eitaa logo
✌🇮🇷جوانان انقلابی🇵🇸✌️
331 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
47 فایل
روشنگری تاسیس←98/10/20
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🔵علت بکار بردن لفظ مقدس هنگام خداحافظی 🌺از پیغمبر سئوال شد: یارسول الله،ما وقتی صحبتمون، حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون، او را به خدا می سپاریم، به بیان پارسی می گوییم: خداحافظ و به زبان عربی می گوییم: فی امان الله اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم، نوعی بی ادبی می پنداریم. 🌸شما وقتی در معراج با خدا هم صحبت شدید ، پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا عرضه بدارید:تو را به خدا می سپارم! آخرین جمله ی رد و بدل شده ، بین شما و خدا چه بود؟ ✨حضرت فرمودند: پایان صحبت، خداوند سبحان به من گفت: "یاعلی" من نیز به خدای خود " یا علی" گفتم. این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود 🔰منبع:کتاب سخن خدا ۷۱ - زندگانی چهارده معصوم ص ۴۹ - معراج ص۱۳ 🔵 کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🟢 🔸شیوه زیبای امر به معروف 🔹یه خانومی تعریف میکرد: امروز با دخترم دندونپزشکی بودم. نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی. منتظر بودیم اسممونو صدا کنند. فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب. یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛ (تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)، یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت. اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت : بیا دخترِ خوب ! این بابتِ قشنگ و متانتت.😊 همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست. سالن، چند لحظه هنگ بود. دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون، بقیه سرشونو انداختن پایین. خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏 🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺 ✍️ ریحان بانو🌱🇮🇷
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
✅امام خمینی و شستن لباس زن مستمند ✍️مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی در قم بود، نقل می کرد: روزی با امام در حال‌‎ ‌‏رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار‌‎ ‌‏مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و‌‎ ‌‏کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می دیدیم که یخ های‌‎ ‌‏رودخانه را می شکست و کهنه می شست، بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری‌‎ ‌‏با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من‌‎ ‌‏فرمود: «شما بروید بعد من می آیم». عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست‌‎ ‌‏بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباسهارا شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی‌‎ ‌‏نبود». بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من دستور می دهم آب گرم‌‎ ‌‏کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می کنم» 📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج1، ص 212 🔵کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
✍️ 🔵قيام 15خرداد 🔹در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بی‌آلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبنده‌ای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، ‌دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند. پس از انتشار خبر دستگيری امام در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار "يامرگ يا خمينی" را با هيجان شديدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره)شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت. کانال و حال خوش 🔻 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🟢خدا را دوست دارم. . . ✅ به خاطر این که تلفنش همیشه آنتن می دهد ✅ به خاطر این که هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند ✅ به خاطر این که آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند ✅ به خاطر این که وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم 🟢خدا را دوست دارم. . . ✅ به خاطر این که من را برای خودم می خواهد، نه خودش ✅ به خاطر این که همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود ✅ به خاطر این که فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد 🟢خدا را دوست دارم. . . ✅ به خاطر این که می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که …. ✅ به خاطر این که همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است ✅ به خاطر این که می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند 🟢خدا را دوست دارم. . . ✅ به خاطر این که به من می گوید: دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند 🟢خدا را دوست دارم. . . ✅ به خاطر این که تنها کسی است که می توانی جلوش بدون این که خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده ✅ به خاطر این که می گذارد دوستش داشته باشم، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم 🟢خدا را دوست دارم. . . ✅ به خاطر این که از من می پذیرد که بگویم : خداجان ! را دوستت دارم. 🔵کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
بهترین ریاضت 🔷شخصے به علامہ طباطبایے گفت: یڪ ریاضتے براے پیشرفت معنوے بہ من بفرمایید! 🔶علامہ فرمودند: بهترین ریاضت خوش‌اخلاقے در خانواده است.
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
❤️امر به معروف جالب رهبرمعظم انقلاب ♦️ خانم بی نظیر بوتو که خدمت رهبر انقلاب آمده بود، ما نسبت به ایشان ایراد گرفتیم و حتی چادری برایشان پیدا کردیم و ایشان چادر به سر خدمت آقا رسید. آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند: دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی. همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کرد و در حالی که گریه می‌کرد، می‌گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا کنید. آقا بلافاصله فرمودند: «شفاعت مخصوص محمد و آل محمد است. بهترین شفاعت در این دنیا این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم‌السلام هماهنگ کنید. از زیّ خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید. 🌐 حجة‌الاسلام موسوی کاشانی، از اعضای بیت تهران کانال و 🔻 @khandehpak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🟢 💠برکت در عمر! 🔹قدیم در کوچه و پس کوچه ها پیرمردها را می دیدیم دولا دولا راه می رفتند. جوانی به یکی از این پیرمردها می رسد و چون پشت پیر مرد مثل کمان خم شده بوده، جوان به شوخی به او می گوید: « پیرمرد، این کمانت را چند میفروشی؟» 🔸تازه جوانی زِ سَرِ ریشخند 🔸گفت به پیری که کمانت به چند؟ 🔹پیرمرد خنده اش می گیرد و می گوید :«ای جوان، روزگار تو را هم پیر می کند و این کمان را رایگان و مفت در اختیارت می گذارد.» 🔸پیر بخندید و بگفت، ای جوان 🔸چرخ، تو را می دهدت رایگان 🔹البته الان دیگر کسی پیر نمی شود.. برکت از عمرها رفته است. 🔹چون مردم به نماز اهمیت نمی دهند، عمر هایشان برکت ندارد. 🔹در روایت آمده است که: کسی که به نماز اهمیت ندهد، به پانزده بلا گرفتار می شود: یکی از آن بلا ها این است که برکت از عمرش می رود. 📗کتاب در محضر حضرت آیت الله مجتهدی (ره) ، ج۲ ، ص۱۹۰ @ahlolbait 🔵 کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠 👈یار تهى دستان 🔹امام محمّد باقر عليه السّلام فرموده است : هنگامى كه پدرم امام سجّاد زين العابدين عليه السّلام به شهادت رسيد و خواستم پيكر مطهّر او را غسل دهم ، عدّه اى از اصحاب و اهل منزل را كنار جنازه آن حضرت احضار كردم . چون بدن مقدّس حضرت برهنه و آماده غسل دادن شد، حاضران به مواضع سجده حضرت سجّاد عليه السّلام نگاه كردند، كه در اثر سجده هاى طولانى ، پوست پيشانى و سر زانو، كف پا و كف دستهايش سخت شده و پينه بسته بود، چون كه او در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند و سجده هاى بسيار طولانى انجام مى داد. و هنگامى كه به پشت و سر شانه هاى پدرم امام سجّاد عليه السّلام نظر افكندند، اثراتى همانند جاى طناب مشاهده كردند؛ و چون علّت آن را پرسيدند؟ در پاسخ ايشان گفتم : قسم به خداوند! كسى غير از من سبب آن را نمى داند و چنانچه پدرم زنده مى بود، هرگز رازش را فاش نمى كردم . آن گاه امام باقر عليه السّلام افزود: هر وقت مقدارى كه از شب سپرى مى گشت و اهل منزل مى خوابيدند، پدرم وضو مى گرفت و دو ركعت نماز مى خواند؛ و سپس آنچه آذوقه در منزل موجود بود، جمع مى نمود و در خورجينى مى ريخت و آن را روى شانه اش مى انداخت و از منزل بيرون مى رفت و به سمت محلّه هاى فقيرنشين حركت مى كرد و آن محموله ها را بين بيچارگان و تهى دستان تقسيم مى كرد. و كسى هم او را نمى شناخت ، فقط مى دانستند كسى آمده و بين آن ها چيزى تقسيم كرده است و هر شب منتظر او بودند و درب منازل خود را باز مى گذاشتند تا سهميّه شان را جلوى منزلشان بگذارد. و اين برآمدگى ها و كبودى هائى كه بر سر شانه و پشت پدرم مى باشد، اثرات همان حمل آذوقه براى تهى دستان و بيچارگان مى باشد. 📚مستدرك الوسائل : ج 7، ص 182، ح 6. بهترین مطالب و داستانهای عاشورایی در کانال 🔻 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🟢 🔸شیخ مرتضی طالقانی رحمه الله علامه جعفری نقل می کند که دو روز به فوت شیخ مرتضی طالقانی ، برای درس خدمتشان رسیدم. شیخ فرمود :" برخیز و برو، آقا جان برو درس تمام شد. من مسافرم! خر طالقان رفته پالانش مانده، روح رفته جسدش مانده" و بعد بلافاصله گفت :" لا إله إلا الله ". در این حال اشک از چشمانش سرازیر شد. دانستم که از مسافرت ابدی خبر می دهد. عرض کردم :"حالا یک چیزی بفرمائید!" فرمود : " تا رسد دستت به خود شو کارگر چون فتی از کار، خواهی زد به سر " 📚 کتاب افلاکیان خاک نشین ، ص ۶۴ ، انتشارات شمس الشموس .
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🟢 🔸بخودت قرض بده ✍️پیرمردی با پسر جوان خود در ماه رمضان برای جمع کردن خار به صحرا رفت. شدت گرما بر عطش پسر جوان افزود. پدرش گفت: پسرم! از دهان خود برای خود آب قرض کن. پسر گفت: چگونه پدرم؟! پدر انگشتر خود به پسر داد تا در دهانش گذاشت و از کام او بزاق ترشح کرد و اندکی حال پسر بهتر شد. پدر گفت: پسرم! بدان در روزهای سختی، از تو به تو نزدیک‌تر کسی نیست. زمانی که در سختی زندگی گرفتار شدی، بجای قرض گرفتن از دیگران و بجای سیر کردن شکم خود، از خود قرض بگیر و در زمان تمتع و دارایی کمتر بخور تا شکم تو به کم خوردن روی کند، آن‌گاه خودت به خودت قرض خواهی داد، بدون منت و کسر عزتی از تو!!! 🔵 کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🟡🔴🟤 عجیب ولی واقعی... 🔴🟤🟡 یک نسخه کاربردی 🔴چند وقت قبل با یکی از اساتید مشهور طب سنتی صحبت می‌کردم. ایشان دکترای طب جدید و نیز دکترای طب سنتی دارند! 📌می‌فرمودند: «چند ماه قبل از پنجره مطبم که در حاشیه یکی از پارک‌های بزرگ تهران است داخل پارک را نگاه می‌کردم که ناگهان خانم بدحجابی را دیدم که در حال قدم‌زدن است و توجه جوان‌های اطرافش را به خودش جلب کرده است! 📌بعد از چند دقیقه دیدم همان خانم به‌عنوان بیمار وارد مطب من شد و از بیماری‌های متعدد روحی و جسمی خود شکایت کرد! 📌به او گفتم: اگر به شما نسخه بدهم انجام می‌دهید؟! گفت: قطعاً ، و اصلاً من به همین دلیل اینجا هستم! به او گفتم من برای شما یک نسخه دارم و آن هم رعایت حجاب است! با تعجب و اعتراض به من گفت: شما دکترید و این یک مسئله شخصی من است و لطفاً شما در حوزه تخصصتان نظر دهید! 📌به او گفتم: بنده به‌صورت اتفاقی عبور شما را در پارک دیدم و توجه جوانانی که محو ظاهر شما بودند... حسرت آن جوانان می‌تواند برای شما انرژی منفی زیادی ایجاد کند و به نظر تخصصی بنده، مشکلات جسمی و روحی شما از این مسئله ناشی می‌شود! آن خانم سکوت کرد و از مطب من خارج شد! 📌بعد از چند ماه خانمی وارد مطب من شد و گفت: آیا بنده را می‌شناسید؟! دقت کردم و فهمیدم همان خانم است؛ ولی این بار با ظاهری موقر و پوشیده! خیلی از من تشکر کرد و گفت آن مشکلات روحی و جسمی من حل شده و من تنها نسخه‌ای که عمل کردم همان بود که گفتید!» ✍️ پ.ن: لازم به ذکر است بحث انرژی‌ها در عالم، کاملاً اثبات شده است. وقتی در روایتی از پیامبر اکرم(ص)، نگاهِ حرام به‌عنوان از سوی شیطان معرفی شده است، حتماً این عمل می‌تواند مانند سم، انرژی‌های منفی‌ای را وارد روح و جسمِ نگاه‌کننده و نگاه شونده کنَد! وقتی امام علی(ع)، حفظ حجاب را موجب پایدارتر شدنِ زیباییِ زن می‌داند، حتماً این مسئله اثرات جسمی برای زن دارد! اگر یک مثال عامیانه و ساده بزنیم این می‌شود که؛ اگر روی شیرینی را هم باز بگذارید، روی آن مگس می‌نشیند! 🖋دکتر یوسف شعیبی - پژوهشگر سبک زندگی