پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ١٢٥) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ٨) #به_جدت_قسم_میکشمت(بخش دوم) گروهبان یاد
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ١٢٦)
#فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ٩)
#ماقوت (بخش اول)
وقتی در سلول بودم -پیش از انتقال به اتاق بزرگ- ماه رمضان فرا رسید.
با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم.
در این ماه، چهره ی زندگی روزمره دگرگون میشود و انسان روزه دار لذت معنوی خاصی احساس میکند.
نخستین روز ماه رمضان سپری شد؛ هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند؛ زیرا برای ماه رمضان، در محیط ارتش و زندان ارتش، حسابی باز نمیشد. نماز خواندم و به سیر در عالم خاطرات این ماه -به ویژه خاطرات ساعت افطار و سرور روزه داران در هنگام افطار- پرداختم.
آن لحظات شادی آور و فرح افزای سر سفره ی افطار در کنار خانواده، با سماوری که در برابر ما میجوشید، در خاطرم گذشت.
همچنین آن خوردنی های اندک و سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ به ویژه«ماقوت» -غذای معروف مشهدی ها که ظاهرا مختص خود آنهاست- را به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست میداشتم.
«ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه میشود و به شیوه خاصی آن را میپزند. همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذا ها، بخوبی وارد است.
ناگهان به خود باز آمدم و از خدا مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شده را در ذهنم برانگیخت؛ شاید هم علت، تنهایی بود.
به هر حال باید صبر میکردم. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای گیر آوردم. مدتی بعد شام آوردند، که بخاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمیکرد.
اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم بقیه آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع تر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت.
روز دوم، نگهبان اطلاع داد که چیزی برای شما فرستاده شده. آن را گرفتم و باز کردم. دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده.
این غذا ها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده کرده بود و توانسته بود به زندان برساند.
همچنین در همان روز، از منزل برایم وسایل چای آوردند. افطاری خوشمزه و مطبوعی بود که به قدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945