eitaa logo
اینو خوندی
140 دنبال‌کننده
227 عکس
8 ویدیو
6 فایل
﷽ 📚 #اینو_خوندی 📚 تقدیم به ساحت مقدس امام جواد الائمه علیه السلام 📌 تکه کتاب های خواندنی کاری از گروه گرافیکی #مطیع کیفیت اصلی تصاویر در motigraphic.ir 👈🏻 کانال اصلی◀️ @motigraphic 👤 ارتباط با ادمین◀️ @motigraphicAdmin التماس دعا...
مشاهده در ایتا
دانلود
اینو خوندی
📚 ؟ 📗 📝 📖 ۱۳۴ صفحه 📇 نشر 📌 "وقتهایی بود که با دوستان بیرون می‌رفتیم و یا برای رفتن به هیئت برنامه رزیزی می کردیم. او هم همراه بود، اما اگر خانواده اش چیز دیگری می گفتند، دعوت مارا رد می کرد و با آنها میرفت. به شدت مطیع حرف پدر و مادرش بود؛ هرچه میگفتند در اولویت بود." ➕۱۰۰ روایت از زندگانی شهید مدافع حرم فرزند دوم خانواده دهقان را می توانید در این دنبال کنید. کتابی که ایده مجموعه پوستر "از اینجا شروع شد" که در باب دوره نوجوانی و جوانی شهداست؛ واقعا با مطالعه صفحات اول این کتاب شروع شد. کتابی کوتاه و جمع و جور که یک روزه می توان مطالعش رو به پایان برد. شاید عبارت شهدای اربعه حلب به گوشتان خورده باشد که هر چهار شهید بسیار از لحاظ بدنی قوی و ورزشکارانی تنومند بودند. شهید دهقان امیری یکی از این شهدای بزرگوار است. 🔗 🔰@ino_khundi 🌿@almolahezat
📚 #اینو_خوندی؟ 📔 #قصه_دلبری 📝 #محمدعلی_جعفری 📖 ۱۴۴ صفحه 📇 نشر #روایت_فتح 📌 "فقط مانده بود یک کار دیگر، به آن آقا گفتم:« #شهید می‌خواست براش سینه بزنم. شما می‌تونید؟» بغضش ترکید. دست و پایش را گم کرده بود، نمی‌توانست حرف بزند، چند دفعه زد روی سینه‌اش. بهش گفتم:«نوحه هم بخونید.» برگشت نگاهم کرد، صورتش خیس خیس بود، نمی‌دانم اشک بود یا باران. پرسید:«چی بخونم؟» گفتم:«هرچی به زبونتون اومد.» گفت:«خودت بگو.» نفس بالا نمی‌اومد انگار یکی چنگ انداخته بود و گلویم را فشار می‌داد. خیلی زور زدم تا نفس عمیق بکشم، گفتم:«از حرم تا قتلگه زینب صدا می‌زد حسین، دست و پا می‌زد حسین، زینب صدا می‌زد.» ➕ قصه دلبری، زندگی با کمیت پایین و با کیفیت بسیار بالای شهید #محمدحسین_محمدخانی و همسرش است. تفاوت این کتاب با کتاب #عمار_حلب این است که این کتاب فقط به این زندگی مشترک اختصاص دارد و از اشاره به باقی اتفاقات زندگی شهید اجتناب شده. خیلی مختصر و مفید برای آنهایی که زندگی مشترک خود را شروع کردند و یا می‌خواهند زندگی مشترک خود را آغاز کنند. 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #عاشقانه #زندگینامه #خاطره 🔰@ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 #اینو_خوندی؟ 📔 #ادواردو 📝 #بهزاد_دانشگر 📖 ۲۸۰ صفحه 📇 نشر #عهد_مانا 📌 "خوش باش، خوش باش، این هم آزادی، کیف کن. صدای موسیقی دارد توی سرم ضرب می‌گیرد. مردا آشنا و تنها از سر میزش بلند می‌شود. تازه می‌شناسمش. ادواردو... دارد نرم از پله ها پایین می‌آید. قرآنش را هم گذاشته روی سینه اش. به من نگاه می‌کند. می‌خواهم صدایش بزنم. دستم را هم بلند می‌کنم که من را ببیند اما نمی‌شود. یک دختر جوان می‌آید جلویم به زور ۱۸ سالش می‌شد. ادواردو دیگر توی راه پله نیست...." 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #ایتالیا #زندگینامه #خاطره 🔰@ino_khundi 🌿 @almolahezat
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟ 📔 #ادواردو 📝 #بهزاد_دانشگر 📖 ۲۸۰ صفحه 📇 نشر #عهد_مانا 📌 "خوش باش، خوش باش، این هم
➕ ذلک الکتاب و لا ریب فیه هدی للمتقین... این کتابیست که هیچ شکی در آن نیست و پرهیزکاران را هدایت می‌کند... ابتدا که کتاب را تهیه کردم فکر می‌کردم مثل باقی های زنگینامه از ابتدا شروع می‌کند به تعریف زندگانی این شهید بزرگوار ولی خیلی جذاب تر و خلاقانه که فکر می‌کردم به این روایت پرداخته شده بود. دو گروه ایرانی و ایتالیایی به دنبال کشف حقیقت در مورد زندگی و نحوه مرگ پسر سناتور قدرتمند و ثروتمند ایتالیایی هستند، صاحب شرکت اتوموبیل سازی و باشگاه و کلی دارایی دیگر... هستند و هرکدام از منظر خود به حقایقی دست می‌یابند و نویسنده علاوه بر توضیح زندگانی ادواردو به صورت جذاب و خواندنی داستان زندگی دو گروه محقق را نیز پیش می‌برد و در آخر به زیبایی این سه داستان را به هم می‌رساند. خیلی خیلی لذت بردم و ۳_۴ روزه تمام شد... 🔗 🔰@ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 ؟ 📘 ۲۵ 📝 📖 ۱۱۲ صفحه 📇 نشر 📌 "پروژه ای که همه فکر می کردند شاید 10 سال طول بکشد، یکساله تمام کرد. وقتی برای بازدید از پروژه آمده بودند؛ دستی به شانه ی حاج حسن زدند و گفتند: «حسن آقا به قول و وعده ای که به ما داده وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند.» بعد همان جا پیشانی حاج حسن را بوسیدند." ➕ ۱۰۰ داستان کوتاه از زندگانی سردار رشید اسلام حاج در یک یا دو بند را می‌توانید در یادگاران 25 مطالعه کنید تا با قسمتهای اندکی از زندگی این شهید بزرگوار آشنا شوید. 🔗 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 #اینو_خوندی؟ 📘 #آن_بیست_و_سه_نفر 📝 #احمد_یوسف_زاده 📖 ۴۰۶ صفحه 📇 نشر #سوره_مهر 📌 "سیلی و اسیری ملازم یکدیگرند. اگر بیست سال جایی اسیر باشی، آغاز اسارتت درست زمانی است که اولین سیلی را می‌خوری! اولین سیلی حس غریبی دارد. یک‌‌دفعه ناامیدت می‌کند از نجات و خلاصی و همه‌ امیدت به سمت خداوند می‌رود. خودت را دربست می‌سپاری به قدرت بزرگی که خدای آسمان‌ها و زمین است. درد می‌کشی و تحقیر می‌شوی و این دومی کشنده است. تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیه‌چرده‌ای سیلی می‌خورم که با پوتین‌هایش روی خاک وطنم راه می‌رفت. سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد. برای تخمین درد یک سیلی ملاک هست؛ اینکه کدام سوی خط مرزی باشی. اگر این طرف، در خاک خودت، باشی درد این سیلی فرق می‌کند تا آنکه آن‌سوی مرز در خاک دشمن باشی و من این طرف، روی زمین خوزستان، سیلی خوردم؛ یک سیلی پردرد!" 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #زندگینامه #خاطره #اسارت 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 ؟ ─━━━━━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━━━━─ 📘 📖 ۱۲۰صفحه 📝 📇 نشر ─━━━━━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━━━━─ 📌امیر، خیره شد به جسم مجروحی که سرتا پایش پانسمان شده بود. روی هر دو چشمش گاز استریل گذاشته بودند. یکی از دست‌ها از مچ و دیگری از آرنج قطع شده بود و سینه و شکم و پاها پر بودند از ترکش های ریز و درشت و زخم‌هایی که خون روی بعضی‌شان دلمه بسته بود... بی راه نبود که حامد بین مجروحان ایرانی به معروف شده بود ... " جلوی چشم امیر، تمام روضه‌های که شنیده بود و تمام نوحه‌هایی‌که‌ خوانده بود، مجسم شدند." ➕" *شبیه خودش* " روایتی کوتاه از زندگانی کوتاه، ولی پر بهره شهید مدافع حرم است که در جای جای ، اشک هوای سرازیر شدن می‌کند. شهیدی که عاشق حضرت قمربنی‌هاشم بود و در آخر شبیه خودش به شهادت رسید. *...روح برخی در این دنیا نمی‌گنجد...* 🔗 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 ؟ *...〰〰〰➰〰〰〰〰...* 📘 📖 ۲۲۰ صفحه 📝 📇 انتشارات *...〰〰〰➰〰〰〰〰...* 📌 کنار زینب نشستم و صورت لاغر و استخوانی‌اش را بوسیدم، چشم های بسته‌اش را یکی یکی بوسیدم. لب هایش را بوسیدم. سرم را روی سینه‌اش گذاشتم ، قلبش نمی‌زد ؛ روسری‌اش هنوز به سرش بود. چند تار مویی را که از روسری بیرون زده بود، پوشاندم. *دخترم راضی نبود نامحرم موهایش را ببیند.* زینبم روی کشوی سردخانه آرام خوابیده بود. سرم را روی سینه‌اش گذاشتم و بلند گفتم:«بأی ذنب قتلت» . ➕ *برخی را خدا برای خود خودش خلق کرده* ... اصلا گویی برای این دنیا خلق نشده‌اند. قرار بوده مستقیم به بهشت بروند و فکر کنم خدا فقط مدت کوتاهی برای شناساندنشان آنها را روی زمین خود قرار داده است. به نظرم زینب (میترا) کمایی از اون دسته آدم‌هاست. (کتاب عارف 12 ساله) و (کتاب عارفانه) هم از این دست از آدم‌ها بودند. خود زینب مدام می‌گفت: «خانه‌ام را ساخته‌ام. باید بروم.» *قفس دنیا برایش تنگ بود...* 🔗 🔰 @ino_khundi 🌿 @almol
📚 #اینو_خوندی؟ 📘 #یادگاران_۲۵ 📝 #فرزانه_مردی 📖 ۱۱۲ صفحه 📇 نشر #روایت_فتح 📌 "پروژه ای که همه فکر می کردند شاید 10 سال طول بکشد، یکساله تمام کرد. وقتی #رهبر_معظم_انقلاب برای بازدید از پروژه آمده بودند؛ دستی به شانه ی حاج حسن زدند و گفتند: «حسن آقا به قول و وعده ای که به ما داده وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند.» بعد همان جا پیشانی حاج حسن را بوسیدند." ➕ ۱۰۰ داستان کوتاه از زندگانی سردار رشید اسلام حاج #حسن_طهرانی_مقدم در یک یا دو بند را می‌توانید در #کتاب یادگاران 25 مطالعه کنید تا با قسمتهای اندکی از زندگی این شهید بزرگوار آشنا شوید. 🔗 #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #زندگینامه #خاطره #امام_خامنه_ای 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
📚 #اینو_‌خوندی؟ 🎉 *#مسابقه بزرگ کتابخوانی* 📗 ‌#تنها_زیر_باران 📖 ۳۱۲ صفحه 🔸موضوع کتاب «تنها زیر باران» روایت زندگی و شهادت سردار #مهدی_زین_الدین فرمانده لشکر ۱۷ امام علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام)، می‌باشد؛ این کتاب در برگیرنده خاطراتی منتشر نشده مربوط به زندگی و رزم و شهادت زین‌الدین از زبان خانواده، همسر و همرزمان وی است... 📆 از ۱۳ آبان تا ۱۲ بهمن ۹۸ 👌 با اهدای جوایز ارزنده... ➕برای خرید آنلاین کتاب به آدرس www.hamasehyaran.ir مراجعه کنید... 🔗 #مسابقه_کتابخوانی #خاطرات #شهدا #روایتگری #زندگینامه 🔰 @ino_khundi 🌿 @almolahezat
اینو خوندی
📚 ؟ 🥉 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📗 📖 ۴۳۴صفحه 📝 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 اکنون رخدادهایی از خاطر من می‌گذرد که برای کسانی که با زندگی در سلّول تاریکِ در‌بسته و بی‌ارتباط با جهان خارج آشنا نباشند، عادّی و معمولی به نظر می‌رسد؛ امّا برای کسی که در چنین سلّولی زندانی شده، رخدادهایی مهم است و به خاطر اهمّیّتی که دارد، با روشنیِ تمام در حافظه باقی می‌مانَد؛ از آن جمله است تابش رشته‌ای از نور خورشید در داخل سلّول. یک روز، روشنیِ اندکی که توانسته بود از همه‌ی تیرگی‌ها و غبارهای بالای روزنه‌ی سلّول بگذرد و به داخل سلّول نفوذ کند، توجّهم را جلب کرد... از شادی نتوانستم خودم را کنترل کنم. فریاد زدم: آهای... مژده ... آفتاب... آفتاب...! چشمهای ما به این نوری که ما را با گستره‌ی فضای آزاد و رها پیوند میداد، دوخته شد. به مدّت نیم ساعت یا کمتر، همچنان با خوشحالی به آن نگاه می‌کردیم تا این که ناپدید شد. روز بعد این شعاع نور بیشتر شد و مدّت بیشتری دوام آورد. چند هفته وضع به همین منوال بود تا آن که خورشید در زاویه‌ای قرار گرفت که دیگر این عطیّه‌ی ناچیزش به ما نمیرسید! . ➕ خون دلی که لعل شد کتاب خود نوشت ‌ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است از دستگیری، زندان‌ها و دوران مبارزات ایشان. البته رهبر انقلاب این خاطرات را به زبان عربی نوشته‌اند که با عنوان در بیروت منتشر شده است. کتابی که دبیرکل لبنان در سخنرانی خود معرفی کرده و از مردم خواستند که حتما این کتاب را بخوانند... این اگرچه خاطرات دوران زندان و تبعید ایشان است ولی نکاتی دارد که در زندگی روزمره ما بسیار پر کاربرد است. همچنین چون این کتاب خودنوشت است می‌شود به برخی ویژگی‌های درونی ایشان پی برد... 🔗 🔰 @ino_khundi
📚 ؟ 🎖 😎 نوجوان شگفتی آفرین 📘 📝 📖 ۴۶۶ صفحه 📇 نشر 😬 حالا که شما هم از شر در خانه شده‌اید بد نیست این کتاب را بخوانید... 😍 حتما داستان جذاب این کتاب باعث می‌شود گذر زمان را احساس نکنید... 🔗 🔰 @ino_khundi
اینو خوندی
📚 ؟ 🏆 🏅 رتبه نخست جایزه ادبی در سال ۱۳۹۳ 🕊 *به بهانه پرکشیدن جانباز سر افراز میرزامحمدسلگی* ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📗 📝 (خاطرات سردار شهید ) 📖 ۷۶۰صفحه 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 «از روزی که در ۶ سالگی روضه‌ و را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشه‌های گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس علیه‌السلام رسیدم. اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه‌چیز حساب و کتاب داشت که با شروع و تأسیس یگان رزمی استان همدان – علیه‌السلام - به نوکری گردان علیه‌السلام منصوب شدم و تشنه‌ آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابالفضل علیه‌السلام می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.» ➕ مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ (احزاب،۲۳) کتابی فوق العاده جذاب، خواندنی و عاطفی... به قول رهبر معظم انقلاب... «در میان کتاب‌های جنگ، این یکی از بهترین‌هاست.»... قلم بسیار جذاب، امید بخش و متواضعانه از قول راوی حاج‌میرزامحمدسلگی است که حمیدحسام آن را به خوبی به تصویر کشیده است. انقدری که جوان و نوجوان امروز دنبال افسانه‌های و... می‌گردند که همه آن‌ها جز شوخی چیزی نیست... می توانند با مطالعه این دسته کتب مزه واقعیِ حماسه را بیش از آن افسانه‌های دروغین بچشند.... 🌹 راوی کتاب، جانباز سرافراز میرزا محمد سلگی است که امروز پنجشنبه به درجه رفیع نائل‌آمد و به یاران شهیدش در گردان حضرت اباالفضل پیوست. کسی که رهبر انقلاب درباره او گفته بودند: «اگر ممکن بود، می‌رفتم همدان دیدن این مرد.» . 📗 شما می‌توانید بخشی از این کتاب زیبا را از طریق آدرس زیر مطالعه کرده و نسخه کامل الکترونیکی آن را خریداری کنید... 👉 https://b2n.ir/abhargheznemimirad 🔗 🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigrphic
اینو خوندی
📚 ؟ 📗 📝 (خاطرات سردار شهید ) 📖 ۷۶۰صفحه 🖨 انتشارات 🎧 *به مناسبت شهادت آب هرگز نمی‌میرد را به صورت در سایت و نرم‌افزار کتابخوان دریافت کنید:* 🌐 https://taaghche.com/book/62519/آب-هرگز-نمی-میرد 🔗 🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigrphic
اینو خوندی
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 ۱۴۴ صفحه 📇 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 درگیری خیلی شدید بود... محاصره شده بودیم؛ من ۱۰۰درصد یقین پیدا کرده بودم که از آنجا زنده برنمی‌گردم. یکی از بچه‌ها پرسید:«عقب‌نشینی کنیم؟» گفتم:«نه! نه! عقب‌نشینی درکار نیست. سنگرو حفظ کنید.» آخر صوت از غلامحسین طلب آب کردم و گفتم:« غلامحسین جان اون پایین آب دارید؟» او که پایین تل بود، گفت:«نه والله. اینجا آب نداریم.» گفتم:«یاحسین، ...» ➕ «ابوعلی کجاست؟» خودگفته مدافع حرم معروف به ابوعلی از رزمندگان لشگر است. شهیدی ایرانی‌الاصل از شهر مشهد که خود را افغانستانی معرفی کرده و با پشتکار و پافشاری خود را به لشگر فاطمیون و درنهایت به دفاع از حرم سلام‌الله‌علیها می‌رساند... ابوعلی و پشتکارش در خانه علیهم‌السلام شاید مصداق این شعر که «بکوب حلقه در را که عاقبت زسرای/ سری براید اگر حلقه را بجنبانی» باشد... آری درست‌است اگر زود خسته نشوی و هرچه تو را رد کردند از پشت در کنار نروی، بالاخره در را به رویت باز می‌کنند، مثل ابوعلی... دیر یا زود می‌شود ولی سوخت و سوز ندارد... 📘 خرید از در * [اینجا](https://plink.ir/dQkUk)‌ * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ 🥉 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📔 📝 📖 ۲۸۰ صفحه 📇 نشر ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 ذلک الکتاب و لاریب فیه هدی للمتقین... این کتابیست که هیچ شکی در آن نیست و پرهیزکاران را هدایت می‌کند... ابتدا که کتاب را تهیه کردم فکر می‌کردم مثل باقی های زنگی‌نامه از ابتدا شروع می‌کند به تعریف زندگانی این شهید بزرگوار... ولی خیلی جذاب‌تر و خلاقانه که فکر می‌کردم به این روایت پرداخته شده بود. دو گروه ایرانی و ایتالیایی به دنبال کشف حقیقت در مورد زندگی و نحوه مرگ پسر سناتور قدرتمند و ثروتمند ایتالیایی هستند، صاحب شرکت اتوموبیل سازی و باشگاه و کلی دارایی دیگر... هستند و هرکدام از منظر خود به حقایقی دست می‌یابند و نویسنده علاوه بر توضیح زندگانی ادواردو به صورت جذاب و خواندنی داستان زندگی دو گروه محقق را نیز پیش می‌برد و در آخر به زیبایی این سه داستان را به هم می‌رساند... ➕ برشی از متن کتاب: «خوش باش، خوش باش، این هم آزادی، کیف کن. صدای موسیقی دارد توی سرم ضرب می‌گیرد. مردی آشنا و تنها از سر میزش بلند می‌شود. تازه می‌شناسمش. ادواردو... دارد نرم از پله ها پایین می‌آید. قرآنش را هم گذاشته روی سینه‌اش. به من نگاه می‌کند. می‌خواهم صدایش بزنم. دستم را هم بلند می‌کنم که من را ببیند اما نمی‌شود. یک دختر جوان می‌آید جلویم به زور ۱۸ سالش می‌شود. ادواردو دیگر توی راه پله نیست....» 📕 خرید نسخه‌ی از در * [اینجا](https://plink.ir/OFwW9) * 📗 خرید نسخه‌ی الکترونیکی از در * [اینجا](https://plink.ir/2lQ9k) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📕 ۲۰۴ 📖 ۲۴۸ صفحه 📝 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅ 📌 در این کتاب با یک بدون روتوش از فاجعه‌ای روبرو می‌شویم که اگر چه بعضی ابعادش بعد از ۵ سال هنوز باورکردنی نیست، ولی چه بخواهیم و چه نخواهیم رخ داده است. خیابان ۲۰۴ روایت امانت‌دارانه و صادقانه زهرا کاردانی از است... این روایت‌ها در چهار بخش تقسیم شده‌اند. از شاهدان عینی ماجرا بگیرید تا خانواده و گروهی که با نام گروه حالا شناخته می‌شود. گروه تفحص همان تیمی است که به قول خودشان با دو تا دستکش و یک ماسک ابدان مطهر ۴۰۰ شهید این فاجعه را از بین پنج هزار حاجی به شهادت رسیده شناسایی کردند. نویسنده بدون بهره‌جویی از واژه‌ها خواننده را با واقعیت‌هایی روبرو می‌کند که گاه هیچ وقت در هیچ خبری منتشر نشدند. در میان اکثر این روایت‌ها تغییر رفتار سعودی‌ها قبل و بعد از هشدار واضح و غیر قابل انکار است، آنجا که فرمودند: «دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جان‌باختگان به وظایف خود عمل نمی‌کند و جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون با خویشتن‌داری و ادب اسلامی، حرمت برادری را در دنیای نگه‌داشته‌است، اما این را بدانند در صورت عکس‌العمل، عکس‌العمل ایران اسلامی خشن و سخت خواهد بود.» ۷ مهر ۹۴ ➕ برشی از متن کتاب: من شانه چپ خیابان ایستاده بودم اما وقتی جمعیتی که از روبه‌رو می‌آمد را دیدم، کم‌کم خودم را به طرف شانه راست کشاندم. هفت هشت دقیقه همان‌طور بی‌حرکت ایستاده بودیم. هوا بیش از حد گرم بود. انگار که توی یک فضای بسته، مثل یک بادکنک بزرگ قرار بگیری... به این‌ها شرجی بودن را هم اضافه کنید. نفسم بیرون نمی‌آمد. حوله احرامم را بالای سرم تکان می‌دادم. هوا کمی جابه‌جامی‌شد و می‌توانستم نفسی بگیرم و لحظه بعد دوباره همان حال احساس خفگی می‌کردم. حوله را که تکان می‌دادی کمی کنار می‌رفت و اکسیژن می‌آمد... 📗 خرید نسخه‌ فیزیکی از در * [اینجا](https://b2n.ir/p01197) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
41.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 🎥 معرفی کتابِ 🥾 📝 خاطرات بازجو و مدیر مسئول جنگ روانی قرارگاه خاتم‌الانبیاء در دوران دفاع مقدس است. او طی مصاحبه‌هایی به همت ، خاطرات خود را از بازجویی افسرهای رده‌بالای عراقی بیان کرده است. این کتاب روایت جلسات بازجویی از نیروهای عراقی است که در خلال این خاطرات، مطالبی از اتفاقات تاریخی نقل می شود که فجایع رخ داده در جنگ تحمیلی را بیشتر نمایان می کند. 📘 این روایتی آزاد از بخشی از کتاب است به عنوان تیزر پویش کتابخوانی در حال پخش است. این پویش و تا 25 اسفندماه در سایت ketabghahreman.com ادامه دارد. 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📕 📖 ۳۹۲ صفحه 📝 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅ 📌 اگر اهل در حوزه هستید، حتما کتاب‌هایی درباره خاطرات اُسرای‌جنگی نیز زیاد خوانده‌اید... ولی احتمالاً کتابی راجع به اسرای عراقی جنگ، کمتر یا اصلا نخوانده‌اید... البته پوتین قرمزها صرفا به یا از آنها نمی‌پردازد؛ بلکه موضوع اصلی کتاب در حوزه و بر روی آن‌ها و عراق است. این کتاب، خاطرات ، بازجو و مدیر مسئول جنگ‌روانی قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) در دوران دفاع‌مقدس است. او طیِ مصاحبه‌هایی به همت فاطمه بهبودی، خاطرات خود را از بازجویی افسرهای رده‌بالای عراقی بیان کرده است... ➕ برشی از متن کتاب: چشم اسرا را بستم و در عقب وانت جا گرفتيم ... باد سردی می‌وزيد و سرِ بي موی سرهنگ از سرما سرخ شده بود. کلاه کاموايی‌ام را زا سر برداشتم و روی سر او کشيدم. سرش را به اين طرف و آن طرف گرداند، کلاه را لمس کرد و با صدای بغض آلودی گفت: (شما ديگر چه مردمی هستيد) نمی‌دانستم بغضش از عذاب وجدان است يا می‌خواهد عواطفم را تحت تاثير قرار دهد. جوابی ندادم و چشم دوختم به جاده. صدای سوز گريه سرهنگ را در ميان زوزه باد می‌شنيدم... 📕 دریافت نسخه‌‌های فیزیکی، الکترونیکی و صوتی از سایت ناشر در * [اینجا](https://sooremehr.ir/book/2541) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📕 📖 ۱۶۰ صفحه 📝 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅ 📌 روایت داستانی زندگی شهیدِ عارفِ ۱۶ساله ؛ از زبان مادر که نویسنده برش‌هایی از زندگانی مادر را نیز در آن گنجانده است. از آن دسته از شهدایی که به قول حاج قاسم، شهیدانه زیسته بود. آخرین باری که از جبهه بازگشت به مادرش گفت مادر ۱۲ روز دیگه پیکرم باز می‌گردد و همان‌طور هم شد. حسین تا کلاس هفتم بیشتر درس نخوانده بود ولی وصیت نامه‌ای نوشته که شاید نوشتنش از دست و زبان یک دانشجوی دکترای دین‌ومعارف هم برنیاید... حتی اگر موفق به خواندن کتاب هم نشدید، وصیت‌نامه شهید که خودش با صدای خودش در زیرزمین خانه ضبط کرده بخوانید و بشنوید، شاید تلنگری باشد... ➕ برشی از متن کتاب: شادمان‌فر (که با حسین شهید شده بود) چندسالی از حسین بزرگتر بود. نمیدانم چه سری بود بین این دو که جور دیگری با هم رفیق شده بودند. من چیز زیادی از رابطه‌شان نمی‌‌دانم، ولی حسین گفته بود قول و قرارهایی با هم دارند. می‌گفت قرار است در یک روز و یک ساعت شهید شوند. به حرفش می‌خندیدم و می‌گفتم: بسه حسین، جلوی مردم این جوری نگو! میگن پسر حاج‌محمد چیزخور شده!... 📗 خرید با ۱۰درصد خفیف از سایت ناشر در * [اینجا](https://b2n.ir/t34342) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ 🥉 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📕 📖 ۲۱۰صفحه 📝 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅ 📌 «ژاپن جایی آن سوی دنیا که اغلب، معلم‌های زحمت‌کش‌مان آن‌گاه که از دست درس نخواندن‌هایمان کفری می‌شدند، آن را مثل یک پتک بر فرق‌مان می‌کوبیدند. حالا هم که برای و توسعه‌گرایان ورد زبان است و ذکر جان.» در کتاب کاهن معبد جینجا با چنین مقدمه‌هایی و با یاد همه نمادهایی که از ژاپن در ذهنمان داریم مثل سنجاب‌های پرنده، شکوفه‌های گیلاس، تلفن پاناسونیک و حتی اوشین و هانیکو و سوباسا، ما را آماده سفر می‌کند. سفر به ... او و جمع دیگری از اهالی فرهنگ و هنر را دعوت کرده تا در مراسم سالگرد بمباران شیمیایی شرکت کنند. بمبارانی که توسط آمریکایی‌ها انجام شد. بمب‌هایی که با همه صحنه‌های وحشتناک و دلخراشی که داشتند امروز با یک چرخش صد و هشتاد درجه‌ای مردم ژاپن ممنون آن‌ها هستند. ممنون بمب ها و ممنون آمریکایی‌ها، همین قدر عجیب و غریب... اما یامین پور از این فرصت استفاده کرده و مثل یک وارد جزئیات ژاپنی‌ها هم می‌شود. قلم او با خواننده کتاب صمیمی است و همین، سرعت شما را در مطالعه بالا می برد. وقتی هم‌سفرِ یامین پور باشید، پس تعجب ندارد که گاه و بی‌گاه پایش را از شرح و توصیف فراتر گذاشته و برای شما در کسوت استاد و کارشناس شروع به هم بکند. او با قلم و البته قضاوت‌هایش سعی دارد تصویری از انسان شرقی امروز را پیش روی شما بگذارد و در این موضوع با صراحت خوب و حاشیه کم موفق عمل کرده است... حالا که نه عمرمان و نه حتی جیب‌مان اجازه نمی‌دهند به هر جایی که دوست داریم کنیم و هر چقدر هم دوست داریم آنجا بمانیم، فلذا خواندن را برای همین موقع‌ها گذاشته‌اند... 📌 برشی از متن کتاب: اگر تکفیرم نکنید اعتراف کنم هنگام ورود به حیاط اصلی ، دقیقاً هنگامی که از زیر آخرین دروازه‌توری رد می‌شدیم احساس کردم باید تواضع کنم و پاکیزه باشم. دست‌کم هنوز برای من معبد، است و به تبدیل نشده. معبد و سهم اندکی از کل کره‌خاکی است که صرفاً به توجه و ذکر خالق اختصاص پیدا کرده است. هر چند که میان درک من از این خالق با درک راهبان بودایی و شینتو، طی صدها سال فاصله‌ای بسیار پدید آمده باشد. توریست‌های آمریکایی با سروصدای زیادی و ادا و اطوارهای مخصوصشان، مشغول بگوبخند، سرکشیدن نوشیدنی، لیسیدن بستنی و گرفتن عکس هستند و توجهی به معدود زائرانی که با چشم‌های بسته مشغول راز و نیاز هستند ندارند. اینجا همان لحظه است که تفاوت و آشکار می‌شود. یاد غرغرهای به حق می‌‌افتم که دوران ما را عصر نابودشدن تجربه‌های اصیل و خارج شدن اشیا از کارکرد اصلی خودشان نامگذاری کرده‌است. معبد به موزه تبدیل می‌شود و به . 📝 📗 خرید نسخه‌ی فیزیکی از در * اینجا * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir