eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.6هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🗓 آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🍉 📙 🖋 🖌 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: نوجوان 🛒http://ketabejamkaran.ir/119348 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
هدایت شده از مسجد مقدس جمکران
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روزشمار؛ ۲ روز مانده به 🗓 نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) 📱با انتشار این فایل در استوری و فضای مجازی ، انتخاب تصویر پویش به عنوان عکس پروفایل خود و بازنشر محتوای مهدوی با هشتگ به این پویش بپیوندید و دیگران را نیز برای پیوستن به پویش دعوت کنید. 🌐 www.jamkaran.ir 🆔 @jamkaran_ir
ا❁﷽❁ا 🗓 آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🍉 📙 🖋 🖌 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: نوجوان 🛒http://ketabejamkaran.ir/119348 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓 آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🍉 📙 🖋 🖌 👨‍👩‍👧‍👦مخاطب: نوجوان 🛒http://ketabejamkaran.ir/119348 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓 تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه 📜بغضم گرفت. می‌خواستم دوباره گریه کنم؛ اما با دیدن مرد خندیدم. قیافه‌اش خیلی قشنگ و مهربان بود. حتی قشنگ‌تر و مهربان‌تر از مادرم. با خنده‌اش همه اشک‌هایم خشک شد و من هم خندیدم. از او هم پرسیدم مادرم کجاست؟ لبخندی زد و گفت همان نزدیکی‌هاست. حسابی ذوق کردم. بالاخره یکی زبانم را فهمید. دست کشید روی سرم و من را بوسید. او هم مثل مادرم بوی خوبی می‌داد... مرد رفت و رفت تا اینکه دیدم من را گذاشت داخل کالسکه خودم. حس خوبی داشتم. من هم بوی خوبی گرفته بودم... همه جا پر از نور و چراغ بود. داشتم برای خودم دست می‌زدم و آواز می‌خواندم. مرد هم کالسکه را به چپ و راست می‌چرخاند و جلو می‌رفت. 📙 🖋 🖌 🛒https://ketabejamkaran.ir/120429 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓 تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه 📜مرحوم آیت‌اللَّه بروجردی، مرجع علی الاطلاق تشیع، به فرموده مرحوم آیت‌اللَّه حائری با کمال دقتی که در رجال و فقه احادیث داشته، حدیث مسجد جمکران را پذیرفته و آن را تصحیح نموده است. مرحوم آیت‌اللَّه نجفی مرعشی می‌فرمود: این مسجد از زمان غیبت صغری تا به امروز مورد احترام همه شیعیان بوده است. بنای اول این مسجد در زمان حسن بن مثله و بنای دوم آن در زمان صدوق بوده است... حقیر خودم مکرر کراماتی را از آن مشاهده کرده‌ام، و چهل شب چهارشنبه مکرر موفق شدم که در آن بیتوته کنم. مرحوم آیت‌اللَّه حاج شیخ مرتضی حائری، فرزند مؤسس حوزه علمیه و استاد محقق و متفکر حوزه، مسجد جمکران را از آیات باهرات دانسته و با ادلّه متعدد، خبر حسن بن مثله را تصحیح کرده‌اند و فرموده‌اند من به صحت این مسجد مبارک قطع دارم. 📙 🖋 🛒 https://ketabejamkaran.ir/622 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓 تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه 📜جمعه که می‌شود انگار دیوانه می‌شوی. انگار له‌له می‌زنی تا نامت دوباره در میان زائران جمعه جمکران ثبت شود. انگار حسن جمکرانی می‌شوی. انگار برمی‌گردی به وقتی‌که امام عصر صدوهجده ساله بود، اما چون جوانی هجده‌ساله در سرزمینی برهوت دورادور کشتزاری را زنجیر کشیده بود. جمعه که می‌شود همراه بز سفیدی می‌شوی که خودخواسته پیش‌آمده بود تا در زمینی که می‌رفت نام مسجد برخورد بگیرد، قربانی‌اش کنند. خواسته تو هم این است در قربان‌گاه دلت، قربانی کنی نفست را؛ شاید که سبک شوی، سرخوش شوی. بقیه کتابی را که دستت است می‌خوانی تا بیشتر در شوق دیدار حسن جمکرانی با امام غائب از نظر، شریک شوی. 📙 🖋 🛒 https://ketabejamkaran.ir/78082 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓 تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه 📜شیخ خیره‌خیره به چادرنمازِ توی دستم نگاه می‌کند و با خنده جواب می‌دهد: «اما مسجد کوچک ما که قسمت زنانه ندارد. همه‌اش یک شبستان کوچک است!» یاد همان داستانی که از او و ساخت مسجد خوانده‌ام می‌افتم و می‌گویم: «من می‌دانم که در نیمه یک شب، امام زمان؟عج؟ شما را فراخواندند و دستور ساخت این مسجد مقدس را دادند. بعد هم شما به سراغ سیدابوالحسن در قم رفتید، می‌خواهید بگویم امام زمان؟عج؟ از شما چه خواستند؟!» - آری... آری، داستانت را تعریف کن! من اول ماجرای آمدن آن چند مرد به در خانه شیخ و رفتن او به بیرون روستا را تعریف می‌کنم. 📙 🖋 🖌 🛒 https://ketabejamkaran.ir/75300 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🗓 4️⃣ روز مانده تا سالروز تأسیس به دستور (عج) 🔵... 📜 که می‌شود انگار دیوانه می‌شوی. انگار له‌له می‌زنی تا نامت دوباره در میان زائران جمعه ثبت شود. انگار می‌شوی. انگار بر می‌گردی به وقتی‌که (عج) صدوهجده ساله بود، اما چون جوانی هجده‌ساله در سرزمینی برهوت دورادور کشتزاری را زنجیر کشیده بود. جمعه که می‌شود همراه بز سفیدی می‌شوی که خود خواسته پیش‌آمده بود تا در زمینی که می‌رفت نام برخورد بگیرد، قربانی‌اش کنند. خواسته تو هم این است در قربان‌گاه دلت، کنی نفست را؛ شاید که سبک شوی، سرخوش شوی. بقیه کتابی را که دستت است می‌خوانی تا بیشتر در شوق دیدار حسن جمکرانی با ، شریک شوی. 📙 برشی از کتاب 🖋 به قلم 🛒 https://ketabejamkaran.ir/78082 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🗓 3️⃣ روز مانده تا سالروز تأسیس به دستور (عج) 🔵... 📜 پرید و روی بالاترین شاخۀ درخت نشست. از آنجا را به بچه‌گنجشک‌ها نشان داد و گفت: «آنجا بهترین دنیاست. همه به آنجا می‌روند تا برایشان کند. آقای خوبی‌ها برای من هم دعا کرد تا بتوانم به ترسم شوم. اگر از او بخواهید برای همۀ ما دعا می‌کند.» تیزپر کنار گنجشکک نشست و پرسید: «آقای خوبی‌ها برای من هم دعا می کند؟» گنجشکک گفت: «البته که دعا می‌کند. او برای همه دعا می‌کند.» تیزپر به گنبد فیروزه‌ای نگاه کرد و گفت: «آقای خوبی‌ها! من دلم می‌خواهد خوبی برای گنجشکک باشم.» گنجشکک بالش را روی شانۀ او گذاشت و گفت: «من هم می‌خواهم دوست خوبی برای تو باشم.» 📙 برشی از کتاب 🖋 به قلم 🛒 https://ketabejamkaran.ir/137740 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🗓 2️⃣ روز مانده تا سالروز تأسیس به دستور (عج) 🔵... 📜بغضم گرفت. می‌خواستم دوباره کنم؛ اما با دیدن خندیدم. قیافه‌اش خیلی قشنگ و بود. حتی قشنگ‌تر و مهربان‌تر از مادرم. با خنده‌اش همه اشک‌هایم خشک شد و من هم خندیدم. از او هم پرسیدم کجاست؟ لبخندی زد و گفت همین نزدیکی‌هاست. حسابی ذوق کردم. بالاخره یکی زبانم را فهمید. دست کشید روی سرم و من را بوسید. او هم مثل مادرم بوی خوبی می‌داد... مرد رفت و رفت تا اینکه دیدم من را گذاشت داخل کالسکه خودم. حس خوبی داشتم. من هم بوی خوبی گرفته بودم... همه جا پر از و بود. داشتم برای خودم دست می‌زدم و آواز می‌خواندم. مرد هم کالسکه را به چپ و راست می‌چرخاند و جلو می‌رفت... 📙 برشی از کتاب 🖋 به قلم 🛒 https://ketabejamkaran.ir/120429 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🗓 1️⃣ روز مانده تا سالروز تأسیس به دستور (عج) 🔵(عج) 📜 خیره‌خیره به چادرنمازِ توی دستم نگاه می‌کند و با خنده جواب می‌دهد: «اما کوچک ما که قسمت زنانه ندارد. همه‌اش یک کوچک است!» یاد همان داستانی که از او و خوانده‌ام می‌افتم و می‌گویم: «من می‌دانم که در نیمه یک شب، (عج) شما را فراخواندند و دستور ساخت این را دادند. بعد هم شما به سراغ در رفتید، می‌خواهید بگویم امام زمان(عج) از شما چه خواستند؟!» - آری... آری، داستانت را تعریف کن! من اول ماجرای آمدن آن چند مرد به در خانه شیخ و رفتن او به بیرون را تعریف می‌کنم... 📙 برشی از کتاب 🖋 به قلم 🛒https://ketabejamkaran.ir/75300 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran