eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
819 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
❣🕊 ۴ این‌قسمت👇 ... ۱ راوی: 🌾🕊 🌾دیدبان توپخانه ۳۱عاشورا بودم؛ برای آخرین هماهنگی با فرماندهی واحد در آخرین دقایق عصر روز سوم دی ماه ۱۳۶۵ سوار بر موتور واحد از مقر مخفی‌مان که موتورخانه‌ی کوره ای آجرپزی در ساحل (ساحل روبروی جزیره ام‌الرصاص) بود، به مقر فرماندهی توپخانه که اطاقی دوسقفه در ساختمان مخروبه ی بنگاه کیوان(همان ورودی جاده‌ی اهواز به خرمشهر) بود؛ آمدم. همین که وارد محوطه ی بنگاه شدم برادرجمالی که نماینده ی ما در تطبیق آتش قرارگاه توپخانه بود پرید ترک موتور و با اصرار از من خواست تا او را که از تویوتای قرارگاه جامانده بود به قرارگاهشان برسانم. چون وقت زیادی از روشنایی روز نمانده و ما هم باید آماده ی عملیات شب می شدیم، معذرت خواستم ولی او با یادآوری اهمیت حضور خودش در آنجا مرا قانع کرد که او را به سه راه برسانم. هنوز اول راه بودیم و چند ساعتی تا شروع عملیات که قرار بود ساعت ده و نیم شب شروع شود ، وقت باقی بود که یک مرتبه آسمان منطقه به وسیله منورهای خوشه‌ای هواپیماهای دشمن روشن شد. برادر جمالی آهی جانسوز کشید و گفت : وضع خرابه و دشمن از برنامه ما خبردار شده که به این شکل فیلر زده و بعد خیلی مخلصانه برای بچه های خط شکن از خدای بزرگ طلب یاری کرد.✨ بلافاصله بعداز رساندن ایشان راه کوره را در پیش گرفتم اما وقتی به جاده ی موازی با رسیدم نگرانی همه ی نیروها را به وضوح مشاهده کردم. زیر نور تمامی تحرکات نفربرها و نیروهای پیاده مثل روز دیده می شد و ازدحام به حدی بود که مسیری را که قبلا در ۵دقیقه می پیمودیم پس از نیم ساعت معطلی مجبور شدم موتور را همانجا پشت خاکریز جاده پارک کرده و پیاده به کوره بروم. ما کارهای را تمام کرده و با ثبت نقاط حساس خطوط دشمن و نیز مقر آتشبارهایش کاملا آماده بودیم و همه ی هماهنگی ها ی لازم را برای تحویل گرفتن اسکله و انتقال نیرو و تجهیزات لازم برای ادامه ی عملیاتی که به منظور فیصله دادن به جنگ و پیروزی نهایی طراحی شده بود. انجام داده بودیم . متاسفانه به دلیل اصل و حتی ساعت عملیات، یک ساعتی شروع عملیات به تشخیص فرماندهان عقب افتاد. اخباری که در بیسیم ها شنیده می شد بسیار گنگ و مبهم و نگران کننده بود . همین که گروهان های پیش قراول وارد آب شده و حرکت خود را شروع کردند. به دلیل آمادگی دشمن (که ناشی ازخبری بود که به وسیله یک نفوذی صاحب نفوذ و دیگر ستون پنجمی ها؛ در اختیارش قرار گرفته و با حساسیت به موضوع، از کیف و کم عملیات برخوردار شده بود)، عراقی ها حدود ۲ میلی متر روی آب اروند را با سلاحی مخصوص که سازمان ناتو در اختیارشان گذاشته بود تزریق کرده بودند و به محض ورود بچه ها آن را زدند (رودخانه اروند به طول حدود ۱۱ کیلومتر تقریبا از مقابل پل نو. واقع بر نهر عرائض تا روبروی کارخانه ی پتروشیمی در آتش گرفته بود). اگر نیروها در داخل اروند می ماندند همه قتل عام می شدند لذا بر اساس پیش بینی قبلی(البته نه آتش گرفتن اروند بلکه احتمالات دیگر) تنها دستوری که صادر شد این بود که هر کس به هر ساحلی نزدیک است از آب خارج شود (چرا که ماندن در آب برابر بود با فاجعه ای به نام ) و بدین ترتیب عملیات سرنوشت ساز ۴ در همان نطفه خفه شد.💔🍂 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365 👇👇👇