eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
130 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴شهید رضا اسماعیلی را داعشی‌ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیرش تموم شد، داعشی‌ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش، همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود، خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد، تشنه بود آب جلوش می‌ریختن رو‌زمین، فهمیدن حاج قاسم توی منطقس، برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم‌کم برا این که زجرکشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می‌گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم، اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید! ولی از اولش تا لحظه‌ای که صدای خرخر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می‌گفت، اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا زهرا،میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد، بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برا حاج قاسم امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان چقدر سرها و خون‌ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم! 🌷شادی روح تمامی شهدا علی‌الخصوص شهید رضا اسماعیلی صلواتی ختم بفرمایید 🌷 را با یاد کنیم.
♦️شهیدی که همزمان با حاج‌قاسم در یمن به شهادت رسید 🚩درست در ساعت اولیه بامداد ۱۳دی ۹۸ همان دقایقی که شهید حاج قاسم سلیمانی توسط دولت جنایتکار آمریکا در فرودگاه بغداد ترور شد ایران اسلامی شهیدی دیگر را در پهنه سرزمین مقاومت تقدیم ملت کرد. پاسدار شهید مصطفی میرزایی در عملیات ترور ناموفق سردار شهلایی در شهر صعده یمن بر اثر اصابت موشک امریکا به شهادت رسید. 🔹شهید محمدمیرزایی پاسدار سپاه قدس بود اما یک محله او را خطاط ماهر، باربر صلواتی و اوستاکار با انصاف می دانستند. کسی خبر نداشت او امین حاج قاسم و مهندس مختل کردن سیستم ارتباطی گروهک های تکفیری است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی ⬅️وارد درب شمالی شده و به مسیر ادامه دهید 🌹 گلزار شهدای کرمان👇 🌐 tour.soleimani.ir ☝️☝️☝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5985438210065435545.mp3
3.17M
🏴سبک واحد وفات حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها 🏴بند اول مادرِ سقای حرم/مولاتی ام البنین بانیِ سفره ی کرم/مولاتی ام البنین ای بانوی عالی تبار/مولاتی ام البنین ام الادب ام الوقار/مولاتی ام البنین مولاتی ام البنین یار امیرالمومنین هستی افتخار دین به ادبت صد آفرین مولاتی ام البنین 🏴بند دوم کوه نجابت و حیا/مولاتی ام البنین بحر شهامت و وفا/مولاتی ام البنین همسر شاه لافتی/مولاتی ام البنین حاجات مارا کن روا/مولاتی ام البنین مولاتی ام البنین یار امیرالمومنین هستی افتخار دین به ادبت صد آفرین مولاتی ام البنین 🏴بند سوم ملیکه ای و ما گدا/مولاتی ام البنین ما را رسان به کربلا/مولاتی ام البنین مادر با جود و سخا/مولاتی ام البنین حاجات مارا کن روا/مولاتی ام البنین مولاتی ام البنین یار امیرالمومنین هستی افتخار دین به ادبت صد آفرین مولاتی ام البنین 🙏التماس دعای خیر
اگه دلخونم و گریون واسه اینه.mp3
4.04M
🏴بند اول اگه دلخونم و گریون واسه اینه که دیگه ام بنین ام بی بنینه اونکه موهامو سفید کرده همینه که دیگه ام بنین ام بی بنینه مگه باورم میشه دیگه بی پسر شدم کشتن عباسمو من دیگه بی قمر شدم مگه باورم میشه که شدم بی نور عین شنیدم با خنجری بریدن سر از حسین وای ام بی بنین 🏴بند دوم من همونم که با غمها همنشینم نخونید ام بنینم که بی بنینم نگیرید خورده ازم دلم شکسته نگید اینو که چرا نقش بر زمینم مگه باورم میشه یکی رو سینت نشست مادر استخونت از سم مرکبا شکست مگه باورم میشه روی نیزه شد سرت شنیدم سه روز رها شد رو خاکا پیکرت وای ام بی بنین 🏴بند سوم شنیدم که باورش سخته برا که ‌حرومیا سمت خیمه حمله کردن از پای دخترا خلخال میکشیدن از گوشاشون گوشواره غارت میکردن مگه باورم میشه روضه ی غروبه غم حق میدم به زینبم که بیاد با قد خم مگه باورم میشه روضه ی کوفه و شام جای ناموس خداس مگه تو بزم حرام؟! وای ام بی بنین
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#واحد_سنگین #حضرت_ام_البنین قسمت اول
🏴واحد سنگین وفات حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها 🏴بند اول دیگه نخونید،ام البنینم،چون که ندارم پسری،بی هم زبونم دیگه نخونید،ام البنینم،دیگه ندارم قمری،تو آسمونم ازم گرفتن،یه نیمه روزی،پسرامو علی الخصوص،نور دو عینم ازم گرفتن،بود و نبودم،آخر بریدن از قفا،سر حسینم عصای دست پیری ام،حسین کجایی میگن شهید شدی گلم،شدی فدایی میگن چهل منزل سرت،رو نیزه ها بود بمیره مادرت چرا،از من جدایی آتیش زدی به قلبم چیشد میون گودال کی پا گذاشت رو سینت که رفتی اونجا از حال حسین من عزیزم 🏴بند دوم این دم آخر،بیا ابالفضل،ای پهلوون سر به زیر،عزیز مادر این دم آخر،بیا ابالفضل،سرم رو به دامن بگیر،عزیز مادر الهی مادر،برات بمیره،میگن نداری دیگه دست،عزیز مادر الهی مادر،برات بمیره،کی فرقتو در هم شکست،عزیز مادر بیا ببین که از غمت،قدم خمیده بهار عمر من دیگه،به سر رسیده کاشکی بودم میبوسیدم،فرقتو عباس جای من اونجا فاطمه،تو رو بوسیده بیا کنار مادر به لب رسیده جونم بیا فدات بشم من رشیدِ پهلوونم عباس من ابالفضل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلچین مداحی وفات حضرت ام البنین (س) ۱۴۰۰ - کآشوب-3.mp3
4.03M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️ آسمان بودی و در دامان مهرت ماه بود قله ایثار هر کوهی کنارت کاه بود همسر مولا شدی اما درون خانه اش زاده زهرا به چشم تو ولی الله بود نیستی زهرا ولی اینقدر میدانیم که مثل او تنها علی از رتبه ات آگاه بود زود از داغ پسر های رشیدت سوختی آه عمر نامت ای ام البنین کوتاه بود در کنار چهار نقش قبر کارت روز و شب آه بود و اشک بود و اشک بود و آه بود با خجالت از رباب آخر وجودت آب شد تا که حرف مشک می‌شد اشک تو در راه بود خواستم وصفی کنم از عشق عباس و حسین مصرعی کوتاه شد خورشید محو ماه بود
باب الحرم _ حجت الاسلام حامد کاشانی.mp3
2.5M
|⇦• و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حجت الاسلام حامد کاشانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•#روضه و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حجت الاسلام حامد کاشانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●
تاریخ وفاتِ حضرت اُم البنین روشن نیست ولی اگر بزرگداشت هر روز برا ایشان بگیریم هم کم هست .. ما نداریم تو کربلا از غیر از اهل بیت علیهم السلام که همۀ دار و ندارشون رو خرج کرده باشند .. اُم البنین سلام الله یک ویژگی منحصر به فرد داره که هم چهار پسرش رو داد، هم اسمش رو داد .. دیگه بعد از واقعۀ کربلا اسمش عوض شد .. ام البنینی دیگه باقی نماند .. لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ (1) دیگه منو یادِ شیربچه هام نندازید .. دیگه مادرِ پسرانی باقی نمانده .. تا اینها بودن شما از سیدالشهدا «أَیْنَ» نمیشنیدی .. امشب دست خالی از مجلس بیرون نریم .. کسی تو این عالم بخواد معرفت پیدا کنه به خانم اُم البنین سلام الله توسل کنه صاحبِ ادب و معرفتِ .. امیرالمومنین علی علیه السلام دیدن اگر بخواد عباس ابن علی به دنیا بیاد فقط باباش علی باشه کافی نیست .. لذا گشتن یه کسی پیدا کردن بتونه عباس ابن علی تربیت کنه .. و فقط هم نه عباس ابن علی .. اون برادرانش اگر ویژه نبودن به اُم البنین اُم العباس می گفتن .. اینا ویژگی هایی داشتند که کنار قمربنی هاشم جمع بسته شدند .. همین یه جمله رو بگم شما رو به خدا بسپارم .. تو کربلا دید قمربنی هاشم یک یک همه افتادن برادرانش رو جمع کرد .. (زبانِ حال) فرمود مادرِ ما با بقیه فرق داره .. ام البنین رو شما سرمایه گذاری کرده .. مباد که سنگی، تیری به پسرِ پیغمبر بنشیند قبل از اینکه شما زنده باشید .. برید، میخوام قبل از میدان رفتن جان دادنِ شما رو هم ببینم .. مبخوام هرچی دارم تو راهش خرج کنم .. اومدن مقابل سیدالشهدا ایستادن .. طولِ عمرشون این بچه ها خاک بودن .. اینجا اومدن پشت کردن به سیدالشهدا رو به دشمن سرها رو افراشته .. «فَصاروا أمامَ الحُسَينِ عليه السلام، يَقونَهُ بِوُجوهِهِم ونُحورِهِم..» (2) تیرها که می آمد سرها رو به سمت تیرها میبردند تا یک یک زمین افتادن .. نوبت به قمربنی هاشم که رسید اون کسی که همۀ وجودش رو خرجِ امام حسین کرده ‌.. سربازی که امام صادق می فرماید: أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَةِ وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ الْمَجْهُودِ ..(3) تو نهایت تلاشی رو که میشد بکنی کردی .. از این بیشتر آرزو نداشت کسی بتونه کاری انجام بده .. نگاه کرد دید سربازانش یکی یکی زمین افتادن .. هبچی سخت تر نیست برا یه فرمانده که خودش سالم مونده باشه یکی یکی سربازاش افتاده باشن .. یه وظیفه ای هم داشت که خیلی اذیتش میکرد باید میومد از سیدالشهدا دفاع کنه دم خیمه ها نگاهِ ملتمسانه بچه‌ها که ازش توقع داشتند، مشک دستشون بود، وقتی میبینه اون وظیفه‌ای که باید انجام بدهد رو نمیتونه انجام بده. اومد مقابل حضرت قرار گرفت .. یه عده ای اومدن اینجا همین لحظاتِ آخر به سیدالشهدا گفتند آقا اگه کاری نداری ما بریم!! دیگه کاری برات نمیتونیم بکنیم ..‌ ولی عظمتِ عباس ابن علی اینه که؛ از اینی که دیگه نمیتونم برات کاری کنم شرمنده ام .. فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ (4) سینه ام سنگین شده، بیزارم از دارِ دنیا ..بزار برم جانم رو فدات کنم .. تا اومد وداع کنه نوشتن «فَبَکی الحُسَین بُکاءً شَدیداً»(4) .. ابی عبدالله شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. منابع: 1)سفینة البحار، ج 1، ص 510 2)الأخبار الطوال: ص ٢٥٧، تاريخ الطبري : ج ٥ ص ٤٤٨ الكامل في التاريخ : ج ٢ ص ٥٧٠ 3) زیارتنامه حضرت عباس(ع) _جعفر بن قولويه قمى به سند معتبر از ابوحمزه ثمالى 4) بحار الأنوار، ج‏45، ص 41
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در کتاب ام البنین؛ ستاره درخشان مدینه، به نقل از آیت اللّه حاج سید طیّب جزایری آمده است: در سال 1341 ه . ش در یکی از سفرهایم، یکی از عالمان پاکستان را در مشهد دیدم. از او پرسیدم: پس از زیارت مشهد چه می کنید؟ گفت: به پاکستان برمی گردم. گفتم: حیف نیست انسان از پاکستان تا مشهد بیاید، ولی زیارت عتبات نرود؟ سخنم در او اثر کرد و بنا شد او هم با من به کربلا بیاید. از این رو، با هم از مشهد به تهران آمدیم و به سفارت عراق رفتیم، ولی آن جا اوضاع بسیار ناگوار بود و در دادن ویزا سخت گیری می کردند. به همراهم گفتم: می خواهی کربلا بروی؟ گفت: پس برای چه از مشهد به تهران آمده ام؟ گفتم: هزار صلوات نذر حضرت ام البنین علیهاالسلام می کنیم، ان شاءاللّه ویزا می دهند. هر دو نذر کردیم که هزار صلوات هدیه ام البنین علیهاالسلام بکنیم. در همین حال همراهم گفت: من نامه ای برای سفیر پاکستان دارم. بیا باهم این نامه را به او برسانیم. به سفارت پاکستان رفتیم. در آن جا نامه را به سفیر دادیم. او بسیار به ما احترام کرد و پرسید: از تهران به کجا می روید؟ گفتیم: هر دو عازم عراق هستیم. البته اگر ویزا گیر بیاید. گفت: اتفاقا من هم می خواهم به عراق بروم. کمی صبر کنید تا مدارکم را آماده کنم. پس از مدتی آمد و گفت: دو نامه به نام شما برای کنسول عراق نوشته ام. نامه را گرفتیم و ناامیدانه به سفارت برگشتیم.نامه را به دربان سفارت دادیم. دربان رفت و پس از مدتی با دو فرم برگشت و پرسید: عکس را آورده اید؟ گفتم: بله! سپس فرم های مخصوص را پر کردیم و همراه عکس و گذر نامه به آن شخص دادیم. بنا به گفته آن شخص، ساعت یک بعد از ظهر به جلو سفارت رفتیم. نخست اسمی که صدا کردند، اسم ما دو نفر بود. با دلواپسی گذرنامه را باز کردم. دیدم ویزای سه ماهه زده اند. از خوشحالی اشک از چشمانم سرازیر شد. سپس به زیارت عبدالعظیم حسنی علیه السلام رفتیم و صلوات ها را به روح حضرت ام البنین علیهاالسلام هدیه کردیم. 4. از آیت اللّه العظمی حاج ملاعلی معصومی همدانی رحمه الله (معروف به آخوند) نقل شده است: در یکی از روستاهای همدان، خانمی بود که با وجود آن که سال ها از ازدواجش می گذشت، بچه دار نمی شد. روزی خانم دیگری به او می گوید: نذر کن نام فرزندت را ابوالفضل بگذاری. پس از مدتی خداوند فرزندی به او می دهد و او نامش را ابوالفضل می گذارد. آن فرزند در 14 ـ 15 سالگی دچار بیماری سختی می شود، به گونه ای که از زنده ماندنش ناامید می شوند. باز همان خانم، به مادر فرزند توسل به حضرت عباس علیه السلام را سفارش می کند. او نیز چنین می کند. صبح فردا همان خانم به در منزل آن ها می آید و می گوید: خدا فرزندتان را شفا داده است. ناراحت نباشید. می گوید: تو از کجا می دانی؟ پاسخ می دهد: در خواب دیدم گروهی از زنان به سوی خانه شما می آیند که حضرت ام البنین علیهاالسلام نیز در میانشان بود و فرمود: برای شفای این پسر می روم.{ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین، ص 175}
📆 روزشمار: ▪️2 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
AUD-20230102-WA0003.
14.28M
🍃حضرت ام البنین علیها سلام.. 🎤 🍃به احترام مصائب ذوات مقدسه (ع) با حال مناسب گوش دهید🥀
4_6014700719901248293.mp3
5.69M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمود کریمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم ماه مدینه بین خون تپیده تپیده آه ای فلک دیگر قمر ندارم دارایی ام را کربلا گرفتند نخلم ولی دیگر ثمر ندارم یاد جوانانم مرا شرر زد جز اشک و جز خون جگر ندارم ای قامتت رشک دل قیامت رفتی و از حالت خبر ندارم دارایی ام را کربلا گرفتند نخلم ولی دیگر ثمر ندارم وقتی که دل پر می زنه تو صحن بین الحرمین روی لبم گل می کنه یا کشف الکرب الحسین بچه شیر شیر خدا با تو حسین غم نداره که زور بازوی تو از علی چیزی کم نداره علی اسیر یک نگات، ام البنین خاطرخواته وقتی حسین روبروته، عکس خدا تو چشماته وصل تو حیرت میاره، اسم تو هیبت میاره قسم به هرچی مردیه، عشق تو غیرت میاره عباس علمدار حسین، میر و سپهدار حسین شد پاسدار خیمه ‏ها، اخى و سالار حسین
001025-03-zamine[hoseini].mp3
17.78M
🎤سید مهدی حسینی خبر داری از حال مادرت خبر داری از غصه پیر شدم خبر داری از بعد کربلا زمینگیر شدم بگو ببینم راست میگن بی دست افتادی راست میگن تشنه جون دادی راست میگن حسین تنها شد بگو ببینم راست میگن سرش دعوا شد هنوزم باور ندارم این همه داغ عظیمو با چهار قبر خیالی گذروندم زندگیمو ای وای عباسم **** از اون روزی که فهمیدم چی شد همه دنیا آواره رو سرم حالم رو میتونی بفهمی از چشای ترم بگو ببینم راست میگن اسیر شد زینب راست میگن که پیر شد زینب میزدنش با کعب نی بگو ببینم راسته بردنش بزم مِی مگه میشه بانویی که روشنای آسمونه روی خاک تیره ی شام بین نامحرم بمونه ای وای عباسم **** چجوری سرم رو بلند کنم جلوی چشم گریون رباب شنیدم همه دلخوشیش بوده به یک جرعه آب بگو ببینم حرمله کدوم نامرده که دل منو خون کرده قلب من هنوز پر درده بگو ببینم شمر تو گودال چیکار کرده بمیرم واسه حسینم نگران خواهرش بود لحظه های سر بریدن روی پای مادرش بود ای وای عباسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا