eitaa logo
اینو خوندی
140 دنبال‌کننده
227 عکس
8 ویدیو
6 فایل
﷽ 📚 #اینو_خوندی 📚 تقدیم به ساحت مقدس امام جواد الائمه علیه السلام 📌 تکه کتاب های خواندنی کاری از گروه گرافیکی #مطیع کیفیت اصلی تصاویر در motigraphic.ir 👈🏻 کانال اصلی◀️ @motigraphic 👤 ارتباط با ادمین◀️ @motigraphicAdmin التماس دعا...
مشاهده در ایتا
دانلود
اینو خوندی
📚 ؟ 🥉 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 ( ترجمه ) 📖 ۱۹۶ صفحه 📇 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 «من هرگز راجع به لباس‌هایم برای شما ننوشته‌ام، این طور نیست؟ شش دست لباس نو و شیک دارم که همه را خریده‌ام، نه این که دست دوم از یک نفر که جثه‌اش از من بزرگ‌تر بوده به من رسیده باشد... شما نمی‌دانید این موضوع در زندگی یک دختر یتیم تا چه حد قابل توجه است. توفیق تحصیل نعمت بزرگی است، ولی شش دست لباس داشتن گیج‌کننده است...» ➕ جودی دختر سرخوش و پرانرژی که در روزهای با خیلی از دهه شصتی‌ها همراه بود و بعد از آن بارها و بارها آن تکرار شد؛ وقتی جودی را بین کتاب‌ها پیدا کنید چقدر خوشحال می‌شوید؟! دوباره همان موهای دوگوشی که بعضی جاها سیخ سیخ بیرون زده، شرایط سخت ، سایه بابالنگ‌دراز، مزرعه لاک‌ویلو و از همه مهم‌تر اتفاق خوبی که در زندگی جودی رخ داد و او راهی شد. فکر نکنید وقتی انیمیشن را دیدید پس دیگر لازم نیست کتاب را بخوانید... 😉 راستش شاید خوب باشد بابالنگ‌دراز را همین روزها بخوانیم. همین روزها که فکر می‌کنیم همه چیز مشکل شده و وای چه روزهای سختی را پشت سر می‌گذاریم. همین روزهایی که حرص می‌خوریم کاش بتوانیم سریع‌تر برای شلوار سورمه‌ای‌مان جوراب آبی سورمه‌ای بخریم وگرنه آن شلوار را نمی‌پوشیم چون فکر می‌کنیم قیافه‌مان یکشنبه دوشنبه می‌شود... * بابالنگ‌دراز بیشتر از هر چیزی حس شکر‌گذاری را در ما تقویت می‌کند.* خوشحالی‌های جودی از داشتن شش دست لباس، داشتن پول توجیبی یا چیزهایی از این دست، اول برای ما عجیب و مسخره‌است ولی کم کم یاد می‌گیریم می‌شود برای داشته‌های معمولی هم خوشحال شده و خدا را شکر کنیم... داخلی و خارجی ندارد، باید یاد داشته باشیم هر کتابی که دست‌مان می‌گیریم درست در همان لحظه‌هایی که شاد و خوشحال بین صفحاتش می‌دویم، روزنه‌هایی برای نقد آن باز بگذاریم و بابالنگ دراز هم از ان قاعده مستثنی نیست... 🔗 🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 ؟ 📙 📝 📖 166 صفحه 🖨 انتشارات 📌 هر شخص یا گروهی که برای فتح غاری که در دامنه هست رفته سالم برنگشته. مردم دِه می‌گویند این غار طلسم شده و فتح نشدنیست. ولی پدربزرگِ احمد نظر متفاوتی دارد؛ او می‌گوید اینها همش حرف‌های بیهودست و کوه خورشید هم مثل همه کوه‌هاست و هیچ غاری فتح‌نشدنی نیست‌‌. همین سخنان پدربزرگ، احمد نوجوان را قلقلک می‌دهد تا کار نشدنی را شدنی کند و به جنگ غار خورشید برود. اما این کار به همین سادگی ها هم نیست.... ناصر ایرانی در سختون، قصه تلاش و سختکوشی را حتی در سخت‌ترین شرایط برای نوجوانان با قصه نوجوانی از جنس خودشان روایت می‌کند.... ➕ برشی از متن کتاب: سردر نمی‎‌آورم. به خودم گفتم اینکه نمی‌شود همه بترسند اما فقط بعضی‌ها باشند. پرسیدم «مگر هرکی بترسد ترسو نیست؟» پدربزرگ سرش را بلند کرد، با دقت به چشمهایم نگاه کردو گفت: «نه. هرکی بترسد ترسو نیست. مال بشر است. بشر از خیلی‌چیزها می‌ترسد. ترسش هم دست خودش نیست. هرقدر هم باشد بعضی وقتا از بعضی چیزها چه بخواهد چه نخواهد می‌ترسد. اما ترسو بودن یک چیز دیگر است. ترسو بودن این است که آدم تسلیم ترس بشود. بگذارد ترس براو غلبه کند. نداشته باشد ترس را از قلبش بیرون بیندازد و زیر پا لهش کند.» 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir