🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #راهکار_اشک
💧
#قسمت_هفدهم
#صفحه۳۸
🕊
🍂🍃🌾
🕊
🌷یک روز در اثنای شلیک همزمان قبضه های #خمپاره خودی، حاج حسین بختیاری از کنار قبضه خمپاره انداز با لباس خونین برگشت.
پرسیدم:حاج حسین چی شده؟!
گفت:یکی از خمپاره اندازها ترکید و بچهها #شهید شدند.🕊
رفتم و صحنه را از نزدیک دیدم. گلوله خمپاره قاچ شده بود. ظاهراً یکی از خدمه ها به خیال اینکه گلوله خمپاره از ته خارج شده، گلوله دومی داخل لوله انداخته بود که هر دو با هم منفجر شدند و چهار نفر در جا به شهادت رسیدند. همان وقت، حاج حسین هم رسیده بود بالای سرشان و شهدا را گذاشته بود داخل #قایق و برگشته بود پیش ما.
بعد از این ماجرا رفتم سراغ #فرمانده لشکر و گفتم:
بچههای ما #غواص هستند. در منطقه پدافندی مدت زیادی مانده اند. اجازه بدهید با نیروهای دیگری عوض شود و برای استراحت بیاید عقب. حاجمهدی پذیرفت و گردان آبی_خاکی به جای ما آمد و خط را تحویل گرفت.
✨ زمزمه عملیاتی تازه بود؛ اما کی و کجا معلوم نبود. از ستاد لشکر کسب تکلیف کردم، گفتند:میتوانی نیروهایت را به #همدان بفرستی و بعد از یک هفته برگردی. بچه ها علی رغم خستگی دوران پدافند در #هور، راضی به رفتن به مرخصی نبودند. من حاج حسین و #علی_شمسی_پور ماندیم و بقیه را به زور فرستادیم به همدان و بعد از سه روز خودمان هم به آنها ملحق شدیم.
طبق سنت همیشگی، سری به خانه #خانواده_شهدا زدیم و بعد از آن اتوبوسی تهیه کردیم و راهی #مشهد شدیم.
🍃 به شهر #گرگان که رسیدیم به منزل #شهیدسبطی از #غواص های #کربلای۴ رفتیم. پدر و مادرش خیلی #محبت کردند و اصرار از پی اصرار که شبانه نروید و امشب مهمان ما باشید. پذیرفتیم و آنها هم پذیرایی گرمی کردند و صبح به سمت مشهد مقدس روانه شدیم.✨
آنجا هم مثل منزل #شهیدسبطی، همه توی یک زیرزمین در #حسینیه همدانی های مقیم مشهد، جا شدیم....
#ادامه_دارد…
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄