eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
14.2هزار دنبال‌کننده
345 عکس
172 ویدیو
27 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
سیم و زر دارد برایت اعتبار بعد مرگت او نمی آید بکار گرچه دارد بهر تو او افتخار در زمان هستی و لیل و نهار این جهان باشد گذرگاهی ز عمر دانه پاشیدند برای ما وفور دام گسترند برایت رهگذر دانه را بینی نمی بینی خطر چونکه دنیا هست بهرت فتنه گر همدم دنیا مشو آن حیله گر درخوشی مستی ز عقبا بی خبر ناگهان گر اجل آید زدر دیده می بندی روی جای دگر در جهان از ما نمی ماند اثر وارثین بر روی نعشت نوحه گر یک کفن جسم ترا گیرد به بر ناگهان بنمودی آهنگ سفر خون دل ریزد بیادت از جگر هیچکس با تو نمی آید مگر قبر تاریک است مشتی جانور دادگاه برپا شود در کارزار دست خالی آمدی در این گذر هر عمل باشد وکیلت باهنر با تو در عقبا شود او دادگر جسم تو ماند بخاک دام گور نیش عقرب صد هزاران مار مور غافل از عقبا چرا بودی پسر غافل از مرگ و قضا و دادگر آتش دوزخ تو کردی شعله ور لنگرودی توبه کن با چشم تر حسین جان وقت مردن محضرم باش ندارم یاوری تو یاورم باش درآن لحظه که جانم رابگیرند محبت کن حسین جان دربرم باش گذارند چون میان قبر تاریک درآنجا مونس وهم دلبرم باش عزیز فاطمه ،فریادرس من درآن احوال زارو مضطرم باش چوبرخیزم قیامت ازدل خاک نجات بخشم به نزد داورم باش به میزان وصراط ونامه دادن چوابر رحمتی فوق سرم باش منم (سائل) امیددارم به لطفت شفیعم یاحسین درمحشرم باش 🔸️شاعر: (سائل) رونق کاشانۀ ما از صفای مادر است قوّت بازوی من هم از قوای مادر است در کلاس عشق و ایثار و فداکاری و صبر شمع و پروانه کلاس ابتدای مادر است شیرۀ جانش به جانم جوهر رنگین بود هر چه دارم از وجود بی ریای مادر است خود شنیدم مرشدی در مکتبش گفت اینچنین بر هدف آنچه نشنید آن هم دعای مادر است گر قدم خواهی زنی برباغ فردوس برین بوسه بر پایش بزن در زیر پای مادر است حرمتش از حضرت باری نباشد کمترین چون رضای خالقت هم از رضای مادر است بانی هفت خط شعر من حسن بدری است شعر و جان ومال صبری هم فدای مادر است دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی تو نداره این دل تاب و توانِ ماندن دنیا مرا تو سوختی آتش زدی به خِرمن دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی مادری چه سخته دردی چو خانمانسوز هر کس نداره مادر آهی کشیده جانسوز دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بهرت عزا بگیرم ای مادرِ عزیزم میمیرم از فراقت من اشکِ غم بریزم دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) ای دل بنال از این درد مادر درون خاکه از بس که غصه خوردم قلبم که چاک چاکه دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) یادت بخیر عزیزم جای تو گشته خالی از بس که گریه کردم دیگر نمانده حالی دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دردت دوا نگردید رفتی به حالِ خسته مرا به کی سپردی ببین دلم شکسته دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دیدار ما قیامت دیگر تو را نبینم خواهم زِ روی ماهت من یک گلی بچینم دنیا وفا نداره، مادر بیا دوباره(2 همه ی داروندارم،مادرم تاج سرم هرچی دارم از تو دارم مهربونم مادرم مادرم هرچی دارم از برکت دعاته۲ می‌دونم هرجا میری اسمم روی لباته۲ همه ی دارو،،،،،۲ مادرم فرشته ی روی زمین تو هستی میخونم باجون ودل برای تو بامستی چه شبایی که پرستار دل زارم بودی جوونیتو دادی مادر ،یارو غمخوارم بودی همه ی دار و،،،،۲ گیسوان سفید شده قدت خمیده مادر مثل تو فرشته ای هیچ کس ندیده مادر همه،،،،،۲ قربون دلشوره های وقت وبی وقتت برم قربون چادر نماز ومهرو سجاده ات برم ای همه هستی من چشمم کف پاهاته هرجا که باشی دلم محتاج اون دعاته می دونی دورت بگردم تو عزیز جونمی الهی باشی همیشه تو چراغ خونمی همه ی دار و،،،،،۳ 🔸️شاعر: گلی گم کرده ام مانند مادر که همتایش در عالم نیست دیگر گلم را بود ای مردم نشانی به سینه داشت قلب مهربانی گل من بی نظیرو ساده دل بود پیِ خوشبختی ام یکدم نیاسود گل خوش عطر وبویم بود مادر که با تیر اجل گردیده پرپر میان این خلایق آنچه دیدم ز مادر مهربان ترمن ندیدم مرا آرام جانم بود مادر رفیق مهربانم بود مادر میان خانه مادرها چو شمعند بدور او همه پروانه جمعند ازآن روزی که شمعم آب گردید دل پروانه ها بیتاب گردید نگو مادر بگو حور و فرشته که خانه باحضور او بهشته الهی خانه بی مادر نگردد الهی نخل آن بی بَر نگردد مرا یاد آید آن دوران دیرین به زانویش نمودم خواب شیرین چه غمهایی که در دل کرد مادر به زیر خاک منزل کرد مادر چو مادر رفت دردم بی عددشد بمیرم خانه اش زیر لحد شد دریغا با دل زار و حزینم کنار قبر ما
در می نشینم بخوانم با نوای بی نوایی الهی بشکند دست جدایی مرا باور نبود اینگونه مادر سر قبرت زنم برسینه و سر تودستت زین جهان کوتاه گردید برایم داغ تو جانکاه گردید فــدای مهــربانی و دل تو بمیرم زیر گِل شد منزل تو بخواب آرام مادرجان که فردا شفاعت از تو خواهد کرد زهرا تو که از عاشقان اهل بیتی تو کز دلدادگان اهل بیتی تو که مولا علی را دوست داری نمودی بهر زهرا سوگواری شنیدی قصۀ تیر و کفن را تو نالیدی غریبی حسن را برای نور عینش گریه کردی تو بر داغ حسینش گریه کردی بــرای زینبیــنش غـصه خــوردی چو زینب یاحسین گفتی ومُردی الهی که زحق گردد عنایت کند زهرا زتو مادر شفاعت بگو «مداح» زمادر مهربان تر خداوند است واهل بیت ومادر 🔸️شاعر: ((مداح)) برمزارم گریه کن اشکت مراجان میدهد ناله هایت بوی عشق و بوی باران میدهد دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا دستهایت دردهایم راتسلامیدهد بامن درمانده و شیداسخن راتازه کن حرفهایت طعم شیرین بهاران میدهد وقت رفتن لحظه ای برگرد قبرم راببین این نگاه آخرت امید ماندن میدهد رفتی و چشمم به دنبال قدمهایت گریست زخمهای مرده ام بارفتنت جان میدهد نیست ازمن قدرت بوسیدن چشمان تو بادمی بوسد به جایم قلب ایمان میدهد درجهان فرزند صالح افتخار مادر است عزت و شأن و جلال و اقتدار مادر است زير پاي مادران گر جنت الاعلاستي اينهم از الطاف حق در اعتبار مادر است بندگي خلاق عالم را كه در عالم نكوست نزد ارباب خرد گويي كه كار مادر است گر صداقت پيشه ای، ای صاحب فضل و ادب اين كرامت از دعاي بيشمار مادر است سر به بالين ادب هر شب كه مي خوابي بناز تا سحر وصف تو را گفتن شعار مادر است بوسه بر گل گونه هاي كودك خود ميزند اين هنر عشق نهان و آشكار مادر است اي كه به عرش خدا اینگونه بنمودي عروج از رضاي مادر و پروردگار مادر است قدر مادر هر كه ميداند به قدر معرفت در جهان يعني چو عاشق جان نثار مادر است محنتي عظما در اين عالم بود فقدان او اشک حسرت زينت سنگ مزار مادر است اين سخن فرموده ی شيواي فخرالانبياست گر تو را عشق و محبت يادگار مادر است قدر او نيكو بدار اي صاحب عزّ و شرف از تو تنها اين كرامت انتظار مادر است قدر او تا زنده هستي هيچ دانستي وليک (صادق) تا روز قيامت اشكبار مادر است داری میری خدا نگهدارت مسافرم دست علی یارت دلم شده چند روزه بیمارت خدا نگهدار ببین دلم ز غصه صد چاکه صدای نالمون تا افلاکه «مادر»خوبمون زیر خاکه خدا نگهدار دارم برا تو روضه میخونم این خونه میشه بی تو زندونم همیشه چشم برا تو می مونم خدا نگهدار تموم باورم خدا حافظ خدا حافظ مادر ، وعده و دیدار ما به قیامت. فرزندان داغدا نمیدونم بودین بالا سر مادر یا نه؟ تموم باورم خدا حافظ یگانه گوهرم خدا حافظ عزیز مادرم خدا حافظ خدا حافظ خداحافظ خداحافظ دیگه تو آسمونم نمونده یک ستاره دنیای بی تو دیگه، لطفی برام نداره *(یکساله که) می خونم. فدای اشک چشمات دلم رو میسوزونه، نگاه به قاب عکسات یادته نازنینم وقتی صدام میکردی یادمه از ته دل چجور دعام میکردی دلم چه تنگه بازم، تو رو بغل بگیرم بی تو عزیز جونم از این زمونه سیرم دلم میخواد رو خاک قبر تو سر بزارم دریای اشکه بی تو چشمای بی قرارم یه دنیا خاطراته تو این چشای خیسم قصه ی درد و دوری برا تو می نویسم رفتی و از حال من، دیگه خبر نداری موی سپیدم از تو رسیده یادگاری *(تو رفتی و،چل روزه که، چند روزه که،) 🔸️شاعر: نیم از عالم خاک ‍ غمت مادر نشسته بر دل من داد بیداد به یادت چلچراغ محفل من داد بیداد دوا بودی به دردم بیادورت بگردم همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲) گل بی خار من مادر کجایی داد بیداد نصیب ما شده داغ جدایی داد بیداد تریی ماه منیرم برات مادربمبرم همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲) شده خاموش و مادر خانه من داد بیداد تو رفتی مادر از کاشانه من داد بیداد همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲) وای از جدایی از غم سرایی تنها شدم من مادر کجایی یک دل پر غم / یک خانه ماتم/مونده برا من بعد از تو مادر / ماندم چه تنها/ تنهاتر از پیش / در بین مردم بعد از تو مادر با ناله هر شب / گیرم سراغت/ مادر خوبم ⏪ کیا مادر ندارن / کیا صورت مادر اشونو بخاک گذاشتن / اونی که طعم بی مادری کشیده / صورت مادر رو روخاک گذاشته/ امروز بیا ناله بزن / اشک چشتو هدیه کن به روح مادر / بخدا تو عالم هیچ کسی جای مادر رو برات نمیگیره/ مادر سنگ صبوره دختره / هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی میکنه کنار مادر میشینه با مادر درد دل میکنه ✅ آخ گل گلخونه ام بودی تو مادر ✅ چراغ خونه ام بودی تو مادر ✅ زنم بوسه به عکس دلربایت ✅ آی بریزم اشک و اشکم از برایت ✅ کجا رفتی عزیزم ای جون مادر ✅ آی چقدر خون جگر ب
اید بریزم ای مادر .... ⬅️ عزیرم جاتو خالی جاتو خالی ⬅️ گل گشته خزونم جاتو خالی ⬅️ ز هجرونت دلی غمناک دارم ⬅️آی به دل داغ گلی درخاک دارم ⏪⏪ هر مادری از دنیا بره دوستان فایلا آشناها جمع میشن / نازنین بدن مادر رو غسل میدن / کفن میکنند/این بدن رو احترام میکنند/ تشییع میکنند اما میخوای ناله بزنی بگو یا زهرا..... من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه /تو دل شب علی داره بدن زهراشو غریبانه غسل میده ◼️اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ◼️ آخ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ◼️ بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته الی آخر...... ☑️زهرا رو غسل داد / یکی یکی بندای کفن رو می بنده / آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده /آی اونایی که مادر از دست دادید/ نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه / نمی دونم لحظه ی آخر چطور با مادر خداحافظی کردی علی یه طرف کفنو رو هم می آورد / هی برمیگشت یه نگاهی به صورت زهرا //میدونی چی میگفت// 💟 آخ شب دامادیم کی باورم بود 💟 که من روزی عزادار تو باشم ⏪⏪کی باورم میشد خودم غسلت بدم / خودم کفنت کنم /خودم بدنتو تشییع کنم ⚫️کجا خاکش کنم امشب خدایا ⚫️ چگونه من بشویم جسم زهرا ⚫️ رمق دیگر ندارم که گذارم ⚫️ به روی دوش خود تابوت زهرا آی اونایی که مادر از دست دادید//یادت میاد// اون لحظه ای که میخوان بدن مادر رو بردارند یکی جلو جنازه صدا میزد // بلند بگو لااله الا الله // آی مریض دارا / گرفتارا / اون دل شب تو مدینه کسی نبود بلند بگه لا اله الا الله / بدن زهرا رو غریبانه می بردن/ قربون آون دختری که دنبال جنازه مادر میدوید...... ⏪⏪ بدن زهرا رو درون خانه ی قبر گذاشت / سنگای لحد چید/ خاکارو ریخت/ علی نشست کنار مزار زهرا / علی ناله زد / دیدن دلش قرار نمیگیره / علی گریه کرد / دیدن دلش آروم نشد / یه وقت دیدن امیرالمومنین خم شد صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت /هی میگه فاطمه غریبم / فاطمه مظلومم//دلت اینجاست // دلتو ببرم کربلا.... هر گریزی خواستید بزنید اگه اون شب تو مدینه امیرالمومنین صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت / ناله زد....آی حسینیا آی کربلاییا ابی عبدالله تو کربلا صورت به صورت علی اکبر گذاشت / هی از سوز جگر صدا میزد //ولدی علی//........ مادر مهربونم/اي لاله ي خزونم آروم بخواب عزيزم/من لالايي مي خونم اي مهربون عالم/مرغ شكسته بالم حقت ادا نكردم/مادر نما حلالم آي آدما بدونين/ دنيا وفا نداره خونه بدون مادر/ اصلا صفا نداره شدقسمتم خدايا/ درد شكسته بالي پــ مادر دلم گرفته/ جات توي خانه خالي ‍ ای داد، آی ندیدم مهربانی مثل مادر / آی عزیز و هم زبانی مثل مادر / آی مادر، خوشا آنکس که در این خانه دارد / بهشت آسمانی مثل مادر / ((آره والله، خونه ای که مادر داره بهشتِ خونه ای که سایه مادر داره جنتِ عزیز دل مادر ،خونه ای که مادر داره ، صفا داره خونه ای که مادر داره برکت داره مادر حتی مریضش توی خونه باز مایه رحمت و برکته ای برکت آسمانی من مادر )) ندیدم یک فرشته در زمین که / بود قامت کمانی مثل مادر / کی بوده این مادر، کیه؛کیه این مادر / که غیر از او به پای زندگانی / فدا کرده جوانی مثل مادر / ز سختیها بر سختی گذر کرد / ندیدم پهلوانی مثل مادر / آی.............. به کیسویش قسم حقش ادا نیست / کجا کی میتوانی مثل مادر / بپوشی چشم بر هستی دنیا / که چون مادر بمانی مثل مادر / آی................ مادر / به دنیا گشتم و دیگر ندیدم / رفیق و یار جانی مثل مادر / به دنیا گشتم و هرگز ندیدم / رفیق و یار جانی مثل مادر / ندیدم مهربانی مثل مادر... سبک مدینه شهر پیغمبر خدایا مادرم دیگر برویم چشم خود بسته بدون مادرم آخر شدم از زندگی خسته زمرگ مادرم دارم به سینه غصهءبسیار زبعد مردن مادر شدم از دوریش بیمار (کجایی مادر خوبم کجایی مادرم مادر) دگر رویش نمی بینم که از آن توشه بر چینم بمانم در غم وحسرت دگر او را نمی بینم شده مشکل غم مرگت برایم مادرم مادر الا سنگ صبور من بقربانت شوم مادر (کجایی مادر خوبم کجایی یار ومحبوبم) به یاد خاطرات تو زنم ناله به روز و شب (غلام) روسیاه تو کند گریه به روز وشب جدا از من شدی مادر رهایم کردی ای مادر چرا آخر سفر کردی فقیرم کردی ای مادر (کجایی مادر خوبم کجایی مادرم مادر) 🔸️شاعر: ــ سه روزه جای مادر مانده خالی سه روزه گشنه بابا قد هلالی سه روزه رفته بابا کنج خانه شده اشکش روانه دانه دانه سه روزه خاک غم شد بر سرما فلک گرید ز مادر مادر ما سه روزه شمع را پروانه ای نیست برای گیسوانم شانه ای نیست سه روزه من شدم بانوی خانه به حسرت میکنم جاروی خانه سه روزه سفره ما سفره غم غذا خون دل و اشک دمادم سه روزه چادر ما
در ببویم به اشک خویش چادر را بشویم به هر جا یادگاری بینم از او رسد عطر غم افزایش ز هر سو در و دیوار می گریند با من به حال زار میگریند با من . خدایا بهترین غمخوار من رفته ز دستم دریغا من به سوگ مادر خوبم نشست خدایا مادرم بود به هر غم یاورم بود صفای خانه ما خدا تاج سرم بود صفا دیگر ندارد بی وجودت خانۂ تو توبودی شمع خانه ما همه پروانه تو الا مادر کجایی به دردم آشنایی نمیدیدم الهي غم و درد جدایی خوش آن روزی که بودی سایه تو بر سر من مگر از من چه دیدی پر کشیدی مادر من کنم مادر دعایت به قربان وفایت کنار تربت تو زنم هر دم صدایت چهلم مادر دلم میخواد گل رویت ببینم سرصب تا پسین پیشت بشینم زحسرات از جدایی ها بگوییم دوباره در گلستون گل بچینم تبم میسوزونه دل توی سینه بیابرگرد ک ارزوم همینه چهل روزه دلم هوای تو داره چهل روزه دلم شادی نداره چهل روزه وچهل رو گریه کردم خونه عطر محبتهای تو داره چهل روزه ک چیش درراه دارم چهل روزه ک دایم بی قرارم ب جای خالیت گل مینهم باز بروی عکس تو سر میگذارم چهل روزه دعایم بوده مادر چهل روزه دوچشمم بوده بردر چهل روزه ک من مادر ندارم چهل روزه ک تاج سرندارم دوای دردبی درمون کجا رفت چهل روزه درو گوهر ندارم چهل روزه چهل سال ازم گذشته بروی قلبمون مادر نوشته چهل روزه سیاه روزگارم چهل روزه گواه پروردگارم نمیتونم بمونم بعد تومن دل مو میل برشادی نداره چهل روزه ک سرگرودنم ای وای تو چون لیلی منم مجنونم ای وای چهل روزه ک داغت کرده پیرم چهل روزه ک بهجرونت اسیرم چطو اومد دلت ترکم کنی تو چهل روزه دلم میخواد بمیرم بجونم ریشه کرده ناله ی غم چ سازم ک شده عمرت اقد کم برای تو چهل روزه میبارم بیاد مصیتهای بیشمار م اگ یادم کنی دل میشه اباد تو این چهل روزه ابادی ندارم چهل روزه مرا مادر بسر نیست مرا جزمادرم گو مرهمم کیست محبتهای تو ابری پر از اب تو نوری باوفا نمرت دهم بیست چهل روزه که من مادر ندارم چهل روزه که تاج سر چهل روزه شده کارم بهانه چرا مادرم نمیایی به خانه خدا داند(مادر) که دلم اتش گرفته از ان روزی که تاج سرم رفت.. (مادر..)بگو به من کجایی جون مادر؟ (مادر..)چرا از من جدایی جون مادر؟ زدلم رفته دیگه صبرو قرارم مادر به درد بچه ات دوایی جون مادر (مادر..)خدا خواسته که  من دور از تو باشم؟ همیشه مایل روی تو باشم؟ خداداغی کرده نصیبم که مادر از پس روی تو باشم چهل روزه ک رفتی ازبر من بیا رحمی بکن ب چشم تر من دلت اومد مرا بیمار سازی بیا ازروی محبت مادر من چهل روزه شدم مایل برویت بشینم باز پای گفتگویت بزارم سر بشونه ی مهربانت بخوابم تابد من روبرویت بدنبالت میایم تا دل شب شده نوم قشنگت ذکر این لب نویسم بردل پردرد خستم نمیابم تو را غم شد لبا لب گلی بودی ب پای گلعزارم شدی پر پر نمیدونی چه زارم تو ک هرشو بمو سر میزدی سر گرفتی ازلبم خنده ندارم تو از من دوریومن دورم از گل تو راحت گشتی ورنجورم از گل ترنم ازتو بود عطر بهاری جداگشتن زتو مجبورم از گل چهل روز ک بردی از سرم هوش نمیتونم کنم یادت فراموش چهل روزه ک اهم سینه سوزه چهل روزه مراکردی سیه پوش پرپرواز من بستی ورفتی درامید را بستی ورفتی امیدم بود ک ابادی ببینم در ابادی رابستی ورفتی شبم با نوررویت روز میشه برایم دلخوشیت هروز میشه بسر میشد غم چن ساله ی مو تورفتی زندگیم پرسوز میشه بپایم ریختی سرمایه ات را گرفتی از سر موسایه ات را نمیتونم فراموشت کنم من این تربت پاک مادر ماست ای خاک  تو حرمتش نگهدار این رنج کشیده مادر ماست بیابارون بشیم باهم بباریم که دیگر مهربان مادر نداریم بیابارون بشیم سیلی بسازیم که هم باید بسوزیم هم بساریم بیابارون بشیم ماتم بمیره که قبرمادرم گردغم نگیره بیابارون بشیم تاخون بگیره دوچشمون ترم دریا بگیره بیا تااشک خود جاری نماییم نثار تربتت مادرنماییم بیا عهدی ببندیم باخداشیم که تاصبح قیومت هی بباریم فلک چهارگوشه غم رابنا کرد فلک بردی تومونس دل من. فلک بیا بارون بشیم باهم بباریم که دیگر مهربان مادر نداریم بیابارون بشیم سیلی بسازیم که هم باید بسوزیم هم بساریم بیابارون بشیم ماتم بمیره که قبرمادرم گردغم نگیره بیابارون بشیم تاخون بگیره دوچشمون ترم دریا بگیره بیا تااشک خود جاری نماییم نثار تربتت مادرنماییم بیا عهدی ببندیم باخداشیم که تاصبح قیومت هی بباریم بیامادرکه قبرت بی نشانست میون سینهام اتشفشانست بیامادر که داغم تازه کردی تودنیای منی چراغرق دردی بیامادر که سیل اشک باریم که دیگر مهربان مادر نداریم بیامادرکه مخفی گشته قبرت بیاای کوه غم فدای صبرت بیا مادرکه تو دل خون زده جوش نمیسازم ترا هرگز فراموش بیاسیلاب غم ازدیده ریزیم هنوزبرای مادرم عزیزیم بیاباهم بچینم سفره ی غم سرسفره
گذاریم سوز ماتم کنیم دعوت زمادر تابیاید گذارد روی دیده هردومقدم چه سخته مادرون مادر ندارم چه سخته وای تاج سرندارم خدواندازسر تاج سرم رفت خدایا نور از چشم ترم رفت خداابادی خونه ندارم شدم شمعی که پرونه ندارم بریزم خون واشک از دیدگونم شده دریا اشکای رونم شوروز به دلم غم میزنه سر دلم پرمیزنه از بهرمادر دلم پرمیزنه مادر ندارم کی میتونه بشینه جای مادر شوروزم شده تاریک وتاره دلم سی داغ تو طاقت نداره نمیتونم بسازم باغم تو غم بیمادری چاره نداره دلم دلبندپابندی نداره برو لبهام لبخندی نداره ازاون ساعت که ترک مانمودی خوشی باما پیوندی نداره شبم با یاد تو صبح طراوت همیشه یادتم ای بامحبت اگرچه ترک ماکردی ورفتی بدنبال توام تاخود قیومت خدایامادرم اشک روان داشت غم عباس وزهرای جوان داشت همیشه حسرت کرببلا داشت میون سینه اش رنج وبلا داشت همیشه ارزوی کربلا داشت بروی لب ذکریاخدا داشت دوچشمونش پراز مروارید اشک دلش خون بود وقلبی باصفا داشت ندیده کربلا از این جهان رفت بهارنادیده همراه خزان رفت نچیده بوسه از دست ابوالفضل کشیده دامن ازما وروان رفت بریز خونابه هااز دیده ی تر که هیچکسی نگیرد جای مادر بریزخون روان از چشم واخر که هیچکسی نشینه جای مادر سرم سروروان دیگر ندارد چیشم اشک روان دیگر ندارد الهی من بمیرم جای مادر به چشمانم بمالم پای مادر بیاد لای لای بچگی ها منم با هی هی هیهای مادر بیاد زحمت بسیار بابا ببوسم دست بی همتای مادر خوشا آن کس که نیکی حاصل اوست پیاپی عشق یزدان در دل اوست خوشا آن کس که بعد ترک دنیا بهشت جاودانی منزل اوست خدا آن مهربان ما كجا رفت ز حال ما نشد آگه چـرا رفت هزاران سعي كـردم تا بمـاند ولي كاري نشد تيرم خطا رفت بخواب ای مادرم آرام  وخسته بخواب ای مادرم ای دل شکسته بمیرم من برای غصه هایت بمیرم من برای اشک هایت اگر مادر نباشد زندگی نیست به خورشید وفلک تابندگی نیست خدا عشق است ومادر مهر مطلق به انان بندگی شرمندگی نیست ز هجران تو پرپر می زند دل ز دل تنگی به هر در می زند دل چو بلبل در فراق رویت ای گل به دیوار قفس سرمیزند دل گلهای بهشت سایه بانت مادر صد دسته ستاره  ارمغانت مادر دیگر چه کسی چشم به راهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر فلک بردی ز کف صبر و قرارم زدی آتش به قلب داغدارم ز درگاهت خدایا عفو و رحمت برای مادر خود خواستارم مادرم نازنین، در خاک رفتی از این دنیای غم، غمناک رفتی زدی آتش به جان دوستداران چو گل پاک آمدی و پاک رفتی چون مهر، بـزرگ و بی نشانی مادر آرام دل و عزیز جانی مادر ای کاش همیشه جاودان می بودی آن قدر که خوب و مـهربانی مادر مادرم ای رفته در خوابی دراز یاس هایت توی ایوان گشته باز گرچه گلهایت همه تنها شدند با شقایق های آن دنیا بساز قربان نگاه خسته ات مادر جان لبخند به گل نشسته ات مادر جان از عمق دو چشم مهربانت پیداست تصویر دل شکسته ات مادر جان دلم را از غمت مادر شکستی تمام رشته ها از هم گسستی یقین دارم که در باغ بهشتی کنار حضرت زهرا نشستی ای کاش تو باز آیی و من پای تو تو بوسم در سجده روم صورت زیبای تو بوسم هرجا که گذشتی و دمی جای گرفتی انجا روم وگریه کنان جای تو رو بوسم تمام گشته قرارم خدا کند که بیایی                          کس به جز تو ندارم خدا کند که بیایی خزان عمر من آمد به سر نیامده هجرت                       گل همیشه بهارم خدا کند که بیایی چه می شود گل زهرا به صبح آدینه                              ببینمت به کنارم خدا کند که بیایی اگر چه غرق گناهم تو مهربانی کن                          گلی به پای تو خارم خدا کند که بیایی ز بس که جمعه شمردم به انتظار تو ای ماه                    برون شد ز شمارم خدا کند که بیایی فدای مقدم تو ای مسافر زهرا                                         تمام ایل و تبارم خدا کند که بیایی بگو آقا امروز دست خالی نیامدم ، عمّه جانت زینب را واسطه قرار دادم ، دم دروازه کوفه گرم خطبه خواندن بود ، شنید صدای آشنائی به گوش می آید ، همین که سر از محمل بیرون کرد ببیند سر بریده حسین بالای نی است ، حسین آرام جانم حسین روح و روانم حسین سالار زینب حسین غمخوار زینب حسين آرام جانم                     حسين روح و روانم حسين باغ و بهارم                       حسين دار و ندارم حسين آرام جانم                     حسين روح و روانم توئى سالار زينب                      توئى غمخوار زينب حسين آرام جانم                     حسين روح و روانم وجودم خاك بايت                        سر و جانم فدايت حسين آرام جانم                     حسين روح و روانم تو جان مصطفائى                         تو قلب مرتضائى حسين آرام جانم                     حسين روح و روانم مراسم چهلم مادر یا پدر -(شد چهل روز ندیدم گل رویت مادر)
مادر شد چهل روز ندیدم گل رویت مادر مرغ دل پرزند هر لحظه بسویت مادر شد چهل روز که بار غم تو بر دوش است بی تو ای نور وفا خانۀ ما خاموش است شد چهل روز مسافر به دل گور شدی از چه رو این همه از محفل ما دور شدی شد چهل روز شدم خوندل و محزون گریم جای خالیِّ تو را مینگرم خون گریم شد چهل روز که اشک غم من نیسان است ای امیدم مگر هجران رُخَت آسان است؟ شد چهل روز سیه گشته چه روشن روزم یاورم رفته و از داغ غمش می سوزم شد چهل روز که سوز دل من افزون است خواهر چشم به راهم که دلش پر خون است پدر شد چهل روز ندیدم گل رویت بابا مرغ دل پرزند هر لحظه بسویت بابا شد چهل روز که بار غم تو بر دوش است بی تو ای نور و شعر برای مقام مادر(آبروی اهل دل از خاک پای مادر است ) آبروی اهل دل از خاک پای مادر است هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است آسمان زندگی شد روشن از نور پدر گلشن هستی مصفا از صفای مادر است قوت شیر از شیره جان می خوراند طقل را وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب مهربان تر دیگر از مادر خدای مادر است از دم روح القدس عیسی پدید آمد اگر باز هم پرورده در ظلّ همای مادر است اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او چون دم عیسی بن مریم در دعای مادر است قدر و جاهی را که در اسلام دارا شد اُویس از کمال طاعت و خدمت برای مادر است امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی چون رض گریز چهارم برای روضه مادر -( آرام گریه کردن فرزندان علی در تشییع جنازه مادر ) اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند. چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپ مرثیه ای برای مادر_الا ای مادر خوبم کجایی مرثیه ای برای مادر الا ای مادر خوبم کجایی ندارم طاقت هجر وجدایی دلم بی تو پر از اندوه ودرده ندارد زندگی بی تو صفایی بیا مادر مادر مادر مادر بیا۲ ____ بیا بار دگر مادر کنارم بیا تا سر بزانویت گذارم بکش دست نوازش بر سرمن ببوسم دست تو ای گلعذارم بیا مادر.... ____ چه شبهایی که بودم زار وبیمار کنار بسترم بودی تو بیدار مرا با شهد جانت پروریدی به دنیا بوده ای معنای ایثار بیا مادر... ___ دلم تنگست برای لای لایت برای بوسه های جانفزایت زبعد تو به حیرانی دچارم دوای درد من باشد دعایت بیا مادر... ___ کنون هستم برای تو عزادار دلی خون، دیده گریان وتنی زار نباشد باورم هجر و فراقت غم بی مادری ام هست دشوار بیا مادر...
دلم را هاله ی مهتاب کردم صدای لحظه ها را خواب کردم به یاد چشمهایت ای پدر جان تمام آسمان را قاب کردم … 😔😔😔😔😔😔😔 اگر چه رفته و پیش خدایی نشینم من سر قبرت به زاری بریزم اشک ماتم تو کجایی به جز یک حمد و سوره بر سر خاک ندارم توشه ای بهرت کجایی دو چشمانم شده فرش ره تو امیدم نا امید گشته نیایی نمی بینی ندارم راه چاره الا ای چارۂ کارم کجایی کنم من آ ه و زاری در غم تو که رفت تا عرش جان من خدایی دعا کردم شوی مهمان خوبان به جنت جای تو جانم کجایی دعا کن ساقی ات محزون نباشد به جز بر آ ل حیدر یا الهی
** ** خـــداوندا دلم صد غصه داره2 چه جوری این دلم طاقت بیاره خـــــداوندا تویـی دار وندارم 2 به کی بگـــم که من مادر ندارم چـــراغ خــونه بودی مادر من2 فلک چه خاکی کردی بر سر من الهـــی ای فلک دیگــــر نگردی2 عزیز مــن به زیر خاک و کردی *مادر،،،،* جوون بودی نه وقت رفتنت بود2 نه وقــت زیر خاک و خفتنت بود سیاهـــه روزگارم بی تو مـــادر2 میســـوزم بیقـرارم بی تو مـــادر مگر مادر دیــگه دوســـتم نداری? صدات کـــردم جـــوابم رو ندادی تو رفتـــی سر روی خاکا میذارم کجـــا رفتـــی بگــو دار و نــدارم خدا شاخه گلم از ریـشــه چیدن شنــیدن کی بـود مــانند دیـــدن
" مهر مادر " مادر ای ، دُردانه ی الماسِ من مادر ای ، سرچشمه ی احساسِ من مادر ای ، دَمساز عالَم ساز من مادر ای ، گنجینه ی زرساز من مادر ای ، همزاده ی زهرای من مادر ای ، همراهِ بی همتای من مادر ای ، آنکس وقارت بی بسان مادر ای ، وفای تو ، از دل و جان مادر ای ، دلداده ی غمخوارِ من مادر ای ، انگیزه ی سرشارِ من مادر ای ، هم خانه ام در عمق جان مادر ای ، آغوش تو ، دنیای مان مادر ای ، جنّت به زیرِ پایتان مادر ای ، قابل به خاکِ راهتان مادر ای ، عمری به بالینی چو من مادر ای ، آن مهربان ، الطافِ من مادر ای ، هستی نگینی بهترین مادر ای ، آنکس نبودی غیرِ این محمد علی پسندیده (شجاع)
درگیر    روزگاری    دنیا    وفا   ندارد بی تاب و  بیقراری دنیا    وفا   ندارد هستی  اسیر  ایام  ازکس  خبر نداری دنبال  کسب  و   کاری دنیا  وفا ندارد کو خواهر  و برادر چشم انتظار  مادر بر  اسب  خود  سواری دنیا وفا ندارد مالَت شده فرآوان چشمان خودبِبستی خوابی  دگر   نداری   دنیا   وفا  ندارد در  آینه   نگه  کن  مویت  سپید گشته پیری  و   در   گُذاری   دنیا   وفا  ندارد ترسم که خوارگردی بادست خودفلانی یکجا    همه    گذاری   دنیا   وفا  ندارد بیدار  شو برادر  در خوابی و به غفلت ترسم  که  جانسپاری  دنیا   وفا  ندارد اطراف خود نگه کن بنما کرم به مردم باشد    زمان   یاری   دنیا   وفا   ندارد گفتم  که  تو  بدانی از حق جدا نمانی از چه  تو (بیقراری )  دنیا   وفا ندارد 🔸️شاعر: ( بیقرار اصفهانی)
مراسم_ختم پدر *رفته بابا از کنارم* *داغِ او بر قلبِ زارم(2)* *تکیه گاه عمرِ من رفته زِ دستم* *بعدِ او از زندگی دلخسته هستم* *ایخدا صبری بده بر این دلِ زار* *دیگر از این ماجرا در هم شکستم* *رفته بابا از کنارم* *داغ او بر قلب زارم(2)* *او که بوده هر نفس اندر کنارم* *رفته بابا و کسی دیگر ندارم* *گشته ام گریان زِ داغ بابِ خوبم* *اشک غم از بهر او از دیده بارم* *رفته بابا از کنارم* *داغِ او بر قلب زارم(2)* *من شدم چون بلبلِ بی آشیانه* *رفته است مهر وصفا دیگر زِ خانه* *آرزوهایم همه بر باد رفته* *دل بگیرد دائماً از او بهانه* *رفته بابا از کنارم* *داغ او بر قلب زارم(2)* *گویم هر دم ای پدر داد از جدایی* *مهربان بابای من بر گو کجایی* *بر سَرِ قبرت بیایم حالِ مَحزون* *من نشستم انتظارت کی میایی* *رفته بابا از کنارم* *داغ او بر قلب زارم(2)* *من شدم از داغِ هجرانش گرفتار* *رفته از دستم خدا آن بهترین یار* *(هستی)را یاری نما 🍀◾️🍀◾️🍀◾️🍀 ختم وترحیم خوانی بین الحرمین👇👇👇👇👇 @khatmm
اشعارمناسبت سوم،هفتم،چهلم،سالگرد ازاین اشعار همه مراسمات مادر میشه استفاده کرد فقط جای اعداد را دراشعاری که سه داره تغییر میدیم👇 یک سال است رویت راندیدم جون مادرمثال هفت روزاست.... چهل روز است... 💚💚 سه روز است که رویت را ندیدم جون مادر وایی جون مادر شدی خاموش ای شمع وجودم وایی جون مادر... سه روز است دم در می نشینم آخ که شاید روی ماهت راببینم توگل بودی چه وقت چیدنت بود چه وقت زیر خاک خوابیدنت بود جون مادر آخ بنال ای دل که قلبم وبی شکیب است وایی دلم محتاج درمان وطبیب است خداوندا چه آمد بر سر من زکف رفت آن گرامی مادر من تومادر رفتی واز مابریدی آخ بسوی آسمانها پرکشیدی مادر به خدا ماه دراین خانه تو بودی مادر.. روشن گر این کلبه ی ویرانه توبودی مادر... هرموقع میومدم مادر چراغ خونت روشن بود از خاطر دلها نرود یاد توهرگز ای آنکه به نیکی همه جا نام تو بودی آخ ندیدم عاشقی همتای مادر به دلها مهربانتر جای مادر خدااز بارگاه آفرینش بهشت انداخت زیر پای مادر به شبهای جدایی گاه وبی گاه دلم پر می گشاید سوی مادر به چشمم جلوه ای دارد شبانگاه جمال مادر وروءیای مادر به هر گل درچمن دل می سپارم که از گلها بجویم روی مادر خداوندا میان بندگانت کسی هرگز نگیرد جای مادر چراغ خانه ی ماگشته خاموش ولی مادر نمی گردی فراموش سفر کردی که جایت مانده خالی جون مادر جون مادر... که حرفات مونده پیشم یادگاری جون مادر... کجایی مادر داغت نشسته بر دل من تورفتی سرد وخاموش است دیگر محفل من اگر باگریه هایم سر بر مزارت میگزارم وایی غم دوری تو ای خوب خوبان مشکل است مادر.. همی نالم که مادر در برم نیست وایی صفا وسایه ی او بر سرم نیست مراگردولت عالم ببخشندبرابر با نگاه مادرم نیست روضه در عزای مادر چو بلبل درفراق رویت ای دوست آخ به دیوار قفس سر میزنم ای دوست دلم میخواد ببینم روی ماهت آخ2 شوم از جان مقیم کوی مادر2 درآغوش لحد افسوس افسوس نباشد قامت دلجوی مادر مادر... آخی امان ازآشنایی(وایی بردل) امان از این جدایی وایی بردل2 همه میگن فلانی ناله کم کن ناله کم کن آیی موکه مادر ندارم چوننالم2 مادر مادر.... دو سه روز که بوی گل نیومد صدای چهچهه بلبل نیومد امان امان برید از باغبان گل بپرسید وایی چرا بلبل به سیل گل نیومد چرا مادر به دیدارم نیومد آخ مادر مادر.... آیی دلم سنگ ودلم سنگ آخ دلم تنگ از این جدایی عزیزجان مو مادر کجایی روح پاکت مادرم بافاطمه محشور باد خانه ی قبرت زالطاف خداپرنور باد ای چراغ زندگانی مادرم یادت بخیر خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد اناالله.. . نوحه در عزای مادر عجب رسمیه این بی وفایی عجب دردیه درد جدایی خونمون شده مثل غم سرا مادرمون رفته پیش خدا چشم آسمون چشم بهاره دل زمین از غم بی قراره می باره اشک از دو دیده ی تر گرد یتیمی نشسته رو سر آه وواویلا از قلب دختر تاآخر عمر میسوزه دختر ............................ خداوندا تمام باورم رفت انیس و مونس و تاج سرم رفت مرا نان حلالم داد صد شکر که با قلب حسینی از برم رفت غم هجرت کشیدی ای پدرجان ز درد و غم خمیدی ای پدرجان چه شد ناگه که ای نور دودیده ز دنیا دل بریدی ای پدرجان چرا قمری هوای پر نداری؟ چرا جز چشمهای تر نداری ؟ چرا هستی چنین دلتنگ شاید تو هم مانند من مادر نداری؟ سه پنج روزه که مو دل بیقرارُم ز دیده اشک غم چون خون ببارُم همه دارو ندارم رفت از دست خداوندا دگر بابا «مادر»ندارم دلُم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ زمونه با دلم داره سرِجنگ تورفتی و زند یادت همیشه به روی شیشه ی تار دلُم سنگ ز داغه تو همه بال و پرُم سوخت همه بال و پرم تا پیکرُم سوخت همی نالم ز هجرت نازنینُم که چشمونِ تر و کل سرُم سوخت دو چشمام کاسه ی الماس داره شب روز از غمت هر دم بباره الهی که خدا چون من به قلبی غم داغ عزیزش رو نذاره خداوندا دله زارم چه خونه بهار عمر مو رو به خزونه همه دار و ندارم رفته از دست الهی که بسوزی ای زمونه
در انتهای مجلس ترحیم وهمه ی مجالس های مذهبی خوانده می شود اللهمَّ صلِّ و سَلِّم و زِد و بارِک علي صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَويَّةِ، والصّولَةِ الحَيدَريّةِ، والعِصمَةِ الفاطِميَّةِ، والحِلمِ الحسَنيَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَينيَّةِ، والعِبادَةِ السَّجّاديَّةِ، والمَآثِرِ الباقِريَّةِ، والآثارِ الجَعفَريَّةِ، والعلومِ الکاظِميَّةِ، والحُجَجِ الرَّضَويَّةِ، والجودِ التَّقَويَّةِ، والنَّقاوَةِ النَّقَويَّةِ، والهَيبَةِ العَسکريَّةِ، والغَيبَةِ الإلهيَّةِ،  اَلقائمِ بِالحَقِّ، والدّاعي إليَ الصِّدقِ المُطلَقِ، کَلِمَةِ اللهِ و أمانَ اللهِ و حُجَّةِ اللهِ، اَلغالبِ بِأمرِ اللهِ، والذّابِ عَن حَرَمِ اللهِ، إمام السِّرِ والعَلَن، دافِعِ الکَربِ و المِحَنِ، صاحبِ الجودِ و المِنَنِ، الإمامِ بِالحقِّ أبي القاسِمِ مُحَمَّدِ بنِ الحسَنِ، صاحبِ العَصرِ و الزَّمانِ، وخليفَةِ الرَّحمانِ، والإمامِ الإنسِ والجانِّ صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عليه.‏ صلوات خواجه نصیر, صاحب الدعوة النبویة
ای دل در این زمانه رسم وفا نباشد این عالم فنا را هرگز بقا نباشد چون کودکان به بازی مشغول کار دنیا جز جمع ملک ومالت فکری ترا نباشد عمری گذشت صد حیف اندر ره بطالت آخر ترا به یاد روز جزا نباشد گیرم که خون خلق را برجای آب نوشی هرگز ترا فرار از عدل خدا نباشد گیرم که چون سکندر عالم شوی مسخر جز یک کفن به قامت قسمت ترا نباشد گیرم به مثل بلبل اینجا سخن بگویی در دادگاه خالق حرفی ترا نباشد زین قافله یکایک رفتند بسوی منزل کس قادر گریز از حکم قضا نباشد صد سال اگربمانی دراین سرای فانی از چنگ مرگ بالله کس را رها نباشد این جمله را بباید با آب زر نوشتن جانا به فکر خود باش کس فکر ما نباشد برخیز بار خود بند آماده سفر باش درد اجل بگیری آ ن را دوا نباشد گیرم که حکم رانی دنیا بود به مشتت پیک اجل چو آید چون وچرا نباشد
رباعیات دشتی برای ختم جوان لالا لالا لالا ای مهربونم لالالالالالا آروم جونم لالا میگم گلم راحت بخوابی لالالالا گل شیرین زبونم 🌹🌹🌹🌹🌹 لالا لالا لالا ای نازنینم لالا لالا لالا ای مه جبینم دلم میخواد از شب تا خود صبح بیام پیش مزار تو بشینم 🌹🌹🌹🌹 لالا لالا لالا ماه شب افروز شبم با گریه میشه صبح هر روز دلم از رفتنت آتش گرفته دلی از غم همه سوز و همه سوز برگرفته از کتاب« نیم از عالم خاک»
مجلس ختم جوان نمک بر زخم دل شیرین تر از خواب سحر گردد جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد پدر در کودکی با شوق دل دست پسر گیرد به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد خدا امید هیچ پدر مادری رو نا امید نکنه ، همه سرمایه پدر مادر بچه هاشونه همه امید زندگی پدر مادر فرزنده اونم فرزندی که با خون دل بزرگ شده، چه شبهایی که پدر و مادر بالاسر بچشون بیدار موندن و گفتن خدا همه امید ما این بچه است. هر کی داغ جوون دیده منو ببخشه، سخته اگه همین پدر مادر بیان بندای کفن جونشونو باز کنن، برا بار آخر ببیننش، پسرم، زندگی من، عزیز من، سرمایه من یه بار جواب بابا رو بده، یه بار جواب مادر و بده، لالا لالا گل بی برگ و بارم پس از تو روز روشن گشته تارم لالایی میگم و از غم بسوزم پس از تو تیره گشته حال و روزم خدا داند که من طاقت ندارم چگونه زیر این خاکت گذارم یادتونه یا نه، چجوری خاک می ریختن، یادتونه یا نه، آی برادرا و خوهرای دلخسوخته ، چجوری با داداش خدا حافظی کردین، خدا حافظ گل گشته خزونم تو رفتی از فراقت نوحه خونم هنوزم دوری تو نیست باور خداحافظ خدا حافظ برادر اما مجلس جوونه. اجازه بدین دلا رو ببرم کربلا جایی که یه پدر پیر نشست کنار بدن شبه پیغمبرش ، گفت علی تا حالا ندیده بودم جلو بابا پاتو دراز کنی چی شده حالا مقابل رو زمین خوابیدی پاشو عزیزم. بریم به خیمه چشم انتطارت خواهراتن جز یه بدن که، شد اربا اربا چیزی نمونده واسه ی من پاشو عزیزم پاشو عزیزم صورت به صورت علی اکبرش گذاشت هی صدا میزد ولدی علی..... بلند بگو یا حسین این حسین کیست که عالم دیوانه ی اوست این چه شمعی ایست که جانان همه پروانه ی اوست حسین کریمی نیا
شد جگرم مادر مادر مادر مادر (۲) از داغ تو ای مادر می سوزم و می سازم بعد از تو دگر مادر من بر چه کسی نازم رفتی ز برم مادر خون شد جگرم مادر مادر مادر مادر (۲) با رفتنت ای مادر خم شد کمرم مادر تا لحظه آخر تو گفتی پسرم مادر رفتی ز برم مادر خون شد جگرم مادر مادر مادر مادر (۲) رفتی تو از این دنیا من بی کس و تنهایم دیگر چه کنم مادر در غصه و غم هایم رفتی ز برم مادر از خون شد جگرم مادر مادر مادر مادر
[۶/۱۹،‏ ۸:۵۷] مسعودنوغابی: چهل روزه که بوی گل نیومد صدای چهچه بلبل نیومد چهل روزه چهل منزل اسیرم غم چل ساله گویی کرده پیرم چهل روزه مرادم را ندیدم غم عشقش بجون و دل خریدم چهل روزه غم چل ساله دیدم غم و اندوه دیدم ناله دیدم چهل روز غرق در غم شد وجودم تن پاک ترا گم کرده بودم برای عکس تو دلباختم من ترا دیدم ولی نشناختم من اگر امروز برداری سرت را به زحمت می شناسی خواهرت را زجا برخیز ای نور دو دیده شده مویم سپید و قد خمیده نه تنها من که خویشون اینچنین اند همه با درد و ماتم همنشین اند تمام قلبها از غصه پاره شدیم تو این چهل روز مابیچاره چهل روزه که من کاکاندارم چهل روزه که تاج سر ندارم   چهل روزه شده کارم بهانه چرا کاکام نمیایی به خانه خدا داند که دلم اتش گرفته از ان روزی که تاج سرم رفت.. بگو به من کجایی جون مادر؟ چرا از من جدایی جون مادر؟ زدل رفته دیگه صبرو قرارم مادر به درد خواهرانت دوایی دوایی جون خواهر خدا خواسته که  من دور از تو باشم؟ همیشه مایل روی تو باشم؟ خداداغی نصیبم کرده مردم ک هیچ کس توی عمرخود ندیده گره افتاده درکارم زداغت    بگو کاکاکجا گیرم سراغت      گل گلخانه ام کاکا توبودی چراغ خانه ام کاکا تو بودی پس ازکاکاغریب خانه ام من غریب خانه وکاشانه ام من       کجا رفتی کجا رفتی عزیزم  که هم باید بسوزم هم ... بهرجا وبهرسوسرکشیدم    زکاکامهربانترمن ندیدم       چراغ خانه ها گردیده روشن  جدا ازما چرا گشتی کجایی صفای خانه وکاشانه کاکا    گل یکدانه گلخانه کاکا     زداغ هجر تو سیه پوش  چرا بکاکا مراکردی فراموش بگلزاری که دیدی باغبان نیست  گلی خواهی که انجا چون خزانیست الهی  شو بشه افتو بره کوه   که بابای جونیم ازدربیاد تو    شده نامت پدرورد زبانم   زده اتش غم هجرت بجانم سرقبرت کنم خاک عزا سر   که تورفتی ازاین کاشانه دیگر  بگوش جان نمیاید صدایت  کجایی جان منبابا فدایت کنون من امدم خاکت ببوسم    باشکم تربت پاکت ببوسم     بجز تو کس نباشد یاور من  که باشد بعد تو بال وپر من زداغت دیده ام دریاست کاکا    دلم چون لاله صحراست کاکا   چه زود ازخانه وکاشانه رفتی  فتادم ایپدر ازپا کجایی بپاخیز وببین کاشانه ما       زهجرت ساکت وتنهاست بابا تو رفتی ودر امید بستی  زداغ دوریت پشتم شکستی بسوز ای شمع ازغم درکنارم  که شددرخاک همه داروندارم   فلک با من نگر اخر چها کرد اجل امد ترا ازمن جا جا کرد بسوز ایدل که ان ارام دل رفت    عزیز ومونس من زیر گل رفت    چهل روزه که محنت یارما شد  بسوزایدل غریبی بد بلاییست    بلای جان من دردجدایست          زماتم اه وزاری کارما شد بسوزایدل عزیزان دل غمینند همه ازداغ او ماتم نشینند              چهل روزاست گلم برباد رفته عزیزجانم ازروزی که مردی    دل وجان مرا همراه بردی        بچرخ ازقلب ما فریاد رفته دم مرکت تماشایت نکردم نگه برروی زیبایت نکردم             کاکا غمخوار ویارماتوبودی گره افتاده در کارم زداغت    بگو باباکجاگیرم سراغت           بعالم افتخار ما توبودی  کسی درزندگی کاکانمیشه     عزیزی مثل او پیدا نمیشه            چهل روزاست وما بابا نداریم   چهل روزه که ازما دیده بستی زداغ خود دل ماراشکستی           بغیراز ناله وغوغا نداریم چهل روز است کاکا زیر خاک است دل وابستگان اندوهناک است چهل روزه چراغم گشته خاموش نشد داغ تو ومادر فراموش چهل روزه گلی پژمرده دارم    چهل روزه دلی افسرده دارم چهل روزه بیادت سوختم من همش چیش براهت دوختم من [۶/۱۹،‏ ۸:۵۷] مسعودنوغابی: ارزومه ای خدا مادر بیاد شادم کنه دوباره روش ببینم کی شه ک ابادم کنه دل بیادش خرمه قلب خرابم میزنه چی میشه مثله قدیما مادرم یادم کنه چیش انتظارمادر... دل بیقرار مادر رفته سفر مادر... من خونجگر مادر گوشه گوشه ی خونمون ی دفتر از خاطره شد وقتی رفتی دل گرفت خونه زغم محاصره شد یاد لطفای توام مهرتو جاری چونشده اگ میشه باز بیا هیشکی مث تو نشده اگ دنیا بدنم بازم توگنج خونمی سروم تاج سرم همچون طلوی ویرونمی دردمن بیدرمونه دواش فقط مادرمه حاجتم اینه بیای حرفم فقط ی کلومه تو چهل روز ک روزا شم مثه شو بود عزیزم هردقیقه یادتو برجوی خالیت اشک میریزم حالا میفهمم چرا سوی چیشات کمتر میشد وقتی فهمیدی میری حالت کمی بهتر میشد رفتنی من بمون ی کم برام لالابخون غصه هام بیحد شده اسم منو حالا بخون چی میشد درد تو میخورد توسرم میموندی تو من میمردم جای تو از غم برام میخوندی تو غیراشک وگریه من مرهم ندارم مادرم جان من یادم بکن همدم ندارم مادرم مادرای لطف خدا لطفی بکن بر حال من دست بکش روی سرم مشکن تو دیگر بال من حال من بدترشده توی چهل روزی ک رفت بود امیدم ک برمیگرده اما رفت ک رفت کاشکی من رابهمراه خودت میبردی تو کمترای غم پرورم غصه ی مرا میخوردی تو مادر زیبای من [۶/۱۹،‏ ۸:۵۷] مسعودنوغابی: نوحه_ختم_مادر ای ماه شبم مادر نامت به لبم مادر رفتی زبرم مادر خون
بنام خدا ابا عبدالله# "" "" "" " سر بسایم به سرای تو اباعبدالله/سرو جانم به فدای تو اباعبدالله من که باشم که بَرم نام دل آرای تو را/دم زند از تو خدای تو اباعبدالله بس بود در دوجهان بهرخلایق بخدا/ کرم ولطف وعطای تو اباعبدالله ره ندارد احدی سوی بهشت ابدی/جز محبان ولای تو اباعبدالله بی گمان کفر نباشد همه دم گرکه کنم/مدحت وحمد وثنای تو اباعبد الله از خدا هیچ نخواهم به جهان جان خودم/راضیم من به رضای تو اباعبدالله از رضای تو خداوند رضا هست یقین/انس وجن هست گدای تو اباعبد الله فاخرم طالب یک نیم نگاهی ز شما/جان من باد فدای تو اباعبدالله ✍ شاعر:مسلم فرتوت فاخر """"""""""""""""""""""""""""""" " التماس دعا " http://eitaa.com/mo1346 *کانال اشعار فاخر در (ایتا)* ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعبانپور: سلام وعرض ادب خدمت اعضای محترم کانال خواهران محترمی که می خواهند درگروه مداحی بانوان شرکت کنند به آیدی زیر مراجعه کرده و باویس خودشان رامعرفی کنند خادم حاجیه شعبانپور👇👇 پیوی مدیر: @Haram75 🌹التماس دعا🌹 گروه مداحی فارسی👉 گروه مداحی ترکی 👉 فقط برای بانوان👉 فقط باویس خودتون رو در پیوی معرفی کنید باتشکر شعبانپور👉 درایتا👉 خواهش می کنم خواهران محترم غقط باویس خودتونو معرفی کنید گروه ترکی گروه فارسی گروه احکام
روضه ختم مادر وای از جدایی از غم سرایی تنها شدم من مادر کجایی یک دل پر غم / یک خانه ماتم/مونده برا من بعد از تو مادر / ماندم چه تنها/ تنهاتر از پیش / در بین مردم بعد از تو مادر با ناله هر شب / گیرم سراغت/ مادر خوبم ⏪ کیا مادر ندارن / کیا صورت مادر اشونو بخاک گذاشتن / اونی که طعم بی مادری کشیده / صورت مادر رو روخاک گذاشته/ امروز بیا ناله بزن / اشک چشتو هدیه کن به روح مادر / بخدا تو عالم هیچ کسی جای مادر رو برات نمیگیره/ مادر سنگ صبوره دختره / هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی میکنه کنار مادر میشینه با مادر درد دل میکنه ✅ آخ گل گلخونه ام بودی تو مادر ✅ چراغ خونه ام بودی تو مادر ✅ زنم بوسه به عکس دلربایت ✅ آی بریزم اشک و اشکم از برایت ✅ کجا رفتی عزیزم ای جون مادر ✅ آی چقدر خون جگر باید بریزم ای مادر .... ⬅️ عزیرم جاتو خالی جاتو خالی ⬅️ گل گشته خزونم جاتو خالی ⬅️ ز هجرونت دلی غمناک دارم ⬅️آی به دل داغ گلی درخاک دارم ⏪⏪ هر مادری از دنیا بره دوستان فایلا آشناها جمع میشن / نازنین بدن مادر رو غسل میدن / کفن میکنند/این بدن رو احترام میکنند/ تشییع میکنند اما میخوای ناله بزنی بگو یا زهرا..... من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه /تو دل شب علی داره بدن زهراشو غریبانه غسل میده ◼️اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ◼️ آخ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ◼️ بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته الی آخر...... ☑️زهرا رو غسل داد / یکی یکی بندای کفن رو می بنده / آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده /آی اونایی که مادر از دست دادید/ نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه / نمی دونم لحظه ی آخر چطور با مادر خداحافظی کردی علی یه طرف کفنو رو هم می آورد / هی برمیگشت یه نگاهی به صورت زهرا //میدونی چی میگفت// 💟 آخ شب دامادیم کی باورم بود 💟 که من روزی عزادار تو باشم ⏪⏪کی باورم میشد خودم غسلت بدم / خودم کفنت کنم /خودم بدنتو تشییع کنم ⚫️کجا خاکش کنم امشب خدایا ⚫️ چگونه من بشویم جسم زهرا ⚫️ رمق دیگر ندارم که گذارم ⚫️ به روی دوش خود تابوت زهرا آی اونایی که مادر از دست دادید//یادت میاد// اون لحظه ای که میخوان بدن مادر رو بردارند یکی جلو جنازه صدا میزد // بلند بگو لااله الا الله // آی مریض دارا / گرفتارا / اون دل شب تو مدینه کسی نبود بلند بگه لا اله الا الله / بدن زهرا رو غریبانه می بردن/ قربون آون دختری که دنبال جنازه مادر میدوید...... ⏪⏪ بدن زهرا رو درون خانه ی قبر گذاشت / سنگای لحد چید/ خاکارو ریخت/ علی نشست کنار مزار زهرا / علی ناله زد / دیدن دلش قرار نمیگیره / علی گریه کرد / دیدن دلش آروم نشد / یه وقت دیدن امیرالمومنین خم شد صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت /هی میگه فاطمه غریبم / فاطمه مظلومم//دلت اینجاست // دلتو ببرم کربلا.... هر گریزی خواستید بزنید اگه اون شب تو مدینه امیرالمومنین صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت / ناله زد....آی حسینیا آی کربلاییا ابی عبدالله تو کربلا صورت به صورت علی اکبر گذاشت / هی از سوز جگر صدا میزد //ولدی علی//........
─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ✅ 🎙 آموزش صدا سازی از دوره مقدماتی تا پیشرفته،،، مدرس:استاد عبدالرحیم ایزدی «کارشناس موسیقی» شماره همراه_۰۹۰۳۸۱۷۹۵۹۰ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/Amozesh_sedasazi 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲لینک کانال آموزش صداسازی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
دست هر کس را که گیری دستیارت میشود هر که را خدمت کنی خدمت گزارت میشود نیست قانون فراموشی به دیوان جهان از بد و خوب هر چه کردی یادگارت میشود گر زپای خسته ایی خاری برون آری ز کف خود بخود وا صد گره چون گل ز کارت میشود از طریق مهربانی خصم را کن یار خود گر کنی با سگ محبت پاسدارت میشود بیشتر خم میشود نخلی که بار آرد فزون شو فروتن هر چه قدر بیش اقتدارت میشود غرّه بر نیروی بازو زیر این گردون مشو بر هوا زین آسیاب آخر غبارت میشود از زبان خویش نیش خاطر مردم مشو روزی این زخم زبان دندان مارت میشود در برومندی عنان نفس را از کف مده عاقبت این توسن سرکش سوارت میشود سر فرود آور چو نخل بار ور طایی بدهر آنچه سنگ کینه از هرسو نثارت میشود 👉
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘 ای تاج سر    گو به کجا رفته ای بی تو شدم در به در    گو به کجا رفته ای بعد تو ای نازنین     گریم و نالم هر آن بین که شدم خونجگر    گو به کجا رفته ای           بعدتو گشتم من دلغمین            بر خیزوحال زارم ببین             ‌‌‌‌‌              ای مادرم۴ گریه کنم بهر تو مادر نیکو سرشت خالق من از ازل عمر تو اینسان نوشت           ‌‌حاشا یادت رود از دلم           بعدت حل نشود مشکلم                       ای مادرم۴ باوریم اولماز آنا بوردا گلوب یاتموسان بیزلری گوزدن آتوب آی مثلی باتموسان             بیرجه دور گویلومی آل ننه             قوللارون بوینوما سال ننه                 ایوای ننه۴ آند اولا اوز جانیوه گوگلوموزی قان آلوب آیرولوقوندان ننه قلبیمیزی غم یاروب ذکر دیلیمیز اولوب هاردا  قالوبسان ننه لبلریوه قربانام بیرده دئنن جان منه             سنسیز قالمادی منده دوزوم             قبریوه قربانام من اوزوم                 ایوای ننه۴ ✍ قلم:ذاکر اهل بیت ابهری شناطی 🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘