eitaa logo
خانه طلاب جوان
8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @admin_kht 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
9⃣ 💠 دوره آموزشی عملیاتی روایت نصر ▫️ برگزاری کلاس "مشق روایت" ▫️ با حضور آقای سید هادی 🔻 دو احساس همزمان دارم - احساس خوشحالی از حضور در میان طلاب - احساس وظیفه 🔻 مسئله روایت از دیدن شروع میشود. 🔻 تفاوت مستندنگاری با روایت‌گری: مستندسازی برای نشان دادن واقعیت است در بهترین حالت. 🔻 شهید آوینی می‌گوید شما باید را نشان بدهید. بله در این جنگ خانه‌ای است که ویران شده است ولی او این واقعیت را با این حقیقت پیوند می‌دهد که اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر. او حقیقت را کامل نشان میدهد. 🔻 آوینی مستندساز است ولی اسم مستندش است. یعنی مشغول است. 🔻 روایت یعنی زاویه دید و تفاوتش با مستند این است ⏳ با ما همراه باشید... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
🔟 💠 دوره آموزشی عملیاتی روایت نصر ▫️ برگزاری کلاس "مشق روایت" ▫️ با حضور آقای سید هادی 🖇 معرفی: سید هادی قادری، هنرمند برتر و طلبه فعال عرصه جهاد تبیین، و از جمله افرادی است که بعد از واقعه برای از آن واقعه، به صورت خودجوش و جهادی، عازم شد. 🔻 در قضیه واقعه به مخاطبم قول داده بودم چشم او باشم‌. من نمی توانستم از محل حادثه متروپل خارج شوم چون قول داده بودم روایت کنم‌. به همین دلیل ۷۲ ساعت نخوابیدم تا بتوانم درست روایت کنم. 🔻 یکی از عوامل فعال و خیلی خوب صحنه از دستم عصبانی شد و بلند داد زد: "به خاطر چند فالور این قدر روی خون مردم اسکی نکنید". رفتم جلو، بوسیدمش و به او گفتم شما اینجا درگیر هستی و خبر نداری بیرون از ساختمان، و در اذهان مردم چه اتفاقی می افتد. ⏳ با ما همراه باشید... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
روایتی از دوره 1⃣ 🔸 کنارم نشسته و عدس پلو و تن ماهی اش را می‌خورد. میگوید روایتی که درباره دختران بشاگردی نوشتی خوب نبود. گفتم خب اینها را بگو تا اصلاح کنم. بعد توضیح دادم که بود و خیلی مجال روایت هم نداشتم و... بعد توضیح می دهم که باید کوتاه و ضربه دار بودنش را رعایت میکردم و کلی توضیح دیگر. هرچه می گویم را تایید می کند. ولی آخر حرف خودش را می زند. 🔸 قاری یکی از شرکت کننده‌های دوره است. می نشیند پشت میکروفن و شروع می کند. "وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ..." «خداوند شما را از خاکی ناچیز آفرید؛ سپس از نطفه ای بی ارزش، آنگاه شما را گونه هایی از زن و مرد قرار داد...» کاملا در راستای محتوی دوره... 🔸 یکی از بچه ها می گوید که نزدیک است. از سالن همایش راه می افتم سمت در خروجی. اشتباه آمار داده اند. ظاهرا مسئول دفترش است. با خانواده اش آمده. برایم جالب است. به نظرم می آید برای یک مقام دولتی سخت نباشد که با یک تماس برای خودش در قم جایی جور کند و با خانواده‌اش آنجا استراحت کند و زیارت. 🔸 جلو در ایستاده ام تا وقتی آقای بهادری می‌آید ببینمش. اینکه با چه ماشینی می آید. راننده دارد یا نه. رفتارش را ببینم و شاید چند کلمه‌ای هم گفتوگو کنم. حاج بهزاد را می‌بینم و سلام علیکی می‌کنم. حاج بهزاد هم رزم شهید چیت ساز و علی‌خوش لفظ است. 🔸 سید می خواهد که با موتورش از در خارج شود. روبرویش می ایستم. با دست اشاره می کنم که توقف کند. بعد شبیه بادیگاردها، دستم را می گذارم روی گوشم و گردنم را خیلی آرام و سنگین سمت راست می گرداندم و بعد سمت چپ. بعد اشاره می کنم که بیا. انگار که همه چیز تحت کنترل باشد. 🔸 محمد صدایم می کند. می پرسد می توانم سه تا غذا بگیرم. برای خانواده آقای مسئول دفتر می خواهد. خداروشکر که مسئولین اردو به این جمع بندی نرسیده اند که تن ماهی سردی که قاطی عدس پلوها کرده اند و به خورد ما داده اند را به خانواده میهمان هم بدهند. 🔸 وقتی برمی گردم بهادری جهرمی بالای سِن نشسته و این یعنی تمام آن فرصت‌ها را برای دیدن و روایت کردن از دست داده‌ام. از جایی که من رسیده‌ام از شرایطی که دولت را تحویل گرفته است می گوید. از اینکه آخرین بار این تورم را در تجربه کرده بودیم. اینکه درآمدهای دولت چقدرش خرج بدهی‌های دولت قبل می شود. اینکه رشد اقتصادی تقریبا صفر بوده و حالا تازه یک تکانی خورده. تقریبا متروپل را تحویلشان داده اند. البته مدام تاکید می کند که دولت مسئولیت همه چیز را پذیرفته و می پذیرد و کارش را می کند. 🔸 یکی از شرکت کننده‌های دوره می آید و میخواهد برگه نظر سنجی را تحویلم دهد. می گویم که نمی‌خواهم. دوباره سوال می کند یعنی نمی خواهی در نظر سنجی شرکت کنی. دلم میخواهد جواب بدهم که «داداش ما خودمون صاحاب کاریم». 🔸 علی علویان با ته لهجه کردی‌اش سوال ها را از روی کاغذ می‌خواند و بهادری جهرمی جواب می دهد. وقت نیست و مدام یکی از وسط جمعیت سوالش را فریاد می زند. زورشان به علی علویان نمی‌رسد. پسرک لاغر اندام سبزه‌ای اما بلند سوالش را فریاد می‌زند و کوتاه نمی‌آید. بهادری می گوید مسئول جلسه آقای علویان است و او باید اجازه بدهد. سوال جوان لاغر اندام اما به حرفش می آورد. بهادری می گوید: «من این را نگفتم. این هم کار همان است که گفتم. من گفتم ما استقبال می کنیم که بیاید و ادعاهایش را ثابت کند». وقت تمام شده. جوان دیگری دستش را بلند می کند و در میان سروصدا راه می افتد که صدایش به بهادری جهرمی برسد. جهرمی پایین سِن و در مسیر نمازخانه پاسخگوی سوالات است. از اینکه توی این جلسه شرکت کردم راضی ام. الحمدلله جلسه زنده و بیدار است. ✍ نویسنده: 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
1⃣1⃣ 💠 دوره آموزشی عملیاتی روایت نصر ▫️ برگزاری کلاس "به قطب‌نما نگاه کن" ▫️ با حضور حجت‌الاسلام استاد 🔻 تفاوت تحلیل رهبری با برخی از تحلیل‌های جبهه انقلاب ⏳ با ما همراه باشید... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
2⃣1⃣ 💠 دوره آموزشی عملیاتی روایت نصر ▫️ برگزاری کلاس "حیّ علی الجهاد" - جهاد تبیین هم‌پایه‌ی دفاع مقدّس ▫️ با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین "قائم مقام حوزه‌های علمیه سراسر کشور" 🔻 بسیج و جایگاه بسیج جزو مبانی فکری بچه مسلمان است. 🔻 در جبهه‌ی جهاد بودن آنقدر ارزش دارد که شب و روز شکر کنید باز هم کم است. شکر کنید که در جبهه جهاد تبیینید. 🔻 آخرین تیر دشمنی است که بهش استیصال افتاده! 🔻 رمزی که حاج قاسم گفت عادی نبود الهام بود! هر کس رابطه‌اش را با آقا حفظ کند عاقبت به خیر می‌شود. 🔻 علی چیت ساز اهل اشک بود. از معاونش راهکار شهادت را پرسید گفته بود اشک. 🔻 از تفکر و فرهنگ و گفتمان بسیجی جدا نشوید‌. ⏳ با ما همراه باشید... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
♨️ دعوت به همکاری♨️ ❇️ جذب نیروی گرافیست 🔰 خانه طلاب جوان، جهت تکمیل کادر رسانه ای خود از میان واجدین شرایط دعوت به عمل می‌آورد. ⏪ شرایط عمومی: ▫️جهادی و تکلیف‌گرا ▫️تشکیلاتی و قانون‌مدار ▫️قبولی در مصاحبه ▫️دارای روحیه کار جمعی ⏪ شرایط تخصصی: ▫️تسلط به نرم افزارهای فوتوشاپ و ایندیزاین ⏪ شرایط کاری: پرداخت به صورت ساعتی آقا و ساکن قم حضور حداقل ۳ ساعت کاری در مجموعه 🗂 مزایا: ▫️آشنایی تفصیلی با مبانی انقلاب و مکتب امام(ره) ▫️برخورداری از حقوق و مزایا ▫️فراهم بودن فضا و شرایط آموزشی، علمی و مهارتی ⏪ جهت کسب اطلاعات بیشتر و اعلام آمادگی از طریق راه‌ ارتباطی زیر اقدام نمایید: 🌐 شناسه ایتا: @mellatekhomeini واحد هنر و رسانه خانه طلاب جوان 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
📣 برگزار می‌کند:📣 ♨️دوره ویژه آموزشی♨️ ..☆روش تحلیل بیانات رهبر انقلاب☆.. ❇️تلاشی در راستای پُر کردن جایِ خالی تحلیل‌هایی از جنس انقلاب! 🎙با تدریس: حجت الاسلام سعیدی فاضل مدیر پژوهشکده بین المللی امام رضا-علیه السلام- 🔰۴ جلسه کلاس آموزشییک جلسه کارگاه ☑️اعطای گواهی معتبر از مؤسسه خانه طلاب جوان 📅 شروع دوره: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ✔️ثبت نام از طریق کانال نشریه خط در پیامرسان ایتا 🔻🔻🔻 🌐 کانال نشریه علمی_فرهنگی خط @KHAT_NASHRIYE
خانه طلاب جوان
#روایت ✅ روایتی از دوره #روایت_نصر 1⃣ 🔸 کنارم نشسته و عدس پلو و تن ماهی اش را می‌خورد. میگوید روای
روایتی از دوره 2⃣ 💠 مشاهدات 🔸 وارد اردوگاه که شدم اولین چیزی که نظرم را جلب کرد روح الله بود. چفیه اش را بسته بود دور کمرش، آستین‌هایش را داده بود بالا و محکم و با اعتماد به نفس قدم برمی‌داشت. شبیه کسی که دارد از بالا نگاه می کند و همه چیز تحت کنترلش است. اینطور وقت‌ها روح الله شکوفا می شود. انگار که ماهی را انداخته باشی توی آب. روح الله همیشه در ذهن من همین است. هربار که نگاهش می کنم یاد عکس پروفایل گوشی اش و پدر شهیدش می افتم. 🔸 دم در ایستاده بودم که یک گروه از طلبه ها رسیدند. شش - هفت نفری می شدند. فرهاد اول یک سلام گرم به همگی کرد و بعد هر کدام که میخواستند از درِ یک لنگه اردوگاه وارد شوند، اول یک نگاه به گوشی اش می انداخت بعد می گفت: سلام شما ۴۸ دقیقه تاخیر داشتید. دوباره: سلام شما ۴۸ دقیقه تاخیر داشتید. دوباره سلام... به نفر آخر که رسید گفت: سلام شما ۴۹ دقیقه تاخیر داشتید. فرهاد بوده. 🔸 توی روایت قبل نوشته بودم وقت آمدن نبودم تا آمدنش را روایت کنم. برایم نوشت: «منتظر بودیم که خود ایشون با راننده و محافظ بیاد. حداقل توقع دو تا ماشین داشتم. دم در یک سمند سفید نگه داشت. فکر کردم آدرس میخواد. دیدم راننده خود دکتر بهادری جهرمیه. گفتیم با ماشین تشریف بیاورید داخل. ماشینو همان جا دم در پارک کرد. پیاده شد. با هم مصافحه کردیم و آمدند داخل» 🔸 نشسته بودم روی آخرین صندلی سالن همایش. آقا عبدالله چند ردیف جلوتر ولی آنطرف نشسته بود. حاج آقای فلاح یک جایی از سخنرانی اش گفت «وقتی ملبس شدم استادم یقه عبایم را گرفت و گفت: به این لباس توسل کن». آقا عبدالله این را که شنید بغض کرد. سرش را تکان داد و بی صدا زد زیر گریه. 🔸 رضا می گفت: با احمد عابدینی تا دیر وقت بیدار بودیم. قرار شده بود که من قبل اذان صبح، مناجات را پخش کنم. به سختی بلند شدم و تا خودم را به طبقه بالا و اتاق فرمان برسانم صدای مناجات پخش شده بود. از پله ها که بالا رفتم دیدم احمد پشت سیستم است. توی یک روز و نصفِ اردو، تقریبا هیچ کس احمد را ندید. شبیه کسی که سنگرش انقدر جلو باشد، مواد غذایی هم به سختی به احمد می رسید. ✍ نویسنده: 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
mirbagheri.mp3
32.88M
🎙 تحلیل از وضعیت کنونی انقلاب اسلامی و چشم‌انداز پیش‌ِ رو ◀️ «» بزرگ‌ترین امر به معروف و نهی از منکرِ تاریخ ماست. ◀️ از منظر کلان‌روایت، انقلاب اسلامی در همۀ عرصه‌ها به پیروزی‌های بزرگی دست یافته و وضعیت بسیار خوبی دارد و در مسیر اهداف خود رو به پیش است. البته سختی‌هایی هم بر سر راه بوده و تهدیدهایی هم هست. ◀️ خط مقدم ما، مبارزه با «بدحجابی» است یا مبارزه با «الگوی توسعۀ غربی»؟ ◀️ نگاه ما به فتنه‌ها و سختی‌های پیش روی حرکت انقلاب اسلامی چگونه باید باشد؟ ◀️ در این ایام و در ایام فاطمیه، به تدبّر در «سورۀ عنکبوت، سورۀ حجرات و سوره مجادله» و به تفسیر آنها بپردازید. 🗓 آیت‌الله ؛ ۱۰ آذر ۱۴۰۱ 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
خانه طلاب جوان
#تاریخ_اسلام 8⃣ ▫️ ما چیز زیادی از زندگی حضرت #موسی_بن_جعفر ع نمی دانیم. اگر واقعاً روایات گوناگونی
9⃣ 🔹 طبق روايتى كه نقل شده، در اوقات ، امير المؤمنين داشتند مى‌رفتند؛ از اصحابشان يك نفر هم در كنار ايشان بود. همان نزديكهاى جنگ نهروان، صداى قرآنى در نيمه‌شب شنيده شد: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ‌». با لحن سوزناك و زيبايى، آيه‌ى قرآن مى‌خواند. اين كسى كه با امير المؤمنين بود، عرض كرد: يا امير المؤمنين! اى‌كاش من مويى در بدن اين شخصى كه قرآن را به اين خوبى مى‌خواند، بودم؛ چون او به بهشت خواهد رفت و جايش غير از بهشت جاى ديگرى نيست. حضرت جمله‌اى قريب به اين مضمون فرمودند كه به اين آسانى قضاوت نكن؛ قدرى صبر كن. 🔹 اين قضيه گذشت، تا اينكه جنگ نهروان به وقوع پيوست. در اين جنگ، همين خوارجِ متحجرِ خشمگينِ بدزبانِ غدارِ متعصبِ شمشير به دست و مسلح، در مقابل قرار گرفتند. حضرت گفت: هركس برود، يا زير اين علم بيايد، با او نمى‌جنگم. عده‌يى آمدند، اما حدود چهار هزار نفرى هم ماندند و حضرت در اين جنگ، همه‌ى اين‌ها را از دم كشت. از لشكر امير المؤمنين، كمتر از ده نفر شهيد شدند؛ اما از لشكر خوارج، از آن حدود چهار هزار يا شش هزار نفر، كمتر از ده نفر زنده ماندند؛ همه كشته شدند! جنگ، با پيروزى امير المؤمنين تمام شد. خيلى از كشته‌شده‌ها، مردم كوفه يا اطراف كوفه بودند؛ همينهايى كه در و ، هم‌جبهه و هم‌سنگر بودند؛ منتها ذهنهايشان اشتباه كرده بود. 🔹 حضرت با تأثر خاصى، همراه با اصحاب خود در ميان كشته‌ها راه مى‌رفتند. اين‌ها همين‌طور به صورت دمر روى زمين افتاده بودند. حضرت مى‌گفت اين‌ها را برگردانيد، بعضيها را مى‌گفت بنشانيد. مرده بودند، اما حضرت با آن‌ها حرف مى‌زد. در اين حرف زدن‌ها، يك دنيا حكمت و اعتبار در كلمات اميرالمؤمنين هست. بعد به يك نفر رسيدند، حضرت او را برگرداندند و نگاهى به او كردند و خطاب به آن كسى كه در آن شب با ايشان بود، فرمودند: آيا اين شخص را مى‌شناسى‌؟ گفت: نه، يا امير المؤمنين! فرمود: او همان كسى است كه در آن شب آن آيه را آن‌طور سوزناك مى‌خواند و تو آرزو كردى كه مويى از بدن او باشى! او آن‌طور سوزناك قرآن مى‌خواند، اما با قرآن مجسم امير المؤمنين مبارزه مى‌كند! آن‌وقت على بن ابى طالب با اين‌ها جنگيد و اين‌ها را قلع‌وقمع كرد. البته خوارج به طور كامل قلع‌وقمع و ريشه‌كن نشدند، اما هميشه به صورت يك اقليت محكوم و مطرود باقى ماندند. اين‌طور نبود كه آن‌ها بتوانند تسلط پيدا كنند؛ هدفشان بالاتر از اين حرفها بود. 🗓 ديدار با اقشار مختلف مردم؛ ۱۳۷۰/۰۱/۲۶ 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
☑️ اجتماع بزرگ میثاق با ولایت حوزویان در مدرسه فیضیه برگزار می‌شود. 🔸 اجتماع بزرگ حوزویان و مردم ولایتمدار قم با هدف تجدید میثاق با مقام عظمای ولایت و محکوم کردن توطئه‌های استکبار و دشمنان جهانی اسلام. امروز سه شنبه ۱۴۰۱/۹/۱۵ ساعت ۱۰ تا ۱۲ برگزار می‌گردد. 🔸این اجتماع از سوی ، شورای عالی، مرکز مدیریت حوزه های علمیه و نهادهای حوزوی در برگزار می‌شود. 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
جهاد تبیین.mp3
3.3M
5⃣3⃣ 🔻 در کنار درس باید برای دیگران هم وقت بگذاریم 🔻 از پذیرفته نشدن حرف خود نا امید نشویم، همینکه شتاب مسیر آنها را بگیریم، خوب است... 🔻 اگر قضیه جهاد تبیین را جدی نگیریم، دچار بحران می‌شویم. 🎙 استاد 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f