eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
819 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 💧 #حقیقت_کربلای۴ #قسمت_سوم
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 💧 ۴ ۷ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 🌾برخلاف زندگی در شهر زندگی در کنار رودخانه از طلوع آفتاب شروع نمیشد! وقتی که سیاهی شب در آسمان پرده میکشید جنب و جوش زندگی آغاز می‌شد و به خاطر حجم زیاد برنامه ها از خواسته بودم که برنامه های ۲۴ ساعته را روی کاغذ بنویسد. من و حاج محسن توی چادر فرماندهی نشسته بودیم که علی منطقی دم چادر ایستاد و گفت:با عرض پوزش از آقایان فرماندهی محترم ، اگر اذن دخول بفرمایید جدول برنامه ۲۴ ساعته را که امر فرموده بودید، به استحضارتان می رسانم. لحن جدی او ما را به خنده انداخت گفتیم خب برسان.😂 سپس با یک ژست خاص مثل یک پیک تاریخی، طوماری را با دو دست به شکل عمودی گرفت و شروع به خواندن کرد.😌 برنامه ای متنوع که بین دو آموزش در آب را ، با دعا و نماز و سفره وحدت ، فاصله انداخته بود. در روز برنامه ای را که علی نوشته بود مو به مو اجرا می کردیم. هنوز نمی دانستم چقدر فرصت آموزش تازمان عملیات باقی مانده است. ولی هر روز که می‌گذشت به حدی آمادگی نبرد را میان بالا می دیدم که گویی یک سال است با آنها کار کرده‌ام.🌺 حاج محسن به نقاط دقیق و بسیار مهمی اشاره می‌کرد که حتی برای من که سالها با آب و مأنوس بودم، تازگی داشت. یک روز وقتی با بچه ها تمرین غواصی در سطح با می‌کردیم، دسته‌ای از مرغان وحشی موازی ستون غواصان می رفتند.🕊 همه سرها زیر آب بود و فقط لوله اشنوگل ها از آب بیرون بود و به قدری بچه ها نرم و بی صدا فین می زدند که مرغان وحشی هم احساس ترس و ناامنی نداشتند. تا اینکه پاهایمان به گِل رسید. حالا باید بچه ها آرام سرهایشان را تا گردن از آب بیرون می‌آوردند و با اشاره دست من و حاج محسن به دو ستون به چپ و راست می رفتند. اما همین که یکی دو نفر زودتر از بقیه سرشان را از آب بیرون آوردند، دسته مرغان وحشی ترسیدند و به هوا برخاستند و یکباره همه سرها از آب بیرون آمدند و تا آن سوی ابرها به دسته مرغان وحشی خیره ماندند. 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 حاج محسن همانجا از میان گل ها بلند شد و بچه‌ها را جمع کرد و گفت: یه آنقدر باید با آب رفیق بشه که آرامش این پرنده های وحشی را هم به هم نزنه. به خصوص وقت ساحل کشی که به خط دشمن نزدیک میشیم. موقع ساحل کشی شاید مجبور بشیم که ساعتها توی باتلاق و احیاناً داخل موانع دشمن بی سر و صدا حرکت کنیم. اونجا توی اون موقعیت، هیچ حرفی نباید زده بشه، مگر با اشاره سر، دست و در صورت اضطرار با استفاده از صدای پرندگان آبی و...🦆 …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄