💖یاران مهدی عجل الله 💖
#هوالعشق💞 #امیــــــدِ_دایــــے #پارت32 ✍ #زهرا_شعبانے #یسنا آقا امید روبه رومون نشست و شروع به خو
#هوالعشق💞
#امیــــــدِ_دایــــے
#پارت33
✍ #زهرا_شعبانے
در حال رانندگی بودم تا به خونه برم که اذان ظهر رو از گلدسته های یه مسجد شنیدم.فکر کردم که اگر نماز رو تو مسجد بخونم بهتره؛به همین خاطر پیاده شدم و به سمت مسجد رفتم.بعد از خوندن نماز بابت کاری دودل بودم ولی تصمیم گرفتم انجامش بدم.به سمت امام جماعت رفتم و براش سیر تا پیاز ماجرای امیدو تعریف کردم.و بعد گفتم:
–این همه ی جریان بود.حاج آقا،امید بچه ی منه و اینکه از خون من نیست برام هیچ اهمیتی نداره.حتی یه بار تو عمرم سرش داد نزدم ولی این اواخر رفتارای بدی از خودش نشون میداد.اون شبم وقتی که شنیدم تو شب عاشورا مشروب خورده اینقدر عصبی شدم که نفهمیدم چیکار کردم.بعدش از افسری که امیدو گرفته بود درمورد این موضوع پرسیدم.برگشته میگه تنها کسی که حالت عادی داشته و تست الکلش هم منفی بوده پسر شما بود.حاج آقا تکلیف من چیه؟من نباید رو امید دست بلند میکردم؟
حاج آقا گفت:
+خب شما چه از لحاظ شرعی چه از لحاظ قانونی پدرش هستین چون بزرگش کردین و تو شناسنامه هم اسم شما به عنوان پدرش ثبت شده.و یه پدر هم حق داره گاهی برای تنبیه فرزندش این کارو بکنه.شما هم که نمیدونستین پسرتون دروغ گفته پس اشتباهی نکردین.هرچند که با عطوفت رفتار کردن خیلی بهتر از خشونته.حالا اگه میخواین مطمئن بشین میتونین ازش معذرت خواهی کنین.*
#امید
بعد از تعریفایی که بابت خوندن دعا شنیدم راهی اهواز شدیم تا توی اردوگاه مخصوصی که سپاه برای گروه های راهیان نور تدارک دیده بود مستقر بشیم.وارد اردوگاه میشیم و بلافاصله روی تخت میفتم و آریا هم همینطور.بعد از چند ساعت استراحت،شام خوردیم و به سمت تپه ای که قرار بود نمایشی درمورد دفاع مقدس روی اون انجام بشه حرکت کردیم.
بعد از طی کردن مسافتی طولانی به بالای تپه رسیدیم و نمایش شروع شد.از لحاظ فنی نمایش خیلی خوبی بود ولی مفهمومش درگیرم کرده بود.دانستانش پسری به اسم محمد رو معرفی میکرد که پدرش تو جنگ شیمیایی شده بود ولی خودش چندان به این چیزا اعتقادی نداشت.پدرش داستان جنایت های سازمان مجاهدین(منافقین)خلق توی کردستان رو براش تعریف کرد و محمد بعد از اینکه کم آوردن نفس،پدرش رو به شهادت رسوند فهمید درمورد شهدا اشتباه فکر میکرده.چقدر داستان زندگی محمد شبیه زندگی منه نکنه منم درمورد بعضی چیزا اشتباه فکر میکنم؛نکنه وقتی بفهمم که دیر شده باشه.که بابا...
بابا؟من دوباره به حسین فاتح گفتم بابا؟لابد از سرِ عادت بوده وگرنه...وگرنه چی دیوونه؟میخوای انکار کنی که هنوزم دوسش داری؟چه بلایی داره سر من میاد؟
پوفی میکنم و به سمت آریا میرم.شاید این دلقک بتونه حالمو خوب کنه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*این مسئله خیلی گسترده تره و میتونین برای پی بردن بیشتر ،به رساله مرجع تقلیدتون مراجعه کنین.
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#عشق_آسمانی 💗👇
┄┅═✼💗 ✼═┅┄
@Jameeyemahdavi313
┄┅═✼💗 ✼═┅┄
#هوالعشق💞
#امیــــــدِ_دایــــے
#پارت34
✍ #زهرا_شعبانے
هوا بالای اون تپه فوق العاده بود.با آریا راه میرفتیم و اکسیژن خالص تنفس میکردیم.رو لبه ایستاده بودیم و شهر اهواز به خوبی دیده میشد؛چون ارتفاع تپه خیلی زیاد بود.به سمت راستم که نگاه کردم؛یسنا و دوستش فاطمه رو دیدم.انگار یسنا حال خوبی نداشت چون فاطمه شونشو گرفته بود و اونم سرشو به سمت پایین خم کرده بود.همون طور که با نگرانی به یسنا نگاه میکردم با آرنج به دست آریا زدم.برگشت و به آرومی گفت:
+چیه؟
با صدایی که میلرزید گفتم:
–یسنا چیزیش شده؟
+نمیدونم
بدون اینکه منتظر جواب دیگه ای از آریا باشم؛به سمت یسنا و فاطمه دویدم و اونم پشت سرم اومد.
وقتی بهشون رسیدم؛گفتم:
–چیزی شده فاطمه خانم؟
*یسنا از ارتفاع میترسه و تا بلندی اینجا رو دید حالش بد شد،نمیدونم چیکار کنم؟
سر یسنا رو به پایین بود و انگار میخواست بالا بیاره ازش پرسیدم:
–حالتون خوبه یسنا خانم؟
جوابی نداد؛انگار نمیتونست چیزی بگه...رومو به طرف آریا کردمو گفتم:
–برو بگرد ببین میتونی عمو احمدو پیدا کنی
+باشه
هر چند ثانیه یه بار چند نفر می اومدن و میپرسیدن که چی شده و با جمله "چیزی نیست"بدرقه شون میکردم.بعد یه دقیقه آریا برگشت و گفت:
+عمو احمد اینجا نیست امید،احتمالا رفته پایین تپه
فاطمه با اشک و ناله گفت:
*چیکار کنیم آقا امید؟
یهو یه ماشین که فکر میکنم مال سپاه بود از بالای تپه اومد و آروم و بدون ترس رفتم جلوش و اونم توقف کرد.
فاطمه به کمک یکی دوتا خانم دیگه یسنا رو روی صندلی عقب نشوندن و منم جلو سوار شدم و آریا هم پیاده اومد.
به پایین تپه رسیدیم و یسنا رو بردن داخل اردوگاه خانما تا آبی به دست و روش بزنن و حالش جا بیاد.آریا روی یه نیمکت نشسته بود و من مثل اسفند رو آتیش بالا و پایین میپریدم و حاضر نبودم برم توی ساختمون.آریا همون طور که به من خیره شده بود گفت:
+نمیخوای یکم بشینی؟سرم گیج رفت از بس زمین اینجا رو متر کردی.
–نگرانم
+خب به یه خانم بگو بره داخل ببینه حالش بهتره
–بعد اون خانمه نمیپرسه چیکارشی.
+بگو داداششم
عصبی میشم:
–من داداششم؟
با لبخند مرموزی به سمتم اومد و گفت:
+اگه داداشش نیستی؛حتما عاشقشی
کنترلمو از دست دادمو با مشت زدم تو صورتش و با صدای بلندی گفتم:
–آره عاشقشم
هر کسی که تو محوطه اردوگاه بود؛سرشو به سمت ما برگردوند و منم بخاطر اینکه این گند رو جمع کنم سر آریا داد زدم:
–آره،من عاشق بابامم
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#عشق_آسمانی 💗👇
┄┅═✼💗 ✼═┅┄
@Jameeyemahdavi313
┄┅═✼💗 ✼═┅┄
خداوندا⭐️
دوستانی دارم
آیینه تمام نمای مهر⭐️
رسمشان معرفت
کردارشان جلای روح
و یادشان صفای دل
پس آنگاہ که دست نیاز ⭐️
به سوی تو میاورند
پرکن از آنچه که
در مرام خدایی توست⭐️
شبتون بخیر ⭐️
@Jameeyemahdavi313
خداوندا
نگذار ازتو
فقط نامت را بدانم
و نگذارکه ازتو
تنهامشق کردن
اسمت را به یاد داشته باشم
همواره
درمن جاری باش
همانگونه
کہ خون دررگهایم جاریست
🌴بسم الله الرحمن الرحیم🌴
@Jameeyemahdavi313
گفتم که خدایا مرا مرادی بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس صلواتی بفرست
🌻 اللهم صل علی محمد
و ال محمد و عجل الفرجهم🌻
@Jameeyemahdavi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام مولای مهربونم😍✋🌸
می شود روزی بگویند:
صدای پای اربابم می آید🌸😍
حدیث قصه نابم می آید😍🌸
جهان را نو کنید از سمت مغرب😍🌸
عزیز قلب بی تابم می آید.❤️🌸
من تشنه یک لحظه
تماشای تو هستم😍😭
@Jameeyemahdavi313
یک فکر مثبت کوچک در صبح
می تواند تمام روزتان را تغییر دهد😄
روزتان به نیکی
متشکر از حضورتان
@Jameeyemahdavi313
🎊ماه نو
ماه مهدی
ماه #شعبان امده
🎈ماهی که
مهدی بیا مهدی بیا
هک شده بر چهره اش
🎊به به چه ماهی
ماه خوبی ها آمده
🎊🎈#اعیاد_شعبانیه_مبارک🎈🎊
@Jameeyemahdavi313
🌱🍀🍃🌱🍀🍃🌱🍀🍃
🗓 امروز پنج شنبه:
7 فروردین 1399
1 شعبان 1441
26 مارس 2020
ذکر روز:
" ' لا اله الا الله المک الحق المبین " '📿
🔺امروز متعلق است به:
🌼اختر یازدهم آسمان امامت امام حسن عسگری (ع)🌷
روزمان را با هدیه 5 شاخه گل صلوات
به محضر مبارکشان معطر میکنیم🌹
♦️مناسبت های روز:
🔸تقاضای اتش بس صدام حسین در پی عملیات فتح المبین (۱۳۶۰)
🔹آغار مرحله پایانی عملیات فتح المبین (۱۳۶۰)
🔸سالروز بمباران شیمایی شهر سردشت (۱۳۶۶)
🔹 روز بدون خودرو 🚲
📆 روزشمار:
🔹2 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
🔸3 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
🔹4 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام
🔸10 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
🔹14 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
✔️ @Jameeyemahdavi313
#اطلاعات_عمومی
💮از گوش پاک کن استفاده نکنید !
گوش پاک کن به پرده گوش و کانال گوش آسیب میزند و موجب التهاب عفونت و خونریزی از کانال گوش میشود !
✔️ @Jameeyemahdavi313
💖💫💖💫💖💫
#آشپزی تک
شیرینی اشکی (قطره آب) شکلاتی😋
🌟مواد لازم👇
۳ عدد تخم مرغ
۱ لیوان پودر قند
۱ لیوان روغن مایع
۱ ق چ وانیل شکری و با نوکق چ وانیل ایرانی
۲/۵ ق چ بکینگ پودر
۳/۵ لیوان آرد
🌟مواد رویه👇
۱۰۰ گرم شکلات تلخ ویا شکلات شیری (آب شده به روش بن ماری)
پودر پسته ویا پودر نارگیل
.
🌟طرز تهیه👇
تخم مرغ و پودر قند را با دور تند همزن برقی حدود ۲ دقیقه بزنید و سپس روغن مایع را اضافه کنید و کمی دیگر بزنید و بعد وانیل را اضافه کرده و ۲ دقیقه دیگر بزنید.
در این مرحله همزن برقی را کنار بگذارید و بکینگ پودر و آرد را کم کم اضافه کنید و ورز دهید تا خمیر لطیفی بدست آید.
از خمیر تکه هایی به بزرگی گردو جدا کنید، من تکه ها را وزن میکنم، تکه های ۴۲ گرمی جدا کنید و مانند فیلم باریک و بلند کنید و به خمیر شکل قطره اشک دهید و داخل سینی فری که کاغذ روغنی پهن کردید بچینید و داخل فر از قبل گرم شده با دمای ۱۵۰ درجه سانتی گراد به مدت ۱۰ دقیقه بپزید سپس حرارت فر را روی ۱۳۰ درجه سانتی گراد تنظیم کنید و چند دقیقه دیگر بپزید(چون شیرینی باید سفید بماند و تغییر رنگ ندهد)
شیرینی های خنک شده را با شکلات آب شده و پودر پسته یا پودر نارگیل یا هر چیز دیگری به دلخواه تزیین کنید.
نکته: میتوانید شکلاتی این شیرینی را هم تهیه کنید به مقداری که پودر کاکائو به مواد خمیر اضافه میکنید همان مقدار را از اندازه داده شده برای آرد کم کنید.
نکته:با این مقدارها ۲ سینی شیرینی خواهید داشت وبسیار خوشمزه است و میتوانید مدت زیادی نگهداری کنید هم داخل فریزیر هم در خارج از یخچال در ظرف در بسته ماندگاری بالایی دارد.
نوش جان😍
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
@Jameeyemahdavi313
┗━━━🍂💞🍃━━━┛
آلمانها محموله ماسک یک شرکت آمریکایی به مقصد سویس را متوقف کردن
اروپا قشنگ داره بر میگرده به دوره وایکینگها
#کرونا
@Jameeyemahdavi313
#زنگ_تفریح
♥{•••بسم رب المهدی 'عج' •••}♥
با پست های بسیار جذاب در خدمت هستیم.🙂👇