📚 #اینو_خوندی؟
*...〰〰〰➰〰〰〰〰...*
📘 #من_میترا_نیستم
📖 ۲۲۰ صفحه
📝 #معصومه_رامهرمزی
📇 انتشارات #آوای_کتاب_پردازان
*...〰〰〰➰〰〰〰〰...*
📌 کنار زینب نشستم و صورت لاغر و استخوانیاش را بوسیدم، چشم های بستهاش را یکی یکی بوسیدم. لب هایش را بوسیدم. سرم را روی سینهاش گذاشتم ، قلبش نمیزد ؛ روسریاش هنوز به سرش بود. چند تار مویی را که از روسری بیرون زده بود، پوشاندم. *دخترم راضی نبود نامحرم موهایش را ببیند.* زینبم روی کشوی سردخانه آرام خوابیده بود. سرم را روی سینهاش گذاشتم و بلند گفتم:«بأی ذنب قتلت»
.
➕ *برخی را خدا برای خود خودش خلق کرده* ...
اصلا گویی برای این دنیا خلق نشدهاند. قرار بوده مستقیم به بهشت بروند و فکر کنم خدا فقط مدت کوتاهی برای شناساندنشان آنها را روی زمین خود قرار داده است. به نظرم زینب (میترا) کمایی از اون دسته آدمهاست. #رضا_پناهی (کتاب عارف 12 ساله) و #احمدعلی_نیری (کتاب عارفانه) هم از این دست از آدمها بودند. خود زینب مدام میگفت: «خانهام را ساختهام. باید بروم.»
*قفس دنیا برایش تنگ بود...*
🔗 #خاطرات #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #زندگینامه #زینب_کمایی #میترا_کمایی
🔰 @ino_khundi
🌿 @almol