📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣خطبه متقین
(قسمت_سوم)
4⃣نشانه های پرهيزكاران
♦️و يکی از نشانه های پرهيزکاران اين است که او را اينگونه می بينی؛ در دين داری نيرومند، نرمخو و دورانديش است، دارای ايمانی پر از يقين، حريص در کسب دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگری ميانه رو، در عبادت فروتن، در تهيدستی آراسته، در سختی ها بردبار، در جستجوی کسب حلال، در راه هدايت شادمان و پرهيزکننده از طمع ورزی می باشد. اعمال نيکو انجام می دهد و ترسان است، روز را به شب می رساند با سپاس گزاری، و شب را به روز می آورد با ياد خدا شب می خوابد، امّا ترسان، و بر می خيزد شادمان ترس برای اينکه دچار غفلت نشود، و شادمانی برای فضل و رحمتی که به او رسيده است. اگر نَفْس او در آنچه دشوار است، فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش می کند. روشنی چشم پرهيزکار در چيزی قرار دارد که جاودانه است، و آن را ترک می کند که پايدار نيست، بردباری را با علم، و سخن را با عمل، در می آميزد. پرهيزگار را می بينی که آرزويش نزديک، لغزش هايش اندک، قلبش فروتن، نَفْسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در أمانند. اگر در جمعِ بی خبران باشد، نامش در گروه يادآوران خدا ثبت می گردد، و اگر در يادآوران باشد، نامش در گروهِ بی خبران نوشته نمی شود. ستمکار خود را عفو می کند، به آن که محرومش ساخته می بخشد، به آن کس که با او بريده می پيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بدی های او پنهان، و کار نيکش آشکار است. نيکی های او به همه رسيده، آزار او به کسی نمی رسد. در سختی ها آرام، و در ناگواری ها بردبار و در خوشی ها سپاس گزار است. به دشمن ستم نکند و به خاطر کسی که دوست دارد، به گناه آلوده نشود. پيش از آن که بر ضد او گواهی دهند، به حق اعتراف می کند و آنچه را به او سپرده اند، ضايع نمی سازد و آنچه را به او تذکّر دادند، فراموش نمی کند. مردم را با لقب های زشت نمی خواند، همسايگان را آزار نمی رساند، در مصيبت های ديگران شاد نمی شود و در کار ناروا دخالت نمی کند، و از محدوده حق خارج نمی شود. اگر خاموش است، سکوت او اندوه گينش نمی کند، و اگر بخندد، آواز خنده او بلند نمی شود، و اگر به او ستمی روا دارند، صبر می کند، تا خدا انتقام او را بگيرد. نَفس او از دستش در زحمت، ولی مردم در آسايشند. برای قيامت خود را به زحمت می افکند، ولی مردم را به رفاه و آسايش می رساند. دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسايی، و نزديک شدنش با بعضی ديگر، از روی مهربانی و نرمی است. دوری او ازتکبّر و خودپسندی، و نزديکی او از روی حيله و نيرنگ نيست. (سخن امام که به اينجا رسيد، ناگهان همّام ناله ای زد و جان داد. امام(علیه السلام) فرمود:) سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همّام می ترسيدم. سپس گفت: آيا پندهای رسا با آنان که پذيرنده آنند چنين می کند؟ شخصی رسيد و گفت: چرا با تو چنين نکرد؟. امام(علیه السلام) پاسخ داد: وای بر تو! هر أجلی وقت معيّنی دارد که از آن پيش نيفتد و سبب مشخّصی دارد که از آن تجاوز نکند. آرام باش و ديگر چنين سخنانی مگو، که شيطان آن را بر زبانت رانده است.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه193
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
👌 داستان کوتاه پند آموز
💭 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت: پسرم!
سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.
پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.
💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم.
پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.
سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد.
پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.
پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...!
💭 پدر با لبخند به پسرش گفت:
سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت:
این حداقل کاری است که قرآن
برای قلبت انجام میدهد.
٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از
سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛
خواندن قرآن همچون دریا
سینه ات را پاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!٭٭
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقد شیرینه وقتی بچه اندازه پاشو با باباش میبینه🦶
ان شاءالله حال دلتون خوش
ولبتون خندان باشد😁
عصرتون بخیر
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام .mp3
710.1K
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام .mp3
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨🍃
✿↶ #حـــسآرامـــشنـــــابــــــ ↷✿
❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
🌸 هر انسان پاکدلی
در هر مکانی که قرار دارد
میتواند با صفا و پاکی دل
و نوری که در دل دارد
برای دیگران شمعی بیافروزد
🌸 پروردگارا
باشد این شمعی که برافروختهام
نور بپراکند و آنگاه که در سختیها
تصمیم میگیرم روشنم کند
باشد که آتش بر افروزد تا بتوانی
نخوت، غرور و ناپاکیم را بسوزانی
باشد که شعله برافروزد
تا بتوانی قلبم را گرم سازی
و عشق ورزیدن را به من بیاموزی
🌸 ای منتهای آرزویم
از خودم چه بگویم که همه را دانی
و از تو چه بگویم که فراتر از آنی
من تو را میخوانم که راز هر چه عشقی
تو را میخواهم که خوشبوتر از هر چه عطری
🌸 ای جاودانه ترین عشق
ای جدا از من و با من
ای بی نیاز
زنگار دلم را بزدا
به من بال پرواز و پای رفتن عطا کن
#آمیـنیـاربالـعـالـمیـن💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
⛔️چهار اصطلاح غلطی که نیاز به اصلاح دارد:
۱- خدا بد نده:
این کلام بی معرفتی به پروردگار است.
زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:
هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خود شما (که بخاطر اعمال خودتان است)
۲- عیسی به دین خود، موسی به دین خود:
این جمله معنای صحیحی ندارد.
زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند و عقیدۂ یکسانی داشتند.
۳- ولش کردی به اَمان خدا:
این حرف کفر آمیز است.
زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود:
"ولش کردی به حال خودش"
۴- انسان جایز الخطاست:
این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست.
بهتر است بگوییم انسان "ممکن الخطا" است.
یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند.
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🌷 #دختر_شینا
#قسمت_۲۱
✅ فصل_ششم
... اما صمد دلش نیامده بود به طرفم چیزی پرتاب کند.
مراسم عروسی با ناهار دادن به مهمانها ادامه پیدا کرد. عصر مهمانها به خانههایشان برگشتند. نزدیکان ماندند و مشغول تهیه شام شدند. دو روز اول، من و صمد از خجالت از اتاق بیرون نیامدیم. مادر صمد صبحانه و ناهار و شام را توی سینی میگذاشت. صمد را صدا میزد و میگفت: « غذا پشت در است. »
ما کشیک میدادیم، وقتی مطمئن میشدیم کسی آنطرفها نیست، سینی را برمیداشتیم و غذا را میخوردیم.
رسم بود شب دوم، خانوادهی داماد به دیدن خانوادهی عروس میرفتند. از عصر آن روز آرام و قرار نداشتم. لباسهایم را پوشیده بودم و گوشهی اتاق آماده نشسته بودم. میخواستم همه بدانند چقدر دلم برای پدر و مادرم تنگ شده و اینقدر طولش ندهند. بالاخره شام را خوردیم و آماده رفتن شدیم.
داشتم بال درمیآوردم. دلم میخواست تندتر از همه بدوم تا زودتر برسم. به همین خاطر هی جلو میافتادم. صمد دنبالم میآمد و چادرم را میکشید.
وقتی به خانهی پدرم رسیدیم، سر پایم بند نبودم. پدرم را که دیدم، خودم را توی بغلش انداختم و مثل همیشه شروع کردم به بوسیدنش. اول چشم راست، بعد چشم چپ، گونهی راست و چپش، نوک بینیاش، حتی گوشهایش را هم بوسیدم. شیرین جان گوشهای ایستاده بود و اشک میریخت و زیر لب میگفت: « الهی خدا امیدت را ناامید نکند، دختر قشنگم. »
خانوادهی صمد با تعجب نگاهم میکردند. آخر توی قایش هیچ دختری روی این را نداشت اینطور جلوی همه پدرش را ببوسد. چند ساعت که در خانهی پدرم بودم، احساس دیگری داشتم. حس میکردم تازه به دنیا آمدهام. کمی پیش پدرم مینشستم. دستهایش را میگرفتم و آنها را یا روی چشمم میگذاشتم، یا میبوسیدم. گاهی میرفتم و کنار شیرین جان مینشستم. او را بغل میکردم و قربان صدقهاش میرفتم.
عاقبت وقت رفتن فرا رسید. دل کندن از پدر و مادرم خیلی سخت بود. تا جلوی در، ده بار رفتم و برگشتم. مرتب پدرم را میبوسیدم و به مادرم سفارشش را میکردم: « شیرین جان! مواظب حاجآقایم باش. حاجآقایم را به تو سپردم. اول خدا، بعد تو و حاجآقا. »
توی راه برعکس موقع آمدن آهسته راه میرفتم. ریزریز قدم برمیداشتم و فاصلهام با بقیه زیاد شده بود. دور از چشم دیگران گریه میکردم. صمد چیزی نمیگفت. مواظبم بود توی چالهچولههای کوچههای باریک و خاکی نیفتم.
فردای آنروز صمد رفت.باید میرفت.سرباز بود.باز با رفتنش خانه برایم مثل زندان شد.مادر صمد باردار بود.من که درخانه ی پدرم دست به سیاه وسفید نزده بودم حالا مجبور بودم ظرف بشویم جارو کنم و برای ده دوازده نفر خمیر نان اماده کنم .دستهایم کوچک بود و نمیتوانستم خمیرها را خوب ورز بدهم تا یکدست شوند.
آبان ماه بود.هوا سرد شده بودک برگ های درخت ها ک زرد وخشک شده بودند توی حیاط میریختند.ساعتها مجبور بودم توی آن هوای سرد برگها را جارو کنم .
دو هفته از ازدواجمان گذشته بود یک روز مادر صمد به خانه ی دخترش رفت و به من گفت :من میروم خانه ی شهلا تو شام درست کن.در این دو هفته همه کاری انجام داده بودم بجز غذا درست کردن .چاره ای نبود رفتم توی آشپزخانه که یکی از اتاقهای همکف خانه بود.پریموس را روشن کردم .آب را توی دیگ ریختم ومنتظر شدم تا آب جوش بیایدشعله ی پریموس مرتب کم وزیادمیشد ومجبور بودم تندتند تلمبه بزنم تا خاموش نشود.
عاقبت به جوش آمد برنج هایی که پاک کرده وشسته بودم توی آب ریختم.از دلهره دستهایم بی حس شده بود.نمیدانستم که کی باید برنج را از روی پریموس بردارم خواهر صمد،کبری،به دادم رسید .خدا خدا میکردم برنج خوب از آب دربیاید و آبرویم نرود کمی که برنج جوشید کبری گفت:حالا وقتش است بیا برنج را برداریم.
دونفری کمک کردیم وبرنج را داخل آبکش ریختیم وصافش کردیم .برنج را که گذاشتیم مشغول سرخ کردن سیب زمینی و گوشت وپیاز شدم برای لای پلو.
شب شد و همه به خانه آمدند .غذا را کشیدم اما از ترس به اتاق نرفتم و گوشه ی آشپزخانه نشستم وشروع کردم به دعا خواندن .کبری صدایم کرد.با ترس ولرز به اتاق رفتم مادر صمد بالای سفره نشسته بود .دیس های خالی پلو وسط سفره بود همه مشغول غذا خوردن بودند و میگفتند :به به چقدر خوشمزه است.
فردا صبح یکی از همسایه ها به سراغ مادر شوهرم آمد.داشتم حیاط را جارو میکردم .میشنیدم که مادر شوهرم از دست پختم تعریف میکرد ومیگفت:نمیدانید قدم دیشب چه غذایی برایمان پخت دست پختش حرف ندارد هرچه باشد دختر شیرین جان است دیگر.
اولین بار بود که درآن خانه احساس آرامش میکردم.
🔰ادامه دارد....
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
✅#وصیت_شهدا
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🌹🕊 شهید احمد اعطایی
از شما می خواهم به جان امام زمانمان، پشت ولایت💛 را خالی نکنید 🙌🏻
گوش به امر رهبر انقلاب🩵 و دنباله رو ایشان❤️ باشید ✊🏻؛ هر چه امر می کنند بی چون و چرا بپذیرید، که والله سعادتتان در همین است...
این را بدانید! اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک #امام_زمان (عج) را ملاقات کند 😍، اگر می خواهید "لبیک یا حسین" تان معنادار باشد، اگر می خواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین💚 حضرت آیت الله خامنه ای🤍 باشید که ایشان❤️ نوری هستند از انوار رسول الله (ص) که حقیقتا ولی و صاحب ما هستند 🤗
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷به ياد داشته باش
💫زندگی تفسیر سه کلمه است
🌷خندیدن، بخشیدن و فراموش کردن
💫پس تا ميتواني دراين شب زيبا
🌷بخند،ببخش
💫و فراموش کن
🌷شبتون شاد و زیبا
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
پیام شبانگاهی
سه پدیده همزمان جامعه ما رو تهدید میکنه:
تظاهر به باسوادی
افتخار به بی شعوری
روشنفکری پوشالی
شبتون خوش💫💫
💫✨
@inmania_thim 💕
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄