.
• ﷽ •
#زمینه
#امام_زمان_علیه_السلام
متن: اگه علت اشک چشاتم
اگه علت اشک چشماتم
اگه باعث غیبتت هستم
ببین راه خیمهت پر از چاهه
نذار که بیفتم بگیر دستم
میدونی آقا چی ازت میخوام
نگاهی که جَدِت به حر کرده
به بیراهه رفتم نگاهی کن
که قلبم به سمت تو برگرده
تو شاه کریمی
تویی بهتر از هر رفیق صمیمی
تو شاه کریمی
ولی توی کوه و بیابون مقیمی
تو شاه کریمی
یه عمره که با درد شیعه سهیمی
تو شاه کریمی
ولی خودْ اسیر بلای عظیمی
شده عمری آقا ، نصیب تو نامردی
دعا روی لب داریم ، الهی که برگردی
اللهم عجل لولیک الفرج
☘️☘️
دوباره ببین من زمین خوردم
کمک کن که باز نوکرت پاشه
برام زندگیبخشه واللهه
نسیمی که از کوی تو باشه
بده حق که صبر و قراری نیست
بدون تو این زندگی سخته
کسی که تو خیمهت همش باشه
خدا میدونه خیلی خوشبخته
الهی بمیرم
نبودم برا زخم قلب تو مرهم
الهی بمیرم
هزار ساله آقا نداری یه همدم
الهی بمیرم
گناهم دلت رو شکسته دمادم
الهی بمیرم
گذشته همه لحظه های تو با غم
شده عمری آقا ، نصیب تو نامردی
دعا روی لب دارم ، الهی که برگردی
اللهم عجل لولیک الفرج
☘️☘️
رسیده بازم یک شب جمعه
میری کربلا همراه مادر
گریز یه روضت میره گودال
گریز دیگه هم به میخ در
میبینی که مادر زیر قبه
هنوز داره دستی روی پهلو
یه دستش نمیاد بالا چون که
بمیرم هنوز درد داره بازوش
بازم هستی مضطر
میبینی کبوده هنوز روی مادر
بازم هستی مضطر
تو کوچه زدن مادر و پیش حیدر
بازم هستی مضطر
میبینی جای خنجر و روی حنجر
بازم هستی مضطر
جلو روته زخم هلالیِ پیکر
بمیرم چقدر گریه ، توی روضه ها کردی
دعا روی لب داریم ، الهی که برگردی
اللهم عجل لولیک الفرج
.👇
.
#واحد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_زمان
متن:یا صاحب الزمان...
🍃🍃
یا صاحب الزمان چقَدَر گریه میکنی
شب زنده دار تا به سحر گریه میکنی
حق داری ای عزیز دل آل فاطمه
بر پهلوی شکسته اگر گریه میکنی
بر بازویی که داد علی را بلند کرد
زیر غلاف و ضربهی در گریه میکنی
وقتی نشد عمو حسنت بین کوچه ها
دستش رسد به رفع خطر گریه میکنی
بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی
گریید بی صدا به سحر گریه میکنی
یا صاحب الزمان الغوث و الامان
☘☘
بر غنچه ای که سقط شد از کف مرتضی
حتی ندید روی پسر گریه میکنی
پرسی ز درب خانه و دیوار کوچه نیز
این در چه سخت دیده اثر گریه میکنی
از درد های مادر مظلومه روز و شب
وز دستمال بسته به سر گریه میکنی
گاهی به کعبه گاه نجف گاه کربلا
بر مادر خمیده کمر گریه میکنی
عمری برای خانه نشینیِ جد خویش
بر حیدرِ بدون سپر گریه میکنی
هر روز و شب به یاس کبود مدینه ات
تا علقمه به اشک قمر گریه میکنی
یا صاحب الزمان الغوث و الامان
کربلایی #رضا_شیخی 🎤
.👇
.
🔘 #روضه_حضرت_زهرا
⚫️ #روضه_امام_زمان عج
🔘 #فاطمبه
◾اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقوُمُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْرَءُ و َتُبَیِّنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُت اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ و َتَسْتَغْفِرُ ◾
🔘الان کجا داری برای ما گریه می کنی؟ کجا داری برا ما استغفار می کنی؟ کجا داری برا جد غریبت حسین گریه می کنی ؟ یعنی میشه یه بار ما صدای ملکوتی تو رو بشنویم ....*
✔️من مهدی ام در دست تیغ انتقامم
✔️مادر ، به قبر مخفی ات بادا سلامم
✔️عمری برایت گریه همچون ابر کردم
✔️هم سوختم ،هم ساختم ،هم صبر کردم
✔️مادر دلم خون است از بندم رها کن
✔️دستی برآور بر ظهور من دعا کن
✔️تا با ظهورم انتقامت را بگیرم
✔️یا در کنار قبر پنهانت بمیرم
*روضه ی مادر رو از زبان فرزند میشنویم*
✔️مادر شنیدم بارها از پا فتادی
✔️دیدی علی تنها بود ،باز ایستادی
✔️مادر مپنداری من از تو دور بودم
✔️آن روز در صلب حسینت نور بودم
✔️آوای مهدی ،مهدی ات، آمد به گوشم
✔️برخاست از این دلم صدها خروشم
✔️نفرین بر آن قوم خدانشناس کردن
✔️من درد تو را در درون احساس کردم
*حالا ببین آرزوی امام زمان اینه ، آرزوی من و تو هم میتونه باشه.... *
✔️ای کاش بودم تا علی را یار بودم 2
✔️من جای تو بین در و دیوار بودم
*این یه گزارشه ، امام زمان از اجداد طاهرینش شنیده و داره اینجوری نقل می کنه *
✔️اگر این است تاثیر شنیدن
✔️شنیدن کی بود مانند دیدن
*من یه آقازاده ای رو میشناسم ، هشت سال بیشتر نداشت ، با چشمان خودش ، ملاحظه میکرد...*
⚫️من ایستاده بودم دیدم که مادر را
⚫️قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
⚫️گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
⚫️او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد....
🔳"صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول الله" اینجا انقده هجوم دسته جمعی و ناگهانی بود ، که امیرالمومنین نتونست جلو چشم بچه هاشو بگیره، اما کربلا دیگه زینب اجازه نداد ،همین که بچه ها دنبال ذوالجناح از خیمه ها بیرون آمدن ، ان شاالله که ندیده باشن .... دنبال ذوالجناح اومدن ، دیدن آنچه را که نباید ببینن، اما من میگم زینب اجازه نداد ،عقیله ی عربه ، همه رو برگرداند ، خودش از بالای بلندی ، افتان و خیزان ..... او میدوید و من میدویدم..... هی زمین میخورد و بلند میشد ، هی میگفت وا محمدا..... وا علیا ..... وا اماه .... آخ بمیرم وقتی رسید که دید "الشِّمرُ جالِسٍ عَلي صَدرِکَ مُولِعٍ سَيفَهُ عَلَي نَحرِکَ" با اشاره ابی عبدالله برگشت اما چه برگشتنی ، دلش تو گودال زیر خنجره....
چون چاره نیست ، میروم و می گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
.
.
#زبانحال_امام_زمان
#حضرت_زهرا
مهدیم و خون جگرم، یه عمرِ كه در به درم.
خون میکنه قلب منو، صورت سرخ مادرم
مهدیم و بی یاورم ، تنها ترین مرد خدا.
به من بگید آی شیعه ها، غیرتتون رفته کجا
منم غـریب فـاطمـه، منتقـم خـون حـسین.
حالا منم كه یار میخوام، شما رو بجون حسین
آی شیعه ها چتون شده،که عین کوفیا شدین.
عهد و وفا رو نشکنید، ازم چرا جدا شدین
با اینکه تواین زمونه، خودم غریب و بیکسم.
امّـا غـم غـریبیِّ ، جـدّم بـریـده نـفسم
عجب زمونه ی بدی ، هر کی به فکر خودشه.
مثل عموم یه بـا وفـا، هیچ جایی پیدا نمیشه
شبـا کنـار قـبـر بـی نشـون مــــادرم مـیـرم.
عقده ي دل وا ميكنم، درد دلامو بش ميگم
يه روز ميام و انتقام مادرم رو مي گيرم.
بجـون عمه ام قسم، دارم زغصه می میرم
آی شیعه ها بـرا فـرج ، تا می تونید دعـا کنید.
گـریه بـرای کشته ی ، بـی سـر کـربلا کنید
شاعر : محمد بنوازی
.
.
#امام_زمان علیهالسلام
#فاطمیه
زبان حال امام زمان(عج) با مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها
آخرین آئینه
ای آفتاب روشن و پر نور خلقت
وی ماسوا را معنی و منظور خلقت
یا فاطمه ای آن که تو ام الکتابی
دنیا تمامی ذرّه و تو آفتابی
ای یازده آئینه در آئینه ی تو
وی منبع نورخدایی سینه ی تو
من معنی و منظور منشور تو هستم
من آخرین آئینه ی نور تو هستم
شد نام تو ذکر لب هر روز و شامم
برتو درود من ، نثار تو سلامم
ای مادر غمگین و هجده ساله ی من
نذر تو باشد تا قیامت ناله ی من
من مهدیم ماتم نشین غربت تو
تنهای تنهایم کنار تربت تو
سیل سرشکم گر دهد امشب امانم
تنها مصیبت خوان این قبر نهانم
بغض نهان من گره شد در گلویم
بگذار تا درد دل خود را بگویم
گریم به یاد آن همه صبر تو مادر
هرشب شدم پروانه ی قبر تو مادر
صحن دل و جانم سیه پوش تو باشد
اشکم چراغ قبر خاموش تو باشد
اشک امیر المومنین این جا چکیده
بر تربتت از اشک او لاله دمیده
من از خزان باغ تو آتش گرفتم
درشعله های داغ تو آتش گرفتم
عمری است می سوزم ز داغ و ماتم تو
آتش گرفته جانم از عمرکم تو
آنان که پهلوی تو را مادر شکستند
دستان بابای مرا پیش تو بستند
دربین دود و آتش و دیوار خانه
دشمن چرا می زد تو را با تازیانه
خون دل از غم های تو جن و ملک خورد
برگوشه ی چشمت چرا زخم فدک خورد
تو نخل ایثار ولی بازو شکسته
آسوده باش ای مادر پهلو شکسته
من وارث شمشیر تیز انتقامم
مادر دعا کن برظهور و برقیامم
از بس ز داغ تو قرین آه و دردم
در هر نمازم قاتلت را لعن کردم
عهد «وفایی» بسته ام با دوست مادر
حکم ظهور من به دست اوست مادر
سید هاشم وفایی✍
💠زبانحال گفتگوی #امام_زمان علیه السلام بامادر
من مهدیم، در دست تیغ انتقامم
مادر به قبر مخفیت بادا سلامم
ای قلب مجروحم کباب از غربت تو
باریده اشکم قرن ها بر تربت تو
شب تا سحرها سوختم از سوز داغت
بودم چراغ قبر بی شمع و چراغت
عمری برایت گریه همچون ابر کردم
هم سوختم هم ساختم هم صبر کردم
دیروز رو گرداند امّت یکسر از تو
امروز باشد مهدی ات تنهاتر از تو
مادر دلم خون است از بندم رها کن
دستی برآور بر ظهور من دعا کن
یا با ظهورم انتقامت را بگیرم
یا در کنار قبر پنهانت بمیرم
مادر شنیدم بارها قاتل تو را کشت
ای یار تنهای علی آخر چر اکشت
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بود باز ایستادی
قنفذ در آن ساعت به ثانی اقتدا کرد
دست تو را از دامن مولا جدا کرد
مادر مپنداری من از تو دور بودم
آن روز در صلب حسینت نور بودم
آوای مهدی مهدیت آمد به گوشم
برخاست در صلب حسین از دل خروشم
نفرین بر آن قوم خدانشناس کردم
درد تو را در قلب خود احساس کردم
ای کاش بودم تا علی را یار بودم
جای تو من بین در و دیوار بودم
آنان که پای خطبه ات ساکت نشستند
ای کاش دست قاتلت را می شکستند
کی می شود بردارم از جانت محن را
از خاک بیرون آورم باز آن دو تن را
در حلقۀ زنجیرشان محکم ببندم
فریاد یا اُمّا رسد از بند بندم
دریا کنم از خون دل چشم ترم را
پرسم چرا کشتید آخر مادرم را؟
گیرم امیرالمؤمنین را دست بستید
بازوی زهرا را چرا آخر شکستید؟
اجر ذوی القربای پیغمبر کتک بود؟
یا پاسخ حق نمک غصب فدک بود؟
مادر به اشک چشم های دوستانم
داد تو زین بیدادگرها می ستانم
من بهترین یار وفادار تو هستم
روز ظهورم هم عزادار تو هستم
شمشیر خونریزم بود مدیون محسن
نقش است بر آن انتقام خون محسن
ای قبر پنهانت زیارتگاه مهدی
خورشید قرآن، اختر دین، ماه مهدی
تو عالمی را اشک و سوز و شور دادی
با روی سیلی خوردۀ خود نور دادی
✍️غلامرضا سازگار
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
نوحه سنتی
(مناسب برای دسته های عزاداری)
حرمت قرآن شکست آیات کوثر را زدند
روح مابین دو پهلوی پیمبر را زدند
وا مصیبت وا محن
العجل یابن الحسن
بقیه الله آجرک الله
یا امام العصر زهرا مادرت در شعله ها
بین دیوار و در خانه صدا میزد تو را
الامان از میخ در
العجل ای منتَظَر
بقیه الله آجرک الله
خانه ای را که پیمبر زائر آن خانه بود
کافری بی اذن آن را با لگد در میگشود
فاطمه در پشت در
کشته گشته با پسر
بقیه الله آجرک الله
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#حضرت_زهرا
.
مناجات با #امام_زمان (عج)
#فاطمیه
ای رفیق روز تنهایی ، تو تنهایی چه قدر
تو کجا و ما کجا دلواپس مایی چه قدر
راه معلوم است و ما بیراهه گردی می کنیم
خسته از بی دردی ما اهل دنیایی چه قدر
راه را اصلا نبستی بر رفیق نیمه راه
من که از شرمندگی مُردم ، تو آقایی چه قدر
تو طلبکاری از این چشمانکور من چه قدر
من بدهکارم بر آن چشم مسیحایی چه قدر
من ندیده دیدمت در جای جای این جهان
یوسف گمگشته ی زهرا تو پیدایی چه قدر
در زدی خانه به خانه ، هیچ کس یارت نشد
آه آقای غریب ما تو زهرایی چه قدر
........
آخرش جان می دهم از غسل روز آخرت
مادر بازو شکسته ! فکر مولایی چه قدر
#محمد_حسین_رحیمیان ✍
آبان ۱۴۰۳
.
.
#مناجات
#امام_زمان عجل الله فرجه الشریف
بیا ای غصه دار فاطمیه
بیا ای بی قرار فاطمیه
بیا جان همه عالم فدایت
بیا ای جان نثار فاطمیه
بیا تا روضه مادر بخوانیم
بیا ای روضه دار فاطمیه
بیا یابن الحسن با کوهی از غم
بیا ای سوگوار فاطمیه
بیا ای دلبر صحرا نشینم
بیا سوی دیار فاطمیه
بیا از پشت ابر غفلت ما
بیا تا در جوار فاطمیه
بیا تا که تو را دنیا ببیند
بیا ای شاهکار فاطمیه
خزان کرده دلم را غربت یاس
بیا باغ و بهار فاطمیه
دوباره بزم غم ها را بپا کن
بیا بنیانگذار فاطمیه
بیا و روضه ی مسمار را گو
بیا ای رازدار فاطمیه
بیا که دست مولا بسته گشته
بیا ای پاسدار فاطمیه
ببین حیدر دلش دنبال زهراست
بیا حیدر تبار فاطمیه
به زیر تازیانه گل فِسرده
بیا تو باغدار فاطمیه
بیا ای وارثِ تیغ الهی
بیا با ذوالفقار فاطمیه
بیا تا انتقام یاس گیری
بیا ای تکسوار فاطمیه
بیا با دست مولائیَت ای شاه
گره بگشا ز کار فاطمیه
بیا تا که دلم آرام گیرد
شود پیدا مزار فاطمیه
منم عبدِ گنهکار و تو مولا
منم آن شرمسار فاطمیه
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#مناجات_با_امام_زمان عج
#فاطمیه
.
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم
سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم
این صدای ناله زهراست می آید به گوش
از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم
مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند
کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم
خون محسن میچکد از آن درِ آتش زده
خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم
با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو
وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم
در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح
ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم
دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش
گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم
نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند
شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم
با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین
با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم
خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان
گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم
کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب
بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم
در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین
در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم
از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین)
تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم
زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را
میکشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم
زینبی که سایه اش را چشم نامحرم ندید
شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم
#عبدالحسین ✍️
.
ای منجی خلق جهان یا مهدی صاحب زمان
رؤیت چرا باشد نهان یا مهدی صاحب زمان
ای قافله سالار ما تنها تویی غمخوار ما
در انتظارت کاروان یا مهدی صاحب زمان
بی رؤیت ای جان جهان ای سایه سرو روان
هستیم چون باغ خزان یا مهدی صاحب زمان
آشوب در دنیا ببین خونین دل ما را ببین
ای اقتدار بی کران یا مهدی صاحب زمان
گر آشیانی داشتیم از خود نشانی داشتیم
ویرانه شد آن آشیان يا مهدی صاحب زمان
خواندیم با شور و نوا اَیْنَ مُعِزُّ الْاَوْلیا
داریم بر لب اَلْاَمان یا مهدی صاحب زمان
ای حجّت پروردگار تا کی تو را در انتطار
تا کی ز هجران خون فشان یا مهدی صاحب زمان
ای نور چشم فاطمه افتاده دل در واهمه
ما را ازین محنت رهان یا مهدی صاحب زمان
دیشب علی خونین جگر بگریست تا وقت سحر
از داغ زهرای جوان یا مهدی صاحب زمان
می شُست او با زمرمه جسم نحیف فاطمه
می گشت کم کم ناتوان یا مهدی صاحب زمان
در نیمه شب با صد مِحن بگذاشت او را در کفن
افتاد از پا ناگهان یا مهدی صاحب زمان
سر در گریبان کودکان مانده بجا باغ خزان
از دست رفته باغبان یا مهدی صاحب زمان
«یاسر» اگر خونین دلی شمع عزای محفلی
کن زمزمه با ارغوان یا مهدی صاحب زمان
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍️
.
یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری
آه آقای غریبم چقدَر غم داری
صاحب مجلس روضه، غم مادر دیدی
فاطمیه شده و اشک دمادم داری
درد بی مادری ای کاش مداوا میشد
بر درِ خانه ی خود بیرق ماتم داری
درد دل کن که نگویند غریبی آقا
بین این سینه زنان مونس و مَحرم داری؟
دل یعقوبیِ مادر ز فراقت خون است
یوسف مصر بقا، قصد سفر هم داری؟
گاه در کوچه و گه کرب و بلا میگویی
داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
کویر تشنه شده قلبم، ای سحاب! بیا
تمام زندگیام بی تو شد سراب؛ بیا
هزار جمعه گذشت و نقاب نگشودی
به جان فاطمه این جمعه بینقاب بیا
مباد آنکه بیایی و مرده باشم من
شتاب کن که اجل میکند شتاب؛ بیا
گذشت عمر و ندیدم تو را به بیداری
کرامتی کن و امشب مرا به خواب بیا
به کوچه کوچهی شهرم ز خون دل همهشب
برای آمدنت ریختم گلاب؛ بیا
گناه من ره دیدار بسته بر رویت
تو بهر دیدن من از رهِ ثواب بیا
غروب جمعه شده، بی تو روزهای دلم
به صبح جمعهی من همچو آفتاب بیا
به دردهای به حیدر نگفتهی زهرا
به نالههای سحرگاه بوتراب بیا
به سینهای که شکست از سُم ستور، قسم
به صورتی که شد از خونِ سر خضاب بیا
سرشک دیدهی "میثم" به سیل شد تبدیل
هنوز نالهی او مانده بی جواب؛ بیا
✍️ #غلامرضا_سازگار
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
فراق تو درد است و درمان ندارد
چرا قصهی هجر، پایان ندارد؟!
تو جان جهانی؛ تو صاحب زمانی
بدون تو جسم جهان جان ندارد
بیا ای که در سالهای ظهورت
پُر است از بهار و زمستان ندارد
خودت را مگیر از دل بیقرارم
که بودن بدون تو امکان ندارد
تو این روزها باز هم غرق اشکی
و اشک تو را چشم باران ندارد
خدا را دوصد شکر آقا تو هستی
اگر زائر آن قبر پنهان ندارد
::
در این روزهای غریبی، سپاهی
بجز همسرش شاه مردان ندارد
و بستند دستان خیبرگشا را
شنیدند و گفتند امکان ندارد
یهودی در آن کوچه دادش درآمد:
مگر که مدینه مسلمان ندارد
✍️ #محمدعلی_بیابانی
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
.
#زمزمه_امام_زمان
.
#زمزمه_مهدوی
.#فاطمیه
ای آفتاب عالم آرا کی میایی
مُردم ازاین داغ غم و درد جدایی
ای آرزوی فاطمه یابن الزهرا
بر دور ظلمت خاتمه یابن الزهرا
بی تو دلم در واهمه یابن الزهرا
یابن الحسن یابن الحسن یابن الزهرا
ـ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦
مالایق یک لحظه دیدارت نبودیم
تو یار ما بودی و ما یارت نبودیم
باز آ و بستان انتقام مادر را
واکن طناب دور دست حیدر
باز آ بسوزان جسم آن دو کافر را
یابن الحسن یابن الحسن یابن الزهرا
ـ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦
از ناله حیدر در عالم شد هیاهو
گویا رسیده دست مولا روی بازو
بنگر چه کردی بادل حیدر زهرا
رفتی نگفتی از غمت آخر زهرا
اینکه چه کرده باتو آن کافر زهرا
ـ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦
رفتی وکردی از غمت خانه خرابم
بعدازتو دیگر من سلامی بی جوابم
جانم شده زندانی قلب محزون
ای کاش آید با نفسهایم بیرون
گرید کفن برحال و روزم اشک خون
ـ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦ــ✦
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاعر:#عبدالرضا_منتظر ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مناجات_با_امام_زمان
#سبک_اینقده_روسیاهم_و_هواپرستم
.👇
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۷
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ...
و یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ...
🔸تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کُشته شد
🔸میوه قلب رسول از ضربت در کُشته شد
آجرک الله یا صاحب الزمان...
🔸آه ای سادات عالم بر سر و سینه زنید
🔸عصمت حق از نفس افتاد، مادر کشته شد
سادات منو ببخشید...
بچه های فاطمه منو ببخشید...
چطوری مادرتون رو کشتند...
🔸صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا
🔸صَدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد
واويلا..
🔸من ندانم پشت در مسمار یا شمشیر بود
🔸فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد
🔸نور چشم مصطفی شد پیش مرگ مرتضی
🔸بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد
(شاعر: ولی الله کلامی زنجانی)
حالا میخوای منتقمش رو صدا بزنی بسم الله...
از سوز دل صداش بزن...
یا صاحب الزمان...
.
#زمزمه
#امام_زمان
اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِبَ الزَّمان
خلق جهان همه چشم انتظار تو
مولا بیا بیا جان ها نثار تو
دارد شمیم حق باغ و بهار تو
آیا شود که من باشم کنار تو
بینم رخ تو را ، ای صبح عاشقان
اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِبَ الزَّمان
ای حجَّت خدا آقای من تویی
من بنده ام ولی مولای من تویی
در وقت سختی ام آوای من تویی
خونین جگر منم نجوای من تویی
باشم ز هجر تو ، مانند گل خزام
اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِبَ الزّمان
بنگر ز عاشقان قلب شکسته را
وا کن به روی من درهای بسته را
دادم بسوی تو چشمان خسته را
بنگر تو عاشقِ در غم نشسته را
ای که ز هجر تو ، اشکم بود روان
اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِب الزَّمان
بنما نظر که ما دلدار حیدریم
سربازِ رهرو سردار خیبریم
ما جمله عاشقِ آل پیمبریم
یعنی که سائلِ زهرای اطهریم
چشمان ما همه ، باشد بسویتان
اَلْغَوْثُ اَلْاَمان ، یا صاحِب الزَّمان
**
حاج محمود تاری «یاسر» ✍
.
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
با یاد #شهدای_گمنام
شمع شبهای تار میآید
خبر آمد که یار میآید
عطر گمنامی شهیدان از
کوچهی انتظار میآید
مجلس مادر است و آقامان
از کنار مزار میآید
مادر از دست دادهها! امروز
گریه کردن به کار میآید
از همان خانهای که میسوزد
مهدی داغدار میآید
نزنی حرفی از در و دیوار
چون به قلبش فشار میآید
جلوی بانویی که حامله است
چه کسی با هوار میآید؟
فضه دیده چطور در این باغ
روی گل، پای خار میآید
زینب از درد مادرش جان داد
دختر اینگونه بار میآید
من بمیرم که هرچه چادر را...
می تکانَد... غبار میآید
* *
گفت ای بازوی کبود شده:
وارث ذوالفقار میآید
✍ #رضا_دین_پرور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
#امام_زمان_عج
تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کشیم
تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کشیم
نوبتِ ما میشود آیا ؟ به ما هم سر زنی
رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کشیم
ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه
مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی کشیم
شرط یاری تو را فهمیدهام قبل از خودت
باید اول بارِ این یارِ خراسانی کشیم
میشود در وقت جان دادن رضا را دید و مُرد
دست از غیرش اگر چون مَرد سلمانی کشیم
دستِ ما را رو نکردی دست رد کار تو نیست
دستگیری کن که دست از هرچه میدانی کشیم
وای بر ما ما نمردیم و شنیدیم از غمت
زخم این شرمندگی داغِ گرانجانی کشیم
مادرت غش کرد وقتی روضهی تو شام شد
باید امشب داد زد تا دردِ ویرانی کشیم
تازه میفهم اگر طفلِ یتیمی گُم شود
میشود صد خار را از بین دامانی کشیم
#حسن_لطفی
#فاطمیه
#امام_زمان_عج
تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری
تو از تنهایی اولاد پیغمبر خبر داری
تو همچون نور در صُلب حسین ابن علی بودی
تو از سوزِ دل صدیقهی اطهـر خبر داری
عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اما
تو خود از آنچه پیش آمد به پشت در، خبر داری
تو میدانی علی با چاه کوفه شب چهها میگفت
تو از ناگفتهغمهای دلِ حيدر خبر داری
تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدی
تو از آن کشتهی بی چشم و دست و سر، خبر داری
تو با جد غریبِ خود به دشت کربلا بودی
تو از قلب وی و داغ علیاکبر خبر داری
تو روی شانهی خورشید دیدی ماه کوچک را
تو از پیکان و ذبحِ حنجر اصغر خبر داری
تو دیدی عمهات زینب کنـار قتلگاه آمد
تو از بوسیدن آن نازنینحنجر خبر داری
تو میدانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازد
تو از این بندهی بی دست و پا، بهتر خبر داری
✍ #غلامرضا_سازگار
#فاطمیه
#امام_زمان_عج
عصر هر جمعهی دلگیر، تو را میخواند
دم به دم کوچهی تقدیر تو را میخواند
مادری چشم به راه است بیایی از راه
کنج خانه پدری پیر تو را میخواند
ندبهها اشک شد و از تو نیامد خبری
قطرهی اشکِ سرازیر تو را میخواند
عالمی منتظر جلوهی مولایی توست
هر نفس قبضهی شمشیر تو را میخواند
ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید
صبح و شب عرصهی تدبیر تو را میخواند
یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو
دل واماندهی ما دیر تو را میخواند
مادری پشتِ در خانه صدایت میکرد
مادری خسته، زمینگیر، تو را میخواند
دارد از حنجرهای خشک صدا میآید
دختری در غل و زنجیر تو را میخواند
از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن
عصر هر جمعهی دلگیر تو را میخواند
✍ #وحید_محمدی
#فاطمیه
#امام_زمان_عج
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست
تحمّل غم هجر تو در توانش نیست
کسی که سوخته از انتظار میداند
دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست
کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر
چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟!
کسی که درک کند دولت حضور تو را
نیاز گوشهی چشمی به دیگرانش نیست
نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت
که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست
به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار!
گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست
بهارِ زندگیام در خزان نشست؛ بیا!
«بهار نیست به باغی که باغبانش نیست»
کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی،
به جز تو با خبر از قبر بینشانش نیست
بیا و پرده ز راز شهادتش بردار
پسر که بیخبر از مادرِ جوانش نیست...
✍ #محمدجواد_غفورزاده
#فاطمیه
#امام_زمان_عج
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظۀ ناب شهادتم
✍ #یوسف_رحیمی
4_5961009307964149855.mp3
12.56M
🎵 ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
.
.
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان عجل الله فرجه
✍️احسان_نرگسی
🎤محمدرضاطاهری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم
هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت
با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم
اینگونه به بی راهه نمی رفت دل ما
هر روز اگر قدر دمی یاد تو بودیم
امروز جهان تشنهی عدل است؛ کجایی؟
ما با خبر هر ستمی یاد تو بودیم
ما گریه کنان حسن و فاطمه هستیم
در روضهی هر بی حرمی یاد تو بودیم
ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
دیر گاهیست که ما تشنه ی دیدار تو ایم
قد رعنا بنما جمله خریدار تو ایم
گر چه با دست و زبان موجب آزار تو ایم
گل نرگس نظرے ما همگے خار تو ایم
.
#حضرت_مهدی_ارواحنا_فداه
#غزل
۱۱۵۹
بیا دلربایم فدایت شوم
دعا کن برایم فدایت شوم
به هر صبح و ظهرو شب و نیمه شب
بوَد این نوایم فدایت شوم
منآلوده و روسیاهم ببخش
ببین بینوایم فدایت شوم
تو مولای کلّ جهانی و من
تورا خاک پایم فدایت شوم
چه کم گردد از تو بزن یکدمی
غلامت صدایم فدایت شوم
همین بس ولینعمت من تویی
همین بس گدایم فدایت شوم
به هر آدمی فخر دارم که من
سگ این سرایم فدایت شوم
غریبه نیام اشکریز حسینم
ببین آشنایم فدایت شوم
✍️ #محمود_اسدی_شائق
.
#امام_زمان
#مناجات_با_امام_زمان
امان از فتنههای آخرالزمان
گرچه در حالِ نَبَردیم، عزیز زهرا!
ما برای تو چه کردیم، عزیز زهرا؟
وسطِ معرکه هستی تو، در این دفعِ فِتَن
ما کجائیم در این فتنهی پر درد و مِحن؟
چه کسی گفته که دل، بر من و ما بَستی تو؟
که اَمانِ حرمِ عمّهی خود، هستی تو!
پسرِ فاتحِ خیبر، مَددَش خیبری است
غضبِ یوسفِ زهرا و علی، حیدری است
گرچه این حَصر، به اطرافِ حرم تکراری است
گِرهِ اَبروی تو، حیدری و کرّاری است
تو بخواهی، همهی صحن، پر از شور شود
هر نگاهِ نظرآلود، از آن دور شود
کاش تکرارِ شبِ واقعه دیگر نشود
صحبت از مقنعه و چادر و معجر نشود
جای ما سینهزنان است، در آنجا خالی
که صفِ صف شکنان است، در آنجا خالی
در حقیقت، مددِ دینِ خدا، مادرِ توست
حافظِ صحن و حرم، عمّهی غم پرورِ توست
گر دهد اِذن، ز لطف و کرَمش، میآییم
اشک ریزان، به طوافِ حرَمش میآییم
نکند از تو بمانیم جدا، در میدان
نکند باز نگردیم فدا، در میدان
حاضریم از تو دفاع، چون شهدای تو کنیم
دور تا دورِ حرم، جان بفدای تو کنیم
ما همان طایفه هستیم، که یارانِ توئیم
همدل و همصف و همراهِ شهیدانِ توئیم
مُتمَسّک به تولّای تو، گمراه نشد
عبدِ درگاهِ تو، با غیرِ تو همراه نشد
□ □ □
ننگ بر آنکه، جدا از شهدا شد، راهش
مرگ بر آنکه، فقط هست، به فکرِ جاهش
هر که را روی، به اُردوی ضَلالَت آرَند
مادرانِ شهدا، ناله و نفرین دارند
ای همه مدعیان! سخت مراقب باشید
بر فرامینِ علی، سخت مواظب باشید
فتنهها، دَم به دَم و فوری و تو در تو شد
وای بر آنکه به دشمن، سخنَش همسو شد
باید از عاقبتِ کار، بترسید ای قوم!
بخود از تَرکِ تکالیف، بلرزید ای قوم!
مدّعی، سر ز رهِ شمر دَرآرَد، روزی
نیزه بر حنجرِ مظلوم گذارد، روزی
فتنهی حرمله، در حافظهی تاریخ است
به گلو، تیر سهشعبه ست، به سینه میخ است
پشتِ در، فاطمه گفتا ثمرم را کشتند
کربلا گفت حسینش، پسرم را کشتند
#محمود_ژولیده ✍
.
#امام_زمان
#حضرت_مهدی_ارواحنا_فداه
#غزل
آرزویم همه این است گدای تو شوم
یا که یک لحظه هوایی به هوای تو شوم
چه شود ای پسر فاطمه با یک نظرت
رسد آن روز که خاک کف پای تو شوم
نیستم لایق اگر، خادم کویت گردم
کاش از لطف، سگ درب سرای تو شوم
تو خدای کرمی و کرمی کن آقا
که منِ بی سرو پا نیز، برای تو شوم
من آلوده کجا مجلس جد تو کجا؟
راه دادی تو مرا، ای به فدای تو شوم
در فراقت به همین قطرهی اشکم که چکید
دارم امید که مشمول دعای تو شوم
✍️ #محمود_اسدی_شائق
.
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#امام_زمان عج
#زمزمه
۱۱۵۳
بیا آقا
بیا امروز توی روضهی زهرا
بمیرم واسه غریبی مولا
بیا آقا
ای بود و نبودم
ای تمام هستم
ای ماه دل آرا
دلتنگ تو هستم
میبینی
مادرت افتاد از نوا
یابن الحسن ای آقای ما
کارش بهجایی رسیده است
که در نمیاد ازش صدا
****
گل حیدر
توی شعله سوختی و شدی پرپر
دیدم مونده بودی تو به زیر در
گل حیدر
دیگه نمیتونی
تو برخیزی از جا
ای پا به ماهم
کشتن تورو با پا
میمیرم
که میزدنت چه بی خبر
تورو میزدن چهل نفر
بخدا سرم تیر میکشه
آخه زدنت از پشت سر
میمیرم
توو شلوغیا میزد تورو
یه غلام سیا میزد تورو
غلاف و لگد به جای خود
با هیزم چرا میزد تورو
****
در افتاده
درو هل دادن که مادر افتاده
به زیر در زهرا با سر افتاده
در افتاده
دیدم که چل تن
با کینه رسیدن
ناموس علی رو
بین خون کشیدن
رد شدن
از رو دری که افروخته بود
از رو مادری که سوخته بود
انقد کوبیدن با پا رو در
که میخو به سینه دوخته بود
دیدم که
زخم پهلوی تو کاری بود
از سینهت خونابه جاری بود
یه جوری درفشار دادن
روی زمین از تو باری بود
****
چه غمگینی
چرا راه نرفته تو میشینی
مغیره داره دست سنگینی
چه غمگینی
این جدایی والله
سخته واسه حیدر
بیتاب حسینی
این ساعت آخر
قرارِ
بعدیمون توی گودال
کنار تن پامال
وقتی که حسین ما
از عطش میره از حال
میبینی
که برش میگردونن
تنشو میسوزونن
استخون سینهشو
نعل اسبا میشکونن
****
#محمود_اسدی_شائق ✍
👇