eitaa logo
به وقت شیدایی💕
120 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
20 فایل
به وقت شیدایی💕 ✨⏱💕 زمانی برای فروگذاردن تمام تعلقات دنیایی ورهایی از آنچه بالِ جان را برای پرواز به فضای عشق الهی بسته. اینجا به اوج آسمانی که شهدا سیر کرده اند،سفرکن🕊.... 💫✨ @inmania_thim 💕 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
به وقت شیدایی💕
#قصه_دلبری #قسمت_چهل_و_سوم تمام چله هایی را ک در کتاب ریحانه بهشتی آمده، پا ب پای من انجام میداد. ب
به دهانه تونل رسیدیم ، همان تونل معروفی که حزب الله در هشتاد متر زیر زمین حفاری کرده است .. ارتفاعش هم به اندازه ای بود که بتوانی بایستی . عکس های زیادی از حضرت امام (ره) ، حضرت آقا(مدظله‌العالی )، سید عباس موسوی ودیگر فرماندهان مقاومت را نصب کرده بودند . محلی هم مشخص بود که سید عباس موسوی نماز می خواند . مناجات حضرت علی (ع) در مسجد کوفه که از زبان خودش ضبط شده بود ، پخش می شد .💔 از تونل که بیرون می اومدیم رفتیم کنار سیم های خاردار ، خط مرزی لبنان و اسرائیل . آنجا محمد حسین گفت :« سخت ترین جنگ ، جنگ توی جنگه !» یک روز هم رفتیم بعلبک ، اول مزار دختر امام حسین (ع)را زیارت کردیم 😍 حضرت خولة بنت الحسین (ع). اولین باربود می شنیدم امام حسین (ع) چنین دختری هم داشتند . محمد حسین ماجرایش را تعریف کرد که :«وقتی کاروان اسرای کربلا به این شهر می رسند ، دختر امام حسین (ع) در این مکان شهید می شود ، امام سجاد (ع) ایشون رو در اینجا دفن می کنند و عصاشون رو برای نشونه ، بالای قبر توی زمین‌ فرومی کنن!» از معجزات آنجا همین بوده که آن عصا تبدیل می شود به درخت و آن درخت هنوز کنار مقبره است که زائران به آن دخیل می بندند😇 رفت خوش و بش کرد و بعد آمد که «بیا برویم روی پشت بوم !» رفتیم آن بالا و عکس گرفتیم ، می خندید و می گفت : « ما به تکلیفمون رو انجام دادیم ، عکسمونم‌ گرفتیم!»😂 بعد رفتیم روستای شیث نبی (ع) روستای سر سبز و قشنگی بود . بعد از زیارت حضرت شیث نبی (ع) رفتیم مقبره شهید سید عباس موسوی ، دومین دبیر کل حزب الله . محمد حسین می گفت :« از بس مردم بهش علاقه داشتن ، براش بارگاه ساختن!» قبر زن و بچه اش هم در آن ضریح بود ، باهم دریک ماشین شهید شده بودند😢 هلی کوپتر اسرائیلی ها ماشینشان را با موشک زده بود ، برایم زیبا بود که خوانوادگی شهید شده اند ..هم پشت ارامگاه، به ماشین سوخته شهید هم سری زدیم. ناهار را در بعلبک خوردیم . هم من غذاهای لبنانی را می پسندیدم ، هم او خداروشکر کرد بعد هم در حق آشپز دعا 😁 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❤️زندگی عاشقانه ی مذهبی❤️ من هیچ وقت تشییع جنازه نمی‌رفتم! حتی اگر این تشییع مربوط به اقوام بود یا حتی شهید. فقط با دوستانم تشییع شهدای گمنام را شرکت می‌کردیم. واقعیت این بود که همیشه از غصه و ناراحتی دوری می‌کردم، شاید هم فرار! پدر و مادرم قبل از ازدواج اجازه نمی‌دادند در هیچ مراسم تشییعی شرکت کنم. از نظر آن ها چنین مراسم‌هایی در روحیه ی یک دختر اثر بد می‌گذاشت. به عبارتی هیچ وقت مستقیم با غم و غصه ارتباط نداشتم. حتی یک بار که با امین به زیارت امام رضا علیه السلام رفته بودیم، چند میت را که برای طواف آورده بودند دیدم. از شدت ناراحتی، رنگ از صورتم پرید و خیره خیره جنازه‌ها را نگاه می‌کردم. امین تا متوجه شد، دستم را گرفت و مرا دور کرد. هرچه گفتم بگذار حداقل ببینم چطور جنازه را می‌برند، گفت : نه! بیا این طرف... حتی اگر تلویزیون برنامه ای غمگین نشان می‌داد کانال را عوض می‌‌کرد چون می‌دید با دیدن صحنه‌های غمناک کاملاً به هم می‌ریزم و پکر می‌شوم. حتی گاهی گریه می‌کردم! امین هم همیشه سعی می‌کرد مرا شاد نگه دارد. 🔹کپی بدون لینک کانال اشکال شرعی دارد ❌ ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕