@Kashkuljudy
💟 سیاست_خانومانه
❤️یه سیاست_زنانه برای ایجاد احترام متقابل در زندگی اینه که اگر کسی جایی دعوتتون کرد تنهایی تصمیم گیری نکنین حتی اگر جواب همسرتون رو میدونین.
👈مثلا به همسرتون بگین: "مامانم برای شب جمعه شام دعوتمون کرد، منم قول ندادم گفتم بذارین اول نظر آقامون رو بپرسم ببینم برنامه ای نداره، بعد خبرش رو میدم."
اینطوری ✅ اولا همسرتون احساس مهم بودن و مرد خانواده بودن میکنه و احساس خیلی خوبی بهش دست میده و امکان جواب مثبت دادنش هم بیشتر میشه و
✅ دوما اینکه اگر یه موقع جایی خواستین نرین (مثلا یکی از فامیل های همسرتون دعوتتون کرده) راحت تر میتونین بگین که ؛ "با شوهرم مشورت کردم امشب خیلی خسته است، گفته ایشالله باشه برای هفته های بعد ..."
✅ سوما با اینکار اینجوری کم کم همسرتون هم یاد میگیره که با شما در این موارد مشورت کنه و احترامتون توی خانواده همسرتون میره بالا
فرض کنین که مادر شوهرتون زنگ میزنه به همسرتون و شام دعوتتون میکنه .
🔵جوابی که شوهرتون میده اینه : " بذارین به خانمم بگم ببینم برنامه ای نداره، بعد بهتون خبر میدم" اینجوری وقتی که همسرتون جلو خانواده اش به شما احترام بذاره اونها هم به شما احترام بیشتری میذارن😉
🆔 @Kashkuljudy
@Kashkuljudy
😋🔷😀♻️💠♻️😋🔷😀
#ضرب_المثل
آستين نو ، بخور پلو
روزي ملا نصرالدين به يك مهماني رفت و لباس كهنه اي به تن داشت .
صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد .
او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت و آنرا به تن كرد و دوباره به همان ميهماني رفت .
اينبار صاحبخانه با روي خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت و او را در محلي خوب نشاند و برايش سفره اي از غذاهاي رنگين پهن كرد .
ملا از اين رفتار خنده اش گرفت و پيش خود فكرد كرد كه اين همه احترام بابت لباس نوي اوست .
آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو .
صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار مي كني .
ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم و تو مرا راه ندادي و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر احترام مي گذاري .
پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من .
پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو ..
🌼🍃 @Kashkuljudy 🍃🌼
@Kashkuljudy
🔆آواز هولناك سقوط سنگ در قعر جهنم
🌕صدر المتاءلهين در اسفار روايت نقل كرده اند كه :
روزى رسول خدا (ص ) با يارانى در مسجد نشسته بودند كه آواز سهمگين فرو افتادن چيزى را شنيدند پس ترسيدند.
🌕رسول خدا (ص ) گفت : مى دانيد آواز چيست ؟
گفتند: خدا و رسولش دانايند.
🌕رسول خدا (ص ) گفت : سنگى از بالاى جهنم هفتاد سال است كه افتاده و اينك به قعر جهنم رسيده است و اين آواز هولناك از سقوط آن سنگ برخاست.
◀️پس هنوز رسول خدا (ص ) از كلام خود فارغ نشده بود كه از خانه منافقى صداى گريه اهل و عيالش بلند شد كه آن منافق در آن وقت بمرد و هفتاد سال عمر او بود
🌕 رسول الله گفت : الله اكبر!
صحابه از اين گفتار رسول خدا (ص ) دريافتند كه اين حجر (سنگ)آن منافق است
و وى از آن روزى كه آفريده شد به سوى جهنم مى رفت تا آن كه عمرش به هفتاد رسيد و چون بمرد در قعر جهنم قرار گرفت .
🔆 خداوند فرمود: ان المنافقين فى الدرك الاءسفل من النار
پس آن صدا را شنيدند تا عبرت بگيرند.
🌺 @Kashkuljudy
♥️🍃 @Kashkuljudy
بنشین و فکر ڪن
#آیت_الله_مجتهدی
💫خداوند چقدر به ما نعمت داده است
خودش میفرماید:
نمی توانید نعمت های من را بشمارید☺️
یڪی از🔺بزرگترین نعمـت خـداوند
این است که ما هـر چه گناه🕳مۍڪنیم..
او میپوشاند، اگـر مثلاً در پیشـانی ما
یک کنتور بود وهر یک گناه یک شماره میانداخت🎛
دیگر مـا آبـرو نداشتیم😞
ما نمۍتوانستیم زندگـے بڪنیم یا اگـر
به جـای شماره انداختن بوی💭ظاهری قرار
داده بود دیگر کسی طرف دیگری نمیرفت...!!
«لَوْ تَکاشَفْتُم مٰا تَدافـَنْتُم»
اگر از گناهان یکدیگر با خبـر
میشُدید، یکدیگـر را دفـن نمیکردید.
ببین خـــ✨ـدا چقدر مهربان است
که روی گناهـان ما سرپوش گذاشته است
🌺 @Kashkuljudy
@Kashkuljudy
🔴چیزهایی که باعث #فلج-# میشوند:
🔹🔻🔹🔻
☘اول - #خوردن- خربزه در حالى كه ناشتا باشد
☘دوم - #خوردن- خرماى برنى ناشتا
☘سوم - #خوردن -ماھى
☘چھارم -# شستشو -كردن بدن با آب سرد بعد از خوردن ماھى
🔹🔺🔹🔺🔹
🍃 @Kashkuljudy 🌿