eitaa logo
پژوهش های اصولی
282 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
702 ویدیو
118 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۷۰) #فصل_هشتم (قلعه سرخ ۶) #آخوند_های_درباری درخانه ی آقای کفعمی اقامت ک
(خون دلی که لعل شد ۷۱) (قلعه سرخ ۷) (بخش دوم) شیخ یادشده، در مجلس نشسته بود. آقای کفعمی هم روی سجاده آش در محراب نشسته بود. من با نهایت جرئت و شهامت سخن گفتم، و این یکی از بهترین منبر هایم بود. بعد هم ذکر مصیبت امام حسین (علیه السلام) کردم و از منبر پایین آمدم. مردم معمولا در روزهای قبل پس از منبر من باز هم مینشستند تا به سخنرانی شیخ مذهبی گوش دهند؛ اما این بار برخاستند و با تحسین و تبریک و تایید، به سوی من آمدند. من از شبستان خارج شده و مردم نیز با من خارج شدند. و طبق معمول به سوی یکی از اتاق‌های مسجد رفتم تا استراحت کنم. پیش از آنکه بیرون بروم، دیدم شیخ روی پله‌ی اول منبر ایستاده و از مردم خواهش می‌کند تا به اندازه ده دقیقه هم که شده_فقط ده دقیقه!_ بماند. او همچنان میکوشید نظر مردم را جلب کند. اما مردم به درخواست او توجه نکردند و از مسجد خارج شدند، و شاید فقط پنجاه نفر ماندند. پس از حدود یک ربع، درحالی که در اتاق مسجد نشسته بودم، یکباره صدای فردی را شنیدم که خروش بر آورده و حمله می‌کرد و سرزنش می‌کرد و دشنام میداد. از جا برخاستم و از پنجره به بیرون نگاه کردم، دیدم آقای کفعمی است که همچون شیر میغرد؛ هنوز تحت الحنکش بر گردن آویزان است و مردم هم به دنبالش هستند. از این صحنه شگفت زده شدم، دقایقی بعد هم دیدم آن شیخ مورد بحث، سرخورده و شکست خورده، از شبستان مسجد بیرون میرود. بعد از آن، مردی نجار از دوستان این شیخ نزد من آمد و گفت: شیخ روی منبر سخنانی گفت که آقای کفعمی را به خشم آورد؛ لذا آقای کفعمی هم برخاست و به مردم گفت: مردم! حرام است که پای سخنان این شخص بنشینید. بعد هم رفت بیرون، و مردم نیز با او بیرون رفتند. بعد ها فهمیدم که این مرد بدنهاد، پس از من به منبر رفته و به آن قسم علمایی که من مورد ستایش قرار دادم، حمله کرده و دشنام گفته. لذا راهی در مقابل آقای کفعمی نبوده جز اینکه در برابر این وضعیت، طبق وظیفه‌ی شرعی خود عمل کند. و همین کار را هم کرده بود. من یقین دارم که شیخ کذایی پس از این حادثه، دیگر در زاهدان کارش تمام است. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۹۴ #مقاصد_شریعت ۱۲ #مثال ۸ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ سوره مبارکه نوح
۹۵ ۱۳ ۹ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ نصوص روایی: تبیین مقاصد شریعت، منحصر در نصوص قرآنی نیست، بلکه نصوص روایی فراوانی به بیان مقاصد شریعت پرداخته اند که به عنوان نمونه، از روایت ذیل می توان یاد کرد: 🔆 عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. 🔅پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): من برای تتمیم مکارم اخلاقی، مبعوث شده ام. 📚 بحار الانوار، ج 16، ص 260. ✨نتیجه آن است که، هیچ یک از احکام شریعت، معارض و ناسازگار با این هدف، جعل و تشریع نشده است. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۷۱) #فصل_هشتم (قلعه سرخ ۷) #آخوند_های_درباری (بخش دوم) شیخ یادشده، در مجل
(خون دلی که لعل شد ۷۲) (قلعه سرخ ۸) ؟! (بخش اول) غروب آن روز به منزل یکی از مومنین برای افطار دعوت شده بودم. بعد از افطار، به اتاق خود در مسجد بازگشتم تا برای سخنرانی آن شب آماده شوم. دیدم کسی مرا از پشت در صدا میزند. در را باز کردم، جوانی شیک و خوش لباس را دیدم ، به من سلام کرد و گفت: _شما فلانی هستید؟ _بله. _رئیس پلیس شمارا خواسته. _برای چه؟ _چیزی نیست. میخواید باشما درمورد مسائلی حرف بزند. _من معنای این احضار را میدانم، این کار به مصلحت شما نیست. من دعوت شده ام که امشب منبر بروم، اگر بدانند که من بازداشت هستم _بویژه با توجه به آنچه امروز در مسجد واقع شد_ عاقبت بدی برای شما خواهد داشت. اما آن جوان برایم توضیح داد که چاره‌ای جز ملاقات با رئیس پلیس نیست، و من در این قضیه اختیار ندارم. از مسجد که خارج شدم، دیدم پلیس و ارتش آن را در محاصره گرفته اند؛ دانستم که رژیم در اتخاذ یک موضع بازدارنده، جدی است. ناگزیر همراه با آن جوان به نزد رئیس پلیس رفتم. مردی تنومند بود با درجه‌ی سرهنگی_در انتهای یک سالن بزرگ و مجلل_که با آنچه در بیرجند دیده بودم، شباهتی نداشت_و پشت میری بزرگ تکیه زده بود. وقتی وارد شدم، مشغول نوشتن چیزی بود. البته این معمولا یک ژست مصنوعی است که به وارد شونده القا کنند به او اهمیتی نمیدهند. بنابر این هدف از این کار، تضعیف روحیه‌ی وارد شونده است. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از فقه و معارف
🌼 شیعه حق ندارد مأیوس و ناامید بشود 🔸 رهبرانقلاب: مسئله‌ى انتظار ظهور صاحب‌الزّمان (علیه الصّلاة و السّلام) یکى از آن مسائل پُرمغز و پُرمعنا و داراى مضامین عالى در مجموعه‌ى تفکّرات شیعه است. این امیدى که در دل یک انسان به‌ وجود مى‌آید، به برکت ایمان و اعتقاد و یقین به وجود منجى و به حضور منجى، این امید خیلى داراى ارزش و قیمت است. یقیناً مایه‌ى حرکتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و در جوامع شیعى و مایه‌ى اصلى حرکت عظیم انقلاب اسلامى، همین عقیده و همین انتظار فرج است. 🔹 شیعه یاد گرفته است که با فضیلت‌ترین اعمال، انتظار فرج است. معناى این جمله آن است که در هر شرایطى - ولو سخت‌ترین شرایط باشد - شیعه حق ندارد مأیوس بشود و ناامید بشود؛ [چون] منتظر است، منتظر فرج، منتظر گشایش، منتظر بازشدن افق و نَفْس این انتظار به او نیرو میدهد و او را قدرتمند میکند و به او نشاط میدهد؛ و نیرو و نشاط و امید هر جا بود، زندگى به طرف سامان پیش میرود؛ به‌ طرف اصلاح حرکت میکند. ۱۳۷۲/۱۱/۰۸ 💻 @khamenei_maaref
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۷۲) #فصل_هشتم (قلعه سرخ ۸) #مرا_از_چه_میترسانی؟! (بخش اول) غروب آن روز به
(خون دلی که لعل شد ۷۳) (قلعه سرخ ۹) ؟! (بخش دوم) به او سلام کردم. نه جواب سلام داد و نه سرش را بلند کرد. من نیز چاره ای ندیدم جز اینکه به همین شکل با او برخورد کنم. بدون اینکه از او اجازه بگیرم، روی شیک ترین مبل اتاق نشستم، سپس خود را به چیزهایی مشغول کردم که کاملا حاکی از بی توجهی به او بود. افسر که فهمید نتوانسته مرا دچار شکست روحی کند سرش را بلند کرد و گفت: _شما فلانی هستی؟ _بله. _چرا مردم را تحریک میکنی؟ _شمایید که مردم را تحریک میکنید! معتدل تر نشست؛ گویی انتظار چنین پاسخی را نداشت. گفت: _چطور؟ _ من مسائل دینی و احکام شرعی را برای مردم بیان میکنم. کجای اینکار، تحریک است؟ اما شما با این کارتان مردم را تحریک میکنید. در خطوط چهره اش نشانه های آرامش پدیدار شد و گفت: _ ما نمیخواهیم مردم را تحریک کنیم. شما در سخنانت به اصلاحات شاه اهانت کردی. _اطلاعاتی که به شما رسیده، دروغ است. لحن سرهنگ عوض شد. از جمله مطالبی که در خلال سخنانش گفت، این بود: ما هم مانند شما مسلمانیم و اقای خمینی را دوست داریم! شکی نیست که این حرف را راست نمیگفت، بلکه قصد فریب و ظاهرسازی داشت. در دل گفتم: خدایا تورا شکر که این نظامی مغرور را واداشتی ناچار شود با یک طلبه ی جوان فقیر که در چنگ اوست، ظاهر سازی و چاپلوسی کند! ملایمت و مهربانی نشان داد و شروع کرد به نصیحت من: شما در آغاز زندگی و عنفوان جوانی هستی؛ چرا خودت را به دردسر می اندازی و برای خودت مشکلات درست میکنی؟! چنین نصایحی معمولا مخاطب را نرم میکند، و وقتی نرم شد، با او تندی میکنند و هرچه بخواهند، به او دیکته میکنند. لذا باید در چنین موقعیتی طوری قاطعانه سخن گفت که نصیحت کننده را ناامید سازد. به او گفتم: قبلا مرا در بیرجند دستگیر کردند و به نزد رئیس پلیس بردند. حرفی را که آنجا زدم، برای شما هم تکرار میکنم. به او گفتم: شما مامورید و من هم مامورم. من موظفم رسالت دینی خود را انجام دهم، شما هم میتوانید وظیفه ای را که برعهده دارید، انجام دهید. شما کاری بیش از کشتن من از دستتان برنمی آید، و من خود را برای کشته شدن آماده کرده ام؛ پس را از چی میترسانید؟! تاثیر چنین سخنی روی اهل دنیا، مانند تاثیر صاعقه است. آنها از کلمه ی «مرگ» وحشت دارند. این افسر که جوانی خود را هم گذرانده بود، از مرگ میترسید؛ و اینک میدید جوانی در سر آغاز راه زندگی، به او میگوید: من خود را برای مرگ آماده کرده ام و از آن نمیترسم! سرش را برگرداند، حیرت زده شد و فرو ریخت. بعد خونسردی و آرامش خود را بازیافت و دوباره با مهربانی به من گفت: ان شاءالله مسئله ای برایت پیش نمی آید. فقط باید تعهد بدهی که دوباره دست به چنین کارهایی نزنی. حالا برای پاسخ دادن به چند سوال، به اتاق کنار برو. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۹۵ #مقاصد_شریعت ۱۳ #مثال ۹ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ نصوص روایی: تبی
۹۶ ۱۴ ۱۰ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ سوره مبارکه نحل آیه شریفه 36: 🔆وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ. 🔅ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺍﻣﺘﻲ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻛﻪ [ ﺍﻋﻠﺎم ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ] ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ [ ﭘﺮﺳﺘﺶ ] ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ . ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﻟﻴﺎﻗﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ] ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ [ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺗﻜﺒّﺮ ﻭ ﻋﻨﺎﺩﺷﺎﻥ ] ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺭ ﺷﺪ . ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﮕﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮﻳﺪ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ . 🔆 بر اساس آیه کریمه، « دعوت به توحید و دوری از طاغوت »، از دیگر اهداف و مقاصد شریعت (بعث رسل) می باشد. ✅دعوت به توحید به معنای دعوت به ولایت الهی است و دوری از طاغوت نیز به معنای دوری از پذیرش ولایت غیر خداوند متعال است. ✅ در حقیقت، جان کلام این آیه شریفه این است که هدف از بعث رسل، حاکمیت ولایت الهی و ابطال و سرنگونی تمامی ولایت های دیگر است. ✨نتیجه آن است که، هیچ یک از احکام شریعت، معارض و ناسازگار با این هدف، جعل و تشریع نشده است. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از رفیق شفیق
💠 حکایت های آموزنده 💠 ❇️ به نقل از حضرت آیت‌الله حاج سید موسی شبیری زنجانی: ❇️ 🔰 اثر فاتحه 🔰 ✳️ معروف است اگر در راه مانده برای مرحوم مجلسی دوم فاتحه‌ای بخواند ، فوراً وسیله نقلیه مهیا می شود . فرزندم حسین می‌گفت : عصر پنجشنبه نزدیک نیمه شعبان می‌خواستم از تهران به قم بروم و چون خیلی شلوغ بود ، وسیله نقلیه مناسب پیدا نمی‌شد . یا خیلی گران بود یا صف بسیار طولانی برای سوار شدن تشکیل شده بود . به یاد این قضیه افتادم و برای مرحوم مجلسی فاتحه خواندم . با تمام شدن فاتحه اتوبوس جلوی من ایستاد و مرا سوار کرد . ✅ فرزندم علی می‌گفت : در یکی از شب‌های ماه رمضان سحر خواب ماندم و چون روزه گرفتن بدون سحری برای من دشوار بود ، مردد شدم که روزه برایم مضر است یا خیر . برای حل این مشکل تا فاصله شرعی سفر کردم و پیاده شدم و روزه را باز کردم . برای برگشت هیچ ماشینی در اتوبان نگه نمی‌داشت . زمانی را تعیین کردند ( مثلاً ساعت ١١ ) اگر تا آن زمان ماشینی توقف نکرد ، برای مرحوم مجلس فاتحه بخوانم . ساعت ١١ شد و ماشین توقف نکرد . برای مرحوم مجلسی فاتحه خواندم . به محض پایان یافتن فاتحه ماشینی از کنارمن رد شد و ناگهان ایستاد و برگشت و مرا سوار کرد . ❎ خود من هم این قضیه را تجربه کردم . شبی قرار بود به مجلس فاتحه‌ای بروم . در سه راه موزه منتظر ماشین ایستادم . مدتی منتظر شدم و چون ایستادن برای من دشوار و موجب کمردرد می‌شد ، پیاده تا چهارراه بیمارستان راه رفتم ولی چون زمان فاتحه سپری می‌شد ، توقف کردم و برای مرحوم مجلسی سوره شریفه حمد را خواندم . همین که سوره تمام شد ، ماشین توقف و مرا سوار کرد . ١٦ اردیبهشت ١٣٧٥ شمسی 📚 جرعه ای از دریا ، ج ٤ ، ص ٣٩٩ 2⃣1⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۷۳) #فصل_هشتم (قلعه سرخ ۹) #مرا_از_چه_میترسانی؟! (بخش دوم) به او سلام کرد
(خون دلی که لعل شد ۷۴) (قلعه سرخ ۱۰) (بخش اول) در اتاق کنار، بازجو مرا به سوال گرفت: بالای منبر چه گفتی؟ چرا چنین گفتی؟ مقصودت از فلان مطلب چه بود؟ این سوالها نشان میداد همه ی آنچه من بالای منبر گفته ام، به آنها رسیده. وقتی بازجویی پایان یافت، مرا به جای دیگری بردند. در آنجا با چهره های عبوس خاصی مواجه شدم و فهمیدم اینجا ساواک است. رئیس ساواک زاهدان در آن زمان از اشرار معروف بود. او قبلا همین مقام را در مشهد داشت و بعد به زاهدان منتقل شد؛ از آنجا هم به کرمان رفت و جنایات وحشتناکی مرتکب شد. او پس از شعله ور شدن انقلاب از کرمان گریخت. به هرحال مرا به اتاقی بردند و چند جوان دور مرا گرفتند. با دقت مرا بازرسی کردند. کیف بغلی مرا برداشته و عکسهایی را از آن در آوردند و درباره ی صاحبان عکسها از من سوال کردند. کوشیدند از طریق توهین و تمسخر، نسبت به من جنگ روانی کنند. ولی بحمدلله من تسلیم نشدم، در برابر آنها سست نشدم و شکست نخوردم. در عین حال زجر و آزار بسیاری کشیدم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13990631_40488_12811k.mp3
16.72M
🎙بشنوید | صوت کامل سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس. ۹۹/۶/۳۱ ☑️ @Khamenei_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۷۴) #فصل_هشتم (قلعه سرخ ۱۰) #اولین_تجربه‌ام_با_ساواک (بخش اول) در اتاق ک
(خون دلی که لعل شد ۷۵) (قلعه سرخ ۱۱) (بخش دوم) ساعتی بعد مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند. هوا تاریک و بسیار سرد بود. آن سال از سالهایی بود که در منطقه سرمای سختی شد؛ به طوری که در زاهدان _که معمولا سابقه ی برف ندارد_ آن سال برف بارید. فهمیدم جایی که مرا برده اند، پادگان نظامی است. مرا در بازداشتگاه نگهبانی انداختند. این مهمان جدید برای سربازان غیر منتظره بود. آنها جوان لاغر کم سن واتاق کوچکی برد که سالی را دیدند با عمامه ای بر سر، و عینکی بر چشم، ولباس طلاب علوم دینی بر تن. این ویژگی ها معمولا احساسات را بر می انگیزد. سربازان از جای خود برخاستند، دور مرا گرفتند و با احترام به من سلام دادند. فرمانده سربازان وقتی آن رفتار را از افراد خود دید، دستپاچه و نگران شد و سریعا مرا به مکانی انفرادی برد. اما خود او نیز با من با عواطف خاصی برخورد کرد که حاکی از تاثر او بود. مرا به اتاق کوچکی برد که یک بخاری خاموش در آن بود. رفت و برگشت و بخاری را روشن کرد و با مهربانی از من پرسید: شما که هستید؟ و شروع کرد به صحبت کردن با من. بعد غذا آورد و سپس بیرون رفت. پس از لحظاتی، بار دیگر آمد و در اتاق نشست. فرد دیگری هم با او نشست و باهم صحبتهای جالبی کردیم. ازجمله به من گفت: کسی که باعث شده شما به اینجا بیایید، از خودتان است! و من منظور او را فهمیدم. همین که صبح فرا رسید، با من خداحافظی کرد و رفت. این نکته را در اینجا بگویم که در همه ی بازداشتها، هیئت ظاهری و قیافه من جلب توجه میکرد. به یاد دارم در نخستین بازداشت، وقتی وارد اردوگاه شدم، جلوی در نگهبانی بازداشتگاه ایستاده بودم تا ترتیبات اداری لازم انجام شود. در این اثنا، تیمسار مین باشیان که از مشهور ترین تیمسار ها بود، از پله های روبه رو پایین آمد. از دور که چشمش به من افتاد، به من خیره شد و به سمتم آمد. وقتی به من رسید، پرسید: شما که هستید؟ چرا شما را اینجا آورده اند؟ پاسخ دادم: به من میگویند چیزهایی گفته ای که مخالف مصالح کشور است. پرونده ام را خواست و در حالی که پرونده را ورق میزد، از تعجب و تاسف سر تکان میداد و مکرر میگفت: عجیب است! چرا چنین کردی؟! چرا این را گفتی؟!... و بعد رفت. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
تصمیم امیرالمؤمنین (ع) به پذیرش "حکمیت"، تصمیمی مدبرانه بود، اما آنها که حکمیت را به او تحمیل کردند، با مخ در جهنم‌اند. تصمیم امام حسن (ع) به پذیرش "صلح" معاویه، تصمیمی عاقلانه بود اما آنها که او را مجبور به پذیرش صلح کردند، همنشین دوزخی ابوموسی اشعری‌ شدند. تصمیم امام رضا (ع) به پذیرش "ولایتعهدی"، تصمیمی دوراندیشانه بود، اما آنها که امام را در جایگاه ولایتعهدی نشاندند، همنشین دوزخی معاویه شدند. تصمیم امام خمینی بر پذیرش "قطعنامه ۵٩٨" تصمیمی مدبرانه بود اما آنها که جام زهر را به امام خوراندند، بعدها "برجام" را به امام خامنه‌ای تحمیل کردند. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۷۵) #فصل_هشتم(قلعه سرخ ۱۱) #اولین_تجربه_ام_با_ساواک(بخش دوم) ساعتی بعد مرا
(خون دلی که لعل شد ۷۶) (قلعه سرخ ۱۲) به هرحال، صبح زود به مقر ساواک منتقل شدم و تا عصر در آنجا ماندم. در طی این مدت، از من بازجویی شد، که چند ساعت طول کشید. تعجب کردم وقتی دیدم که بازپرس از دوستان دوران کودکی من است و من در بازی کودکانه ی او و برادرانش شرکت میکردم! پدر و برخی برادرانش از علما و سادات بودند. عصر بود که مرا به فرودگاه آوردند و به همراه دو مامور در هواپیما نشاندند. هواپیما به مقصدی که برای من نامعلوم بود، پرواز کرد. بعدا متوجه شدم که عازم تهران هستیم. این نخستین سفر من با هواپیما بود. پیش از آن هواپیما سوار نشده بودم. و اتفاقا اولین سفر هوایی من پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز برای ماموریتی به زاهدان بود. امام راحل طی حکمی_ که در "صحیفه امام" آمده_ مرا به بلوچستان فرستادند. آقای راشد یزدی هم که در سال ۱۳۵۷ با من در ایرانشهر_ از شهرهای بلوچستان_ تبعید بود، در این سفر همراهم بود. از تهران با هواپیما عازم کرمان شدیم و روز همه پرسی برای نظام جمهوری اسلامی(ده فروردین ۱۳۵۸ ه.ش/ اول جمادی الاول ۱۳۹۹ ه.ق) در کرمان بودیم و از آنجا به زاهدان رفتیم. در فرودگاه تعدادی از مشایخ منطقه به استقبال ما آمدند. در آنجا به آنها گفتم: من این فرودگاه در نخستین سفر هوایی زندگی ام ترک کردم و اکنون نیز در نخستین سفرم بعد از پیروزی انقلاب، به همین فرودگاه قدم میگذارم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از حامد کاشانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسن سلام الله علیه بخشی از صلوات بر امام حسن سلام الله علیه که از امام عسکری سلام الله علیه به ما رسیده است: اللهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وَ وَصِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینُ اللهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ اللهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ @kashani1395
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شکستن سکوت ۴۰ ساله استاد بزرگ اخلاق ✅ نشر حداکثری 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
Mahmoud Karimi - Ye Madine Ye Baghie.mp3
12.19M
💠 شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را تسلیت عرض می نمایم. 🚩🚩🚩 ✅ حاج محمود کریمی 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔰 امام حسن علیه السلام جنگ نظامی را - با آن دشمنی که قبلا باید افشا بشود وسپس با آن مبارزه بشود - متوقف کرد تا جنگ سیاسی ، جنگ فرهنگی ، جنگ تبلیغاتی وجنگ اسلامی خود را با اوشروع بکند؛ امام حسن علیه السلام زمینه ساز عاشورا وتداوم امامت در شیعه بود. 📚بیانات رهبر معظم انقلاب ۱۳۶۴/۳/۱۷ 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۹۶ #مقاصد_شریعت ۱۴ #مثال ۱۰ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ سوره مبارکه نح
۹۷ ۱۵ ۱۱ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ تا کنون، نمونه های متعددی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت را، بیان نمودیم و وجه مشترک تمامی آن ها این بود که به صورت صریح، با الفاظی نظیر «بعثنا»، «ارسلنا»، «انزلنا» و ... ، اهداف و مقاصد شارع حکیم، از بعث رسل، انزال کتب و تشریع احکام شرعی را تبیین می نمود. ✅ نکته مهمی که در این جا ، لازم است به آن توجه داده شود، آن است که این گونه نیست که در تمامی نصوص بیان گر مقاصد شریعت، از این الفاظ، استفاده شده باشد، بلکه اساسا، شاخصه اصلی این نصوص، در بر داشتن این الفاظ نیست، بلکه شاخصه اصلی، آن است که باید، محتوای آن، از سنخ «هدف و مقصد» باشد، نه از سنخ «برنامه و قانون». ✅ تفاوت «هدف» و «برنامه» نیز روشن است، زیرا برنامه ها، همان قانونی هایی است که اگر اجرا شوند، مکلفین را به اهداف تشریع، می رسانند. ✅ نتیجه آن است که تمام آیات و روایاتی که بیان گر برنامه های شارع حکیم نیستند، بلکه اهداف و مقاصد شریعت را بیان می کنند، هر چند مشتمل بر الفاظ «بعثنا»، «انزلنا» و... نباشند، از مصادیق نصوص بیان گر مقاصد شریعت هستند؛ مانند آیه شریفه 11 سوره مبارکه ممتحنه: 🔆 ... وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ. 🔅... ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ. ✅ در این آیه شریفه و نیز آیات و روایات فراوانی، به تقوا، دستور داده شده است و معلوم است که تقوا، هدف است، نه برنامه، زیرا علاوه بر آن که ماهیت آن، ماهیت هدفی است نه برنامه ای، به علاوه، در دیگر نصوص، برنامه های رسیدن به تقوا نیز تبیین شده است. ✅ به عنوان نمونه، در آیه شریفه 183 سوره مبارکه بقره آمده است: 🔆يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون. َ 🔅ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺮّﺭ ﻭ ﻟﺎﺯم ﺷﺪﻩ ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺮّﺭ ﻭ ﻟﺎﺯم ﺷﺪ، ﺗﺎ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ. ✅ در این آیه کریمه، تاکید شده است که یکی از برنامه هایی که امسال را به هدف مهمی چون تقوا می رساند، روزه داری است. بنابراین، احکام و برنامه های شارع حکیم، برای رسیدن به تقوا، تشریع شده است. ✅ البته در نصوص دینی، گاهی تقوا به عنوان یکی از مصادیق «علل الشرایع»، عنوان می شود، و گاهی به عنوان یکی از مصادیق «مقاصد شریعت»، و اتفاقا در این آیه شریفه، تقوا به عنوان «علل الشرایع» ذکر شده است، ولی از آن جایی که هر دو ماهیت هدفی دارند، لذا شاهد مثال خوبی برای تعیین ماهیت و سنخ تقوا می باشد. 🔹 تفاوت «علل الشرایع» با «مقاصد شریعت» در آینده خواهد آمد. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
💠 باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آن کس که باید ببیند، می بیند... ! 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۷۶) #فصل_هشتم(قلعه سرخ ۱۲) #اولین_سفر_با_هواپیما به هرحال، صبح زود به مقر
(خون دلی که لعل شد ۷۷) (قلعه سرخ ۱۳) در هواپیمایی که مرا بصورت تحت الحفظ به تهران میبرد، به مسائل مختلفی می اندیشیدم: به آینده ی این نهضت اسلامی که برپا شده، ... به پراکندگی نهضت_امام خمینی_ ... به پدری که برای ادامه معالجه در تهران به من نیاز داشت و به علت ابتلا به آب مروارید، بینایی اش را داشت از دست میداد، ... به آینده ای که در انتظار من بود، و ... . از فکر به این امور که جز خدای متعال کسی از عاقبت آن آگاه نیست، منصرف شدم، مجله ای برداشتم و به ورق زدن آن پرداختم. چشمم به غزلی افتاد که از آن خوشم آمد. من عادت داشتم که هر شعری را می پسندیدم، در دفتر خاصی که "سفینه غزل"نامیده بودم، مینوشتم. دیدم دو مامور همراه من از دو طرف گردن میکشند تا ببینند من چه مینویسم. بدون توجه به فضولی آنها به نوشتن ادامه میدادم، آنها هم به نگاه کردن ادامه میدادند. وقتی شعر را نوشتم، ذیل آن این عبارت را هم افزودم:« این ابیات را در هواپیمایی که مرا به همراهی دومامور خوش اخلاق از زاهدان به جای نامعلومی میبرد، نوشتم.»! این عبارت اثر مثبتی بر هردوی آنها گذاشت. هواپیما شبانه به آسمان تهران رسید. منظره درخشش چراغهای شهر دل انگیز بود. دیدم ماموران همراه من خیلی به دیدن چشم انداز تهران علاقه مندند و از اینکه به پایتخت رسیده اند، احساس خوشحالی میکنند؛ بویژه یکی از آن دو، خیلی ابراز خوشحالی میکرد. به او گفتم: قدر مرا بدان! چون بخاطر من با هواپیما به تهران آمدی. اگر بازداشتی کس دیگری جز من بود، تورا با اتو موبیل به خاش میفرستادند و میبایستی شب تا صبح بیابانهای برهوت را طی میکردی؛ ولی خب، حالا شب خوشی را در تهران خواهی گذراند! خنده ای از ته دل کرد، که برخاسته از احساس کامل رضایت و خوشبختی بود. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
💠 یک وجب خاک. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔴 دولت تدبیر و امید چرا کشور را به برده؟ آیا هدفی بجز براندازی دارند؟ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۷۷) #فصل_هشتم(قلعه سرخ ۱۳) #سفینه_غزل در هواپیمایی که مرا بصورت تحت الحفظ
(خون دلی که لعل شد ۷۸) (قلعه سرخ ۱۴) از پلکان هواپیما پایین آمدیم. ماشین ساواک جلوی پلکان منتظر ایستاده بود. مارا سوار کرد و در خیابانهای تهران به راه افتاد. من عقب نشسته بودم و نگاه کردن به بیرون ممکن نمیشد. اما برخی خیابانهایی را که از آنها گذشتیم، شناختم. شب بسیار سردی بود و برف میبارید. به یک منطقه خالی از ساختمان رسیدیم. نگرانی خفیفی به سراغم آمد؛ چون احتمال دادم که میخواهند مرا در این جای پرت و خالی به قتل برسانند. پس از مدتی ماشین ایستاد و من صدای «ایست» را شنیدم. فهمیدم که ما به یک پادگان نظامی رسیده ایم. یکی از ماموران همراه پیاده شد، برگه ای را به نگهبان داد، راه باز شد و ما وارد شدیم. بعدا متوجه شدم که آنجا «پادگان سلطنت آباد» است. جلو مرکز نگهبانی، از ماشین پیاده شدیم. مرا بازرسی کردند، بعد افسر نگهبان مرا از ماموران همراه تحویل گرفت و آنها رفتند. مرا به اتاقی بزرگ و تمیز بردند که در آن، دو تختخواب و یک بخاری بود. افسر از من پرسید: شام خوردی؟ گفتم: نه. برایم شام آورد. شام خوردم و نماز خواندم و پس از آن به خواب عمیق و آرامی فرو رفتم. چون تاریکی بیرون اتاق را احاطه کرده بود، بیرون را نمیدیدم. صبح بیدار شدم و فرایض را بجا آوردم. بعد یک نفر آمد و گفت: صبحانه میخواهی؟ من به علت مسافرت، روزه نبودم. گفتم: بله. یک فنجان بزرگ چای، با نان مخصوص ارتش _که معمولا با مقداری روغن و شکر و کمی کافور مخلوط بود و ضخامت هم داشت و بسیار خوشمزه بود- برای من آورد. کنار نان، کمی کره هم بود. من گرسنه بودم و همه اش را خوردم و لذت بردم! 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آیا اقتصاد اسلامی یک شوخی است!؟ ✅دیدگاه های استاد سید محمد جواد علوی بروجردی 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#فقه_مضاف 💠 آیا اقتصاد اسلامی یک شوخی است!؟ ✅دیدگاه های استاد سید محمد جواد علوی بروجردی 📚 کانال
💠 پاسخ استاد خسروپناه به این دیدگاه بسم الله الحکیم اقتصاد اسلامی جدی است نه شوخی مخالفت برخی از مدرسان حوزه علمیه سنتی با مکتب اقتصاد اسلامی عکس العمل یک واقعیت مهم در حوزه علمیه قم و مشهد است. این واقعیت عبارت از استقبال گسترده طلاب نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی به فلسفه های مضاف و فقه های تخصصی و فقه های نظام های اسلامی است که در مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام و مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر عج و مدرسه عالی فقه و علوم اسلامی و مدرسه امام کاظم علیه السلام و مدرسه مشکات و پژوهشگاه های حوزه و دانشگاه، فرهنگ و اندیشه اسلامی، علوم و فرهنگ اسلامی و... تاسیس و توسعه یافته است. این واقعیت مبارک در دانشگاه های علوم انسانی هم در حال شکل گیری است و به همین دلیل سکولارها را داغ دیده کرده است. آری گرایش به فقه های تخصصی یک واقعیت جدی است اصلا شوخی نیست و شوخی بردار هم نیست. حال عده ای از دانشگاهیان شبه روشنفکری در قم از پیدایش استادان فاضل جوان در گرایش های فقه تخصصی همچون فقه اقتصاد و فقه سیاست و فقه فرهنگ و فقه تربیت و فقه مدیریت و فقه قضا و فقه امنیت و غیره نگران هستند و چماقی به نام ایدئولوژی بر سر این جریان می زنند تا مانع گسترش جریان عقلانیت اسلامی بشوند و جامعه را به سمت ایدئولوژی لیبرالیستی سوق دهند. مخالفان اسلام جامع نگر بدانند این واقعیت به لطف الهی با جدیت تمام در حال پیش روی در حوزه و دانشگاه است. عبدالحسین خسروپناه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ حوزه علمیه قم 🆔 @khosropanah_ir 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945