😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
ای وادی خون از ره رسیدم
بس آه و ناله از دل کشیدم
سوغاتی من موی سپیدم
یادم نمیره اینجا خمیدم
(او می دوید و من می دویدم)
من باغبان باغ خزانم
دریا شد اینجا اشک روانم
افتاده اینجا بهتر ز جانم
اینجا خمیدم اینجا شکستم
(او می نشست ومن می نشستم)
برگشتم از شام ای دلبر من
گشته کبود از پا تا سر من
ای علقمه کو آب آور من
ای کربلا کو پیغمبر من
یادم نمیره آن دم که دیدم
(او می برید و من می بریدم)
ای شاه تشنه ای نور دیده
زینب ز شام و کوفـه رسیده
سوغاتی او قد خمیده
اینجا ز رگها گلبوسه چیدم
اینجا ز مقتل آهی شنیدم
(او می کشید ومن می کشیدم)(2)
😭😭😭😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
🌷 اعمال روز اربعین 🌷
✅ این روز تکمیل انقلاب بزرگ عاشوراست و برای این روز اعمال بسیاری از سوی معصومین(علیه السلام) مطرح شده است، چنانکه امام رضا (علیه السلام) در این مورد میفرمایند:" براستی محرم ماهی است که مردمان عهد جاهلیت جنگ و خونریزی را در آن حرام میشمردند لیکن خونهای ما را در این ماه حلال شمردند، و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان را به اسارت کشیدند و آتش در خیمههای ما افروختند و آنچه در آنها زاد و توشه داشتیم به یغما بردند و حرمت رسول الله(ص) را در امر ما نگاه نداشتند..."
❶ «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین»
در این روز زیارت امام حسین (علیه السلام) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (علیه السلام) روایت شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است،
۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن
۲- و زیارت اربعین کردن
۳- و انگشتر بر دست راست کردن
۴- و جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن
۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."
❷ «غسل اربعین و توبه»
❸ بعد از نماز صبح 100 مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹ 70 مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین 40 مرتبه لا اله الا الله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#زمینه #اربعین 🎤حاج محمود کریمی
رفتی ای مسافر بی من
من کجا ها رفتم بی تو
رفتی با اباالفضل و من
با یتیما رفتم بی تو
تنت روی خاکا جا موند و
سرت روی نی همراهم بود
صدای علی تو فریادم
صدا مادرم آهم بود
چهل روزه چهل ماهه چهل ساله
دل زینب کنار تو تو گوداله
لحظه لحظه بی تو
درد عالم و تحمل کردم
هر جایی که درموندم
به مادرم توسل کردم
غمی که من از اینجا بردم
تو شام بلا سنگین تر شد
رقیه یه شب تو ویرونه
جلو چشمای من پرپر شد
من و گریه من و زاری من و ناله
دل زینب کنار تو تو گوداله
توی کوچه ها تکرار
اون همه کبودی بودم
بی تو و اباالفضل بین
اون همه یهودی بودم
سرت رو نی و دستای من
مثه حلقه انگشتر شد
اومد از روی نی پایین اما
تو تشت طلا زخمی تر شد
جای زنجیر هنوز رو این پر و باله
دل زینب کنار تو تو گوداله
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از #اربعین چه کار کنیم ؟
#حاج_حسین_یکتا
❌مردم کوفه با امام حسین آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین به کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند.
🔶 بلکه آنها با نایب امام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین رسید، مقابل او هم ایستادند.
🔷 ما در زمان غیبت با نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان میشویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلکه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود انشاءالله. اما اگر نسبت به منویات نایبش کوتاهی کنیم در یاری از امام زمان هم کوتاهی خواهیم کرد.
🔶 لذا شهید سلیمانی فرمود: شرط عاقبتبهخیری ارتباط دلی و قلبی و حقیقی با امام خامنهای است. هر کس صدای نایب امام زمان را نشنود صدای امام زمان را نخواهد شنید.،،،جهاد تبیین، بصیرت افزایی ،امر به معروف ونهی از منکر واجب است
1. بار الها.mp3
4.27M
قسمت اول :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
بار الها ، مُرغِ جانها
پَر کشیده بینِ سینه
دیده گِریان ، سینه نالد
از غریبی در مدینه
در جنان غوغا به پا شد
دیده گِریان ، مرتضی شد
در غمِ فرزند و بابا
فاطمه ، صاحب عزا شد
فاطمه ، صاحب عزا شد
( واغریبا ، واغریبا ) تکرار
کار زینب در غمِ تو
ناله های آتشین شد
این غریبی بس که جسمت
لالهگون از تیرِ کین شد
کاش جسمت را ز خانه
با غم و آه شبانه
سوی کوچه برده بودند
همچو زهرا مخفیانه
( واغریبا ، واغریبا ) تکرار
کی رود ، از خاطر تو
یاد آن رُخسارِ نیلی
مانده روی صورتِ تو
همچو زهرا ، جای سیلی
شب ، شبِ قدر تو باشد
دیده بر قبر تو باشد
قبر ویرانت #حسن_جان
جلوه ی صبر تو باشد
( واغریبا ، واغریبا ) تکرار
2. تا به چشمم.mp3
6.83M
قسمت دوم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
تا به چشمم ،
خاطراتم زنده شد
جسمِ پُر زَهرم ،
به غم آکنده شد
دید ، دیده
دیده های خویش را
کرد امضا
حکم مرگِ خویش را
زنده شد
فصلِ خزان باغ من
تازه بود و
تازه تر شد داغ من
#کدوم_داغ ؟
یاد کردم
یاد یاس و غنچه را
آن مصیبت هایِ
بینِ کوچه را ...
تا به کوچه خصم
بر ما ره میگرفت
از خُسوفِ ضرب سیلی
مَه میگرفت
تا توان رفت
از دو پای مادرم
من شدم آنجا
عصای مادرم
گویی از دست داده
چشمان خود
چون پی ام میگشت
با دستان خود
کوچه ای تنگ و
دلی سنگ و
صدای ضرب دست
بعد از آن سیلی
دگر چشمان زهرا وانشد
ای که بر
هر درد بی درمان دوایی
یا حسن
نازنینم ، یوسف اهل کسایی
یا حسن
عشق زهرا ، مَحرمِ آل عبایی
یا حسن
دلبر من ، معدنِ جود و سخایی
یا حسن
( یا حسن ، مظلوم حسن
مظلوم حسن ... ) تکرار
#مولا_جان
من غلامِ مادرت زهرا و
سرمَستم حسن
با امیدی برسرِراه تو
بنشستم حسن
من دلم را
با سرِ زلفت گِره بستم حسن
گرچه ناقابل ولی
با آبرو هستم حسن
رونمایت میدهم ، جان
گر بیایی یا حسن
ای کریمِ اهلبیت و
نوبهارِ فاطمه
ای غریبِ شهر یثرب
ای نگار فاطمه
نورِ چشم مرتضی
دار وندارِ فاطمه
ای عصای دست مادر
افتخار فاطمه
انتظارت میکِشم
چون باوفایی یا حسن
گفت : هر وقت ، چشماش به اون نانجیب می افتاد « مُغیره ، قُنفذ » تا می اومدند حرف بزنند ، میگفت شما دیگه دهنتون رو ببندید ، من یادم نمیره توو کوچه خیلی مادرم رو کتک زدید ، با غلاف شمشیر به دستای مادرم زدید ، ...
3. امروز مدینه.mp3
10.24M
قسمت سوم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
فاطمه جان بیا کنارمن بشین
دل ندارم ببینم تورو چنین
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
قسمت سوم : #نوحه_امام_حسن_مجتبی ( علیه السلام ) #حاج_یونس_حبیبی فاطمه جان بیا کنارمن بشین دل ندارم ب
قسمت سوم :
#نوحه_شهادت_پیامبر_اسلام
( صلی الله علیه وآله )
#حاج_یونس_حبیبی
امروز مدینه دو صحنه داشت ، یه صحنه کنار بسترِ آقا رسولَ الله ، بی بی فاطمه زهرا کنار بستر بابا نشسته ، بچه هاش هم کنارش نشستند ، دارند گریه ی مادر رو تماشا میکنند ، هی میگه وای بابا ... وای بابا ... این یه صحنه بود امروز مدینه ، اما یه صحنه ی دیگه هم کنار یک خواهر وبرادر ، یه برادری لب هاش خون آلوده ، طشت مقابلش ، پاره های جیگر ، وای حسنم ، وای حسنم ...اما « لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله » اینجا کنار طشت ، ابی عبدالله زینب رو دلداری داد ، اما روز عاشورا کنار بدن حسین ، انقدره زینب رو کتک زدند ، نازدانه ی ابی عبدالله صدا زد بابا پاشو ، عمه ام زینب رو دارند میزنند ... وای وای ...
اجازه بدهید من این روضه رو از اول شروع کنم از زبان آقا رسولُ الله ... گفت :
فاطمه جان بیا کنارمن بشین
دل ندارم ببینم تورو چنین
تو باید بعد بابا قوی باشی
حامیِ رهبریِ علی باشی
دشمنا منتظرِ فرصتی اند
خیلی ها به کارشون ،
مشتری اند
کینه ها دیده میشه
توو ایده شون
عقده زنده میشه
توو سینه شون
از غروب عمر من شروع میشه
از قلوب دشمنم ، طلوع میشه
#فاطمه_جان
درب خونَتون رو
آتیش میزنند
انگاری به قلب من
نیش میزنند ...
اما ناراحت نباش ،
فاطمه جون ،
اینقده بهت بگم
با این زبون
فاطمه جان ، یه خورده جلوتر بیا ، یه وقت دیدند ، پشت گوش فاطمه یه حرفی زد ، فاطمه لبخند رو صورتش نمایان شد ، چی گفت ؟
زودتر از همه
تو مهمونم میشی
مهمون این دلِ
پُر خونم میشی
یه وقت دید بابا یه بُغچه ای رو باز کرده ، چندتا کفن نمایان شد ، بابا اینها چیه ؟
جبرئیل حق
برام هدیه آورد ،
اینطوری یکی یکی
برام شمرد
این کفن مال منه
فاطمه جون
بعد مرگم ،
تو به حیدر برسون
گرفتی چی گفتم ؟ یعنی بدن آقا رسول الله رو ، خود آقا علی غسل داده ، خود علی کفن کرد ، ... اما سخت نبود آقا جان برای امیرالمومنین ...
این کفن مال خودت
دختر من
( نَه نَه اینطوری بگیم :)
این کفن مال خودت
مادر من
این کفن مال علی
یاور من
دخترم این کفن هم
مال حسن
( تموم شد ... )
همین ها رو جبرئیل
گفته به من
( من نگفته ، تو داری گریه میکنی ؟ حرف رو اینطوری زد ، یه نگاه سرد به صورت بابا کرد ، خشکش زد ، چی بگه ؟ )
گفت بابا ، این سخن
آتیش به قلبم میزنه
پس بابا
حسین من ، بی کفنه ...
( یعنی اون روز کنار بستر آقا رسولَ الله ، روضه ابی عبدالله رو خوندند ، ... گفت آره دخترم ... گوش بده ... یه روز کربلا ، حسینم برای دین من ، کشته میشه ، بدن بی سرو عریانش بر زمین کربلا می ماند سه روز ، دل فاطمه سوخت ، بمیرم ، بمیرم ... بیخود نبود از روزی که وارد کربلا شدند ، دست و پاهاش می لرزید ، داداش جون بیا برگردیم ، اسم این سرزمین خیلی به گوشم آشناست ، مادرم خیلی از اینجا تعریف کرده ، تا روز عاشورا ، زینب همینطور به خودش می لرزید ، اما تا روز عاشورا اومد خداحافظیِ آخر رو بکنه ، گفت میرم دیگه برنمیگردم ، زینب غش کرد ...
4. گل غریب فاطمه.mp3
7.59M
قسمت چهارم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
(حسن غریب فاطمه ) تکرار
گل غریب فاطمه
ای بی شکیب فاطمه
ای در میان کوچه ها
تنها حبیب فاطمه
امشب دل مجنون من
داره وساطت میکنه
به زلف تو دخیل شده
تو رو زیارت میکنه
میخوام تمام هستیمو
برای تو فدا کنم
چی میشه یک شب توو بقیع
منم تورو صدا کنم
( رفت دلت بقیع ، هان ؟ ان شاءالله بقیع سینه بزنی ... )
شُهرت غربت تورو
تموم عالَم میدونه
گفتن نیمخواد که هنوز
قبر تو بی سایه بونه
ای سایه ی کِرامتت
رو سرِ اهل کائنات
حبلُ المتین محبتت
ساحلِ کشتی نجات
من شنیدم که غربتت
خیلیه و بی شماره
تا قیامت اگه بگم
غمت تمومی نداره
توو دین می اومدند همه
دینِ خدای جدّ تو
مردم می دیدند مصطفی
به اهل بیتش می بالِه
به خانواده ی شما
چه احترامی قائله
همه دیدند تو و حسین
سوار دوش اون بودید
با خنده هاتون چطوری
دل ازدلِ اون ربودید ؟
5. ولی تا اون رحلت نمود.mp3
10.07M
قسمت پنجم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
ولی تا اون رحلت نمود
مردم همه جدا شدند
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
قسمت پنجم : #نوحه_امام_حسن_مجتبی ( علیه السلام ) #حاج_یونس_حبیبی ولی تا اون رحلت نمود مردم همه جدا ش
قسمت پنجم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
ولی تا اون رحلت نمود
مردم همه جدا شدند
شمارو از یاد بردند
توو سقیفه حاضر شدند
هیزم آورند پشت اون
درِ خونه که مصطفی
دست به سینه سلام میداد
به اهل اون یعنی شما
ازدرِ خونه ی شما
آتیش زبانه میکشید
یکی غلاف واون یکی
یه تازیانه میکِشید
میگن یه کافر با لگد
هجوم آورد به اون دره
آخه میدونست مادرت
فاطمه پشت اون دره
من شنیدم که غُصه هات
تورو اسیرت کرده بود
توو جوونی داغ و غمِ
فاطمه ، پیرت کرده بود
اون روزی که مادر گرفت
قباله ی باغ فدک
اون دومی یه کاری کرد
که تیره شد چشم فلک
#اوج
یه طوری زد توو صورتش
که دیگه جایی رو ندید
گوشواره های او شکست
از گوشِ او خون میچکید
موقع رفتن دست من
توو دست های مادرم
موقع برگشتن ولی
شدم عصای مادرم
توو اون کوچه که چادرش
به خاک کوچه خاکی شد
خودم دیدم که پنجه ای
رو صورتش حکاکی شد
( غریبی یعنی این ... کسی طاقت داره توو این جمعیت جلو چشماش توو صورت مادرش بزنند ؟ اون هم اینطوری ؟؟ اون هم یه مرد قوی هیکل عرب ، میگه دو تا سیلی خورد ، هم از اون نانجیب ، هم از دیوار ، دیگه چشماش جایی رو نمیدید ، دست میکشید ...)
دست رو دوشم می اومد
با سختی توی کوچه ها
میگفت حسن جون نکنه
چیزی بگی تو به بابا
( آخ امام زمان ، چه خوب میشد ما امروز همینجا می مردیم ... ، این حرفیه که خود امام حسن زده ، میگفت ای کاش من اینجا می مردم مادر ... ای کاش اون روز توو کوچه می مُردم ، وای وای وای ... )
زیاده طولی نکشید
مادرم از پا نشست
از پا نشست و پشت اون
خیبرشکن رو هم شکست
رو دوش هفت نفر میرفت
غریبونه از خونَمون
شبونه یاس کبود و
غنچه از این گلخونَمون
#اوج
اما مگه یادم میره
که یاس تو شده کبود ؟
درو دیوار کوچه ها
صحنه ی غربت ما بود
مُغیره رو تا می بینه
تازه میشه داغ دلم
یادم میاد تازیانه
غلاف و دستای گلم
دیگه بابا طاقت نداشت
از بس که غم زد شکوفه
دار وندارش رو گذاشت
همه با هم رفتیم کوفه
6. چند سالی.mp3
8.48M
قسمت ششم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
چند سالی نگذشته بود
یه کافری دمِ سحر
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
قسمت ششم : #نوحه_امام_حسن_مجتبی ( علیه السلام ) #حاج_یونس_حبیبی چند سالی نگذشته بود یه کافری دمِ سحر
قسمت ششم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
چند سالی نگذشته بود
یه کافری دمِ سحر
توو سجده فرقش رو شکست
شام فراقش شد سحر
بیش از سه روز زنده نبود
اون هم مارو تنها گذاشت
اون هم غریبونه میرفت
داغ رو دلِ ماها گذاشت
طبق وصیتِ بابا
دوباره رفتیم مدینه
ولی تا پام اونجا رسید
نشست و غُصه توو سینه
چند ماهی توی مدینه
حاکم مسلمین شدم
بیعت این خَلق رو دیدم
برا همه امین شدم
اما زیاد طول نکشید
بیعت این مردم شکست
تیرای کینه دوباره
توو سینه ی من می نشست
#اوج
یارای سینه چاکِ من
به خونِ من تشنه بودند
برای قتل و غارتم
آماده و تشنه بودند
#اوج
توو سجده ها سجاده مو
از زیر پام می کِشیدند
ترسی اگر اَزَم نبوم
سرِ منو می بُریدند
توو سپاهو توو لشکرم
کارشکنی بالا گرفت
دشمنی با حیله وزور
حکومتو از ما گرفت
ناچارشدم صلح کنم
تا دین زنده بمونه
یادِ پیمبر جدمون
دیگه پاینده بمونه
#اوج
اما نمک نشناسایی
توو چهره های مسلمین
به من عزیزِ مصطفی
گفتند « مُذلُ المومنین »
اما اینا سخت نبود
در نظرِ پُرغُصه ام
توو مدینه می دیدم
رو منبر و توو مسجدا
بعدِ نمازم ، واعظا
جلوی من ، رو مِنبرا
هم به بابام ، هم مادرم
خیلی میگفتند ناسزا
دلم نمیخواست دیگه
این روزگارو ببینم
با قاتلای مادرم
تویِ یه مجلس بشینم
خدا به من رحم نمود
زَهر به داد من رسید
همسر نانجیب من
رشته ی عمرمو بُرید
خونِ دلِ چندین ساله
از توو دهانم میچکید
تا جون به این لبها رسید
رنگ از رخِ زینب پرید
لحظه هایِ آخرمه
حسینمو صدا کنید
یه بار دیگه ببینمش
مارو به هم رها کنید
حسینِ من گریه نکن
که دارم آتیش میگیرم
جون به لبم ، عزیز من
دیگه دارم من می میرم
گوش کن وصیت منو
بعد از این هر کجا میری
بچه هامو با خود ببر
حتی به کربلا میری
غُصه ها باز رهاش نکرد
شیشه ی عمرشو شکست
زَهر شدو تیر شد و
به چوب تابوتش نشست
( حسن غریب فاطمه ) تکرار
7. ذکر پایان.mp3
10.01M
قسمت هفتم :
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_یونس_حبیبی
( حسن غریب فاطمه ) تکرار
وای حسن ... وا حُزنا ... وا اَسفا ... واویلا ... یاالله ... محمدا ...واعلیا ... وا اُمّاه ... وا حُزنا ... واویلا ... حسن ، حسن ، حسن ... امروز عاشورای مدینه است ...حسین ، حسین ، حسین ... حسن ، حسن ، حسن ... لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله ... یَا اَبا عَبْدِاللهِ الْحُسین ...
تو نور چشمان منی
خامنه ای
تو بهتر از جان منی
خامنه ای
تو جانِ جانان منی
خامنه ای
تو بهتر از جان منی
خامنه ای
یا حُجَّتِ ابْنِ الْحَسَن
عَجِّلْ عَلی ظُهورِکْ
دل مدینه شکسته
حرم به راه نشسته
تو مَروه ای ، تو صفایی
خدا کند که بیایی
#ذکر_پایان_سینه_زنی
مداحی_آنلاین_سلام_من_به_مدینه_به_آستان_رفیعش_حاج_منصور_ارضی.mp3
1.18M
🔳 #شهادت_پیامبر_اکرم(ص)
🌴سلام من به مدینه به آستان رفیعش
🌴به مسجد نبوی به لاله های بقیعش
🎤حاج منصور_ارضی
⏯ #روضه
4_6028125705336784941.mp3
7.93M
🎤سید محمد جوادی
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
🎤سید محمد جوادی #روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#توسل به ساحت مقدس حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام
امام رضا ..
بارها گفته ام این روی به هرکس منمای
تا تأمّل نکند دیدۀ هر بی بَصرت
جرم بيگانه نباشد که تو خود صورت خويش
گر در آيينه ببينی برود دل ز برت
#سعدی_شیرازی
*علی ابن موسی الرضا ، قربونت برم آقا .. قربونِ حرم خلوتت برم آقا .. ای سفره داره روضه ی مادر .. ما دنبالِ بهانه میگردیم .. پیغمبر به دو نفر فرمود بَضْعَةٌ مِنِّی .. یکی حضرتِ زهراست یکی امام رضا ..*
گریه ام در حرم از رویِ پریشانی نیست
که پریشانی از آدابِ مسلمانی نیست
عربی آمده پا بوسِ تو از سمتِ عراق
همه ی حسرتش این است که ایرانی نیست
*آقام آقام .. قربونِ جوادت برم آقا ..*
در معطل شدن و دست رساندن به ضریح
لذتی هست که در سجده ی طولانی نیست
#محمد_حسین_ملکیان
این بارگاه کیست که در آستانه اش
جبرییل شد کبوترُ و خورشید دانه اش
فوجِ فرشته میپرد از قبه ی زرش
موج ستاره میچکد از آسمانه اش
این خانه ی خداست که پرگارِ روزگار
دوری زد و گرفت چو جان در میانه اش
یا مشهدِ مقدسِ سلطانِ دین رضاست
جایی که خادم است زمین و زمانه اش
*به خادمش فرمود از همه دل میکنم از جوادم نمیتونم دل بکنم .. گفت اگه میشه با ما تا یه مسیری بیاد آرام آرام ازم جدا بشه ..
یا امام رضا .. اما آقا حرفم اینه خلاصه دم جون دادن اومد بالاسرت .. (بگم چیجوری از قصر مامون ملعون اومد ؟!) چند قدم میومد دست به دیوار میگرفت می گفت مادر .. پسر اومد به بالین پدر .. بابا سر و به زانویِ پسر گذاشت .. چشم تو چشم آروم جان داد ...
آی غریبِ کربلا .. اما کربلا ابی عبدالله نتونست از خیمه تا کنار بدن علی اکبر راحت بیاد .. گفت علی :*
ای لبت خشک تر از ساحلِ دریا پسرم
خجلم از تو نشد آب مهیا پسرم
دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدن ..
ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت با غم دل خرمند ..
هر که غمت را خرید عشرتِ عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالمند ..
ساربان داد نزن ما کس و کاری داریم
ساربان تند مران همسفرم جامانده
صل الله علیک یا مظلوم ..
روضه شهادت امام رضا علیه السلام
خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود
لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟
مانند مادرت چقدر راه می روی !
خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
درکوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
*نمی دونم با این بیت دل شما كجا میره، نمی دونم شما الان ذهنتون كجا میره، یكی مدینه میره، یكی گودال میره، یكی میره پهلو عمه جانش زینب، یكی میره مجلس ِ شام، نمی دونم حقش رو ادا می كنی یانه؟*
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو ازکینه علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه خواهرت نرفت
ای حسین....
*فردا مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می كنند،آقا بمیرم برات امام رضا، آقا جان شما رو كفن كردن، رو تابوت شما گل ریختن، با احترام بردن، لایوم كیومك یا اباعبدالله، آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا، اسباشون رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین تاختند، نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش، لباساش رو كندن، آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسین...*
ای تشنه لب حسین جان
ای بی كفن حسین جان