eitaa logo
فلسفه دین اسلامی
1.4هزار دنبال‌کننده
278 عکس
58 ویدیو
37 فایل
مدیریت محتوایی این کانال توسط حجت‌الاسلام دکتر سیدمصطفی میرباباپور انجام می‌شود. 🟦تلگرام https://t.me/Islamic_Philosophy_of_Religion 🟪اینستاگرام https://instagram.com/islamic_philosophy_of_religion?utm_medium=copy_link 🟩ارتباط با مدیر @IPR_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
48.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️دكتر سروش: همه اديان (اعم از الهي و غيرالهي) حق و صادق هستند. 🔸در باب تكثرگرايي (پلوراليزم) در اديان چند ديدگاه وجود دارد. يكي از آنها پلوراليزم صدق است يعني همه اديان حق يا صادق هستند و تفاوتي در صدق ندارند. 🔸دليل اين ادعا و پاسخ آن در كليپ آمده است. 🔹افزون بر نكات كليپ نيز مي توان گفت: ▫️ اگر همه ي اديان واقعا صادق باشند اين ادعا، غير منطقي بلكه منطق ستيز است چون مستلزم پذيرش امكان اجتماع نقيضين در موارد متعددي است براي نمونه: ▫️ چون اسلام بر توحيد و مسيحيت بر تثليث تكيه دارد، پس بايد هم "خدا واحد است" صادق باشد و هم "خدا واحد نيست." ▫️ اگر اديان الهي و غيرالهي هر دو صادق باشند بايد هم "خدا وجود دارد" صادق باشد هم "خدا وجود ندارد". ▫️ اگر اجتماع نقيضين ممكن باشد پس هم "ادعاي دكتر سروش صحيح است" درست است هم "ادعاي وي صحيح نيست بلكه باطل است." درست است. 🔸ارائه شده در طرح ضيافت انديشه اساتيد دانشگاههاي شيراز در شهريور 98 کانال فلسفه دین اسلامی @Islamic_Philosophy_of_Religion کانال حجت‌الاسلام دکتر ساجدی @sajedi_ir
و ؛ مغایرت یا این‌همانی؟! برخی از فیلسوفان خداناباور غربی همچون و متألهان مسیحی مانند اعتقاد دارند خدایی که در براهین فلسفی به عنوان ، علت نخستین، طراح کیهانی و... اثبات می‌شود، مغایر با خدایی است که دین توصیفش می‌کند و فیلسوفان خداباور مجوزی برای یکی انگاشتن این دو ندارند. برخی دیگر معتقدند خدای دین شایسته محبت و پرسش است و انسان باید در مواجهه با وی کرنش و خضوع نماید، در حالی که خدای فلاسفه، تنها یک واجب الوجود است که شوری در دل‌ها نمی‌افکند؛ خدای فلسفه یک امر خشک و انتزاعی است که متعلق مجادلات علمی و مناقشات ذهنی است. در مقام بررسی این ادعا نخست باید توجه داشت که ادیان گوناگون حتی ادیان الهی تصویر واحدی از مسئله خدا به دست نمیدهند، مسیحیت رایج مدعی تثلیث است، حال آن که شعار اسلام در توحید تجلی یافته است، از سوی دیگر، مکاتب و نظامات فلسفی نیز نگرش واحدی به خداوند ندارند. بر این اساس، مدعای تغایر خدای فلسفه با خدای دین را نمیتوان در قالبی کلی بررسی کرد، بلکه باید مقضود خود از دین و فلسفه را مشخص کنیم. ما این مدعا را از منظر قرآن کریم به مثابه کتاب مقدس دین اسلام و فلسفه اسلامی بررسی میکنیم، خدای قرآن با اسم علم «الله» شناخته میشود و رایجترین تعبیر برای خدا در فلسفه اسلامی عنوان «واجب الوجود بالذات» است. مدعای دوگانگی خدای دین با خدای فلسفه از منظر قرآن و فلسفه اسلامی پذیرفتنی نیست؛ زیرا بر طبق قرآن، یکی از اوصاف منحصر در فرد الله تعالی، «شیء غیرمخلوق» است؛ در نگرش قرآنی، همه موجودات مخلوق الله هستند و او تنها موجودی است که وصف «شیء غیرمخلوق» را دارد. در جانب فلسفی نیز، واجب الوجود که با براهینی ابتدا وجودش و سپس وحدتش اثبات میشود، تنها موجود بدون علت است. پس «شیء غیرمخلوق» وصف انحصاری الله قرآن و واجب فلسفه است. بنابراین، مصداق الله و واجب الوجود یکی است. اما مدعای دوم مبنی بر تفاوت نسبت انسانی با خدای فلسفه و خدای دین نیز با تمرکز بر صفات ذاتی و فعلی خداوند قابل بررسی است. در فلسفه الهی، تنها به اثبات وجود خدا بسنده نمیشود، بلکه پس از مرحله اثبات ذات، به سراغ اثبات و بررسی اقسام گوناگون اوصاف الهی میروند. اوصاف فعلی خداوند بیان‌گر روابط گوناگون خداوند با مخلوقات از جمله انسان‌اند، اما صفات ذاتی چگونگی ذات الهی و کمالات او را توصیف میکنند. در سطح عامه مردم، توجه به اوصاف فعلی خداوند و نقش او در هستی و زندگی انسان، شایستگی او برای محبت‌ورزی و پرستش را نشان می‌دهد و عموم مردم با ادراک این اوصاف و مناسبات متعدد میان خود و پروردگارشان، به او محبت پیدا کرده، در مواجهه با سر تعظیم فرود می آورند. اما فیلسوفان فراتر از این معرفت عمومی، خداوند را به اوصاف کمالش می‌شناسند و این معرفت به کمال بی‌پایان و زبیایی کران‌ناپیدای خداوند عشقی عقلانی در دل ایشان می‌افکند که فراتر و والاتر از محبت برآمده از اوصاف فعلی حق است؛ والذین آمنوا أشد حباً لله. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
✂️ 💠 مسئولیت برهان‌آوری ❓در نزاع میان خداباوران و طبیعت‌گرایان، مسوولیت اقامه برهان بر عهده کیست؟ 🟪 چند دیدگاه: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣ بر عهده خداباوران 🔶هر عقیده‌ای که از فراتر می‌رود، مدعی است و اثبات ادعا احتیاج به دلیل دارد و لذا بر عهدۀ خداباوران- که به عقاید ماورای طبیعی معتقدند- است که برای عقاید خود دلیل و قرینه بیاورند. امّا اینکه چرا اصل و مبنا بر طبیعت‌گرایی است و خلاف آن جرم است، هر یک از نظریّات مربوط به عقیده به نوعی آن‌ را تفسیر کرده‌اند. 🔸۱.۱. درونی‌گرایی معتقدند که شالودۀ قرینه مسلّم و قابل دسترس، از قید هرگونه متعلّق دینی یعنی ، و مانند آن آزاد است و هیچ دلیل موجّهی نداریم که معتقد شویم انسان‌ها دارای حس و یا قوّۀ دینی هستند از این‌رو فراتر رفتن از تجربۀ حسّی و عالم مادی که از طریق تجربه مکشوف می‌گردد، نیازمند دلیل موجّه است. توسّل به نیز نمی‌تواند کارساز باشد چراکه درست است که عقیده به باروهای دینی در نزد خیلی از افراد موجّه است ولی می توان اشکال کرد که این توجیه بی ‌در ‌و ‌پیکر می‌تواند به بسیاری از عقاید باطل و غیر معقول مثل اسبان تک شاخ سازگار‌ باشد. همچنین ، طبیعت‌گرایی را از آن جهت مطلوب می‌دانند که آن را به عنوان یک طرح فلسفی یکپارچه و جامع در مورد عالم می‌دانند. از نگاه طبیعت‌گرایان، خداباوران یا باید قرینه موجهی اقامه کنند بر اینکه اعتقاد به فلسفه‌ای خداباورانه هم یک‌پارچه است و هم موجّه و یا از عقاید خویش دست بکشند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸۱.۲. برونی‌گرایی اگر طبیعت‌گرایی را بتوان روشی یک‌پارچه و ساده برای توصیف و تبیین عالم دانست، در آن صورت می‌توان طرح‌های دینی رقیب را نظام‌‌های عقیدتی نا موجه دانست. 🔸۱.۳. نظریه فضیلت می‌توان نظریّه‌ای را در مورد قرینه شکل داد که معتقد است اعتقاد بدون قرینه اخلاقاً مردود است و لذا پافشاری بر عقاید بدون مبنا نوعی فریب‌کاری است. بر اساس این رویکرد معتقد است که دین باوران را باید افرادی بی‌پروا، بی‌مبالات و بی‌مسئولیّت دانست و در مقابل، طبیعت‌گرایان را منطقی‌تر، معقول‌تر و برخوردار از سلامت فکری بیشتری دانست. نتیجۀ انداختن مسئولیّت اقامه برهان بر خداباوران این خواهد شد که در صورت عدم ارائۀ قرینۀ موجّه باید به عدم وجود خداوند معتقد شد نه اینکه لاادری باقی ماند؛ همچون و . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 2️⃣ بر عهده طبیعت‌گرایان 🔷برخی قائلند که مسوولیت اثبات، به عهده طبیعت‌گرایی ملحد است. در ذیل این مدعا بر اساس نظریات در مورد ماهیت قرینه بررسی می‌کنیم: 🔹۲.۱. درونی‌گرایی به باور ، عقیده به خدا عقیده‌ای حقیقتاً پایه است بی‌آنکه برای توجیه آن نیازی به براهین معمول اثبات وجود خدا باشد. (از این موضع به اصلاح شده تعبیر می‌شود.) پلنتینگا بر آن است که در جامعه ای خداباور که اعضایش را باوری پایه و بنیادی می‌دانند و در آن جامعه دلیل شناخته شده‌ای علیه وجود ندارد، این طبیعت‌گرایان هستند که موظف به توجیه موضع خویش می‌باشند. 🔹۲.۲. برونی‌گرایی (وثاقت‌گرایی) و نظریه فضیلت می توان به روشی معتبر مانند تجربه یا درک خداوند، به وجود او معتقد شد. در این شرایط ادعای درک خداوند را باید معتبر دانست مگر این که خلاف آن اثبات شود. به باور توجیه تجربه ما از خداوند شبیه توجیهی است که برای اعتماد به تجربه حسی در اختیار داریم. بنابراین اعتقاد به خدا بر مبنای تجربه دینی کاملا معقول و مبین است. نیز می‌تواند این اشکال که دین باوران فاقد معرفت هستند چون نمی‌توانند تبیینی روشن از شواهد و قرائن خویش ارائه دهند، را دفع کند؛ زیرا علم به چیزی مستلزم آن نیست که شخص بتواند در صورت لزوم دلایلی برای آن اقامه کند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 3️⃣ هر دو 🟢برخی قائلند که و در مسئولیت اقامه برهان مساوی هستند؛ زیرا هر دو موضع را می‌توان نظریاتی اساسی درباره نحوه وجود موجودات (طبیعت‌گرایان وجود را صرفا مادی می‌دانند و خداباوران وجود را هم مادی و هم غیر مادی می‌دانند) دانست و هر دو رویکرد اثباتی دارند از این رو، هر دو موضع نیازمند به توجیه هستند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 برگرفته شده از کتاب فلسفه دین در قرن بیستم، اثر چارلز تالیافرو، فصل هشتم. 📬 کانال فلسفه دین اسلامی |ایتــــا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات | یوتیوپ .