eitaa logo
مطالعات تخصصی یهودی
300 دنبال‌کننده
6 عکس
1 ویدیو
6 فایل
مرکز نشر مباحث تخصصی دربارهٔ یهود
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌺
🕎✝☪️ از «الله» و «الرحمن» (١) ✍️ «به یاری، قدرت و رحمت رحمانان، مسیحِ او و روح القدس، نوشتم این کتیبه را، من، ابرهه، پادشاه سبا، حضرموت و یمن، اعراب شمال و کناره...» 1⃣ این آغازِ کتیبهٔ بزرگ است در شرح فتوحات خود به سال ۵۴۲ میلادی. در زبان سبایی همان رحمن است به‌علاوهٔ «ان» حرف تعریف که در انتهای کلمه می‌آمده، معادل «الـ» عربی که در ابتدا می‌آید. به همین ترتیب در متون سبایی قدیمی‌تر، عهد یهودی، اَلان و الاهان دیده می‌شود، کم و بیش معادل الاله و بعد الله. 2⃣ در تاریخ می‌خوانیم که ، حاکمان یمن قدیم، حدود سال ۳۸۰ میلادی به گرویدند و اندک اندک قدرت خود را در شبه‌جزیره گسترش دادند. ١٢٠ سال بعد، حدود سال‌‌های ۵٠٠ میلادی، خراج‌گزار دولت قدرتمند مسیحی حبشه شدند که ارتباطاتی قوی با امپراطوری بیزانس داشت. 3⃣ سال ۵۲۲ میلادی، به قدرت رسید، علیه حبشیان قیام کرد و به بازگشت. چند ماه بعد به سوی حرکت کرد و به قول مولانا: «در هلاک قوم عیسی رو نمود». شهر را در محاصره گرفت و با حیله بدان راه یافت. در نوامبر ۵۲۳ را قتل‌عام کرد که برخی حکایت در قرآن را به آن مربوط دانسته‌اند، امّا قطعی نیست. 4⃣ قتل‌عام نجران درست یک سده پیش از سال هجرت پیامبر است و مدارک زیادی از آن باقی مانده، هم از سوی حکومتیان و هم مسیحیان. واقعه، تأثیر عمیقی در کل منطقه داشت. حمله‌ای انتقامی از سوی حبشه ترتیب داده شد. یمن دوباره فتح شد و یوسف کشته شد. این‌بار دین حمیریان رسماً به تغییر یافت. حبشیان پادشاهی مسیحی بر تخت گذاشتند همراه با لشکری از خود به فرماندهی ابرهه. 5⃣ حدود پنج سال بعد ابرهه علیه پادشاه «کودتا» کرد و او را برانداخت، به‌جای او نشست و قدرت خود را در کل شبه‌جزیره گسترد. در نوشته‌ای دیگر به سال ۵۵۲ از فتح سخن می‌گوید، امّا البته بی‌نشان است و نامش در هیچ کتیبه‌ای نیامده است. 6⃣ ابرهه حدود سال‌های ۵۶۰ میلادی کلیسای بزرگ خود را در صنعا ساخت که امروزه مکان آن شناخته شده و شاید در حدود سال‌های ۵۶۵ بوده است که لشکرکشی فاجعه‌آمیزی به کناره‌های غربی داشته، منتهی در خصوص شواهد تاریخی و حدس و گمان‌ها در خصوص باید بحثی جدا بیاوریم. با مرگ او، دولت حمیر دچار ضعف و فتور و زوال شد تا حدود ١۵ سال بعد که بر و قلمرو پیشین حمیریان تسلّط یافتند. ✍ کاریز - یادداشت‌هایی در فرهنگ و ادب - مجید سلیمانی 🎓 مطالعات تخصصی یهودی: 🇮🇷👉 @JewishStudies
🕎✝☪️ از «الله» و «الرحمن» (٢) 1⃣ می‌بینیم که در این کتیبه خود را مسیحی می‌نامد و خداوند را . سابقهٔ «الرحمن» قدیمی‌تر است و دست‌کم از سال ۴۲۰ میلادی در متون و کتیبه‌ها دیده می‌شود. در همان واقعهٔ هم، منابع دولتی، یعنی کُشتارکنندگان، در گزارش خود می‌گویند که مسیحیان، در جنونِ خود، عیسی را فرزند «رحمن» می‌دانند و از سوی دیگر، مسیحیان هم در متون سریانی از شهادت و پاکبازی خود گفته‌اند که چطور زن و مرد، با اعلام این که مسیح خداوند و فرزند «رحمانا» است به قتلگاه می‌رفتند. 2⃣ از نظر برخی پژوهشگران، جدای که نام ابتدایی و رایج خداوند بوده و در قالب ربّ العالمین و ربّ السموات و الارض، ربّ العرش، ربّ البیت... دیده می‌شود، بیشتر مرتبط به سنّت ناحیهٔ است و برکشیدن نهایی او در قرآن به یک معنی حرکتی اصلاح‌گرایانه است بدون بریدن از تمامی سنّت نیاکان، خصوصاً که این تا حدّی پیشتر رخ داده بود. 3⃣ امّا الرّحمن سابقهٔ جدایی دارد و انفصال است از یک سنّت و برگرفتن نامی که پیشتر در میان هویّتی روشن دارد. رنگی از این تفاوت‌ها را در زمینهٔ برخی حکایات یا عبارات قرآنی هم می‌توان دید که باز جدا خواهیم آورد. این‌دو در نهایت یکی دانسته می‌شوند: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ، أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی» و در قالب «بسم الله الرحمن الرحیم» کنار هم ذکر می‌شوند. 4⃣ دو عکس فوق و توضیحاتش برگرفته از مقالات است که غریب دانشمندی‌ست و متون و نوشته‌های کهن گعزی و سبایی و عربی جنوبی و سریانی را چنان می‌خواند که به قول سعدی، در بغداد، تازی! 5⃣ صورت «بسم الرحمن الرحیم» هم در متون کهن سبایی دیده می‌شود: «بسم رحمانان...» و بعد صفات رحمن از جمله «رحمانان مَلک» و خصوصاً «رحمانان مترحمّا» که نزدیکی آن با «الرحمن الرحیم» آشکار است. 6⃣ آن کتیبه یا به واقع گرافیتی دیگر یافته شده در هم جالب است. تاریخ ندارد ولی باستان‌شناسان آن را متعلّق به عهد آغاز اسلام می‌دانند. نوشته با «بسم الرّحمن الرّحیم» آغاز می‌شود، یادگار زمانی که شاید الله و الرحمن به تمامی، و برای همگان، با هم پیوند نخورده بودند. می‌توان دید که «الله» بعدها، با دست و ابزار دیگری افزوده شده است: وَ إِلهُکمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ... ✍ کاریز - یادداشت‌هایی در فرهنگ و ادب - مجید سلیمانی 🎓 مطالعات تخصصی یهودی: 🇮🇷👉 @JewishStudies
🕎 از حوّا و دنده و پهلوی آدم... 1⃣ برخی از این صور پزشکی کهن، یادآور طرّاحی‌های پسامدرن است! به مثال نقش فوق از دست‌نویس ذخیرهٔ خوارزمشاهی، ۶۷۷ هجری! حدود هشتصد سال پیش... 2⃣ در خصوص یا آدمی نوشته که دوازده است و افزوده: «بحثی نیست که در زن و مرد مساوی‌اند» و این باطل است که برخی گفته‌اند زن یک دنده کمتر دارد! جالب آن‌که در عالَم مسیحی-یهودی امّا زمانی باور بر آن بود که مرد یک دنده کمتر دارد چرا که مطابق قول ، زن از دندهٔ مرد آفریده شد و باور به یکسانیِ دنده‌ها نوعی بوده است. بعد توجیه شد که این خاصِ بوده و نه فرزندان ذکور آدم. 3⃣ آفرینش از دندهٔ آدم، در همان باب دومِ کتاب پیدایش (ب ۲، آ ۲۱) آمده است. آن کلمه که برای دنده آمده صلَع «צֵלָע»، معادل «ضلع» عربی و صورت جمع آن صلعوت צְלָעוֹת اضلاع است که در تصویر ذخیره هم می‌بینیم. در قرآن ذکر پهلو و دنده نیست و تنها به این بسنده شده که زوج آدم از او آفریده شد: خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ (یعنی آدم) ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا... 4⃣ امّا خلقت حوّا از دنده؟ غریب نیست؟! به واقع این آفرینش از در گویا حاصل «دیگرخوانی» و برداشت خاصی از متن‌‌ها و روایات خیلی کهن‌تر سومری بوده، از کلمه‌ای که معنای داشته است. ما در آینده چند مثال از این نوع «تبدیل‌» کلمات، گاه عامدانه و گاه برگرفته از تأویل‌ها و خوانش‌ها و چرخش‌ها، که در متون بعدی تفاسیر و تفاصیل بلندی گرفته خواهیم آورد... 5⃣ در دو لوح و سنگ‌نوشتهٔ کهن سومری، حکایتی در باب ، بزرگ‌‌ایزدِ آب و خلقت و حکمت، و همسرش ، ایزدبانویِ «زایش»، آمده است. اِنکی در باغی است، و بعدِ برخی آمیزش‌ها، از هشت گل و گیاه ممنوع می‌خورد. این رفتار او موجب قهر و دلگیری نین‌هورساگ می‌شود که او را نفرین می‌کند و قسم می‌خورد دیگر با او همسری نکند و زندگی (و فرزند) ندهد. انکی دچار دردهای شدیدی می‌شود و با وساطت برادر انکی، نین‌هورساگ بر سر رحم و لطف می‌آید. آنگاه سر انکی را در میان دامان خود می‌گیرد و اینجاست که نین‌هورساگ از هشت عضو انکی درد را می‌گیرد (یا بیرون می‌کند)، و به جای آن یک یک الهه‌ای می‌زاید. 6⃣ نکته اینجاست که نام این خدایان، جدای معنی مستقل خود، هجا یا پاره‌ای از نام آن عضو بدن را هم دارند، و شما ببینید سابقهٔ چند هزارسالهٔ کارکرد جناس و صنعت زبانی و لفظی را. به واقع نین‌هورساگ، هشت بار، از انکی می‌پرسد: 🔸کجایت درد می‌کند؟ سرم. آبو زاده می‌شود. (او: هجایی از اوگو دیلی به معنی سر) 🔹کجایت درد می‌کند؟ مویم. نین‌سیکی‌لا زاده می‌شود (سیکی به معنی مو) 🔸کجایت...؟ بینی‌ام. نین‌گیریودو زاده می‌شود. (گیری: بینی) 🔹کجایت...؟ دهانم. نینکاسی زاده می‌شود. (کا: دهان) 🔸کجایت...؟ گلویم. «نازی» زاده می‌شود (زی: گلو) 🔹کجایت...؟ دستم. «آزیمو» زاده می‌شود (آ: دست) 🔸کجایت...؟ دنده‌ام. «نین‌تی» زاده می‌شود. (تی: دنده) 🔹کجایت...؟ پهلوهایم. انزاگ (زاگ: پهلوها) 7⃣ و سخن بر سر آن ایزدبانوی هفتم، است که در اصل به معنیِ «حیات‌بخش» یا «حوّا» است، در عین حال که ، چنان‌که آمد، به‌معنی هم هست. قرابت اجزای «باغ» و «گیاه ممنوعه» و «دنده» و «حوّا» با حکایت مشهور آفرینش آدم و زوج او پنهان نیست، منتهی در طیّ قرون، پیش از رسیدن به کتاب مقدّس، تحوّلات بسیار داشته و در این میان، آن جناس و بازی لفظیِ «تی» و زندگی هم در گذر به زبان عبری گم شده و آنچه مانده همان برآمدن و زاده‌شدنِ الهه یا حوّای حیات‌بخش از «تی»، دنده یا پهلوی چپ است...  دوش ای جان بر چه «پهلو» خُفته‌ای‌؟ ✍ کاریز - یادداشت‌هایی در فرهنگ و ادب - مجید سلیمانی 🎓 مطالعات تخصصی یهودی: 🇮🇷👉 @JewishStudies
🕎☪ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا 🕋 وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم، و [كوه‌] طور را بر فراز شما برافراشتيم، [و گفتيم:] "آنچه را به شما داده‌ايم به جد و جهد بگيريد، و [به دستورهاى آن‌] گوش فرا دهيد." گفتند: "شنيديم و نافرمانى كرديم." و بر اثر كفرشان، [مِهر] گوساله در دلشان سرشته شد. بگو: "اگر مؤمنيد [بدانيد كه‌] ايمانتان شما را به بد چيزى وامى‌دارد." (سورهٔ بقره ، آیهٔ ۹۳) 💥 سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا: 1⃣ گویی پدیدآورندهٔ قرآن، در راستای نقد یهودیانِ هم‌عصرِ پیامبر، در عبارتِ «سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا»، عبارتِ عبریِ موجود در سِفر خروج و سِفر تثنیه را تغییر می‌دهد: 📚 بایبل عبری، سِفر خروج، بخش ۲۴، بند ۷: 👈 کتاب عهد را برگرفت و بهرِ قوم بخواند که گفتند: "هرآنچه یَهُوَه گفته است خواهیم کرد و آویزهٔ گوش خواهیم ساخت." [ترجمهٔ پیروز سیار] 📚 بایبل عبری، سِفر تثنیه، بخش ۵، بند ۲۷: 👈 تو نزدیک شو تا هرآن‌چه را یَهُوَه خدایمان خواهد گفت بشنوی، پس آن‌گاه آن‌چه را یَهُوَه خدایمان بر تو گوید، از برای ما تکرار خواهی کرد؛ بر آن گوش خواهیم سپرد و آن را به کار خواهیم بست. [ترجمهٔ پیروز سیار] 2⃣ قرآن این عبارت را در سه مورد دیگر نیز آورده است: ۲ (بقره): ۲۸۵؛ ۵ (مائده): ۷؛ و ۲۴ (نور): ۵۱. اما حالت ایجابی آن را فقط در مورد اخیر و برای پیروان پیامبر اسلام ذکر کرده است. 💥 أُشْرِبُوا: 3⃣ مترجمان و مفسّران مسلمان لفظ «أُشْرِبُوا» را معمولاً نه در معنای لفظی خود، یعنی «نوشانیده شد» بلکه در معنای استعاریِ «سرشته شد» به‌کار برده‌اند. اما معنای اولیهٔ آن به متن بایبل و بافتار بایبلیِ قرآن نزدیک‌تر است. این عبارت از قرآن در گفت‌وگویی است با آن‌چه در سِفر خروج از کردار موسی پس از مراجعت به نزد بنی‌اسرائیل آمده است: 📚 بایبل عبری، سِفر خروج، بخش ۳۲، بند ۷: 👈 گوساله‌ای را که ساخته بودند برگرفت و آن را در آتش بسوخت و چون گَردی ریز آسیا کرد و بر روی آب پاشید و به اسرائیلیان نوشاند. [ترجمهٔ پیروز سیار] 4⃣ این‌گونه بود که این آبِ آمیخته به خاکستر گوسالهٔ زرّین نزد بنی‌اسرائیل به «آب نفرین» تبدیل گشت؛ و در سیر تحول‌اش، با نامِ «آزمونِ آبِ تلخ»، برای بازشناسیِ درست‌کار از زناکار هنگامی که ادلّهٔ کافی وجود ندارد به شریعت آنان وارد شد (بنگرید به سِفر اعداد، بخش ۵، بندهای ۱۱ تا ۳۱). 5⃣ مشابه این سنّت را می‌توان در آیه‌های ۶ تا ۹ سورههٔ نور در قرآن،‌ هنگامی که ادلّهٔ کافی برای اثبات یا ردّ ادعای فردی بر زناکاری همسرش وجود ندارد، مشاهده کرد. قرآن در سورهٔ طه، آیهٔ ۹۷، به این‌که گوساله سوزانیده شده است و خاکسترش در «یَمّ» پاشیده شده است اشاره می‌کند. 📗 بخشی از مطالب این فرسته از منبع زیر برگرفته شده‌اند: 👉 Reynolds, Gabriel Said. The Qur’an and the Bible: Text and Commentary. New Haven: Yale University Press, 2018. ✍ عنقاء - جُستارهایی نقّادانه در دین‌پژوهی - زهیر میرکریمی 🎓 مطالعات تخصصی یهودی: 🇮🇷👉 @JewishStudies
🖼 تصویر بالا چپ: کتیبهٔ هشدار در معبد اورشلیم به زبان یونانی که به‌طور کامل حفظ شده است، کشف‌شده به سال ۱۸۷۱ میلادی، که در موزهٔ باستان‌شناسی استانبول نگهداری می‌شود. 🖼 تصویر بالا راست: کتیبهٔ هشدار در معبد اورشلیم به زبان لاتین که بخشی از آن باقی مانده است، کشف‌شده به سال ۱۹۳۶ میلادی، که در موزهٔ اسرائیل نگهداری می‌شود. 🖼 تصویر پایین: نمایی از بازسازیِ کوچکِ معبد دوم اورشلیم بر اساس منابع متنی، سکّه‌شناختی، و باستان‌شناختی، واقع در اورشلیم. 🎓 مطالعات تخصصی یهودی: 🇮🇷👉 @JewishStudies
🕎 حریمِ حَرَم در اورشلیم 🕍 حدود شرعی برای ورود به بیت‌المَقدِس در اورشلیم 1⃣ بر فرازِ کوه معبد در اورشلیم بنایی چندلایه بوده است و کارکردهای متعددی داشته است، از جمله، کارکردهای دینی و سیاسی و البته اقتصادی. تعداد زیادی از غیریهودیان برای تجارت به اورشلیم و کوه معبد می‌آمده‌اند و در صحن‌های بیرونی معبد اورشلیم تعاملات تجاری و مالی انجام می‌داده‌اند. 2⃣ امروزه از ساختمان معبد چیزی باقی نمانده است، زیرا پس از آن‌که در سال ۷۰ میلادی به‌دست رومیان تخریب شد، این بنا دیگر بازسازی نشد، و پس از فتوحات عربی و اسلامی که حاکمانِ مسلمان اجازهٔ تجدیدِ بنای معبد را به یهودیان داده بودند پس از مدتی از رأی خود بازگشتند، و کوهِ معبد را برای ساختِ بناهایی مذهبی در راستای هویّت‌بخشی به دین تازه برگزیدند. 3⃣ خوشبختانه شواهد متنی، سکّه‌شناختی، و باستان‌شناختی متعددی در دست داریم که بر اساس آن‌ها می‌توان وضعیت ساختمان و صحن‌های معبد دوم را تا حدودی بازسازی کرد. یکی از این شواهد باستان‌شناختی که با شواهد متنی نیز هم‌خوانی دارد و مؤید آن‌ها است دو کتیبه‌اند که یکی در سال ۱۸۷۱ میلادی و دیگری در سال ۱۹۳۶ میلادی در کاوش‌های باستان‌شناختی پیرامون کشف شدند.  4⃣ این دو کتیبه دربردارندهٔ هشدارهایی هستند که ورود به محوطهٔ درونی معبد، یا صحن غیرعمومی معبد، را ممنوع اعلام می‌کنند، و برای کسانی که به این هشدار توجه نکنند مجازات را تعیین کرده‌اند. به بیان دیگر، این کتیبه‌ها حدود حرم را برای مشخص می‌کرده‌اند که گذشتن از آن‌ها برای غیریهودیان [ناپاکان] ممنوع بوده است: 5⃣ متن کتیبهٔ «هشدار معبد» به زبان یونانی که در موزهٔ باستان‌شناسی استانبول نگهداری می‌شود: 👈 "هیچ انسانی از اُمَم دیگر نباید از نرده‌ها بگذرد و به درون محوطهٔ معبد وارد بشود. و هر آن کس که در چنین حالی دستگیر بشود برای مرگش که در پی می‌آید فقط باید خودش را ملامت کند." 6⃣ شواهد متنی، از جمله نوشته‌های (فلاویوس یوسیفوس)، مورّخ یهودی سدهٔ یکم میلادی که در محاصره و سقوط اورشلیم و تخریب معبد دوم شخصاً حضور داشته است، مؤید وجود چنین کتیبه‌هایی در ورودیِ حریمِ معبد اورشلیم است: 7⃣ کتاب (نوشته شده حدوداً میان سال‌های ۷۵ تا ۸۰ میلادی)، جلد پنجم، بندهای ۱۹۳ و ۱۹۴ از متن یونانی: 👈 "با گذر از این صحن [یعنی صحن عمومی و باز] به سوی صحن دوم معبد، شخص می‌دید که آن صحن با نرده‌هایی سنگی به ارتفاع سه ذراع [حدوداً یک‌و‌نیم متر]، که به‌طور ماهرانه‌ای ساخته شده بودند، احاطه شده است. در میان این نرده‌های سنگی در فواصلی معیّن تخته‌سنگ‌هایی کار گذاشته شده بودند که بعضی به الفبای یونانی و بعضی به الفبای لاتین درباره‌ی [رعایت] شرعیات طهارت هشدار می‌دادند؛ زیرا هیچ خارجی‌ای [یعنی غیریهودی] اجازهٔ ورود به «مکان مقدس» را نداشت، و به همین دلیل محوطهٔ دوم معبد این‌گونه نام‌گذاری شده بود." 📗 برای دسترسی به کتاب «جنگ یهودی» نوشتهٔ یوسف فلاوی بنگرید به: Thackeray, H. St. J, and Josephus. The Jewish War. Harvard University Press, 1928. ✍ عنقاء - جُستارهایی نقّادانه در دین‌پژوهی - زهیر میرکریمی 🎓 مطالعات تخصصی یهودی: 🇮🇷👉 @JewishStudies
✅ کانال‌های رسمی اندیشکده مطالعات یهود در ایتا: 💥 اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 👉 https://eitaa.com/jscenter 💥 کانال‌های وابسته: 🎬 «یهود مدیا» در ایتا 👉 https://eitaa.com/jewishmedia 📚 «کتاب‌خانهٔ یهود» در ایتا 👉 https://eitaa.com/jewishbook 🎥 «هالیوودیسم» در ایتا 👉 https://eitaa.com/Hollywoodism 🎓 «مطالعات تخصصی یهودی» در ایتا 👉 https://eitaa.com/JewishStudies 🖥 سایت اندیشکده مطالعات یهود: 🇮🇷👉 https://jscenter.ir