مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حاج_اسماعیلی هم « نا » ندارم هم بس که دنبالت دویدم « پ
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
خیلی ها حاجت دارند ، خیلی ها مریض دارند ، خیلی ها گرفتارند ، بگم ؟ خیلی ها هنوز #کربلا نرفتند ؟ خیلی ها رفتند و این عقده باز به دلشون مونده ... امشب بگیر ، دامن این دُردانه رو ، هر چه میخوای ازین خانم بگیر ...
#بابا_جان
هم « نا » ندارم
هم بس که دنبالت دویدم
« پا » ندارم ...
با این همه زخم
دست کمی از مادرت
زهرا ندارم
تنها نشستم
حتی به قول دختران
بابا ندارم ؟
داری میایی
باید که چادر سر کنم
اما ندارم ؟
شرمنده بابا ،
غیر ازخرابه ،
من برایت جا ندارم ؟
یا عمه ، یا تو
یا آرزوی مرگ دارم
یا ندارم ؟
سر رو که تو بغل گذاشت ، اول بزارید عین مقتل رو بخونم ، مرحوم طُریحی ، این طور مینویسه : طبق سر رو که جلو این بچه گذاشتند :
« فرفعته من الطّشت حاضنة له » سر رو بلند کرد ، یه اصطلاحی داره ، میگه سر رو به آغوش گرفت ، مثل مادری که بچه شو بغل میگیره ، چی میخای بگی ؟ چی ازین جمله میفهمی ؟؟
آخه هر وقت راه میرفت ، حسین یه نگاه به قدوبالاش میکرد ، صدا میزد زینب : ببین چقدر شبیه مادرم راه میره ... وقتی شیرین زبونی میکرد ، زینب نگاش میکرد ، حسین ، ببین چقدر شبیه مادرم حرف میزنه ... خیلی شبیه مادرش فاطمه ست
اما مادرش فاطمه هم « اُم ابیها » بود ، مادرِ پدر بود ، رقیه هم میخواد برا بابا مادری کنه ، سرِ بابا رو مثل مادر ، توو آغوش گرفته ، با سر دردو دل میکنه ...
اما دلت قُرص
یک لحظه هم
ترس از حرامی ها ندارم ؟
دیدی خمیدم
اینقدر سیلی زد
که جایی را ندیدم ؟
میخام روضه بخوانم ، سرِ بابا رو به آغوش گرفته ، میگن خرابه تاریک بوده ، شاید چشم چشمی رو نمیدید ، اما اگه مشعلی هم بود ، این دختر دیگه چشماش جایی رو نمیدید ، پس چی کار کرد ؟ شروع کرد سرِ بابارو با دستاش نوازش کردن ... ، حالا تصور کن ... دستا میرسه به موهای سوخته ی بابا ، چرا موهات سوخته بابا ؟ دستشو میزاره رو سرِخودش ، بابا ببین موهای منم سوخت ... دستاش میاد جلوتر ، میرسه به پیشونی بابا ، دید پیشونی هم شکسته ، دستشو گذاشت رو سرِ خودش ، بابا ببین سرِ منم با سنگ زدن بابا ... دست اومد پایین تر ، رسید به لب و دندانِ بابا ... بابا دیدم توو مجلسِ اون حرامی ، وقتی قرآن میخوندی ، با چوب میزد ...حسییین ... آروم آروم دست رسید به حنجرِ بریده ، چند جمله توو مقاتل آوردن ، این دختر به زبان آورد و دیگه طاقت نیاورد ، اول جمله ای که گفت ، دست به رگهای بریده ی بابا رسیده ، صدا زد :
مَن ذا الذي قطع وريدك ؟ يا أبتاه ، مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ...
بابا بابا ... یه وقت دیدن دیگه صدای سه ساله نمیاد ، زینب اومد ، دید دستاشو حلقه کرده دور سرِ بابا ، این قده گریه کرده ، از غُصه دق کرده ، دیگه نفس نمیکشه ، هر جا نشستی ، سه مرتبه صدا بزن یا حسییین ...
( منبع : المنتخب في جمع المراثي و الخطب ، طُريحي ، ص 136-137 )
Kumayl-halawaji.m4a
15.33M
#دعای_کمیل
با صدای اباذری حلواجی
شادی روح شهدا صلوات.🌷
خداحافظ محرم🕯🏴
مُحَرَّم مٰاه حُسَيْن خُدٰا نِگَهْدٰارَت
نمیدانم دوباره تو را خواهم دید یا نه ؟!
اما اگر وزیدی و از سر کوی من گذشتی
سلامم را به اربابم برسان
و اگر این آخرین محرمم باشد
بگو همیشه برایت مشکی به تن میکرد
و دوست داشت نامش با نام تو عجین شود
گر چه جوانی میکرد اما از اعماق وجودش
تو را از ته دل دوست داشت و اردتمند شما بود
با چای روضه، صفا میکرد
و سرش درد میکرد برای نوکری
محرم جان تو را به خدا میسپارم و دلم
شور میزند برای صَفری که از "سَفَر" میرسد
خداحافظ ماه محرم
خداحافظ تاسوعای عباس
خداحافظ عاشورای حسین
خداحافظ ای گریههای محرم
خداحافظ ای مجلسای پر از غم
خداحافظ ای شور و حال و بکا
خداحافظ ای پرچمهای سیاه
خداحافظ ای ماه پر شور و شین
خداحافظ ای خیمههای حسین
خداحافظ ای سرزمین بلا
خداحافظ ای نینوای کربلا
خداحافظ ای یاس ام البنین
خداحافظ ای مشک روی زمین
خداحافظ ای هجلهگاه خیمهگاه
خداحافظ ای گودی قتلگاه
خداحافظ ای دیدههای پر آب
خداحافظ ای شیرخوار رباب
خـداحـافـظ محـرم 💔
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
شام ای شام! چه کردی که شد انگشتنما
کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت
🏴 فرارسیدن ماه #صفر الحزن و ایام اسارت اهل بیت علیهمالسلام، تسلیت باد!
🔺جمعه اولین روز ماه صفر است
🔹دفتر رهبر انقلاب اعلام کرد که با توجه به گزارش استهلال ار سراسر کشور، ماه محرم امسال ۳۰ روزه بوده و اولین روز ماه صفر فردا خواهد بود.
🔹آیتالله سیستانی نیز فردا را اولین روز ماه صفر اعلام کرد.
🔹بدین ترتیب جمعه در ایران و عراق اول صفر است و #اربعین در دو کشور در یک روز خواهد بود.
#امام_حسین ع
4_5978848196930047607 (2).mp3
20.1M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران. ۱۴۰۲/۰۵/۲۶
4_5866130031536768328.mp3
1.44M
#روضه
ورود اسرا به شام
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه ورود اسرا به شام حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
روضه اول ماه صفر
حجت الاسلام میرزا محمدی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ......
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....
هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...
ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....
بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ...
سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان
اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده
به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
#یااباعبدالله
همیشه اول هرماه افضل الاعمال
سلام برسر بالای نیزه ها دادم
قسم به زلف پریشان تو روی نیزه
هلال دیدم و یاد هلال افتادم
زتشنگی ترک افتاده بود بر لب تو
کنار راس تو باخنده آب میخوردند
به روی صندوق حمل سر تو هرشهری
به پیش دیده ی زینب.... میخوردند
بازداشت و معدوم شدن ۱۹۶ تروریست تکفیری بین دو حادثه شاهچراغ
وزارت اطلاعات:
🔹در مجموعه عملیاتهای معطوف به واقعه سال گذشته حرم شاهچراغ (ع)، ۲۶ عامل تکفیری دستگیر شدند که جملگی، غیرایرانی و از ملیت های جمهوری آذربایجان، تاجیکستان و افغانستان بودند.
🔹گروهک آمریکا ساخته داعش که مسئولیت عملیات سال گذشته را برعهده گرفته بود، پس از محاکمه و مجازات تعدادی از عوامل آن جنایت اعلام نمود که به عملیات انتقامی مبادرت خواهد ورزید.
🔹از آن پس تروریستهای متعددی را به سوی خاک پاک ایران روانه کرد که جملگی تروریست ها، یا در مبدأ یا در مرزهای کشور، در درگیری با سربازان گمنام امام زمان (عج) معدوم شدند و یا در داخل دستگیر و در مسیر محاکمه قرار گرفتند.
🔹بدین سان از حادثه اول تا دوم حرم مطهر، تعداد ۱۹۶ تروریست تکفیری معدوم یا بازداشت شدند.
🔹عامل عملیات تروریستی اخیر دقیقاً از سنخ همان تروریست های تکفیری پیش گفته است که با کمال تأسف و دریغ به داخل کشور رخنه نموده است.
🔹او نیز همچون تروریست معدوم سال گذشته، تبعه کشور تاجیکستان است که از طریق سکوی خارجی تلگرام با گروهک داعش آشنا و جذب آن شده است.
🔹انتخاب زمان انجام هر دو عملیات تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ کاملاً معنادار است. در سال گذشته، همزمان با اغتشاشات دشمن ساخته پاییز و در سال جاری، در آستانه سالگرد آن وقایع.
نزدیک قلّهایم؛ خستگی ممنوع!
✏️ رهبر انقلاب، صبح دیروز: همهی مسئولان کشور امروز موظفند کار جهادی کنند، شبانهروزی کار کنند، خستگی نشناسند. ما فصل مشبعی را حرکت کردیم. این سربالایی، این شیب تند را عبور کردیم، به قلهها نزدیک شدیم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست. امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است. مسئولین کشور در بخشهای مختلف باید با این روحیه حرکت کنند. ۱۴۰۲/۵/۲۶
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهر شهید عجمیان:روح الله وقتی میگفت میخوام برم سوریه میگفتیم اگر رفتی اسیر داعش شدی چی ؟
ای کاش رفته بود اسیر داعشیها شده بود ...
یادمون نره مدیون چه کسانی هستیم😔
سلام
بزرگوارانی که تمایل دارند از اخبار سفر اربعین ، ملزومات سفر و ....هرآنچه در مورد مرزها و خدماتی که در آنها ارائه میشه و خلاصه همه چیز در مورد سفر اربعین مطلع بشوند توی گروه مسافرین بین الحرمین که ادمینش حجت الاسلام مهدوی منش در قم هستن عضو بشن
این گروه بسییییار عالی هست و خیییلی به زائرین اربعین کمک میکنه
دوستان اطلاعاتشون رو باهم تبادل میکنن همزمان دوستانی که الان در کربلا هستن اطلاعات دقیق از صرافیها نرخ ارز کرایه ماشین هر مسیر و ... میذارن
موقع شروع سفر هم کامل اطلاع میدن کدام مرز چه ساعتی خلوت یا شلوغ هست
https://eitaa.com/joinchat/3967680701Ce99bdf269c
Shab03Moharram1402[02].mp3
25.34M
🎙 رو نیزه از رقیه دور بودی (زمزمه)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
رو نیزه از رقیه دور بودی
سلام بابای خستهام، چه خوب شد آخر اومدی
جامونده پیکرت کجا؟ چی شد که با سر اومدی؟
باباجون باباجون
اون که شبیه مادرت، نشسته روبروت منم
لبای من خونی میشه، هر جا رو بوسه میزنم
باباجون باباجون
گلایهای نیست، همه چی خوبه
فقط دلم برا تو آشوبه
زخمای رو لبت برا چوبه
رو نیزه از رقیه دور بودی
می دیدمت، یه پارچه نور بودی
راسته که میگن تو تنور بودی؟
تو رو خدا منو ببر بابا
غصم شده چرا باهام، یه چادر اضافی نیس
موهای رو سرم دیگه، اونقدی که ببافی نیس
خودت که میبینی
مثل مادربزرگ شده، از همه بیشتر این نوه
از بس که سیلی زدنم، گوشم دیگه نمیشنوه
خودت که میبینی
از غصه طاقتم دیگه طاقه
ببین گلت شکسته از ساقه
از شبی که افتادم از ناقه
بذار نگم چرا چشام تاره
بذار نگم چی شده گوشواره
رو میگیرم با آستین پاره
تو رو خدا منو ببر بابا
شاعر: محمد رسولی
نغمه پرداز : مهدی زنگنه
سبک #سیدرضانریمانی👈🏻 (ای نامسلمونا ما نسل طاهاییم)
قلبم گرفتاره ، روزم شب تاره
هرجا پا میزارم ، بابا پر از خاره
دستام بستست و پاهام زخمه چرا
مارو بردن تو بازارا شامیا؟
هلهله میکردن دور نیزه ای
که سرتو روی اون نی بود بابا
یکاری کردن با دخترت بابا
که مثل برگای زرد پاییزه
اگه حتی نازم بکنی آروم
موهام دونه دونه دونه میریزه
نمیدونم که تاریِ چشام
اثر سیلیه یا خستگی؟
اینکه پاهام دیگه نداره جون
اثر زخمه یا گرسنگی؟
بند دوم
موهام پریشونه ، تاریکه ویرونه
تو خواب دیدم بابا ، داریم میریم خونه
تو خواب دیدم جمعمون جمعه بابا
دیدم عمو رو با مشک تو خیمه ها
لالایی میخوند واسه اصغر رباب
منو صدا کردی و گفتی بیا
ندیدم زخمی روی لبات بابا
موهاتم خاکی نبود و خوش بودی
بهم گفتی که داری میای پیشم
میبنیم هم دیگه رو به این زودی
خودمو کجا مرتب بکنم؟
آخه خیلی خاکی شدم بابا
بزار عمه موهامو شونه کنه
اگه میشه کمی آهسته بیا
بند سوم
تو اومدی یا که ، آوردنت بابا؟
سختت نبود با سر ، بابا بیای اینجا؟
خوبه چشمات بسته میترسم بابا
نشناسی من رو دیگه با این موها
راستش من هم نشناختم صورتتو
اما یه نشونه داری رو لبا
یادم مونده اون لبای زخمی رو
که از این زخما شناختمت حالا
یادم هست رگهای نامرتب رو
ببینم میشناسمت بابا هرجا
لباسام خاکی تر از سر توعه
بزارم کجا سرت خاکی نشه؟
کجای ویرونه رو جارو کنم
بابایی بال و پرت خاکی نشه؟
#خادم_زینب
#شهادت_حضرت_رقیه (سلام الله علیها)
#پنح_صفر
حضرت رقیه س.mp3
17.8M
#روضه
#حضرت_رقیه گریز به حضرت ابالفضل ع
حاج حیدرخمسه
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #حضرت_رقیه گریز به حضرت ابالفضل ع حاج حیدرخمسه
فایل صوتی 👆
📖 #متن_روضه
🔊 روضه احساسی حضرت رقیه سلام الله علیها
⚫️ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
**
سوره ی کوثرِ، امام حسین
جلوه ی مادرِ، امام حسین
نمک لشکرِ، امام حسین
نازنین دخترِ، امام حسین
اِی، اِی بزرگِ، قبیله ی عشاق
یا رقیه، تویی هُوَ الرَزاق
این رفیقمون تعریف میکرد، دامادشون مدافع حرم بابلسر، شهید شد یه دختر داشت، مهر امسال رفت مدرسه، خواهرِ گفت بچه رو میبری، آره دایی شه، ظهر رفت بیارتش، گفت عقب بشین جلو وسایله، اومد از اون ور زد رو شیشه، بشینم جلو؟ گفتم بچه است، وسایلو عقب گذاشتم نشست یه آخی شی گفت، گفتم ای بابا، چی شده دایی؟ گفت دیگه کسی نمیفهمه بابا ندارم، ما که نمیفهمیم، دختر دارا، دختر این جوریه من نمیدونم، وای اگر دوستاش بفهمن بابا نداره، بچه ان دیگه، اینو بابام خریده، لذا تو خرابه سرو که آوردن، اومد سرو بلند کنه خورد زمین، پا نداره، میخواست ببره بچرخونه، دیدید بابا دارم، جــــــــان
دست پرورده ی ، قبیله تویی
صاحبِ، شوکتی، جلیله، تویی
نازدار همه قبیله، تویی
پای معشوقِ خود قَتیله، تویی
بی بی جان صاحب، صحن و بارگاهی تو
بی بی جان بر گنه کارها، پناهی تو
میبری دل زِ دلبران حرم
اِی، میاندارِ دختران حرم
قمر بنی هاشم، میخواست بره میدان، به آقا عرض کرد اجازه میدی برم؟، فرمود میخای بری برو، اما یه سر به اون خیمه بزن، اومد از کنار این پرده نگاه کرد واویلا، دخترا رو جمع کرده، یه مشک گرفته تو، یه عمو دارم ...
میبری دل ، زِ دلبران حرم
ای میاندارِ دخترانِ، حرم
خون ما، نذر آستانِ حرم
ای فدایت ، مدافعانِ حرم
شود آیا کِی، رو سِپید شَوم
بر دفاع از حرم، شهید شوم (من کارم تمومه، همین دوتا بند)
رویَت، آینه دار زهرا بود (فهمیدی؟)
گیسوانت، ضریح بابا، بود
( آخه چرا بود؟ آخه موی سوخته، دست بخوره، میریزه )
چادر، اولت چه زیبا، بود
در بغل کردن تو دعوا، بود
تو خودت، قبله گاهِ، حاجاتی
دست گیری، رقیه ساداتی
بسم الله الرحمن الرحیم
یه بند روضه و ، حاج حسن ، حاج آقا روح الله، حاج ابراهیم عزیزم، براتون میخونن، به حضرت رقیه، امروز پیر شدم با این دو تا، اگه بگم شاید محاسنم سفید شد، دروغ نگفتم
ای زمین خورده، ای زمین خورده، ضربه ها خوردی
تاحالا شنیدی یکی میگه الان پا میشم چپ و راستت، چپ و راست میزدنش...
زجر ول کن نبود، حرمله میزد
دخترک را، بدون فاصله ، میزد (میدونی یاد کجا افتادم؟)
قنفذ از راه، از آن لحظه که آمد میزد
جای هر کس، (نه نه نه) ، تازه میکرد نفس را، و مجدد، میزد
(این میکشه وا)
وای، از دست مغیره، چقدر ، بد میزد
این برا ، این برا عقبی ها، که احساس میکنم تماشا ، نمیدونم گردن خودت، من اینو برا تو میخونم، برا مدافع های حرم، تیپ فاطمیونِ غریب، برسه برا اون ها
ای زمین خورده، ضربه ها خوردی
ضربه ها را، تو بی هوا، خوردی
بگم یا نه؟ بی هوا، زیر بوته ها، نگاه کرد دید یه بوته داره میلرزه، گفت پیداش کردم، آروم آروم اومد، با لگد، بچه اومد بیرون، نزن، أینَ اَبوی؟، أینَ اَبوی؟، آوردش بالا، یدونه که زد، دیگه نگفت أینَ اَب، أینَ عَمّیَ العَبّاس؟ عموم کجاست؟، یتیم گیر آورده
حسیـــــــــــــــــــن
#شهادت_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴