماجرا شو.. ♤ خیلی خوب.... فقط.... اگه بعدش اومد سراغم چی کار کنم؟؟؟؟ ◇ هیچی ... عین یه موش برو تو لونت... از خونش اومدم بیرون... در رو محکم بستم... ویشکا رو گرفتم.. ◇ الو سلام ... کجایی؟؟ صدای خندش تا فلک میرفت .. ○ من... من با نازنین جون .. تو پارکیم.. ◇ نازنین کیه؟؟ ○ الان کجایی؟؟ ◇ دارم میرم خونه .. ○ خب..... منم تا یه ساعت دیگه اونجام.. ◇ لازم نکرده ... بپا از خنده پس نیوفتی.... با تو کار ندارم ... با علیرضا کار دارم ... ○ خیلی خوب... بهش زنگ میزنم.... ◇ خاموش .... هرچی گرفتم خاموش بود.. ○ خودم گیرش میارم ... فعلا ◇ خیلی خوب ... بای