eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
820 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 #واقعیتهای_اسارت..🍁 🌸قسمت دوم 🍂🌸🍂 در یک کمپرسی جا داده بودند. وقتی خواستند پیاد
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 ..🍁 🌸قسمت سوم 🍂🌸🍂 در کتاب «من زنده‌ام» به تحریر درآمده، در خط به خط تصاویری که در این صفحات مکتوب شده، به یاد می‌آورد از اسرایی که فقط یک فریاد از شدت درد، یادگار حضورشان شد و از اسرایی که با ضربات چوب زندانبان بعثی، دچار خونریزی مغزی شدند و به رسیدند و از اسرایی که از شهید شدند و... 🍂به استناد خاطرات آزادگان که در نهادهای متولی ثبت اسناد مکتوب و شفاهی دفاع مقدس، گردآوری شده، نیروهای در طول ٨ سال جنگ تحمیلی علیه ایران، فقط مجوز بازدید از ١٥ اردوگاه اسرای ایرانی (از مجموع ٣٥ اردوگاه نگهداری اسرای ایران) را از رژیم بعث دریافت کردند و بنابراین، فقط نام ١٥ هزار اسیر ایرانی که در این اردوگاه‌های برخوردار از حداقل‌هایی به عنوان حقوق اسرای جنگی، اسیر بودند در فهرست رسمی اسرا ثبت شد اما بیش از ٢٠ هزار اسیر ایرانی، در تمام سال‌های اسارت، در اردوگاه‌هایی که هیچ نام و نشانی نداشت، از چشم بازرسان صلیب سرخ پنهان نگاه داشته شدند و دقیقا به همین سبب، رژیم بعث این مجوز را برای خود قایل شد که بیشترین و محرومیت‌ها و آسیب‌های جسمی و روحی را بر این گروه از اسرای ایرانی وارد کند؛ چنان ‌که سرهنگ « » - بازپرس ویژه گارد ریاست‌جمهوری در جنگ علیه ایران - در اعترافات خود که آذر ١٣٨٧ در رسانه‌های ایران منتشر شد، اشاره داشت که در طول سال‌های جنگ علیه ایران، ٦ هزار اسیر ایرانی ساکن در اردوگاه‌های مفقودین، به دستور به شهادت رسیده‌اند.  پس از پایان تبادل اسرا در دهه ٧٠، آزادگان اسیر در همچون ١٢، در خاطرات خود روایت کردند که «جیره غذایی اسرای این اردوگاه‌ها، نصف جیره غذای اسرای اردوگاه‌های صلیب سرخ بود و اسرا، در سرما و گرمای طاقت‌فرسای عراق، در سوله‌هایی نگهداری می‌شدند که محل خواب و قضای حاجت، یک جا بود. شهادت ٩٠ اسیر در یکی از اردوگاه‌های مفقودین به دلیل اسهال ناشی از آلودگی آب شرب و محل زندگی و تعداد غیر قابل شمارش شهدایی که در روزهای گرم تابستان به اسارت رژیم بعث درآمده و بر اثر تشنگی به شهادت رسیدند، هیچگاه فراموش نمی‌شود.»💔😭 👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 ..🍁 🌸قسمت چهارم 🍂🌸🍂 در اغلب تصاویر و فیلم‌های بازمانده از دوران ، مشاهده می‌کنیم که اسرای عراقی با بالا بردن دست‌ها، تسلیم بی‌شرط سپاه ایران شده‌اند؛ در حالی که اکثر اسرای ، در حال اسیر شدند. (٢٢٠ اسیر عملیات ، در حال مجروحیت اسیر شدند.) 🍂 آزاده‌ای می‌گفت: «رزمندگان ما، امکانی برای دفاع نداشتند که اسیر شدند.» نباید از یاد برد که جنگ، صحنه یک کارزار بی‌منطق است اما حتی در این کارزار، طرفین جنگ باید قایل به معاهداتی باشند که امضای تایید بر آن گذاشته‌اند. رعایت حقوق اسرای جنگی، یکی از ضمایم غیر قابل اجتناب جنگ است که طی دهه‌های پیاپی در اسناد بین‌المللی موکد شده است. از مهم‌ترین این اسناد، کنوانسیون است که در سال‌های پایانی قرن نوزدهم و با توجه به ضرورت توجه به آسیب‌دیدگان جنگی تدوین شد. از سرفصل‌های این سند بین‌المللی، کنوانسیون سوم است که سال ۱۹۲۹ و پس از پایان جنگ اول جهانی، توسط تمام کشورها با تاکید بر ضرورت رعایت حقوق اسرای جنگی به تصویب و امضا رسید. با وجود این، حقوق اسرای ایرانی در اردوگاه‌های و حتی، اردوگاه‌های شناسایی‌شده توسط صلیب سرخ، در حالی توسط رژیم بعث عراق در هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران نقض شد که این کنوانسیون، صرفا بر رعایت حقوق اسیر جنگی در اردوگاه تاکید نداشته و کشور پذیرنده کنوانسیون، متعهد شده که حقوق مندرج و موکد در این سند بین‌المللی را از لحظه اسارت اسیر جنگی تا آخرین ثانیه آزادی او رعایت و اجرا کند. بنا به گفته صدها آزاده، رژیم بعث عراق، از نخستین لحظه رزمندگان و غیر نظامیان ایرانی، کمترین احترامی برای حقوق انسانی این اسرا قایل نبود و خاطرات مکتوب و شفاهی صدها آزاده موید عهدشکنی آشکار و در تضاد با عهدسپاری این دولت نسبت به معاهدات بین‌المللی است. در حالی که یکی از تاکیدهای کنوانسیون سوم ژنو، رعایت حرمت اسرا و پرهیز از خشونت و شکنجه اسراست، بازجویی از اسرای ایرانی در لحظات و روزهای نخست پس از اسارت، هیچگاه بدون ضرب و شتم و توهین و تهدید نبود (که در مورد چهره‌های شناخته‌شده همچون و ، این برخوردهای غیر انسانی شدیدتر و غیرانسانی‌تر هم می‌شد) و مهم‌ترین و مشهودترین نقض حقوق اسرای ایرانی، اسارت تعداد قابل توجهی از رزمندگان ایرانی پس از امضای قطعنامه ٥٩٨ – تیر ١٣٦٧ - است که اتفاقا، تمام اسرای ایرانی که به اسارت درآمده بودند، به اردوگاه‌های منتقل شدند و از آنجا که به دلیل ماهیت این تعهد دوجانبه، نهادهای بین‌المللی فعال در امور بشردوستانه همچون صلیب سرخ، وظیفه خود برای توزیع جیره غذایی و لباس اسرای جنگی را پایان‌یافته می‌دیدند، رژیم بعث عراق از همین زمان محرومیت‌های بیشتری بر اسرای ایرانی و به ویژه اسرا در اردوگاه‌های مفقودین تحمیل کرد و جلوگیری از بازگشت اسرای ایرانی به وطن پس از آتش‌بس و پایان مخاصمات، آن هم تا دو سال پس از امضای ٥٩٨، یکی دیگر از مهم‌ترین عراق است.👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 ..🍁 🌸قسمت آخر 🍂🌸🍂 این وضع چنان افزایش یافت که در برهه‌ای، اعلام می‌شد تعداد اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق، ٨ هزار نفر اما تعداد عراقی‌های اسیر در اردوگاه‌های ایران، حدود ٣٥ هزار نفر است، طی همین ماه‌های آغازین، دولت عراق برای توافق درباره تبادل اسرا پیشقدم شد؛ چرا که اسارت ٣٥ هزار عراقی، به معنای خالی شدن بدنه جنگاور عراق از وجود ٣٥ هزار رزمنده بود که قطعا، شکست‌های بعدتر و مهیب‌تر به دنبال داشت. 🌱  اسرای ایران و عراق مربوط به آزادی اسرای مجروح و معلول و سالمند بود که طی سال‌های جنگ، حدود ٣٠٠ نفر از اسرای ایرانی مشمول این شرایط، آزاد شدند. مرحله دیگری از تبادل اسرا، سال ١٣٦٧ و پس از امضای قطعنامه ٥٩٨ بود اما آن چه امروز به نام « » در متن جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسیده، ٢٦مرداد١٣٦٩ است که بیشترین تعداد آزادگان ایران، پس از سال‌ها ، در این روز پا به خاک وطن گذاشتند و این مرحله تا پایان ١٣٦٩ ادامه یافت. هر چند بازگشت اسرا به ایران تا نیمه‌های دهه ٧٠ هم ادامه داشت؛ چنان ‌که که به دلیل ١٦ سال اسارت در اردوگاه‌های مفقودین و دو سال اسارت در اردوگاه‌های شناسایی‌شده توسط صلیب سرخ در عراق، به « » ملقب شد و تنها یک هفته پیش از نوزدهمین سالگرد بازگشت آزادگان به ایران، بر اثر شدت آسیب‌های وارد شده در سال‌های اسارت، به رسید، ١٣٧٧ به ایران بازگشت در حالی که تا سال ١٣٧٥ و در واقع، تا ٨ سال پس از پایان جنگ عراق علیه ایران، دولت عراق، اسارت این رزمنده را کتمان می‌کرد و نیروهای سرخ از اسارت وی در اردوگاه‌های مفقودین عراق بودند. 🍂💔 ، مانند نیستند که و یادمان داشته باشند. مانند هم نیستند که و بیرق داشته باشند. ، هستند در همسایگی من و شما. پزشکی که از مطبش خارج شده‌اید، استاد دانشگاهی که پای درسش نشسته‌اید، کاسبی که باقی پول‌تان را بیش از آن چه باید، پس داده، رفتگری که نجوای بامدادی جارویش به تن کوچه‌های محل‌تان، بیدارباشی معصومانه است، شاید هر کدام، اگر بپرسید، خاطراتی از « » داشته باشند.»💔😭 @Karbala_1365 منبع: https://www.google.com/amp/s/www.isna.ir/amp/96052616423
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی اتفاقی جان مک کین قبل از شکل گیری داعش با ابوکر البغدادی دیدار میکند،خیلی اتفاقی باز جان مک کین با مریم رجوی و ربع پهلوی هم دیدار میکند،خیلی اتفاقی عربستان به داعش و ربع پهلوی کمک مالی میکند و #ترکی_الفیصل با #مریم_رجوی ازدواج میکند خیلی اتفاقی سوریه و عراق ویرانه شدند و خیلی اتفاقی ایران... خیلی اتفاقی!!!
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
خیلی اتفاقی جان مک کین قبل از شکل گیری داعش با ابوکر البغدادی دیدار میکند،خیلی اتفاقی باز جان مک کین
#مریم گفته آقا قبول نیس من شوهر هندی ندارم! لذا ترکی فیصل سلام هندی داده بهش کلا روزای اول، حرف حرف عروسه😊 "قره داغی"😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🍃 از راست #آزاده_محسن_احمدی ، #پدر آزاده حسین محمدی؛ #آزاده_حسین_محمدی(مشهدی)؛ #آزاده_مهدی_سراچی؛ #آزاده_سیدرضاموسوی؛ #آزاده_محمودنیری از مشهد؛ #آزاده_؟_از_بوشهر و دوتا بچه‌ها🌸 @Karbala_1365
اولین تصویر از پیکر مطهر شهید #مدافع_حرم " علی سلطان مرادی" در معراج شهدا. پیکر شهید سلطان مرادی پس از ۴ سال مفقودی به کشورمان بازگشت. تاریخ شهادت:۱۳۹۳/۱۱/۲۳
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
اولین تصویر از پیکر مطهر شهید #مدافع_حرم " علی سلطان مرادی" در معراج شهدا. پیکر شهید سلطان مرادی پس
ـ🍃🌺﷽🌺🍃 🌺🍃🌷 " ☘عشق یعنی مادری چشم انتظار قد خمیده با نگاهی بیقرار ☘عشق یعنی یک پدر بی دست و پا گریه های بی صدایش در خفا ☘عشق یعنی صورتِ تاول زده سرفه های بی امان و سرزده ☘عشق یعنی هر نفس با دستگاه ☘عشق یعنی یک پدر یک تکیه گاه ☘عشق یعنی یک شهیدِ بی نشان پرکشیدن بر فرازِ آسمان ☘عشق یعنی یک پلاک از یک شهید کز میان خاک ها آمد پدید ☘عشق یعنی یک جوان بی ادعا غوطه ور در خون میانِ لاله ها ☘عشق یعنی لاله ها پرپر شدند در کلاسِ عاشقی اول شدند...  🍂💔
#سلطان‌علےموسےالرضا(ع) نگو حاجتت را، دلت پُر ڪہ باشد بدون تڪلم گـــــــره مےگشاید ... 🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
هدایت شده از پاسدار شهید محمد غفاری
♥️●بِـسـمِ رَبِّ الشُّـھدا●♥️ #ختم_صلوات🕊 هدیہ بہ: حضرت زینب سلام اللہ علیھا🌸 ✨به نیابت از #شھیدحسین‌همدانے💕 👈سهم شما یڪ صلوات👉 قبول باشه 🌹 🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه ماه بعد از شهادتش در گودالی پیدا شد، در نامه ای نوشته بود: مادر می خواهند ما را زنده به گور ڪنند ... 🌹 🌹
... در باز شد برپا...! بر جا...! درس اول: بابا آب داد ، ما سیراب شدیم .بابا نان داد ما سیر شدیم. اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند در سبد مهربانی شان و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود. و چقدر همه منتظر امدن حسنک بودند کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم .ریز علی در شبی سرد جلوی قطارمان ایستاد ...راه را روشن کرد و قطار زندگی سوت زد و رفت و ما در زندگی گم شدیم همه زیبایی ها رنگ باخت نگاهمان سرد شد و دستمان خسته این روزها دیگر باران با ترانه نمی بارد و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم ... زرد شدیم ، پژمردیم و سالهاست وقتی پشت سرمان را نگاه میکنیم،جز ردپایی از خاطرات خوش کودکی نمی یابیم... و در ذهنمان جز همهمه ی زنگ تفریح، طنین هیچ صدایی نیست... و امروز چقدر دلتنگ آن روزها هستیم. و هرگز نفهمیدیم چرا ما برای بزرگ شدن اینهمه بی تاب بودیم...💔🍂
🌷 ❣زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گونی دوخته بودم.... 🌸.... @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌷 ❣زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گو
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 ..🍁 🌸صفحه اول 🍂 ... 🍂🌸🍂 🌷در مورد مریضی که در شایع شد، اولین بار در یازده روزی که ما در بودیم اتفاق افتادهیچگونه مراقبت پزشکی و رسیدگی بهداشتی وجود نداشت به همین دلیل اولین مریضی ها بوجود آمد. به این دلیل که بچه ها زخمی بودند، خورده و دست و پا شکسته زیاد داشتیم و هیچ امکاناتی برای مداوا وجود نداشت. زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گونی دوخته بودم. به همین دلیل و در اثر همین مشکلات بچه هایی که بودند روز به روز ضعیف ترمی شدند. بعد بچه ها را به منتقل کردند که این زندان سلولی بود. مثل ساواک قدیم خودمان. وقتی بچه ها را وارد زندان کردند در اتاقهایی دو در سه، و یا سه درچهار قرار دادند و درب سلولها را می بستند. صبحانه ای که می دادند باید بین خودمان تقسیم می کردیم و به صورت مایع بود اسمش بود. نان هم که می دادند اصلا کفافمان را نمی داد و سطلی داشتیم که در آن آب می ریختند و چون همگی بودیم سریع آب را می خوردیم و همه بی آب می ماندند. ضعف بچه ها و نبودن غذای کافی همه این عوامل باعث عفونت داخلی بچه ها می شد...👇👇👇