enc_16459528285570711557767.mp3
5.62M
﷽
🌹#شهادت_امام_کاظم🌹
🎙حاج محمود کریمی
@KashkulJudy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حال و هوای کاظمین دقایقی پیش در آستانهی #شهادت_امام_کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/KashkulJudy
امشب رضا ز سوز جگر گریه مىکند
مانند سیل ز ابر بصر گریه مىکند
تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم
از داغ جانگداز پدر گریه مىکند
#یا_باب_الحوائج_ع🥀
#شهادت_امام_کاظم(ع)🖤
#بر_شیعیان_جهان_تسلیٺ_باد🥀
https://eitaa.com/KashkulJudy
مداحی آنلاین - سخاوت امام کاظم - استاد رفیعی.mp3
4.68M
🏴 #شهادت_امام_کاظم(ع)
♨️سخاوت امام کاظم علیه السلام
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙 حجت الاسلام #رفیعی
📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
https://eitaa.com/KashkulJudy
2_144138278140234878.mp3
3.36M
🏴 #شهادت_امام_کاظم(ع)
♨️ اخلاق خوب امام کاظم(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙 حجت الاسلام #رفیعی
📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
https://eitaa.com/KashkulJudy
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم تمام خلق به موسی ابن جعفر است!
#شهادت_امام_کاظم
https://eitaa.com/KashkulJudy
مداحی_آنلاین_از_تو_نمانده_غیر_از_عبایی_در_کنج_زندان_میثم_مطیعی.mp3
8.6M
#شهادت_امام_کاظم(ع)
از تو نمانده غیر از عبایی در کنج زندان
وای از تن نحیف و امان از این چشم گریان
#میثم_مطیعی
#تسلیت_شهادت_موسی_بن_جعفر
#شهادت_امام_کاظم(ع)
https://eitaa.com/KashkulJudy
#خاطرات
☑️ #ویژه شهادت حضرت امام #موسی_بن_جعفر علیهما السلام
⚫️برکت وجود علامه عسکری از عنایت باب الحوائج امام #موسی_کاظم علیه السلام
💠 ماجرای بیماری علامه عسکری در کودکی
🔺حضرت علامه می فرمودند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند.
🔺این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند.
⛔️ همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق #احساس_سنگینی کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است.
بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم.
🔺گفت چه می کنی چه میکنی من دکترم من دکترم!
نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من 👈🏻 لحظات آخر عمرم را سپری می کردم.
🔺تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا و خشرو و خوش منظره و خوش قیافه پس از آن #پنج_تن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند.
🔆 در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم #مادرم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت #موسی_بن_جعفر کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟😭
حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.)
👈🏻همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به #رسول_خدا عرض کردند:خواهش میکنم تقاضای #مادر #این_سید را بپذیرید.
🌺حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه #توسل_مادرش عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر.
💢 مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی ❗️
من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم.
📘 منبع:مرزدار مکتب اهل بیت ص ۶۱
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/KashkulJudy
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی زندانبان مدعی العموم می شود!
🎙 #حجت_الاسلام_حامد_کاشانی
🏴 #شهادت_امام_کاظم
https://eitaa.com/KashkulJudy
Shahadat Emam Kazem 1384 Sibsorkhi [Mohjat_Net].mp3
2.11M
🎤#حسین_سیب_سرخی
🏴#شهادت_امام_کاظم
خسته ام از این همه غم از شب تار جدایی
ای تمام دلخوشی ام ای رضاجانم کجایی
لحظه ی آخر بیا ای نور چشمان تر من
کن نظاره ای رضاجان غرقِ در خون پیکر من
یابن الزهرا نورعینی
نورچشمان حسینی
گرچه در زندان هارونم اگر در کاظمینم
از همینجا زائر شش گوشه ی جدم حسینم
در دلم دارم تمنا بعد از این رنجی که بردم
کاش میشد مثل جدم سرجدا جان میسپردم
یابن الزهرا نورعینی
نورچشمان حسینی
کاش این جسم مرا بر خاک غم ها میکشیدن
کاش مانند عمویم دست من را میبریدن
کاش تا روز ازل از غصه جان بر لب نمایم
بی کفن بر خاک غم من هم سه روز و شب بمانم
یابن الزهرا نورعینی
نورچشمان حسینی
شعله ور از آتش غم در شب تنهایی ام من
غرقه ی دریای اشکم کشته شد شیدایی ام من
من که با اشک دو دیده سوده ی الماس سُفتم
کنج تنهایی نشستم با حبیبم راز گفتم
من که عمری کنج زندان ناله ی دلگیر دارم
روی جسمم صد اثر از حلقه ی زنجیر دارم
کس ندارد از دل زارم خبر یا رب غریبم
همرهم دارم نشان از سلسله بر تن حبیبم
یابن الزهرا نورعینی
نورچشمان حسینی
تاب کرده طاقتم را غصه های بی کرانه
گاه ضرب سیلی و گه ضربه های تازیانه
هر کجا زد دشمنم با تازیانه بر سر من
زنده میشد پیش چشمم خاطرات مادر من
یابن الزهرا نورعینی
نورچشمان حسینی
یک نفر میزد مرا اما چه گویم زین همه سوز
مادرمن باچهل تن درکشاکش بود آن روز
صد بهارم برخزان آمد نگارمن نیامد
چشم من مانده به ره اما قرار من نیامد
یابن الزهرا نورعینی
نورچشمان حسینی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/KashkulJudy