@KashkulJudy
🌸🍃🌸🍃
امیرالمؤمنین علی (ع) بالای بام خانه، خرما تناول می کرد، حضرت در سنین جوانی بودند، سلمان فارسی در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت.
حضرت علی (ع) دانه خرمایی از باب مزاح به سمت سلمان رها کرد. سلمان گفت: یا امیر المؤمنین (ع) با من شوخی می کنید در حالیکه من پیرمرد و شما جوان کم و سن و سال هستید؟ حضرت فرمودند: ای سلمان من را از نظر سن و سال کوچک و خود را بزرگ می بینی. قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای؟
چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجات داد؟ سلمان با شنیدن این کلمات با تعجب از امیرالمؤمنین (ع) کیفیت جریان را خواست.
حضرت علی فرمودند: در وسط آب ایستاده بودی و از شیر بزرگی که آنجا بود می ترسیدی. دستهایت را به دعا بلند کردی و از خدا کمک خواستی. و خداوند اجابت فرمود.
من همان اسب سوار هستم که زره به روی شانه اش و شمشیری به دستش بود که با یک ضربه شمشیر آن شیر را به دو نیم کرد و شما را خلاص کرد. سلمان عرض کرد: نشانه دیگری در آنجا بود، برایم بیان فرمایید.
امام علی (ع) دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود: این همان هدیه شماست که به آن اسب سوار دادید. سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد، با عجله خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا، من اوصاف شما را در انجیل خوانده ام. محبت شما در دلم جای گرفت، دینم را رها کرده و دین شما را قبول کردم، ولی از پدرم مخفی نمودم و وقتی پدرم فهمید نقشه بر قتل من کشید ولی بخاطر مادرم از من گذشت و من را به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد تا من فرار کردم.
به محلی به نام دشت ارژن رسیدم ، در حال استراحت بودم وقتی احتیاج به آب پیدا کردم لباسهای خود را در آورده و داخل رودخانه شدم، ناگهان شیر بزرگی آمد و روی لباسهای من ایستاد وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند کمک خواستم که ناگاه اسب سواری پیدا شد و با یک ضربه شیر را دو نیم کرد، من از آب بیرون دویدم و لباس به تن کردم و خودم را به رکابش انداختم و آن را بوسیدم. از همان اطراف گلی کندم و به ایشان هدیه دادم، بعد از نظرم ناپدید شد و رفت، از این اتفاق بیش از صد سال می گذرد و این قصه را برای کسی تعریف نکرده ام. امروز امام علی (ع) تمام قضیه را برای من بیان فرمودند و همان شاخه گل را به من نشان دادند.
رسول خدا فرمودند: ای سلمان، هنگامیکه مرا به آسمان بردند تا جایی که جبرئیل توقف نمود و من تا کنار عرش بالا رفتم، درحالیکه پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت. وقتی سفر معراج تمام شد و به زمین برگشتم علی بن ابی طالب (ع) بر من وارد شد و تمام گفتگوهای من با پروردگارم را خبر داد. بدان ای سلمان هرکدام از انبیاء و اولیاء از زمان آدم تاکنون که گرفتار شده اند علی بن ابی طالب (ع) آنها را نجات داده است.
القطره، جلد۱، صفحه ۲۸۲
@KashkulJudy
🍃﷽🍃
«ماشآءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 #نعوظ
💦🍃عدم نعوظ و عدم توانایی جنسی در مردان؟
📚:حکیم خیراندیش
✅لطفا انتشار بدهید👌
🍃🌺🍃
➡️ @KashkulJudy 🍏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠#خواص درمانی ارده شیره
📚حکیم خیراندیش
♦️لطفا انتشار بدهید👌
🍃🌸🍃
🆔 @KashkulJudy 🍏
@KashkulJudy
💠 جمع دو نماز
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم):
دو نماز (ظهر با عصر و مغرب با عشاء) را با هم خواندن باعث زیادی روزی می شود.
📚 جامع الاخبار/ص125
✍🏼 ابن عباس می گوید، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه در غیر سفر و بی آنکه ضرورتی اقتضا کند، نماز ظهر و عصر و همچنین نماز مغرب و عشا را پشت سرهم خواندند و این کار به خاطر آن بود که مشقت را از ما بردارد.
📚 صحیح مسلم/ج2/ص151
#حدیث
@KashkulJudy
تو پناهمی تو تکیه گاه محکمی_۲۰۲۳_۰۴_۲۹_۲۱_۳۰_۱۲_۴۴۲.mp3
3.76M
تو پناهمی تو تکیه گاه محکمی
تو پناهمی تو که کشتی نجاتمی
@KashkulJudy
@hobo_lhosein_۲۰۲۳_۰۵_۰۱_۱۰_۱۲_۲۶_۲۷۰.mp3
2.78M
سید رویایی من!
محمد حسین پویانفر
دوشنبه امام حسن مجتبی ع
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
@KashkulJudy
آن کسی که دلی افسرده و بیخواهش و
بی امید و آرزو دارد؛ موجودی سرد و بیحرکت
و جامد است و
هیچگونه فعالیتی از او سر نخواهد زد ...
شهید مطهری
@KashkulJudy
-میگفت ...
برایِکسانیکهبهشمابدکردند
بیشتردعاکنید،
اینکاررنگیازالوهیتدارد ...
چراکهمابهخدابدمیکنیمواوبهما
خوبیمیکند!
#حاجآقامجتبیتهرانی🌿
@KashkulJudy
@KashkulJudy
📜 برادر و خواهر معلم!
💠 در حالى كه فرصتها چون ابر مىگريزند و زمان همچون كودكان پابرهنه در كوچههاى شهر مىدود و ما در كار تماشاى «خسران» خويش، در معاملهاى كه هر ثانيه، «هستى» را با «نيستى» مبادله مىكنيم،
💠 آيا لحظهاى انديشيدهاى؟ و با طرح چند سؤال از خويش، ابرهاى بارور در گذر زمان را به «باريدن» و سيراب كردن، واداشتهاى
تا در بارش زلال آن به «رويش» و «فلاح» برسى؟ كه... «كه هستى»، «چه مىكنى»، «براى كه كار مىكنى»، «چرا كار مىكنى»، «در كجا هستى»، «به كجا مىخواهى بروى»، «به كجا رسيدهاى» و «به كجا رساندهاى»؟!!
💠 بگذار، صميمانه از تو بپرسم، اين سؤال را كه، راستى، «چرا معلم شدهاى؟»
💠 انگيزه و نيت تو براى انتخاب اين كار چه بوده است؟
آيا معلمى را به عنوان يك «شغل» همانند ساير شغلها، براى كسب درآمد گزيدهاى؟
💠 آيادر طلبِ يك كار به اصطلاح بىدردسر و با چند ماه تعطيلى با مزد و مواجب، بودهاى؟
💠 اگر چنين است، در خويش، تجديد نظر كن و مسئوليت خدايى و انسانىات را به خاطر آور، كه تو همانند يك كارمند اداره نيستى.
💠 تو با «انسانهايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مىآموزند، اعمال و حركات تو را الگو قرارn مىدهند.
💠 بخش عظيمى از شخصيتشان را «حرفها» و «رفتار» «تو» مىسازد.
اگر فاسد باشى، نسلهايى را فاسد كردهاى و اگر صالح باشى، نسلها را اصلاح كردهاى.
📚عینصاد ،#تربیت_کودک | ص ۹
✅ @KashkulJudy
🔆موجبات عاقبت بخیری
امام صادق علیه السلام در نامهای به بعضی از مردم نوشتند:
🔸 اگر اراده کردهای که عاقبت به خیر شوی و قبض روح تو در بهترین حالات باشد:
1⃣ حقّ خداوند را بزرگ بشمار به اینکه از نعمتهای خدا در معصیت او استفاده نکنی.
2⃣ (اگر گناه کردی و خدا تو را عذاب نکرد) مغرور به حلم خدا نباش.
3⃣ گرامی بدار هر کس را که از ما اهل بیت سخن میگوید و موّدت ما را پذیرفته است.
@KashkulJudy