eitaa logo
دانلود
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ سلام بر تو اى فرزند پیامبر (خدا) پروردگار جهانیان سلام بر تو اى فرزند اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا امیرمؤمنان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سلام بر تو اى حَبیبَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفْوَةَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللهِ، اَلسَّلامُ حبیب خدا سلام بر تو اى برگزیده خاص خدا سلام بر تو اى امین (وحى) خدا سلام عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِراطَ اللهِ، بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا سلام بر تو اى راه (مستقیم) خدا اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللهِ، اَلسَّلامُ سلام بر تو اى بیان (کننده) حکم خدا سلام بر تو اى یاور دین خدا سلام عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىُّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ بر تو اى آقاى پاک (و منزه از هر عیب) سلام بر تو اى نیکوکردار وفادار سلام بر تو اَیُّهَا الْقآئِمُ الاَْمینُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأْویلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا اى قیام کننده (به امر خدا) و امین سلام بر تو اى داناى به تأویل (قرآن) سلام بر تو اى الْهادِى الْمَهْدِىُّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِىُّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا راهنماى راه یافته سلام بر تو اى پاکیزه منزه سلام بر تو اى التَّقِىُّ النَّقِىُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ پرهیزکار پاکدامن سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهید الصِّدّیقُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَبامُحَمَّد الْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ،وَرَحْمَةُ اللهِوَبَرَکاتُهُ. راست گفتار سلام بر تو اى ابا محمّد حسن بن على و رحمت خدا و برکات او. سپس امام حسین(علیه السلام) را مخاطب سازد و بگوید: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَشْهَدُ اَنـَّکَ اَقَمْتَ الصَّلاةَ، سلام بر تو اى فرزند بانوى زنان جهانیان گواهى دهم که تو براستى نماز را برپا داشتى وَآتَیْتَ الزَّکاةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَعَبَدْتَ اللهَ و زکات دادى و امر به معروف کردى و نهى کردى از منکر (و کارهاى زشت) و خداى را از روى اخلاص مُخْلِصاً، وَجاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ، فَعَلَیْکَ السَّلامُ پرستش کردى و در راه خدا آن طور که باید و شاید جهاد کردى تا یقین (یعنى مرگ) به سراغت آمد پس بر تو باد سلام مِنّى ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَعَلى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ، اَ نَا من تا من زنده ام و شب روز بر پاست و بر خاندان پاکیزه و پاکت باد و من یا مَوْلاىَ مَوْلىً لَکَ وَلاِلِ بَیْتِکَ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ اى مولایم دوستدار تو و خاندانت هستم صلحم با هرکس که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که حارَبَکُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَجَهْرِکُمْ، وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ، لَعَنَ اللهُ با شما در جنگ است ایمان دارم به راز پنهان و به امر آشکار شما و ظاهر و باطن شما خدا لعنت کند اَعْدآئَکُمْ مِنَ الاَْوَّلینَ وَالاْخِرینَ، وَاَنـَا اَبْرَءُ اِلَى اللهِ تَعالى مِنْهُمْ دشمنانتان را از اوّلین و آخرین و من بیزارى مى جویم به سوى خداى تعالى از ایشان آنگاه هر دو بزرگوار را مخاطب ساخته، بگوید: یا مَوْلاىَ یا اَبا مُحَمَّد، یا مَوْلاىَ یا اَبا عَبْدِاللهِ، اى مولاى من اى ابامحمد، اى مولاى من اى ابا عبدالله هذا یَوْمُ الاِْثْنَیْنِ وَهُوَ یَوْمُکُما وَبِاسْمِکُما، وَاَنـَا فیهِ ضَیْفُکُما امروز روز دوشنبه است و این روز شماست و به نام شماست و من در این روز مهمان شمایم فَاَضیفانى، وَاَحْسِنا ضِیافَتى، فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضیفَ بِهِ اَنْتُما، وَاَنـَا فیهِ مِنْ پس مرا بنوازید و نیکو مهمان نوازى کنید که چه خوب مهمان نوازانید شما براى مهمان و من در این روز در جِوارِکُما فَاَجیرانى، فَاِنَّکُما مَأْمُورانِ بِالضِّیافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَصَلَّى اللهُ پناه شمایم پس مرا پناه دهید که همانا شما به مهمان نوازى و پناه دادن مأمورید درود خدا عَلَیْکُما وَآلِکُمَا الطَّیِّبینَ.(2) بر شما و بر خاندان پاکتان باد. @asharmadahiii
🌷 ❣️حالـم بہ جز نگـاهِ تـو بهتر نمےشود 🌿يڪ روز بدون ذڪرِ حسين سر نمےشود ❣️مےگریَم از براے حرم رفتنم حُسين 🌿نابرده رنج گنـج مُيسـَر نمےشود 3_روز_تا_فصل_عاشقی. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - یادمه بچه بودم - حمید علیمی.mp3
3.21M
محرم یادمه بچه بودم مادر من پیرهن مشکی تنم کرد منو سینه زنم کرد ازهمون اولشم روضه خون یه آقای بی کفنم کرد منو سینه زنم کرد برا اینکه نباشه پرچمی غیر از علم تو روی دوشم اینو خونده تو گوشم که فقط محرما برای تو مشکی بپوشم پیرهن مشکی و مادرتو برام دوخته خوش به حال دل من تو روضه هات سوخته روضه های تو به من یه درس خوب داده گریه کردن و به ما خواهرت آموخته دوسش دارم بوللهه عشق من ابی عبداللهه @asharmadahiii
مداحی آنلاین - اومد محرمت - محمود کریمی.mp3
4.32M
ماه ماه ماتمه اومد محرمت مونده به جون عاشق شیرینی غمت سرخ میشه پرچما جای پرچم سیاه از زنده بودن سرخ میشه پرچمت عرش رو به کربلا عشق میزنه صدا لبیک یا حسین شور سینه زنا شور مدافعا لبیک یا حسین لبیک یا حسین هر کی دلواپسه اشکش مقدسه   واسه بهشتی بودن یک قطرشم بسه   درمون عاشقاست این وعده خداست   اخر یه روز به دادم این اشکا میرسه   دست خدا نوشت رو سر در بهشت لبیک یا حسین   پیچیده هر طرف از مکه و نجف لبیک یا حسین   لبیک یا حسین   تو باغ اهل بیت عشاق اهل بیت   میخونن از خزون و از داغ اهل بیت   میگیره دین حیات از کشتی نجات   لبیک یا حسین میثاق اهل بیت   بالا ترین سلام خونین ترین پیام لبیک یا حسین   میثاق هر امام محم ترین کلام لبیک یا حسین @asharmadahiii
1_148309497.mp3
1.04M
🔰روز سه شنبه روز زیارتی 🌸امام زین العابدین علیه السلام 🌸امام محمدباقر علیه السلام 🌸امام جعفرصادق علیه السلام دعا 🤲 @asharmadahiii
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْىِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَىٰ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقىٰ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللّٰهِ ، أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ ، مُعادٍ لِأَعْدائِكُمْ ،مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَتَوالىٰ آخِرَهُمْ كَمَا تَوالَيْتُ أَوَّلَهُمْ ، وَأَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ ، وَأَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزَّىٰ . صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوالِىَّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَسُلالَةَ الْوَصِيِّينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِى الْقَوْلِ وَالْفِعْلِ ، يَا مَوالِىَّ هٰذَا يَوْمُكُمْ وَهُوَ يَوْمُ الثُّلَثَاءِ ، وَأَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِمَنْزِلَةِ اللّٰهِ عِنْدَكُمْ وَآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. سلام بر شما ای خزانه‌داران علم خدا، سلام بر شما ای مفسران وحی خدا، سلام برشما ای پیشوایان هدایت، سلام بر شما ای نشانه‌های پارسایی، سلام بر شما ای فرزندان رسول خدا، من به حق شما دانا و به مقام شما بینایم و با دشمنانتان دشمن و با دوستانتان دوستم، پدر و مادرم فدایتان، درودهای خدا بر شما باد. خدایا! من دوست دارم آخرین اینان را چنان‌که دوست داشتم اولینشان را و از هر صف‌بندی در برابر ایشان بیزاری می‌جویم و به جبت و طاغوت و لات و عُزّی [بتان روزگار جاهلیت] کفر می‌ورزم، ای سروران من، درودهای خدا و رحمت و برکاتش بر شما باد، سلام بر تو ای سرور عابدان و زبده جانشینان، سلام بر تو ای شکافنده‌ی دانش پیامبران، سلام بر تو ای راست‌گوی پذیرفته در گفتار و کردار، ای سروران من، امروز روز سه‌شنبه روز شماست و من در این روز میهمان شما و پناهنده به شمایم، پذیرای من باشید و پناهم دهید، به حق مقام خدا نزد شما و اهل‌بیت پاکیزه و پاکتان. @asharmadahiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زهر کسی که گرفتم سراغ خانه تو زمن گرفت نشان از تو و نشانه تو یوسف گمشده فاطمه… به هر کی گفتم خونه مولام کجاست؟ یه جوابی بهم داد…شرمنده شدم گفت تو می گی من غلام مهدی ام اون وقت آدرس خونه اربابتو نداری؟! نگار من… خوب من… سید من… بگو که از که بگیرم سراغ خانه تو؟ دلم به حال دلم سوخت… بس که هر شب و روز گرفت این دل غرق به خون بهانه تو… آقا جان …بگو جواب دلمو چی بدم؟ هر دم ازم سوال می کنه هردم ازم جواب می خواد حرف دلم اینه… نوکـــــــر رخ ارباب نبیند سخت است شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است لب تشـــنه اگر آب نبیند سخت است یابن الحسن … یابن الحسن … یابن الحسن.@asharmadahiii
Mahmoud Karimi - Shab Aval Muharram (128).mp3
5M
شب اول محرم سینه زنت آرزوشه شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه تو کوچه‌ها با پرچمت امید به زندگی میاد دوباره بوی نذری از روضه‌های خونگی میاد سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه سلام بر شعر محتشم سلام بر بیرق و علم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم دم هیئت ها با گریه میگه مادر تو زهرا دم هیئت ها با گریه میگه مادر تو زهرا قبول باشه حسینی ‌ها این عزاداریتون ان شاءالله قبول باشه حسینی‌ ها این عزاداریتون ان شاءالله دوباره روضه رفتن‌ها بی ریاترین عمل شده دوباره هر محله‌ای پر علم و کتل شده سلام بر کربلای تو سلام بر نوکرای تو سلام بر محرم سلام بر کربلای تو سلام بر نوکرای تو سلام بر محرم شب اول محرم سینه زنت آرزوشه شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام @asharmadahiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ (ع) فرمودند: 🌴 انا قتيل العبرة لا يذكرنى مؤمن الا بكى. 🍃 من كشته اشكم. هيچ مؤمنى مرا ياد نمى‏‌كند مگر آن كه ـ به خاطر مصيبتهايم گريه مى‏‌كند. 📖 بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۷@asharmadahiii
1020.mp3
521.5K
🔰روز چهارشنبه روززیارتی 🌸 امام کاظم علیه السلام 🌸 امام رضا علیه السلام 🌸 امام جوادعلیه السلام 🌸 امام هادی علیه السلام دعا @asharmadahiii
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْ لِيَاءَاللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللّٰهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى ، لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللّٰهَ مُخْلِصِينَ ، وَجَاهَدْتُمْ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّىٰ أَتاكُمُ الْيَقِينُ ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَجْمَعِينَ ، وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا إِبْراهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، يَا مَوْلاىَ يَا أبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ ، أَنَا مَوْلىً لَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ ، مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِى يَوْمِكُمْ هٰذَا وَهُوَ يَوْمُ الْأَرْبَعاءِ، وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. سلام بر شما ای دوستان خدا، سلام بر شما ای حجت‌های خدا، سلام بر شما ای نور خدا در تاریکی‌های زمین، سلام بر شما، درودهای خدا بر شما و بر خاندان پاکیزه و پاکتان، پدر و مادرم فدایتان، به‌راستی خدا را خالصانه پرستیدید و در راه خدا آن‌چنان‌که شایسته بود جهاد نمودید تا مرگ شما را در بر گرفت، لعنت خدا بر دشمنانتان از تمام پریان و آدمیان، من به‌سوی خدا و به‌سوی شما از دشمنانتان بیزاری می‌جویم، ای سرور من یا ابا ابراهیم موسی بن جعفر، ای سرور من یا ابا الحسن علی بن موسی، ای سرور من یا ابا جعفر محمّد بن علی، ای سرور من یا ابا الحسن علی بن محمّد، من دل‌بسته شما هستم، ایمان دارم به نهان و آشکار شما، در این روز شما که روز چهارشنبه است از شما درخواست پذیرایی دارم و به بارگاه شما پناه می‌جویم، پس مرا پذیرا باشید و پناهم دهید، به حقّ خاندان پاکیزه و پاکتان. @asharmadahiii
؛هر شب از شب های ماه محرم، به یکی از شهیدان کربلا اختصاص دارد، مداحان در دهه محرم روضه و نوحه  مرتبط با نامگذاری آن شب را می خوانند.   شب اول: مسلم بن عقیل مسلم، نخستین شهید واقعه کربلاست. شهادت او کمی پیش‌تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی‌های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند. شب دوم: ورود به کربلا امام حسین(ع) روز دوم محرم سال ۶۱ ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی‌وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامه راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است. شب سوم: حضرت رقیه(س) رقیه(س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب‌های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال ۶۱ ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می‌توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. شب چهارم: حضرت حر(ع) شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده‌اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته‌ای نداشت و به گفته خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب‌ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و… این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن‌مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد. شب ششم: حضرت قاسم(ع) شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع). وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان آیا من نیز به فیض شهادت نائل می‌شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می‌بینی؟ قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین‌تر! شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد. شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع) علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه‌ها را می‌بینی تحمل این مصیبت‌ها بر من آسان می‌شود. شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع) علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی‌هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک‌ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ‌های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می‌کند. او گام به میدان می‌نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.
شب نهم: شب تاسوعا ستاره ۳۴ ساله آسمان کربلا و بزرگ‌ترین یار و یاور حسین(ع). عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می‌دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می‌سپارند. او به اندازه‌ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب‌های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ‌های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است. شب دهم: شب عاشورا شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین(ع) است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی‌درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد. @asharmadahiii
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است آهى کشید و گفت که ماه محرم است گفتم که چیست ماه محرم بناله گفت ماهى که خلق جمله افلاک در غم است گفتم براى که بفغان داد این جواب ماه عزاى اشرف اولاد آدم است اینماه گشته کُشته به صحراى کربلا سبط رسول تشنه لب این غم مگر کمست آید بسوى خلق ز یزدان همى پیام نیلى ببرکنید که ماه محرم است در خلد حوریان همه سیلى بروزنند در عرش قدسیان همه چشمان پر از نم است زهرا سیاه بر سر وحیدر زند بسر در این عزا رسول خدا قامتش خم است در کربلا به چشم بصیرت نظر نما بنگر هنوز زینب و کلثوم در غم است گوید سکینه گشته یتیمى نصیب ما در روزگار درد یتیمى مگر کم است. @asharmadahiii
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است سلام من به حسینی که او امام من است سلام من به امامم به سیدالشهداء که مقتدای من و شاهد مقام من است *از همون بالای دارالاماره* كجایی ای تو مرا كشتی نجات بیا که بی حضور تو این زندگی حرام من است *من و تو هم از زبان مسلم بگیم،آقاجان! اگرچه الان كربلا نیستم، دلم می خواد شب اول محرم سرم رو روی ضریحت بذارم* اگرچه دورم از آن آستان، دلم با توست که ذکر خیر تو کار علی الدّوام من است *تا دم آخر مسلم ذكر می گفت،آی حسینیا،هیئتیا. میگه:مرتب ذكر می گفت، استغفار، صلوات می فرستاد،تسبیح می گفت،این دم آخر هم هی زیر لب می گفت:"صلی الله علیك یا اباعبدالله" علمای اخلاق میگن: اگه تو عمرت مداومت به ذكر داشته باشی،تا دم آخر هم بهت اجازه میدن ذكرشون رو بگی،شیطون خیلی اصرار داره دم آخر هیچی نتونیم بگیم، ان شاءالله تا دم آخرمونم بگیم: حسین. ان شاء الله دم جون دادنمون بگیم: یا زهرا! به خدا حیف ِ آدم همین جور ساكت بمیره، مسلم تا لحظه ی آخر ذكر از زبونش نیوفتاد* سزاست شهد شهادت به كام من ریزند که در فراق تو چندی است تلخ کام من است *روضه ی مسلم می خوای بشنوی؟ خووب بشنو! روضه ی جناب مسلم بدن بی سر از بالای دارالاماره انداختن فقط نیست، جنازه اش رو توی بازار روی خاك كشوندن نیست فقط، روضه ی مسلم حماسه ی مسلم ِ* حیات و زندگی ِ من عقیده است و جهاد حسینی ام این مذهب و مرام من است *بهش گفت:سلام كن! به كی سلام كنم؟ ابدا. حسین چه سربازی تربیت كرده؟ كیو فرستاده كوفه؟سلام نمی كنی به امیر تعظیم كن، گفت: من امیری نمی بینم، گفت: امیر ابن زیاد اونجا نشسته. گفت:اون امیر من نیست. گفت:امیرت كی ِ؟ گفت:" أَمیرِی حُسَیْنٌ ".ای جانم به این آقا، چه جوری در مقابل همه ی ظلم، قد برافراشت، همه ی این خانواده همین بودن،ابی عبدالله هم جلوی ظلم اینجوری ایستاد، خواهرش زینبم تو شهر كوفه و شام.* میان این همه پیمان شكن به ناكامی حصار كوفه كنون شهر بند و دام من است *بیایید امشب از روضه ی جناب مسلم یه درس بگیریم،به خودم میگم، روز اول محرم ِ، مسلم شهید پیمان شكنی ِ كوفیا شد، بیاییم من و تو سفت و محكم پیمانمون رو ببنیدم، امروز روز پیمان و تجدید عهده،اول با خدا تجدید عهد كنیم، نكنه تو روضه ی ابی عبدالله بشینیم، دینی گردنت باشه، دین ِ مادی،دین ِ اخلاقی، مواظب باشید،این آقایی كه براش مشكی پوشیدی، شب عاشورا،گفت: هر كی دینی به گردنشه بره، تو ركاب من نمی خوام شهید شه، نمی خوام كسی رو زمین بیوفته حقی به گردنش باشه،كسی ازش پولی بخواد،طلبی بخواد، نكنه من و تو اینجا نشستیم، یه نفر از ما بیرون پول بخواد، از ما دینش رو بخواد، گرفتار باشه من و تو نشسته باشیم تو هیئت عزا، حواست باشه، ابی عبدالله گفت: نمی خوام كسی كه دینی به گردنشه بیاد.آقا جان! شما كمك كن بتونیم یه عزادار ِ لایق تو باشیم، دومین عهدی كه می خوای ببندی با امامت ببند، تو زیارت ناحیه امام زمان می خواد جدش رو معرفی كنه،اینجوری معرفی میكنه: "کُنتُ حافِظاَ لِلعَهد وَ المیثاق" مواظب این عهد و میثاق باشیم، آی رفقا! كربلا به خاطر فراموشی ِ این عهد شروع شد، عهدی كه چند روز پیش بستن، 18 ذی الحجه بستن این عهد رو.یادمون نره غدیر رو، یادمون نره امام رو، یادمون نره شهدا رو، این عهد رو محكم ببندیم، عهد ببندیم كه مثل مردم كوفه نشیم،عبارت روایت رو میگم،این روضه است،روضه ی مسلم اینه،میگه اینقدر توی این نامه هاشون نوشتن "العجل العجل..." توی یك خط چهار تا "العجل" یعنی آقا فقط بیا، عجله كن. چه طور شد یهو دور مسلم رو خالی كردن،"العجل" خالی فایده نداره،نكنه به امام زمان بگیم: "العجل" با گناه رومون رو برگردونیم،خاك بر سرم، ان شاء الله من از اونا نباشم، عهدی كه با تو ببندم،تا آخر باشم، حافظ میگه:* روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم *تا آخر ان شاءالله سر این عهد و میثاق بمونیم، اما كوفیا نموندن، نگاه كرد پشت سرش دید هیچ كی نمونده، تنها تو كوچه ها سرگردان شد، یه دیوار پیدا كرد،یه گوشه پیدا كرد، سرش رو آروم گذاشت رو دیوار، تشنه،گرسنه، در خونه باز شد،یه پیر زنی در رو باز كرد، مرد عرب اینجا نمون، برو، برا من بد میشه، مگه نمی دونی كوفه چه خبره؟ گفت: آی زن یه ظرف آب داری بیاری برام؟ كی هستی؟ این وقار و متنانت مسلم.گفت: من و نمی شناسی؟ من سفیر حسینم. تا گفت:حسین، دل ِ این زن زیر و رو شد، تو مسلمی؟ رفت تو خونه ی طوعه،بهش پناه داد،این همه مرد،باید پناه به خانه ی این زن بیاره توی این شهر، یه شب از مسلم پذیرایی كرد، همش نماز و استغفار و دعا، همتون شنیدید،پسر طوعه جزء گروه های دشمن بود،فهمید،خونه لو رفت، تا مسلم فهمید خونه محاصره شده،زود از خونه ی طوعه بیرون اومد، كه كسی این زن رو محاصره نكنه، حرف ذوقی ِ، می خوام حرف دلم رو بزنم، شاید ترسید مدینه د
وباره تكرار بشه، از خونه فاصله گرفت، همه دورش حلقه زدن، تن به تن حریف مسلم نبودن، یه نفر اومد گفت:امیر! چیه تن به تن سراغ این مرد می فرستی، فكر می كنی این كیه؟ این خون علی تو رگش ِ، آره، تنهایی نمیشه، دورش حلقه زدن، دیدن نمیشه،شروع كردن از بالای پشت بام خاكستر آتش رو سرش می ریختن، دسته دسته نی شعله ور می شد، آخ بمیرم برات، ابن اشعث اومد امان بهش داد،گفت:امان بهت میدم، در امانی، بیا داخل قصر شو، یه نگاه به ابن اشعث كرد گفت:امان تو به چه درد من می خوره.آی رفیق! حواست باشه مسلم به من و تو درس داده، از جبهه ی ظلم امان نامه به دست ما نمی تونه برسه، به ظلم اعتماد نكن، این همه آقا میگه:آمریكا قابل اعتماد نیست. چه كردن با مسلم؟ همین رو بگم، بگم وقتی سرش رو از تن جدا كردن، از بالای دارالعماره انداختن بدن رو زمین، بدن بی سر،بدن بی سر مسلم روی خاك كوچه ها كشیده شد، طوعه جمعیت رو كنار زد، تا بدن بی سر رو دید، بدن رو شناخت، مگه بدن بی سر رو می شناسن؟ از كجا شناخت؟ از پیراهن مسلم شناخت،بابا، یا یه بدن رو از سرش می شناسن، یا از لباسش می شناسن، حسین.......امشب حاجیای مظلوم منا رو شریك روضه كنید، بابا، بعد بیست روز از عید قربان اخبار اعلام كرد:بعضی از بدن ها قابل شناسایی نیست، بیست روز گذشته، بدن متلاشی ِ،تعجب نداره بعد بیست روز، یه بدن رو نشناسن،اما من یه بدن رو سراغ دارم سه ساعت كاری با این بدن كردن، خواهرش با تعجب نگاه كرد،آیا تو حسین منی؟ حسین...... بمیرم برات زینب، كاری با بدن حسینش كردن، بگم و یا علی ناله بزنی، دخترش با تعجب گفت: عمه، "هذا نَعشُ مَنْ". یه جمله دیگه، بابا با بدنش كه نه، با سرش هم كاری كردن، دخترش تو خرابه گفت:، عمه این سر كیه؟ همه بگید حسین...... @asharmadahiii
روضه شب اول محرم (حضرت مسلم بن عقیل)
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است سلام من به حسینی که او امام من است سلام من به امامم به سیدالشهداء که مقتدای من و شاهد مقام من است *از همون بالای دارالاماره* كجایی ای تو مرا كشتی نجات بیا که بی حضور تو این زندگی حرام من است *من و تو هم از زبان مسلم بگیم،آقاجان! اگرچه الان كربلا نیستم، دلم می خواد شب اول محرم سرم رو روی ضریحت بذارم* اگرچه دورم از آن آستان، دلم با توست که ذکر خیر تو کار علی الدّوام من است *تا دم آخر مسلم ذكر می گفت،آی حسینیا،هیئتیا. میگه:مرتب ذكر می گفت، استغفار، صلوات می فرستاد،تسبیح می گفت،این دم آخر هم هی زیر لب می گفت:"صلی الله علیك یا اباعبدالله" علمای اخلاق میگن: اگه تو عمرت مداومت به ذكر داشته باشی،تا دم آخر هم بهت اجازه میدن ذكرشون رو بگی،شیطون خیلی اصرار داره دم آخر هیچی نتونیم بگیم، ان شاءالله تا دم آخرمونم بگیم: حسین. ان شاء الله دم جون دادنمون بگیم: یا زهرا! به خدا حیف ِ آدم همین جور ساكت بمیره، مسلم تا لحظه ی آخر ذكر از زبونش نیوفتاد* سزاست شهد شهادت به كام من ریزند که در فراق تو چندی است تلخ کام من است *روضه ی مسلم می خوای بشنوی؟ خووب بشنو! روضه ی جناب مسلم بدن بی سر از بالای دارالاماره انداختن فقط نیست، جنازه اش رو توی بازار روی خاك كشوندن نیست فقط، روضه ی مسلم حماسه ی مسلم ِ* حیات و زندگی ِ من عقیده است و جهاد حسینی ام این مذهب و مرام من است *بهش گفت:سلام كن! به كی سلام كنم؟ ابدا. حسین چه سربازی تربیت كرده؟ كیو فرستاده كوفه؟سلام نمی كنی به امیر تعظیم كن، گفت: من امیری نمی بینم، گفت: امیر ابن زیاد اونجا نشسته. گفت:اون امیر من نیست. گفت:امیرت كی ِ؟ گفت:" أَمیرِی حُسَیْنٌ ".ای جانم به این آقا، چه جوری در مقابل همه ی ظلم، قد برافراشت، همه ی این خانواده همین بودن،ابی عبدالله هم جلوی ظلم اینجوری ایستاد، خواهرش زینبم تو شهر كوفه و شام.* میان این همه پیمان شكن به ناكامی حصار كوفه كنون شهر بند و دام من است *بیایید امشب از روضه ی جناب مسلم یه درس بگیریم،به خودم میگم، روز اول محرم ِ، مسلم شهید پیمان شكنی ِ كوفیا شد، بیاییم من و تو سفت و محكم پیمانمون رو ببنیدم، امروز روز پیمان و تجدید عهده،اول با خدا تجدید عهد كنیم، نكنه تو روضه ی ابی عبدالله بشینیم، دینی گردنت باشه، دین ِ مادی،دین ِ اخلاقی، مواظب باشید،این آقایی كه براش مشكی پوشیدی، شب عاشورا،گفت: هر كی دینی به گردنشه بره، تو ركاب من نمی خوام شهید شه، نمی خوام كسی رو زمین بیوفته حقی به گردنش باشه،كسی ازش پولی بخواد،طلبی بخواد، نكنه من و تو اینجا نشستیم، یه نفر از ما بیرون پول بخواد، از ما دینش رو بخواد، گرفتار باشه من و تو نشسته باشیم تو هیئت عزا، حواست باشه، ابی عبدالله گفت: نمی خوام كسی كه دینی به گردنشه بیاد.آقا جان! شما كمك كن بتونیم یه عزادار ِ لایق تو باشیم، دومین عهدی كه می خوای ببندی با امامت ببند، تو زیارت ناحیه امام زمان می خواد جدش رو معرفی كنه،اینجوری معرفی میكنه: "کُنتُ حافِظاَ لِلعَهد وَ المیثاق" مواظب این عهد و میثاق باشیم، آی رفقا! كربلا به خاطر فراموشی ِ این عهد شروع شد، عهدی كه چند روز پیش بستن، 18 ذی الحجه بستن این عهد رو.یادمون نره غدیر رو، یادمون نره امام رو، یادمون نره شهدا رو، این عهد رو محكم ببندیم، عهد ببندیم كه مثل مردم كوفه نشیم،عبارت روایت رو میگم،این روضه است،روضه ی مسلم اینه،میگه اینقدر توی این نامه هاشون نوشتن "العجل العجل..." توی یك خط چهار تا "العجل" یعنی آقا فقط بیا، عجله كن. چه طور شد یهو دور مسلم رو خالی كردن،"العجل" خالی فایده نداره،نكنه به امام زمان بگیم: "العجل" با گناه رومون رو برگردونیم،خاك بر سرم، ان شاء الله من از اونا نباشم، عهدی كه با تو ببندم،تا آخر باشم، حافظ میگه:* روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم *تا آخر ان شاءالله سر این عهد و میثاق بمونیم، اما كوفیا نموندن، نگاه كرد پشت سرش دید هیچ كی نمونده، تنها تو كوچه ها سرگردان شد، یه دیوار پیدا كرد،یه گوشه پیدا كرد، سرش رو آروم گذاشت رو دیوار، تشنه،گرسنه، در خونه باز شد،یه پیر زنی در رو باز كرد، مرد عرب اینجا نمون، برو، برا من بد میشه، مگه نمی دونی كوفه چه خبره؟ گفت: آی زن یه ظرف آب داری بیاری برام؟ كی هستی؟ این وقار و متنانت مسلم.گفت: من و نمی شناسی؟ من سفیر حسینم. تا گفت:حسین، دل ِ این زن زیر و رو شد، تو مسلمی؟ رفت تو خونه ی طوعه،بهش پناه داد،این همه مرد،باید پناه به خانه ی این زن بیاره توی این شهر، یه شب از مسلم پذیرایی كرد، همش نماز و استغفار و دعا، همتون شنیدید،پسر طوعه جزء گروه های دشمن بود،فهمید،خونه لو رفت، تا مسلم فهمید خونه محاصره شده،زود از خونه ی طوعه بیرون اومد، كه كسی این زن رو محاصره نكنه، حرف ذوقی ِ، می خوام حرف دلم رو بزنم، شاید ترسید مدینه د
وباره تكرار بشه، از خونه فاصله گرفت، همه دورش حلقه زدن، تن به تن حریف مسلم نبودن، یه نفر اومد گفت:امیر! چیه تن به تن سراغ این مرد می فرستی، فكر می كنی این كیه؟ این خون علی تو رگش ِ، آره، تنهایی نمیشه، دورش حلقه زدن، دیدن نمیشه،شروع كردن از بالای پشت بام خاكستر آتش رو سرش می ریختن، دسته دسته نی شعله ور می شد، آخ بمیرم برات، ابن اشعث اومد امان بهش داد،گفت:امان بهت میدم، در امانی، بیا داخل قصر شو، یه نگاه به ابن اشعث كرد گفت:امان تو به چه درد من می خوره.آی رفیق! حواست باشه مسلم به من و تو درس داده، از جبهه ی ظلم امان نامه به دست ما نمی تونه برسه، به ظلم اعتماد نكن، این همه آقا میگه:آمریكا قابل اعتماد نیست. چه كردن با مسلم؟ همین رو بگم، بگم وقتی سرش رو از تن جدا كردن، از بالای دارالعماره انداختن بدن رو زمین، بدن بی سر،بدن بی سر مسلم روی خاك كوچه ها كشیده شد، طوعه جمعیت رو كنار زد، تا بدن بی سر رو دید، بدن رو شناخت، مگه بدن بی سر رو می شناسن؟ از كجا شناخت؟ از پیراهن مسلم شناخت،بابا، یا یه بدن رو از سرش می شناسن، یا از لباسش می شناسن، حسین.......امشب حاجیای مظلوم منا رو شریك روضه كنید، بابا، بعد بیست روز از عید قربان اخبار اعلام كرد:بعضی از بدن ها قابل شناسایی نیست، بیست روز گذشته، بدن متلاشی ِ،تعجب نداره بعد بیست روز، یه بدن رو نشناسن،اما من یه بدن رو سراغ دارم سه ساعت كاری با این بدن كردن، خواهرش با تعجب نگاه كرد،آیا تو حسین منی؟ حسین...... بمیرم برات زینب، كاری با بدن حسینش كردن، بگم و یا علی ناله بزنی، دخترش با تعجب گفت: عمه، "هذا نَعشُ مَنْ". یه جمله دیگه، بابا با بدنش كه نه، با سرش هم كاری كردن، دخترش تو خرابه گفت:، عمه این سر كیه؟ همه بگید حسین...... @asharmadahiii
بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ .......... محرم آمد و شد موسم عزای حسین سیاه پوش، فلک گشت از برای حسین گر از خدا طلب خون بها، حسین کُند به جز خدا، به خدا نیست خون بهای حسین تو ای دو دیده ی من مرهمی ز اشك بساز كه مرهمی ننهد كس به زخم های حسین فرمودند:گریه ی شما مرهم زخم های سید الشهداست. ستاره بار چرا، چشم آسمان نشود؟ که از ستاره فزون بود، زخم های حسین ز زخم تازه جوانان دلم همی سوزد که بوی مشک دهد خاک کربلای حسین فدای راه خدا کرد جان و هر چه که بود که جان خلق دو عالم شود فدای حسین به مُتكا ندهم تكیه، چون به یاد آرام خاك كربلا گشت متكای حسین صورت روی خاك گذاشت آقای ما از آفتاب قیامت گریزگاه مجوی به جز پناه حق و سایه ی لوای حسین حسین ....آرام جانم حسین....روح و روانم اگر رضای خداوند را همی طلبی بجوی رضای خدا را تو در رضای حسین هلال ماه محرم در اومده، محرم اومده، صدای ناله ی فاطمه داره به گوش می رسه، ای غریب مادر السلام علیك یا مسلم بن عقیل كوفه دل خواهم نبود،هیچ كس با گریه های گاه و بی گاهم نبود كوفیان امضاء زدند آنقدر كه، پای نامه جای امضاء هم نبود صبح پیمان بستند و تا نماز ظهر،در مسجد دگر جا هم نبود بعد مغرب هیچ كس فكر مسلم هیچ، حتی فكر مولا هم نبود دست هایم بسته شد باز هم، شكر خدا، ناموس همراهم نبود *** در كوفه آب نیست،اینجا به تشنه آب رساندن ثواب نیست نامه دروغ بود، پیمان كوفه روی حساب و كتاب نیست گشتم میان شهر،غیر از خرابه هیچ كجا جای خواب نیست جز دست های زجر، اینجا برای حرف سه ساله جواب نیست گهواره ساز شهر،تیر سه شعبه ساز شد این بی حساب نیست بیچاره همسرت جایی برای بازی ِ طفل رباب نیست در كوفه زینتی دور دو دست دختر تو جز طناب نیست كوفه میاحسین اینجا برای مركب زینب ركاب نیست من فكر زینبم جای مُخدرات كه بزم شراب نیست روز اول كه اومد كوفه لجام اسبش داشت پاره می شد، هر كی گرفته بود یه طرف می كشید، آقا جان خونه ی ما بیا، سفیر حسین، بنی هاشم و عموت علی به گردن من خیلی حق داشت، چه گرفتاری هایی داشتم، عموت علی حل كرد، حسنین حل كردند، ما به علی و بچه هاش مدیونیم، اقا تو رو خدا بیا خونه ی ما، مسلم مونده بین این همه منزل كجا رو انتخاب كنه،این از روز اول. اما شب های آخر، سه شب تو كوچه های میگشت، تو خرابه ها.كی؟ مسلم... ...خطرناك ترین حیوان میشه سگ ماده اگر، بچه هاش همراهش باشند، اگه به بچه هاش بخواد آسیبی برسه، از هر حیوانی درنده تر میشه. گفت: میدیدم از لای در، داشتم نگاه می كردم، مسلم داشت راه می رفت، توی تاریكی ، از كنار یك سگ ماده رد شد، بچه های سگ هم دورش بودند، مسلم توی افكار خودش بود، یه مرتبه تا رد شد این سگ ِ ماده بلند شد جلوی مسلم شروع كرد پارس كردن، نعره میكشید. پلكش رو بهم نزد مسلم. ترس اصلاً با مسلم قهره، ترس اصلاً راهی تو بنی هاشم نداره. یه بچه ی سیزده ساله اش میگه: اهلا من العسل، چقدر خوبه من برا تو كشته بشم. علی اكبرش فرمود: ألَسنا على الحق؟ ما بر حق هستیم؟بله عزیزم. عیبی نداره هزار بار برا تو بمیرم. تكان نخورد مسلم. اما همین مسلم با این جرأت و جسارت و شجاعت. داره نامردی ها رو می بینه، اینقده راه رفت، آخر خسته كنار یك دری نشست، در باز شد یه پیره زنی،بیرون اومد. كنیز اشعث بن قیس بود این پیره زن، در رو باز كرد، گفت:ای مرد اینجا چه میكنی؟ مگه نمیدونی حكومت نظامی است، می گیرنت؟ غریبه ای؟ سلام رو جواب داد مسلم. فرمود: اگه آب خوردن داری برای من یه ظرف آب بیار. یه ظرف برای آقا آورد، جان عالم فدای حضرت مسلم، خیلی آقا بوده، وقتی میخواست از پیش امام حسین علیه السلام بره سمت كوفه، سه بار اومد خداحافظی كرد، اما حسین تو بغل مسلم غش كرد. اینقدر مسلم رو دوست داشت. حالا غصه یكی دو تا نیست، از یك طرف نامه نوشته آقا بیا، همه مستعدند، همه آماده اند شما بیایید، حالا دنبال یه راهی میگرده بگه آقا نیا، دلشوره از این طرف تو كوچه ها داره راه میره، به این خونه رسید ، پیر زن اومد،طوئه رفت آب آورد برای مسلم، آب رو نوش جان فرمود: ظرف رو به پیره زن داد، پیر زن اومد وارد بشه، طوئه نگاه كرد دید باز سر جاش نشسته، گفت: چرا نمیری خونه ات؟ مگه زن و بچه نداری دلواپست باشن؟ پاشو برو خونه ات. فرمود: من توی این شهر خونه ندارم. طوئه یه مرتبه دلش لرزید، شما كی هستید؟ فرمود: من مسلم بن عقیلم. آقا جان من كنیز شما. در رو باز كرد، تشریف بیآرید داخل، مسلم وارد خانه شد، یه حجره ای بهش داد، رفت، آب آورد دست و پای مسلم رو شست، استراحت كن، اما پسر من از عوامل ابن زیاد ِ، اگه بفهمه،فهمید پسرش، از رفتار مادرش فهمید. خبر داد خانه را محاصره كردند، تهیدید كردند به
سوزاندن خانه، مسلم دید اگه خونه رو آتیش بزنند این پیره زن بی خانمان میشه، از روی دیوار رفت، پشت بام، جنگ و داخل كوچه كشید، این پیر زن صدمه نخوره، چقدر مَرده، فوج فوج نیرو فرستادند، آخر سر خبر دادند به ابن زیاد، عمر سعد ملعون گفت: فكر میكنی من رو به جنگ یكی از بقّال های كوفه فرستادی، اینها با ترس میانه ای ندارند،اینها از بنی هاشمند. شهر پر شد از دشمنان مسلم بن عقیل، شروع كردند از پشت بام ها نی ها رو آتیش زدن، ریختن روی سر آقا، عمامه سوخت، لباس یه مقداری سوخت، این اولین باری نبود آتیش می ریختند از روی بام ها، اتیش كه می ریختند، مسلم یاد آمدن زینب بود، محاصره اش كردند، آخر توی یه گودالی كه كنده بودند، مسلم رو هدایت كردند. چه مسلمی؟ توی تاریخ اومده، اگه یقه كسی رو میگرفت تو درگیری، یا كسی رو میخواست از سر راه برداره، پرت میكرد روی بام خانه. توی گودال هم دیدند حریفش نمیشن، اَمان نامه براش آوردند.دستاش رو بستند، آوردن دارالاماره، دندانش هم شكسته بود، داشت وارد دارالاماره می شد، پیرمردی دم در بود، فرمود: یه ذره آب میدی من بخورم. پیرمرد گفت:آب بهت نمیدم از حمیم جهنم بنوش. وارد دارالاماره شد، به عمربن سعد فرمود:من سه تا وصیت دارم،زره و شمشیر من رو بفروش بدهی من توی این شهر رو صاف كن. انجام میدی؟گفت: انجام میدم. دوم اینكه وقتی سر از بدنم جدا شد من رو یه جایی دفن كن، میدونست اینها دفن بكن نیستند.بدن می مونه. سوم اینكه یه نامه بنویس آقام نیآد. عُبیدالله گفت:چی گفت: همه رو گفت. عبیدالله گفت:باشه اولی كه عیبی نداره زره رو بفروشید بدهیش رو بدهید، دومی هم بالاخره بدنش رو دفن میكنیم. نامه رو هم نمیخواد بنویسی. بردنش بالای دارالاماره. گفت: دو ركعت نماز بخونم، اجازه ندادند. برگشت رو به سمت ابی عبدالله، هی زیر لب می گفت:آقا نیا، اینها دارند شمشیر تیز میكنند، اینها به دختراشون قول سوغاتی دادند، بازار نیزه فروش ها داغه، حسین نیا. اما رفقا، مسلمم كه به شهادت رسید اول رو دارالاماره سر از بدنش جدا كردند، بعد بدن رو از روی دارالاماره روی زمین انداختند، بعد سر رو انداختند پایین روی زمین، بعد به پای مسلم یه طنابی بستند تو كوچه ها میكشیدند. چی میخوام بگم؟شباهت هایی هست و هم تفاوت هایی با اباعبدالله الحسین علیه السلام. مسلم تو گودال گیر كرد، ارباب ما هم تو گودال زمین افتاد، اما مسلم رو اول سر از بدنش جدا كردند بعد تو كوچه ها كشیدند، جان عالم فدای اون آقایی كه اول هزار و نهصد و پنجاه زخم خورد، بعد با دوازده ضربه از قفا سرش رو بریدند. حسین.... تشنه ام دید ولی حرمله آبش را داد شمر همراه سنان بود شرابش را داد خنده ی ابن زیاد است خدا رحم كند مستی زجر زیاد است خدا رحم كند حاضرم جان دهم اما بدنت را نكشند دهنم خورد شود پیرهنت را نكشند این همه نعل اگر پشت تو را می شكند ساربان گفته كه انگشت تو را می شكند شب اول ِ یا مسلم بن عقیل، اگه قراره از سر سفره ی تو به من چیزی برسه، خیلی خوبه، شب اول به ما نگاه كن، آقا جان...حسین.... @asharmadahiii
نامه ها امضا شدند(2( آستین ها تا شدند دور مسلم کوفیان جمع گشتند و به سرعت جمع را منها شدند کودکان ظرف شیر ... عاقبت در کوفه و کرب وبلا بابا شدند بر نمازش کوفیان اقتدا کردند اما در سجودش پا شدند مسلم و طوعه سپس تن به تن در جنگ با نامردمان تنها شدند *نشانه های ایمانه گریه بر مسلم* دست بسته با طناب *هر کی برا مسلم گریه کرد محرمش تضمین شد،فقط خدا می دونه حسین چقدر این آقا رو دوست داشت،بعد عباس همه دلخوشیش مسلم بود* دست بسته با طناب آه،آوردند مسلم را شبیه آفتاب کوفیان دیدند که سر زده خورشید بر دارالاماره بی نقاب حرمله...آنجا هم آه ... باسه تا تیر سه شعبه داد مسلم را عذاب وای گفتم حرمله ... چند شب دیگر فقط ماندست تا بس کن رباب مسلم از هم ریخته مثل ظرفی که بیفتد از بلندی با شتاب با حساب بچه هاش نسل خود را داد پای کربلا با این حساب *فرمود چه خبر از کوفه؟دور و برشونو نگاه کردن هی این پا و اون پا کردن ابی عبدالله فرمودند:گفتم چه خبر از کوفه؟گفتند:آقا بی خبر نیستیم در خفا عرض کنیم یا در ملا؟!فرمود نامحرمی نیست بگید،گفتن آقا جان ما از کوفه داشتیم بیرون می اومدیم دیدیم شهر شلوغه همه به یه سمتی دارن میرن ما هم کنجکاو شدیم و رفتیم جمعیت و کنار زدیم دیدیم یه بدن بی سری از پا با طناب به مرکب بستن دارن می کشن رو زمین،بدن از سر شناخته میشه،بچه ها سنگ می زدند؛از یکی پرسیدم این کیه؟ گفتند:سفیر حسینه،مسلمه .... عه این که دیروز همه احترام می کردند چی شد؟ هانی را همینطور ... سر مسلم و بالای دارالاماره گذاشتند شب اول روضه ام خودمم خوب گریه کردم روضه ام همین چند خط ادامه روضه م دعات کنم* حسین سر تو باد سلامت،سر من رفت به باد *حتی الامکان سعی می کنم روضه باز نکنم برات اما می بینم محرمه...* سر تو باد سلامت سر من رفت به باد بدنم پای قدم هات شد آخر بر باد *آقای من ...* همه ی کوفه حریف پسر حیدر نیست خواهشا بند ز دستان برادر بردار *بذار کارشو بکنه اینا خیلی بی رحمن* بر حذر باش از این فرقه بی رحم حسین خواهشا یک زره قد علی اصغر بردار *ای جان ... اینا کوچک بزرگ سرشون نمی شه* خواهشا یک زره قد علی اصغر بردار... *آی...جمله به جملشو می گیری* خواهش دخترکان از پدران سوغات است احتیاطا دو سه تا معجر دیگر بردار ... پسر فاطمه انگار صدا می شنوم *یکی داره می گه* که از گلوی پسر فاطمه خنجر بردار او که افتاده زمین،کارشده راحت پس... چکمه از سینه اولاد پیمبر بردار *حسین...آی رفقا من شرح نمیدم فقط با حرکت دستم بهت میگم...این یه خط آخر روضه من تمام...* لا اقل پیش نگاه همه طفلان حرم *اول با هم گریه کنیم... آقا جان یا مسلم بن عقیل تو رو جلو زن و بچه ات نکشتند؛اون دوتا بچه ات هم که کوفه بودند اونا ندیدن با تو چه کردن* *آی ....* لا اقل پیش نگاه همه طفلان حرم سر بزن بر سر نی نیزه ات از سر بردار... *همه صدا بزنند یا حسین. @asharmadahiii
4_6003731197333603957.mp3
6.77M
خبر کن ای دل همین امشب تمام غمهای عالم را که غرق خون در افق دیدم هلال ماه محرم را سلام ای هلال مه نو رسیده که غرق غباری و رنگت پریده مگر تو عزادار ماه تمامی؟ که در خون نشستی و قدت خمیده آمد، ماه آه و اشک و ماتم دل را، میسپارم دست این غم باران، میبارد از دیده هر دم مظلوم جانم حسین یا ثارالله محرم آمد بیا ای دل دوباره تا خیمه آقا صدای هل من معین او دوباره پیچیده در صحرا. @asharmadahiii
‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ امشب شب اوله محرمه خدايا بحق اين ماهِ عزيز به ابروے زینب به بےقرارے رقیه به غیرت عباس به حرمت موی سفیدارباب هردستےبه سوےتوبلندشد خالےبرنگردان الهی امیـــــ🙏ـــــن @asharmadahiii
1_65739497.mp3
308.6K
🔰روز پنجشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن عسکری علیه السلام دعا 🤲 @asharmadahiii
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ، وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ. سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای حجّت حق و بنده‌ی پاک خدا، سلام بر تو ای پیشوای مؤمنان و وارث پیامبران و برهان محکم پروردگار جهانیان، درود خدا بر تو و اهل‌بیت پاکیزه و پاکت باد، ای سرور من یا ابا محمّد حسن بن علی، من دل‌بسته تو و اهل‌بیت توأم، این روز، روز پنجشنبه و روز توست و من در آن میهمان و پناهنده به توأم، پس به نیکی پذیرایم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاکیزه و پاکت. @asharmadahiii