eitaa logo
پژوهش های اصولی
297 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
729 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲۰) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۴) #در_اتاق_بازجویی(بخش دوم) پس از گذشت چن
(خون دلی که لعل شد ۱۲۱) (دادگاه نظامی ۴) (بخش اول) دو هفته پس از زندانی شدنم، شنیدم یکی از گروهبانها در زندان صدا میزند: مژده، مژده،... عبدالناصر مرد! و این خبر، تاثیر بسیار دردنامی بر من داشت. در اینجا باید به نکته جالبی اشاره کنم که من و اسلام گرایان مبارز ایران با آن روبرو بودیم، و آن اینکه ما، هم به «سید قطب» و اندیشه جنبشی و انقلابی او شدیدا علاقه مند بودیم، و هم از قاتل او «جمال عبدالناصر» طرفداری میکردیم! من وقتی خبر اعدام سید قطب را شنیدم، گریه کردم، و هنگام شنیدن خبر درگذشت عبدالناصر هم گریستم! دل بستگی ما به سید قطب امری روشن است و نیازی به بیان علل آن نیست؛ چون این مرد به مدد قلم ادیبانه، رنجها و سختی های عملی، و اندیشه ی پر فروغ قرآنی خود، اسلام را با چهره ای پویا و انقلابی و برخوردار از چشم اندازهای گسترده، به گونه ای معرفی کرد که در نتیجه آن، انسان مسلمان نسبت به دین خود احساس غرور و مباهات میکند و شأن خود را از امور بی ارزشی که مردمان را مشغول ساخته، بالاتر میابد. همچنین در تفسیر خود، به یک زبان اسلامی پویا سخن میگوید که فرد مسلمان از هر مذهب که باشد، در آن تعارضی با عقاید مذهبی خود نمیابد. البته به استثنای بعضی چیزهایی که با اعتقاد کسانی که برای امیرالمومین علی (علیه السلام) مقام عصمت قائلند، منافات دارد؛ از جمله یک روایت ساختگی در رابطه با علت نزول آیه تحریم خمر. البته من او را معذور میداشتم، زیرا او خود از کسانی است که قائل به عصمت امام -بویژه پیش از حکم تحریم خمر- نیست. و به طور کلی، نقل این روایت مجعول ، از عدم احاطه کامل او به شخصیت امیرالمومنین (علیه افضل صلوات المصلین) حکایت دارد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲۱) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۴) #علاقه_متضاد(بخش اول) دو هفته پس از زندا
(خون دلی که لعل شد ۱۲۲) (دادگاه نظامی ۵) (بخش دوم) اما مباهات ما به عبدالناصر، به دلایل روانشناختی -ونه عقیدتی- باز میگردد. ما در ایران با یک روند استکباری وحشتناک و گسترده، در جهت تحقیر دین و روحانیت، مواجه بودیم. این روند از جهت وارد ساختن شکست روحی بر جوانان و روشنفکرانی که قدرتهای سرکش جهان به چشمشان بزرگ آمده بود، تاثیر فراوان داشت. در این جو شکست آلود، و در برابر ترک تازی غرب و آمریکا، ما به هر صدایی که با قدرتهای مزبور به ستیز برمیخاست و در برابر آنها با صلابت و پایداری حرف میزد، دل میبستیم. عبدالناصر از کسانی بود که این گونه حرف میزد. ما وقتی میشنیدیم عبدالناصر رودرروی همه طاغوتهای جهان می ایستد، احساس سربلندی میکردیم و با شور و اشتیاق، به دنبال شنیدن سخنرانی های او از رادیو«صوت العرب» بودیم. ما به هر گونه اقدام عملی با هدف رهایی از یوغ سلطه ی منفور استعمار که جهان اسلام -و بلکه سراسر جهان سوم- را به بند کشیده بود، دل میبستیم. از همین رو، از همه انقلابی های آسیا، آفریقا و امریکای لاتین نیز طرفداری، و با آنها همدلی داشتیم. به یاد دارم هنگامی که خبر برپایی انقلاب لیبی را شنیدم، فورا در یکی از سخنرانی هایم از فراز منبر، این انقلاب را تایید کودم و به خاطر آزاد سازی لیبی از بند حکومت کسی که به جای «ادریس»، اورا «ابلیس» نامیدم، به انقلابیون تبریک گفتم. بعدا که آقای هاشمی رفسنجانی را دیدم، مطلع شدم که او هم در جلسات خود، انقلاب لیبی را تایید کرده است. شوق قلبی عمیق ما به بازگرداندن عزتی که طاغوتیان لگدمال کرده بودند، و کرامتی که فرعونیان زیر پا نهاده بودند، ما را به اتخاذ این مواضع برمی انگیخت. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲۲) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۵) #علاقه_متضاد (بخش دوم) اما مباهات ما به
(خون دلی که لعل شد ۱۲۳) (دادگاه نظامی ۶) (بخش سوم) افزون بر همه اینها، نام عبدالناصر در اذهان ما، با سربلندی و پایداری و مقاومت برادران مسلمان عربمان در برابر نیروهای صهیونیستی و ارتجاعی منطقه، توام گردیده بود؛ هرچند ما از خط مشی ای که او را به درگیری با اسلام گرایان کشانید، رنج میبردیم. ضمنا دستگاه تبلیغاتی شاه، برای ایجاد روحیه دشمنی در ایران علیه عبدالناصر بسیج شده بود. آنچه هنگام شنیدن خبر درگذشت عبدالناصر بیشتر دل مرا به درد آورد، همین نحوه اعلام خبر فوت او توسط آن فرد نظامی بود؛ چون او که از این خبر ابراز خوشحالی میکرد، نه دقیقا میدانست چرا باید خوشحال باشد، و نه چیزی درباره عبدالناصر میدانست، بلکه فقط و فقط مسحور دستگاه تبلیغاتی شاه بود. من یک رادیو ی کوچک داشتم. این رادیو هنگام نوبت کشیک نگهبانان آسان گیر و با اغماض به دست من رسید، و من آن را از چشم نگهبانان سخت گیر پنهان میکردم؛ چون معمولا استفاده از رادیو در داخل زندان ممنوع است. پس از شنیدن خبر درگذشت عبدالناصر، کار من شد گوش دادن به رادیو «صوت العرب». بزرگ ترین مایه ی تسلی من در آن روزها تلاوتهای قرآنی این رادیو بود، که اکنون آنها را با جزئیات به خاطر دارم. مثلا به یاد دارم که قاریان بزرگ مصری، مانند«عبدالباسط»، «مصطفی اسماعیل» و «محمود علی البناء» این آیه ی کریمه را میخواند:«وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ». یکی از آنها این آیه را میخواند و دوباره از «قاتل معه ربیون» تکرار میکرد. من نام قرائی را که تلاوتشان را شنیدم، در پشت قرآن یادداشت کردم. از آغاز شب به تلاوتها گوش میکردم، تا وقتی تلاوتهای «صوت العرب» به آخر برسد و من به دنبال تلاوتهای قرآنی، به سراغ ایستگاه های رادیویی دیگر بروم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945