🎁یک عیدی ویژه داریم برای شما عزیزان😊
✨👈قرار هست انواع #ماسکهای_گیاهی صورت که بسیار موثر و تجربه شده هست را برای رفع بیماریهای پوستی صورت و شفاف شدن پوست در کانال قرار دهیم.
☺️منتظر اولین دستور تهیه ماسک صورت گیاهی باشید💐
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
"موسسه ی فرهنگی قرآن وعترت مهر فاطمی باهمکاری مجموعه ی جواهر الحیاة زیر نظرتشکیلات تنها مسیر آرامش در تهران برگزار میکند"
✨ دوره ی اول شخصیت شناسی بر اساس طبع ومزاج✨
✤با حضور استاد گرانقدر :
"حجت الاسلام سید روح الله حسینی"
✤ تاریخ برگزاری : 21 الی 25مرداد 99
✤شهریه : با تخفیف 350 هزار تومان
✤بارعایت کامل پروتکلهای بهداشتی😷
✤" اعطای گواهینامه پایان دوره از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی"
✤مکان برگزاری کلاس :تهران منطقه ۱۷ خیابانابوذر(غربی) کانون فرهنگی تربیتی ابوذر
✤زمان کلاس: ۸ صبح تا 13
✤ثبت نام : ارسال کلمه"شخصیت شناسی" به آیدی🔻
⇛@Mehrefatemii⇚
@Javaher_Alhayat
❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤════════════
﷽☀️ ⃟✧ ⃟✦━━━━━━━━
💥آغاز به کار کارگاه تخصصی شخصیت شناسی (مزاج شناسی)
🌹مشهد الرضا علیه السلام
با حضور استاد بزرگوار:
"حجت الاسلام سید روح الله حسینی "
@Javaher_Alhayat
━━━━━━━━━━━━☀️ ⃟✧ ⃟✦━
#مغزنوشته
#تَنَبُّه
نشنیدهای که زیر #چناری #کدو بُنی
برجست و بر دوید برو بر به روز بیست؟
پرسید از چنار که: «تو چند روزهای؟»
گفتا چنار: «عمر من افزونتر از دویست»
گفتا: «به بیست روز من از تو فزون شدم
این کاهلی بگوی که آخر ز بهر چیست؟»
گفتا چنار: «نیست مرا با تو هیچ جنگ
کاکنون نه روز جنگ و نه هنگام داوریست
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست؟»
ناصر خسرو
●•۰✤❖✧﷽✧❖✤۰•●
🔰از علامه جعفری نقل است که می فرمایند:
‼️ روزی طلبه فلسفه خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد.
🔺دیدم جوان مستعدیست که استاد خوبی نداشته است, ذهن نقاد و سوالات بدیع داشت که بیپاسخ مانده بود.
✔️پاسخها را که میشنید، مثل تشنهای بود که آب خنکی یافته باشد,خواهش کرد برایش درسی بگویم و من که ارزش این آدم را فهمیده بودم، پذیرفتم. 👌🏻
⇦قرار شد فلان کتاب را نزد من بخواند،چندی که گذشت، دیدم فریفته و واله من شده است. ⛔️
🚫در ذهنش ابهت و عظمتی یافته بودم که برایش خطر داشت. هرچه کردم، این حالت در او کاسته نشد.
⚠️ میدانستم این شیفتگی، به استقلال فکرش صدمه میزند. تصمیم گرفتم فرصت تعلیم را قربانی استقلال ضمیرش کنم.
🚴♂روزی که قرار بود برای درس بیاید، در خانه را نیم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حرکات کودکانه کردم. دیدمش که سر ساعت، آمد.
🚪 از کنار در، دقایقی با شگفتی مرا نگریست، با هیجان، بازی را ادامه دادم.
💔در نظرش شکستم. راهش را کشید و بییک کلمه، رفت که رفت.
✎اینجا که رسید، مرحوم علامه جعفری با آنهمه خدمات فکری و فرهنگی به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، امید دارم. یکی همین دوچرخه بازی آنروز است!
⇚درس استاد آن شب این بود که دنبال آدمهای بزرگ بگردید و سعی کنید درکشان کرده از وجودشان توشه برگیرید،اما مرید و واله کسی نشوید.
⚠️شما انسانید و ارزشتان به ادراک و استقلال عقلتان است،عقلتان را تعطیل و تسلیم کسی نکنید، آدم کسی نشوید، هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.
@Javaher_Alhayat
●•۰✤❖✧🔹✧❖✤۰•●
•°o.O⓵࿐࿐♥️࿐•°o.O
#حکایتهای_طبی ۱۶
⇦دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد.🤕
♦️ برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد.
❇️چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر میکرد فرصت همنشینی با دوستان قدیم هم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر میپرداخت...⚠️
😌برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادر است چرا که او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق، و من از او برترم!
⇦همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت:
✨«برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم.»✨
🔝برادر صومعه نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: «خداوندا، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا به حرمت او میبخشی، آنچه کردهام مایه رضای تو نیست؟!»😓
🗣ندا رسید: «آنچه تو میکنی ما از آن بینیازیم ولی مادرت از آنچه او میکند، بینیاز نیست. تو خدمت بینیاز میکنی و او خدمت نیازمند. بدین حرمت، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم...»
•°o.O⓵࿐࿐♥️࿐•°o.O