#تبلیغ_بین_الملل |#برزیل
@IntMob
✳️ برای مبلغ بودن باید جهادی بود؛ مُبلّغی از جنس مردم
🔹کمکرسانی روحانی شیعه برزیلی شیخ رودریگو جلول به نیازمندان در ایام شیوع کرونا در سائوپائولو
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#تبلیغ_بین_الملل |#ژاپن
@IntMob
✳️ ژاپن نیازمند مبلغان شیعه و آشنا با زبان ژاپنی است.
🔹فاطمه هوشینو، مترجم ژاپنی
متاسفانه تبلیغ دین اسلام و تعداد مبلغان در کشورم زیاد نیست و خیلی کم اند و مشکل دیگر اینجاست که با زبان ژاپنی آشنا نیستند...
خانم فاطمه هوشینو، بانوی ژاپنی که 12 سال پیش از دین بودایی به اسلام گرویده است و در حال حاضر مترجم متون اسلامی به ژاپنی است. وی در گفت و گوی خود با خبرگزاری «حوزه» از علاقه مردم ژاپن برای آشنایی با اسلام و کمبود مبلغان آشنا با زبان ژاپنی گفت.
* لطفا خودتان را معرفی کنید و از نحوه آشنایی تان با اسلام بگویید؟
من حدود 12 سال پیش با اسلام آشنا شدم. مذهب قبلی من بودایی بود و با اسلام و مسلمان ها آشنایی نداشتم. تنها عمویم مسیحی بودند. در ابتدا با با خواندن قرآن به زبان انگلیسی با دین مبین اسلام آشنا شدم. در اوایل اسلام آوردنم فقط قرآن برایم مهم بود و اول سنی شدم بعد از مطالعه و تحقیق، حدود 6 ماه بعد متوجه شدم که شیعه مطالب بیشتر و جواب های کامل تری به سوال های من می دهد و شیعه شدم.
* آیا در این مدت توانستید به خانواده خود کمک کنید تا آنها را با دین مبین اسلام آشنا کنید؟
@IntMob
چه زمانی که در ژاپن زندگی می کردم و چه الان سعی می کنم با پدر و مادرم گفت و گو کنم و آنها را با اسلام آشنا کنم.آنها می گویند تو شستشوی مغزی شدی اما به آنها استدلال می کنم که شما تحت تاثیر تبلیغات غرب هستید. هر بار که با مادرم صحبت می کنم به او می گویم که ایران با تروریست ها می جنگد و در این راه شهدایی داده است. اما این قدر تبلیغات غرب و آمریکا در رسانه های جهان زیاد است که مادرم از مسلمان شدن و در جمع مسلمان ها بودن می ترسد؛ کشورهای غربی و انگلیس، مسلمانی را به داعش تعبیر کردند از این رو خانواده من از مسلمان شدن می ترسد. سیاه نمایی غرب از اسلام موجب شده افرادی که در دنیا اطلاعاتی کمی از اسلام دارند از مسلمان شدن بترسند.
* چرا ایران را برای محل زندگی خود انتخاب کردید؟
در جریان مسلمان شدنم همواره سوال هایی داشتم و آن را از طریق فضای مجازی از مسلمان های دیگر می پرسیدم و حدود 5 سال پیش با یک مرد ایرانی آشنا شدم و ایشان بسیاری از سوال های دینی من را پاسخ داد و با وی ازدواج کردم. دوست داشتم در ایران زندگی کنم و در کنار خواهران و برادران مسلمان خود باشم و از اینکه به ایران مهاجرت کردم خوشحالم .
* وضعیت تبلیغ دین اسلام در کشور ژاپن را چگونه می دانید؟
همانطور که گفتم تبلیغات رسانه های غربی و سیاه نمایی آنها در ژاپن زیاد است و رسانه ها دروغ را رواج می دهند از سوی دیگر متاسفانه تبلیغ دین اسلام و تعداد مبلغان در کشورم زیاد نیست و خیلی کم اند و مشکل دیگر اینجاست که با زبان ژاپنی آشنا نیستند البته زبان ژاپنی سخت است و تعداد شیعیان در ژاپن کم است و نیروی زیادی برای معرفی و ترویج گسترده فرهنگ تشیع وجود ندارد. telegram.me/bayeganitabligh/1574
* تبلیغات وهابیت در ژاپن چگونه است؟
متاسفانه وهابیت پول زیادی دارد و آن را به کار می گیرد و نیروی زیادی برای تبلیغ اسلام وهابی خود دارند و سعی می کنند مردم را به اسلام خود ساخته خود دعوت کنند و فعالیت خود را در ژاپن توسعه می دهند. در مقابل منابع کافی برای آشنایی با اسلام ناب در کشورم موجود نیست و ضرورت دارد آثار و متون اسلامی به زبان ژاپنی ترجمه شود.
* در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟
از آنجا که مهمترین مانع برای آشنایی مردم ژاپن با اسلام ناب نبود منابع کافی به زبان ژاپنی است سعی می کنم منابع اسلامی همچون قر آن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را از زبان فارسی به زبان ژاپنی تر جمه کنم همچنین مقاله های مختلف را سعی می کنم از فارسی به ژاپنی ترجمه کنم البته این کار را زیر نظر یک استاد روحانی انجام می دهم.
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#تبلیغ_بین_الملل |#اصفهان
@IntMob
✳️ حجت الاسلام زمانی و گوشه هایی از فعالیت های تبلیغی مدرسه ناصریه در اصفهان
🔹گردشگری اسلامی از حوزه های تخصصی و ارزشمندی است که از مصادیق بارز اقتصاد فرهنگ است؛ با تحصیل تخصص در این حوزه میتوان تأثیر شگرفی در عرصه تبلیغ بین المللی اسلام داشت؛ فعالان بین الملل بسم الله ...
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#خاطرات_بین_المللی | #آمریکا
@IntMob
✳️ تکه های الماس در گفتگو با توبیاس
یا
🔹دانشجویان یهودی چگونه هویت مذهبی خود را حفظ میکنند.
🔸 بخش 3 از 3
آنچه برای من جالب بود خودآگاهی توبیاس و تعهدش برای انتخاب موضوعی در تاریخ فکر اسلامی بود که به نحوی به سود جریان فکری یهودی تمام شود. درست برخلاف دوست فلسطینی اهل غزه و حاضر در مدرسه ما که وقتی من با او عربی حرف میزدم و توبیاس گوشش تیز میشد، او با من انگلیسی حرف میزد. دوست ایرانی میگفت من از این فلسطینی بیغیرتتر ندیدهام و راست میگفت.
توبیاس به اهمیت Statement of Purpose خود در پذیرش دکترایش و در مرحله بعد توصیهنامههای عالیاش برای اخذ این پذیرش تاکید میکرد. در ارائه اطلاعات علمی هم بسیار گشادهدست بود و بخلی نمیورزید. بعد از سخنرانی من، تا به امروز نیز اگر مقاله مناسب کار من پیدا کند برایم میفرستد و من نیز برایش چنین میکنم.
@IntMob
سخن را در اینجا با این نکته به پایان میبرم که توبیاس میگفت: کتابی دارم در سه جلد، به زبان عبری، شامل دستنوشتهها، خاطرات و تاملات یهودیان مناطق مختلف جهان که در آنها دلالت از یهودستیزی وجود داشته. این کتاب سه جلدی، هشتاد سال قبل در برلین چاپ شده و ”کتاب اشک“ نام دارد. توبیاس میگفت او این کتاب را به دقت خوانده و برنامه مفصلی دارد تا به آنالیز دست نوشتههای موجود در آنها بپردازد و آنها را در کنفرانسها و نشستهای علمی ارائه دهد تا آنچه ”مظلومیت تاریخی“ یهود میدانست، را عملاً به جامعه نخبگان جهانی، که در مراکز علمی جهان مشغول به فعالیت هستند، اثبات کند.
من نمیتوانم ایرادی به این منش او بگیرم چه این که ”الناس مسلطون علی اموالهم“ و تبعا علی ”افکارهم و اوقاتهم“. اگر هم تناقضی ذاتی و نتیجهگیری ناجوانمردانهای از او سوی او نسبت به تاریخ و عقاید مسلمانان ببینم، صریحاَ به او گوشزد میکنم، اما ای کاش ما نیز همین هویت را داشته باشیم، ”کتاب اشک“های خود را فراموش نکنیم، آن نقد عمری که در کف داریم را به راحتی از دست ندهیم و همچون توبیاس در بالاترین سطح دانشگاهی جهان، به آنچه مرضی جناب حق و در مسیر منفعت مکتب است، مشغول باشیم، سخن را کوتاه کنم که ”در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!“
🔺 #توجه: اسامی افراد و مکان ها تغییر داده شده است.
🔸لینک بخش اول 👈👈👈 https://eitaa.com/IntMob/52
🔸لینک بخش دوم 👈👈👈 https://eitaa.com/IntMob/54
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#خاطرات_بین_المللی | #آمربکا
@IntMob
✳️ خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا
🔹 قسمت دوم: سختیهای ورود به دانشگاه
🔸سارا بور بور/ دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر، شهر ماینز کلورادو
در ایران دوره کارشناسی ارشدم رو در رشته ریاضی تمام کرده بودم و قاعدتاً دوست داشتم که در رشته خودم ادامه تحصیل بدم و برای دکترای ریاضی اپلای کرده بودم. ضمناً سابقهی چند سال تدریس هم داشتم. بعد از اخذ پذیرش در دکترای ریاضی، قرار بود برای جلسهای برم پیش رئیس گروه که با توجه به سوابقم تصمیم بگیره که من برای تدریس کدام درس مقطع لیسانس مناسبتر هستم.
وقتی وارد اتاق رئیس گروه شدم، ظاهراً از حجاب من تعجب کرد. احتمالاً حدس هم میزنید که دست ندادم و البته توضیح دادم که به دلایل مذهبی نمیتونم دست بدم. بعد از کمی صحبت، رئیس گروه رک بهم گفت که آيا با اين قيافه میخوای بری سر كلاس و تدريس كنی؟ اگر در آمریکا زندگی کرده باشید حتماً متوجه شدید که معمولاً کسی بطور مستقیم نشون نمیده که داره تبعیض قائل میشه، ولی رئیس گروه در این موضوع کاملاً رک بود
تصميم گرفتم با رئیس دانشكده صحبت کنم چون آدم خوش برخوردی به نظر میرسید. وقت گرفتم و در اتاق منشی منتظر بودم؛ ولی از شانس بد من ايشون با چند نفر دیگه وارد اتاق شد و دستش رو به سمت من دراز كرد که با من دست بده! من كه حسابی هول كرده بودم، عذرخواهی كردم و توضیح دادم که نمیتونم باهاش دست بدم...
احتمالاً حدس میزنید که عاقبت کار چی شد. اینقدر فضای دانشكده رياضی سنگین شد كه نهایتاً تصميم گرفتم به رشته علوم كامپيوتر تغییر رشته بدم. البته گذشت زمان بهم ثابت کرد که رشتهی علوم کامپیوتر برای من خیلی بهتر بود و آخر این سختیها، خوب شد برام. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...
در ترم اول درسی داشتم به نام آمار پيشرفته که توسط یک استاد معروف تدریس میشد. استاد درس، فارغ التحصيل دانشگاه بركلی بود و با توجه به اينكه دانشگاه بركلی دانشجويان خارجی زياد داره، توقعم اين بود كه با حجابم مشكلی نداشته باشه. ولی تصورم كاملاً غلط بود...
کلاس مخصوص دانشجویان دکترا بود و بنابراین تعداد کمی دانشجو در کلاس حاضر بودند. استاد درس برای اینکه مطمئن بشه که همه درس رو متوجه شدند، همهی دانشجوها رو به اسم صدا میکرد. مثلاً جکی متوجه شدی؟ رایان سوالی نداری؟ حتی دانشجویان پسر ایرانی رو به اسم صدا میکرد ولی هيچ بار اسم من در بين اين دانشجوها نبود .
این کلاس تکالیف سختی داشت. با توجه به اينكه معمولاً ما ایرانیها از لحاظ علوم تئوری قویتر هستيم، بيشتر مواقع من تمرينها رو حل میكردم و دانشجويان آمريكایی میومدن پیش من که کمکشون کنم و جوابی شبیه به جواب من در حل مسأله میآوردند. ولی استاد کلاس دقيقاً برعكس، فكر میكرد که من از بقیه کمک گرفتم .
يادمه یک روز كه جكی داشت از روی تمرينهای من كپی میكرد، پرسيد که تو از كدام كشوری كه اينقدر آمار و رياضی رو خوب بلدی؟ جواب دادم: ايران. گفت من كه شنيدم در كشور شما زنان اجازه تحصيل ندارن! بعد از كمی حرف زدن متوجه شدم كشور ما رو با كشور افغانستان اشتباه گرفته و فرق اين دو کشور رو نمیدونه! وقتی براش توضیح دادم كه در ايران، تعداد دختران دانشجو بیشتر از پسران دانشجو هست، خیلی تعجب كرد!
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#خاطرات_بین_المللی | #لبنان
@IntMob
✳️ میگفت اگر ما روحانیون با زنانی که حجاب ندارند دیدار نکنیم، پس از چه کسی باید حقایق دین را بشوند؟/ با اجبار دستوری حجاب موافق نبود.
.
🔹مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی، که اخیراً از این دنیا رخت بربسته و به دیار باقی شتافتند، در خاطراتی که از ایشان در کتاب «حدیث روزگار» منتشر شده، به نظر امام صدر و امام خمینی ره درباره حجاب اشاره کرده بودند.
🔸در بخشی از این خاطره میخوانیم:
«در مورد حجاب، با توجه به حضورشان در محافل و مراکز فرهنگی مملو از بانوان و دختران بیحجاب، ایشان معتقد بودند که بهخاطر بیحجابی نباید این گروه از جامعه را از خود دور کنیم. البته، حجاب یک اصل مسلم و ضروری اسلامی است، اما اجباری کردن آن، گاهی با هدف اصلی شارع تضاد و تضارب پیدا میکند. ما باید با فرهنگسازی آن را عمومی و اجرایی سازیم نه با دستور و بخشنامه که نوعا ثمربخش نخواهد بود. از سوی دیگر، اگر ما با اینها دیدار نداشته باشیم، پس از چه کسی باید حقایق دین را بشنوند؟
🔹من در یک موردی، همین مسئله حجاب را از امام خمینی (ره) سوال کردم ایشان هم دقیقا نظریه امام موسی صدر را داشتند و فرمودند که نباید مسئله حجاب موجب دوری بانوان از اصل توحید شود.»
📌 خاطرات استاد خسروشاهی به کوشش حمید قزوینی، در دومین مجلد از مجموعه تاریخ شفاهی موسسه با نام «حدیث روزگار» منتشر شده است. t.me/bayeganitabligh/5524
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#تبلیغ_بین_الملل | #نامیبیا
@IntMob
❇️ نماز عید فطر در خانه
🔹یکشنبه ۴ خرداد ۹۹
🔸از بیست نفر تنها دو نفر شیعه بودند.
🔸بدلیل قوانین قرنطینه، مراکز عبادی در نامیبیا تعطیل است.
#حجت_الاسلام_صبوری
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺
❇️ عید سعید فطر بر شما مبارک
🔹تبریک کودکانه عید به زبان های مختلف
💯مبلغان بدون مرز
@IntMob
#خاطرات_بین_المللی #ژاپن
@IntMob
✳️ آیا گوشت خوک و الکل، حقیقتاً برای بدن مضر هستند؟!
یک. چندماه قبل نوشتم که استاد مهمانی از کالج پزشکی لندن داشتیم. خانم پروفسور «شارون کوکس» تخصص ایشون، «تغذیه و بیماریهای عفونی» بود.
پرفسور کوکس، یک روز سر کلاس، در بحث ریشه یابی ابتلا به عفونت ها گفت «در برهه ای از تاریخ، اهلی کردن حیواناتی مثل خوک، برای تغذیه، روند آمادگی ژنتیکی بدن انسان برای پذیرش بیماریها رو تغییر داد و بعد از اون، امنیت بشر برای عدم ابتلا به برخی بیماری ها از بین رفت». یکی از دانشجوها پرسید روند پرورش گاو و گوسفند هم همینطوره؟ پرفسور جواب داد «نه. گوشت خوک واقعا متفاوته و اگر از من بپرسید، بر اثر یک اشتباه در فهرست غذایی انسان قرار گرفته». من گفتم، ما مسلمانیم و گوشت خوک نمیخوریم اما به این بیماریها مبتلا میشیم! پرفسور جواب داد «بله! اگر اسلام چندین قرن جلوتر اومده بود، شاید هرگز خوک وارد غذای بشر نمیشد. شما مسلمانها به لطف اجدادتون که لب به گوشت خوک و الکل نزدن، به لحاظ تئوری، زیست پذیرترین ژنها رو دارید، اما خب! همه چیز فقط ژنتیک نیست، گرچه اختلاط های ژنتیکی بیشماری در طول تاریخ رخ داده و با اینحال هنوز برخی بیماری ها بین مسلمان رایج نیست اما سبک زندگی غلط، تغذیه و محیط نامناسب میتونه کاری بکنه که من و شما هردو درمقابل ابتلا به بیماری ها برابر باشیم! مسلمان و غیر مسلمان!» (درجمله آخرش، یه 'خداروشکر' مستتر بود!!)
@IntMob
دو. دوست پزشک تازه مسلمانی داشتم که روزی ازش درمورد علت مسلمان شدنش سؤال کردم گفت «امام خمینی». گفتم افکار و کتابهاش؟! گفت نه! شخصیتش به لحاظ پزشکی! پرسیدم چطور؟! گفت «وقتی سخنرانی های امام خمینی گهگاهی در خبر پخش میشد، با تعجب میپرسیدم این آدم چند سالشه؟! چطور یک فرد هشتاد نود ساله میتونه با این تمرکز و اقتدار حرف بزنه و رهبری کنه؟! و بعد دنبالش افتادم درمورد رهبران و نخبگان دنیا تحقیق کنم! تقریبا هیچکس توی این سن در طول تاریخ چنین قدرتی نداشته مگر آنکه مسلمان بوده! خب چه چیزی در اسلام هست؟! بعد از مطالعه در فرهنگ ایرانی با کمال تعجب دیدم، پیری و سالمندی نشانه کمال و بلوغ فکریه! متوجه شدم این نتیجه پرهیزکاری غذایی و عبادت روزانه ای باید باشه! در بسیاری از فرهنگ های دنیا و دنیای غرب، پیری و شصت سالگی، سن ورود به دوران 'بلاهت، خرفتی و فراموشی' شمرده میشه! حتی کسانی که روزگاری نخبه بودن در دهه ششم و هفتم به این سرازیری سقوط میکنن» (منظور به هیچ عنوان آلزایمر و پارکینسون و.. نیست، منظور دقیقا عبارت «خرفتی سالمندیه»).
برای دیدن ارتباط اینها با سرطان، این عبارات رو در نت جستجو کنید:
Alcohol, pork, smoking, cancer.
منبع: plink.ir/Vobxu
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#تبلیغ_بین_الملل #آلمان
@IntMob
✳️ از محققی لاهیجی تا شهید بهشتی و از شهید بهشتی تا به امروز ...
🔹مرکز اسلامی هامبورگ (به آلمانی: Islamisches Zentrum Hamburg) یکی از مهمترین مؤسسات اسلامی و شیعی در اروپا و آلمان است.
🔸طی جلسهای که توسط ایرانیان مقیم در هتل آتلانتیک هامبورگ در سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳ میلادی) برگزار شد، بنا بر تشکیل مرکزی اسلامی و بنای مسجدی برای ایرانیان مقیم این شهر انجام گرفت. بعدها تصمیم بر گستردهتر شدن فعالیت مرکز برای تمام مسلمانان هامبورگ شد. در ادامه طی نامهای این پیشنهاد به اطلاع آیت الله بروجردی رسید و او در نامهای ضمن موافقت خود با این طرح فرستادهای بنام محمد محققی لاهیجی نیز برای انجام این کار تعیین کردند. این فرستاده از نخستین سفرای شیعه در اروپا در قرن بیستم بود.
#پی_نوشت:
- مرکز اسلامی هامبورگ چقدر به آرمان هایی که داشته است نزدیک شده است؟!
- جایگاه مرکز اسلامی هامبورگ در تبلیغ تشیع، معرفی اسلام و دیالوگ های بین الادیانی، گفتگوهای تخصصی آکادمیک و ... کجاست؟
- و ...
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob
#خاطرات_بین_المللی #لندن
@IntMob
✳️ از سرى خاطرات "نمى خواهم با يك مسلمان همكار شوم"
✍🏻 خاطره اول/ بخش اول:
از زمانى كه متوجه شدم مديريت مؤسسه به دست يك فرد مسلمان شيعه افتاده است و به راحتى اجازه مرخصى هايم را براى مراسم هاى مربوط به ماه محرم و صفر مى دهد خيالم راحت شد. به راحتى مرخصى هايم را گرفتم و پس از پايان يافتن مراسم ها به سركار برگشتم. روز هاى اول متوجه غيبت مدير نبودم اما كم كم متوجه شدم كه از ٥ روز هفته تنها دو الى سه روز هفته آن هم با تأخير به دفتر كار مى آيد و باعث دلخورى كارمندهاى انگليسى شده است. آن روز باران شديدى مى باريد. چند دقيقه زودتر از ساعت هميشگى خانه را ترك كردم تا مبادا بخاطر وضعيت هوا با تأخير به محل كار برسم. دوست نداشتم ذهنيت بدى را به عنوان يك مسلمان در ذهن همكارانم به وجود اورم.
وارد محل كار كه شدم متوجه پچ پچ همكارانم شدم. اينبار هم از تأخير مدير شاكى بودند.
@IntMob
مدير با تأخير به محل كار آمد. هيچ كس هيچ اعتراضى نكرد. طبق معمول حق به جانب به كار خود مشغول شد. ناگهان مردى انگليسى با هيكلى درشت، كت و شلوار سرمه اى رنگ كه با كروات راه راهى اش ست شده بود وارد محل كارمان شد. ساير كارمندان هول شدند و همگى از جاى خود بلند شدند و پشت سر هم صف بستند تا به او خوشامد گويند. از پچ پچ ها متوجه شدم كه مسئول اصلي كليه مؤسسه هايى هست كه در آن كار مى كنيم و يكجور كله گنده كله گنده ها كه اگر اراده كند هريك از ما به راحتى از كار خود اخراج مى شويم.
@IntMob
آن مرد انگليسى خيلى جدى بدون آن كه لبخندى به لب داشته باشد شروع به دست دادن به همكارانم كرد. خيلى ترسيده بودم. نمى دانستم چطور بايد بگويم كه بخاطر مذهبم نمى توانم دست بدهم. شايد عصبانى شود و بعد در رزومه كارى ام مشكلى ايجاد شود. حتى ممكن است اخراجم كند. در اين موقعيت به اين شغل بيش از پيش احتياج داشتم. در همين افكار غوطه ور بودم كه نوبت به من رسيد. نگاه هاى همكاران به سمت من برگردانده شد. ته دل دعا دعا مى كردم كه تمام اين ثانيه هاى استرس زا يك كابوس بيشتر نباشند و هر آن از خواب بيدار شوم. اما ظاهرا تمام صحنه ها حقيقى بود و بايد در برابر دستى كه حال در برابرم دراز شده بود تصميمم را مى گرفتم. به ياد روز اول كارى ام افتادم، لحظه اى كه يكى از همكاران مرد به سمتم امد و خودش را معرفى كرد و خواست به من دست بدهد. آن لحظه به او گفتم متاسفم و بخاطر مسائل اعتقادى مذهبى ام نميتوانم دست بدهم. ادامه اش به شوخى و خنده گذشت. حال چطور مى توانستم در برابر سنگينى نگاه هاى او به مدير كل دست بدهم و بگويم چون مدير كل است و منافع شخصى ام در خطر است مى توانم دست بدهم؟ نه نمى توانستم. دلم را به دريا زدم. دستم را به نشان عذرخواهى به روى سينه ام گذاشتم و سرم را پايين اوردم و گفتم در نهايت احترامى كه برايتان قائل هستم متاسفانه از دست دادن به دليل اعتقادات دينى ام معذور هستم. سنگينى نگاه همكارانم را كه حالا به سمت مدير كل چرخيده بود احساس مى كردم. مى ترسيدم سرم را بالا بيارم و به چشمانش نگاه كنم. هر آن منتظر بودم كه تيكه اى به من بياندازد و يا با عصبانيت بگويد از جلو چشمانش دور بشوم. اما بر خلاف تصوراتم دستش را عقب كشيد و گفت: "آخ راست ميگى، منو ببخش كه متوجه نشدم. اتفاقا ما در اين شرايط با كارمندان مسلمان به جاى دست دادن بازوهايمان را از روى لباس به هم ميزنيم. بازويش را جلو اورد و به بازويم زد و خنديد. همچنان مبهوت نگاهش مى كردم. باورم نميشد كه به اين سادگى ختم به خير شده باشد.
@IntMob
تا آمدم نفس راحتى بكشم، مسئول بخش، همان مرد مسلمان شيعه به جمعمان پيوست. او هم به اندازه ما، و يا شايد بيشتر، از مدير كل حساب مى برد. وقتى ما را در آن موقعيت ديد پرسيد قضيه چيه؟ مدير كل به او توضيح داد كه اين خانم بخاطر دينش نميتواند دست بدهد. مرد مسلمان اما بلند بلند شروع كرد به خنديدن و رو به من گفت: واقعا؟؟ اين ديگه چه كاريه؟؟
نمى دانم با اين حركت مى خواست چه وجه مثبتى از خود در دل مدير كل بر جاى بگذارد. شايد هم نمى دانست كه مدير كل چطور با اين حركت به سادگى كنار امده است و مشكلى براى او و موقعيتش پيش نخواهد امد. اما اين را مى دانم كه اين اولين بارى بود كه در طول زندگى ام بخاطر دست ندادن به جنس مخالف در انگلستان مورد تمسخر واقع مى شدم و آن هم نه از جانب يك انگليسى بى دين بلكه از جانب يك مسلمان شيعه ...
#ادامه_دارد ...
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob3
#تبلیغ_جهادی | #بین_الملل
@IntMob
✳️ ضرورت تبلیغ جهادی در عرصه بین الملل
🔹حجت الاسلام ملک زاده؛ استاد حوزه و دانشگاه و مبلغ بین الملل:
🔸اگر سفر عالمان دینی به کشورهای دیگر حالت رسمی و تشریفاتی و دیپلماتیک داشته باشد اثر مطلوب و مورد انتظار را دربر نخواهد داشت.
🔸اگر ما سخن از تشیع و گسترش شیعه یا لااقل حفظ تشیع در دنیا میکنیم، تنها الگویی که بنده برای آن سراغ دارم تبلیغ جهادی در عرصه بین الملل است. یعنی فقط این الگو جواب میدهد.
🔸سالها ما بحث تبلیغ جهادی در عرصه بین الملل را در جاهای مختلف مطرح کردیم، برای آنها توضیح میدادیم معنای تبلیغ جهادی در عرصه بین الملل چیست؟
🔸اینکه شما یک دیپلمات نیستید و قرار نیست بروید در یک هتل چند ستاره اقامت داشته باشید و در ماشین ضد گلوله بنشینید. شما قرار است میان مردم باشید، با آنها زندگی کنید، سختیهای آنها را از نزدیک ببینید و شرایط آنها را از نزدیک درک کنید.
🔺ادامه مطلب در 👈👈👈
plink.ir/q1beh
💯 مبلغان بدون مرز
@IntMob