eitaa logo
خانه طلاب جوان
8.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
302 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @admin_kht 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
محور بیانات رهبر انقلاب در مراسم سالگرد رحلت امام(ره).pdf
1.09M
📎محورهای بیانات رهبر انقلاب در حرم امام خمینی از سال ۶۸ تا ۹۶ 🌐 کاری از پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) ✅ جمع بندی سخنرانی های #14_خرداد در طی 29 سال در سالروز رحلت امام خمینی(ره) به صورت #نموداری @khanetolab
‼️جمهوریت و اسلامیت، تعارض یا تناسب؟ 📃 یادداشتی از حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد جواد ارسطا، عضو هیات علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران ✍ نظام جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک نظام مردم سالار دینی، از جمله نظام‌هایی است، که در عین حفظ ماهیت اسلامی خود به مبانی نظام جمهوری نیز پایبند میباشد... با این حال برخی با تفسیرهای ناصواب چنین پنداشته اند که در صورت پذیرش اسلام و حکومت ولایی امکان تحقق تظام جمهوری از بین رفته و جمع بین این دو غیر ممکن خواهد بود؛ این یادداشت کوتاه می کوشد دیدگاه مزبور را به صورت استدلالی، به اختصار مورد بررسی قرار دهد. ▪️ جمهوری شکل است، نه محتوا ✍ در تبیین مفهموم جمهوری باید گفت که جمهوریت فقط بیان کننده شکل حکومت است، نه محتوای آن؛ به عبارت دیگر، از جمهوری بودن یک رژیم نمی‌توان به محتوای آن پی برد و ملازمه‌ای بین جمهوریت و محتوای خاصی از حکومت وجود ندارد، به همین دلیل می توان با شکل و قالب جمهوری، از حکومت‌های مختلف و محتواها و ماهیت‌های گوناگون صحبت کرد. در تایید این نکته می‌توان به نظر مرحوم دکتر ابوالفضل قاضی شریعت پناهی استاد برجسته حقوق اساسی در کتاب حقوق اساسی و نهادهای سیاسی اشاره کرد... ▪️ ولی فقیه مقام متناظر با رئیس جمهور نیست ✍ باید به این نکته توجه داشت که رئیس حکومت بودن رئیس جمهور در نظام‌های جمهوری بدین معنا نیست که الزاما هیچ مقامی بالاتر از او وجود ندارد؛ چرا که ممکن است با وجود رئیس جمهور، یک نیرو و مقام تعدیل کننده نیز در رتبه‌ای بالاتر و با اختیاراتی بیش از او وجود داشته باشد، چنان‌که بعضی از حقوق‌دانان همین دیدگاه را داشته و مقام مزبور را، در عین بی طرفی، دارای اختیارات وسیعی دانسته و تصریح نموده‌اند که اگر میان پارلمان و دستگاه حکومت، اختلافی بروز کند، قوه تعدیل کننده دخالت می‌کند و در حدود اختیاراتی که قانون اساسی به آن بخشیده است، مملکت را از بحران سیاسی نجات می‌بخشد… یکی از شرایط حکومت جمهوری آن است که رییس حکومت، که همان رییس جمهور است، یک مقام انتخابی باشد، ولی چنین شرطی وجود ندارد که که رییس حکومت حتما رییس کشور و بالاترین مقام مملکت نیز باشد؛ لذا ممکن است رییس جمهور، در عین حال که رییس حکومت است، رییس کشور نباشد، بلکه ریاست کشور بر عهده مقام دیگری همچون ولی فقیه یا مقام تعدیل کننده باشد. ▪️ وجود عناصر تعریف جمهوری در حکومت ولایی ✍ اگر بر فرض بپذیریم که مقام متناظر با رییس جمهور در حکومت‌های جمهوری، همان ولی فقیه در حکومت اسلامی است، می‌بینیم که تمام عناصر حکومت جمهوری در حکومت ولایی بر اساس این فرض نیز تحقق دارد، زیرا اولا: ولی فقیه در حکومت ولایی یک مقام انتخابی است که با انتخاب غیر مستقیم مردم برگزیده میشود، چه این‌که مردم نمایندگان مجلس خبرگان را برمی‌گزینند و آنان رهبر را انتخاب می‌کنند و چنان‌که پیش‌تر گفته شد، عنصر اول حکومت جمهوری انتخابی بودن رییس حکومت از سوی مردم است اعم از این‌که در یک انتخاب مستقیم توسط مردم برگزیده شود یا در یک انتخاب غیرمستقیم و دو درجه‌ای چنان‌که در ایران و برخی کشورهای دیگر، همچون ایالات متحده آمریکا، معمول است. ثانیا: مدت ولایت فقیه و رهبری محدود به رعایت شرایط و دارا بودن صفات ویژه رهبری است، نه نامحدود و مادام العمر. چه محدودیتی از این بالاتر که اگر رهبر، شرایط خود را حتی یک روز پس از تصدی این مقام، از دست بدهد ، از رهبری ساقط خواهد شد؟ ثالثا: ریاست حکومت موروثی نیست. رابعا: رئیس حکومت نسبت به اعمال خود مسئول است؛ همانطور که در ذیل اصل یکصد و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شده است که «... رهبر در برابر قوانين با ساير افراد كشور مساوي است.» ✍ نتیجه این‌که باتوجه به شکلی بودن مفهوم جمهوری، متناظر نبودن ولی فقیه با مقام ریاست جمهوری و وجود عناصر تعریف جمهوری در حکومت ولایی تعارضی بین جمهوریت و اسلامیت وجود ندارد و می‌توان گفت اسلامیت در نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران ناظر بر محتوای نظام و جمهوریت ناظر بر شکل حکومت می‌باشد و جمع این دو اشکالی ایجاد نخواهد کرد. 🌐منبع: پایگاه اینترنتی موسسه فرهنگی صراط مبین 📎 متن کامل👇 http://yon.ir/NzTQZ خانه طلاب جوان @khanetolab
مردم سالاری دینی در عرفان نظری (قسمت سوم) 🎤 گفتگو با استاد امینی نژاد ، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان اسلامی 📣 یک پایه اساسی دینی در نگاه حضرت امام و حضرت آقا مسئله و تکیه بر آن است. اگر موانعی به وجود آمده است که فطرت مردم را رنگ زده و به آن آسیب جدی رسانده و فطرت دیگری را به جای آن نشانده است، آن‌ها را باید برطرف کنیم. در قرآن و روایات ما به روشنی بیان شده است که فطرت انسان‌ها توحیدی است؛ یعنی فطرت انسان گرایش به خیر و ارزش‌ها دارد و این چیز مهمی است و پایگاه ما هم اینجاست. 📣 واقعیت فضای اومانیستی بر اساس مبانی معرفت‌شناختی‌شان این است که انسان خودش محور است. من می‌گویم این را باید معنا کرد به فرهنگ خودخواهانه. اشتباه منتقل شده است. آن‌ها برای انسان ارزش قائل نیستند، بحث انسان نیست، بحث من است... فرهنگ غرب مبتنی بر معرفت‌شناسی است و معرفت‌شناسی آن‌ها معرفت‌شناسی خودخواهانه و خودمحورانه است، یعنی هیچ‌چیزی اعتبار ندارد جز من و این اتفاقاً ریشه تفرق و جدایی است. ما در مبانی معرفت‌شناختی خودمان، انسان را منفعل می‌دانیم و غیر را معتبر می‌دانیم و انواع پیوندها با لحاظ این فضای معرفت‌شناسی حاصل می‌شود. ما به لحاظ معرفت شناختی با هم پیوندخورده هستیم، چه در مرتبه خیال و چه در مرتبه عقل. لذاست که در فضای معرفت‌شناسی درست انسانی و اسلامی خیلی راحت‌تر می‌شود کاخ یک تمدن بزرگ را با بنیان‌های محکم طرح‌ریزی کرد. 📣 گفتیم که یکی از محورهای بحث مردم‌سالاری، فطرت مردم است؛ یعنی اگر بگذاریم فطرت انسان‌ها اقدام بکند، دین‌خواه، خداخواه، ارزش خواه و عدالت‌خواه است؛ این همه تلاش شده است تا معنای عدالت در دنیا تغییر کند، ولی موفقیتی به دست نیامده است و هنوز هم که هنوز است مردم عدالت‌خواه هستند و اگر کسی شعار عدالت بدهد به طرفش جلب می‌شوند. این عدالت‌خواهی و ارزش‌هایی که در ارتباط با مباحث اجتماعی، انسانی، فردی و خانوادگی وجود دارد روی پایگاه فطرت است. پس این امکان وجود دارد که آنچه برای ملت ایران اتفاق افتاده است را برای سایر ملت‌ها هم ترویج کنیم. 📣 پس این ویژگی را دارد که اگر به توجه شود و روی مردم کار شود، در میان دیگر ملت‌ها هم پدید آید. البته آن معجزه همان‌طور که گفتیم ریشه‌ای دارد. ریشه‌اش ترویج برخی ارزش‌هاست؛ ترویج روحیه ، ، استقلال‌خواهی و در مقابل فرهنگ غیرخودی ایستادن. که همه این‌ها خیلی زیبا در قالب عنوان «» (فاستقم کما امرت) جریان پیدا کرده است. اگر این روحیه را در ملت‌های دیگر زنده کنیم و این تحول فردی در مردم ملت‌های دیگر اتفاق بیافتد، سنت اول اتفاق افتاده است، یعنی «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما به انفسهم» حاصل شده است و در ذیل آن سنت دوم یعنی سنت اعجاز رخ می‌دهد. 📣 در مباحث سلوکی، مهم‌ترین چیزی که آقایان بر آن تأکید می‌کنند بحث استقامت است، یعنی پایداری و سست نشدن. همان‌طور که این سست نشدن در فضای فردی کاری خواهد کرد کارستان، در فضاهای عمومی و ملت‌ها و اجتماعات هم به اعجاز منجر خواهد شد. 🗞 مصاحبه از نشریه ص46 متن کامل مصاحبه👇 http://www.khanetolab.ir/content/9647 خانه طلاب جوان @khanetolab
❌ شعاری به ظاهر فداکارانه اما نفسانی 📃 این یادداشت نگاهی تحلیلی دارد به شعار «نه غزه ،نه لبنان، جانم فدای ایران» که توسط عده ای در جریان حوادث بیان شد. 🔻 مبارزه بین نفس علوی و سفلی ✍ گاهی اوقات تضاد بین دو جمله کمی پیچیده است و برای یافتن آن باید ریزبین و دقیق بود. برای بیان دقیق این تضاد بهتر است اشاره ای به کتاب نبرد حق و باطل شهید مطهری کنیم. شهید مطهری در کتاب نبرد حق و باطل برای انسان دو نفس را برمیشمرد. نفس علوی انسان و نفس سفلی. در ادامه بیان میکند که این دو نفس در درون انسان در حال جهاد و مبارزه هستند، آنهایی که در درونشان نیروهای علوی توانسته اند نیرو های سفلی خود را در کنترل خود داشته باشند گروه طرفدار حق و حقیقت را تشکیل داده اند و آنهایی که در این مبارزه شکست خورده اند گروه های حیوان صفت و انسان های پست را تشکیل داده اند. همچنین ایشان در ادامه در همین کتاب راه تقویت جنبه انسانی که همان نیرو های علوی است را بیان کرده اند. 🔻 غلبه نیروهای علوی بر سفلی ✍دفاع از حق و هزینه کردن برای یاری به آنها نیاز به ازخودگذشتگی دارد. در واقع نیاز به این دارد که در این خصوص نیروهای علوی بر نیروهای سفلی پیروز گردند و نفس برای این هزینه آماده باشد. هزینه کردن برای میهن و یاری کردن مظلوم و ... فرقی ندارند ، در همه آنها باید نفس آماده فداکاری باشد. تفاوتی بین آنها نیست، اگر نیت و هدف فقط معنوی باشد نه اینکه در پس این فداکاری و یا حتی در کنار آن نفع مادی دیگری هم دخیل باشد که آنگاه این فداکاری خالص نیست. به طور طبیعی کسی که برای میهن خود و برای دفاع از هموطن خود حاضر است جانش را فدا کند برای دفاع از حق مظلوم، حتی اگر هموطن خود هم نباشد حاضر است جان خود را بدهد چون در هر دو مساله بحث گذشتن از خود مطرح میشود و نفس آماده فداکاری در راه آرمان های انسانی است. 🔻 بهانه گیری بچه گانه ✍ کسی که نمیتواند این فداکاری را انجام دهد بهانه میگیرد، مثلا میگوید من از حق مظلوم دفاع نمیکنم ولی در عوض جانم را برای میهن میدهم.این فرد همانند یک بچه بهانه میگیرد و زمانی که موقعیت برای دفاع از میهن هم فراهم باشد باز هم آماده نیست، چون نفس خود را برای فداکاری آماده نکرده است. در نتیجه در این هنگام که موقعیت جهاد فراهم شده بهانه جدیدی میگیرد. به وصیت نامه های شهدا و رزمندگان مراجعه کنید و موضع گیری های انها را در مورد فلسطین و قدس بررسی کنید. آنها برای میهن جنگیدند و اگر نیاز بود برای و قدس هم جان خود را فدا میکردند. آرمانشان کندن ریشه ظلم بود و هدفشان مبازره با ظلم و فرقی برای آنها نداشت که در چه سرزمینی مبارزه میکنند. 🔻 توقف در مسیر آرمان خواهی ✍ اما اگر بخواهیم خوش بینانه به آن نگاه کنیم این شعار میتواند نشانه توقف باشد نه تضاد. به این معنی که فداکاری فقط اگر در محدوده میهن و هموطن باشد راحت تر است تا اینکه بخواهد از این حد فراتر برود و در سطح جهان باشد. زیرا در فداکاری برای مظلومین جهان باید هزینه بیشتری را پرداخت کرد و برخی انسانها به این مرحله که میرسند مقابل نفس خود سر تسلیم فرود می آورند و عقب نشینی میکنند. خانه طلاب جوان @khanetolab
‼️جای خالی عقل امتثال ✍ آثار و نتایج، مترتب بر وجود حقایق در خارج است نه مفهوم آنها در ذهن. این نکته ظاهرا ساده اگر مورد توجه قرار بگیرد متوجه میشویم در کنار بیان مکرر و شعار دادن ها نیاز داریم به اندیشیدن درباره نحوه تحقق و امتثال در خارج. این خطا در حقایقی مثل وحدت، خود را به خوبی نشان میدهند. مثلا حضرت زهرا س میفرماید امامتنا امانا للفرقه، (امامت ما باعث ایمن شدن از تفرقه است) پرسش این است که آیا مفهوم امامت منظور است یا خود امامت؟ اگر مفهوم امامت منظور است که خود این مفهوم باعث اختلاف شده است، روشن است آنچه اختلاف را از بین میبرد امام است در عینیت نه در عالم ذهن و مفاهیم. تلاشی که او انجام میدهد تا همه جبهه حق بلکه همه بشریت را به انسجام و وحدت حول حق برساند، لذا با تلاش اهل بیت حتی در میان اهل سنت، جریانهایی داریم که به لحاظ اعتقادی شیعه هستند، سنی های دوازده امامی. یا جریانهای عرفانی که به لحاظ اعتقادی کاملا تثبیت کننده مقام اهل بیت هستند. در روایتی در کافی شریف، هشام در مناظره با مرد شامی وجود امام را به عنوان محور وحدت و انسجام اشاره میکند او میگوید قرآن هم بدون امام توان وحدت بخشی را ندارد، جبهه موالات با امام نیز در خارج تفرقه را از بین میبرد که بموالاتکم ائتلفت الفرقه. ✍ درباره مدتی گذشت که بفهمیم راهبرد وحدت بین شیعه و سنی، را باید روی زمین پیگیری کنیم نه اینکه خود این مفهوم را چماقی کنیم برای اختلاف. به جای آنکه تلاش کنیم برای وحدت شیعه و سنی، بین شیعیان هم اختلاف ایجاد کردیم. بینی و بین الله چند درصد از این شیعیانی که با مقوله وحدت مشکل دارند اتصال با دارند؟ آنکه با انگلیس متصل است بخشی از این جریانها یا خیلی وقتها راس اینها هستند و برخی مراجع خود ساخته یا خودنساخته اند. اما اینها بندگان خدا بچه های هیاتی هستند که روضه ها را شنیده اند و نسبت به خیلی امور درباره حاکمیت دین و راهبردهای آن جاهلند و جدیت بر این مقوله ها ندارند. اینها نمیفهمند چرا باید خیلی ملاحظات را بکنند و خیال میکنند حاکمیت باعث شده از مقدس ترین چیزهایی که بلدند و به پایش دل ریخته اند باید بگذرند. آن وقت ما به اینها ناسزای انگلیسی بودن هم میدهیم. اینکه انگلستان برای شکل گیری چنین جریانهایی پول خرج میکند یک بحث است اینکه با این بدنه مذهبی باید چه تعاملی کرد حرف دیگری است. یادم نمیرود برای فلان مداح جوان راه میافتادند استفتاء جمع میکردند از مراجع که فلانی کفر میگوید، بنده خدا میگفت من هم با رهبرم با حاکمیتم با شما هستم، میگفتند الا و لابد تو خلافکاری و با ما نیستی و الان هم داری بازیمان میدهی. نتیجه شد آنچه شد و امروز برخی از اینها اساسا هویتشان را در تقابل با سخنان رهبری و بچه های حزب اللهی میدانند. خوب چه کسی این خبط را دامن زد. من و شمایی که مقوله وحدت را هم چماق کردیم برای شکل گیری کثرت. ✍ متاسفانه آنچه در این میان نبودش به شدت احساس میشود، محاسبات آن عقلی است که به امتثال دستورات بیندیشد نه فقط تکرار مکرر آنها. ابزارها را برای تحقق بیابد نه شعار دادن صرف. ماجرای وحدت را باید روی زمین حل و فصل کرد. اتصالی که در همین و ، بین شیعه و سنی شکل گرفت از هزاران جلسات و همایشها و گفتگوها، تاثیرش بیشتر بود. امروز ضرب المثل رفاقت شیعه و سنی وحدت با جریان مقاومت در شده است. یا ماجرای مبارزه با دشمن ذیل گفتمان دفاع از حرم ،که در میان خود شیعیان یک گفتمان انقلابی و ولایی را رقم زد نیز در این میان نباید دسته کم گرفت. گفتمان دفاع از حرم در میان شیعیان به دستان فیاض بانو زینب کبری (سلام الله علیها) تبدیل شد به یک سپاه در حال حرکت به سمت . امروز گروه های جهادی که به میان مردم سنی و اهل حق کرمانشاه و اطراف آن میروند و فقط به نیت خدمت و نوکری مردم برایشان زحمت میشکند، در حال شکل دادن جریان وحدت هستند. وحدتی که رهبری به آن توصیه میکند را باید روی زمین پیگیری کرد نه با شعار و عقده گشایی از برادران. 🗞نشریه عهد، شماره 51 🖊 پدید آورنده: حجة الاسلام مهدیان خانه طلاب جوان @khanetolab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📎 سخنرانی حضرت امام(ره) در جمع ائمه جمعه 📅 روز 21 خرداد 1362 ⚫️ امروز مسئولیت روحانیت و کسانی که در این لباس مقدس هستند، مسئولیتی‌ است که در طول تاریخ بر عهده روحانیت نبوده است. 🔴 امروز حجت بر روحانیت تمام شده. @khanetolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت اول) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 حضرت امام (ره) در پیامی که در 12 فروردین 58، روز اعلام جمهوری اسلامی صادر نمودند، نکاتی را متذکر شدند که بیان آن‌ها از یک فقیه ، می‌توانست سرنخ‌های بسیاری را برای حوزویان به ارمغان آورد. امام (ره) پیام خود را با این آیه آغاز می‌کنند: «وَ نُریدْ انْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ ائِمَّةً وَ نَجْعَلُهُمُ الْوارِثینَ».این آیه برای فهم جمهوری اسلامی، آیه ای کلیدی خواهد بود. امام راحل در این پیام تاریخی می‌فرمایند: « صبحگاه 12 فروردین- که روز نخستین است- از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست... سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و که حکومت خداست به جای آن نشست». 🔶 توصیف جمهوری اسلامی به و همین طور در زمین؛ بسیار قابل تأمل است. اساساً روش امام (ره) به عنوان یک فقیه عالی رتبه در به رأی گذاشتن حکومت الله نیز مسأله ای نیست که بتوان از کنار آن به آسانی عبور کرد. او می‌گوید: «سرنوشت ما در این تحقق پیدا می‌کند؛ یا اسلام انشاءاللَّه و یا- خدای نخواسته- غیر اسلام... «آری» اسلام است و «نه» خلاف اسلام... شما می‌توانید هر فرمی را که می‌خواهید در «نه» بگنجانید. لازم نیست که همان «نه» باشد؛ شما دارید و می‌توانید که در آن ورقه بنویسید «جمهوری دمکراتیک»، بنویسید «رژیم سلطنتی» هر چه خواستید بنویسید مختار هستید». 🔶 این چه نگاهیست که اجازه می‌دهد مردم دین را به رفراندوم بگذارند؟! در عین حال حفظ جمهوری اسلامی را بر همه انسان‌ها واجب بداند: «این تکلیف برای همه دنیاست. حفظ دینِ حق، یک حکمی است برای همه دنیا و در رأس واجبات برای همه دنیا واقع شده ... آن مسلمی که در آفریقاست، حفظ برایش واجب است». 🔶 حضرت امام (ره)، راه صدور انقلاب اسلامی را -که یک تحول معنوی، الهی و توحیدی است- رأی مردم می‌داند: «باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و باید به فکر مردم بود، نه دولتها، زیرا مردم و توده‌ها با حق موافقند...اگر بخواهیم انقلاب را صادر کنیم، باید کاری کنیم که مردم خودشان حکومت را به دست گیرند تا مردم- به اصطلاح- طبقه سه روی کار بیایند». این‌ها همه سؤال برانگیز است که در کنار آن اندیشه‌ی تند و غلیظ عرفانی که غیر از را نمی‌پذیرد و را برای فقیه جامع الشرائط قائل است، چطور حاضر می‌شود مردم‌سالاری را به عنوان یک بعد جدیِ اندیشه‌ی سیاسی خود مورد تأکید قرار دهد؟! 🔶 عموماً طرح حکومتِ امام (ره) با زاویه نگاه فقهی از دریچه مسئله‌ی ولایت مطلقه فقیه مورد توجه واقع شده، اما سؤال این است که اساساً سالار بودن مردم چگونه از بستر فقه اسلامی سر برآورده است؟ مکتب فقهی حضرت امام (ره) را عناصر کلیدی سامان داده‌اند که در کنار یکدیگر بطور هماهنگ نشسته‌اند. یک رکن قطعی این مکتب مسئله‌ی است و رکن دیگر آن بحث و همین طور مسائلی از قبیل طرح مراتب حکم بر اساس دو لایه انشاء و فعلیّت، با تعریف ویژه ایشان و همین طور طرح بحث تجدّد موضوعات و مسئله‌ی تعلق حکم به طبایع است که در کنار یکدیگر یک طرح ویژه را سامان می‌دهند. 🔶 در این میان پرسش از این نکته که سالار بودن مردم چگونه از تراث فقهی، توسط حضرت امام (ره) به چشم آمد، قطعاً مسأله ای کلیدی خواهد بود خصوصاً که طرح مردم‌سالاری دینی بر این اساس است که شکل گرفته است. این پرسش وقتی مسئله‌ی جدی‌تری خواهد بود که نسبت آن را با که در نگاه توحیدی مخصوص خداوند است و همین طور حق حاکمیت ولی‌فقیه، مشخص کنیم. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📎 سخنرانی حضرت امام(ره) در جمع مسئولین نظام جمهوری اسلامی 💎 عدم تزکیه منشا ظلم و ظلم‌پذیری‌ ✅ حفظ این تحول(انقلاب درونی انسانها) اهمیتش بیشتر از اصل تحول است. ✅ سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. ✅ آنهایی که به ما می‌گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. 🌐 کلیپ از مستضعفین_TV @khaneTolab
🌹عید فطر ، عید وحدت 🌹 🍃 گزیده ای از فرمایشات امام خمینی(ره) در تبریک و تقریر منزلت عید سعید فطر 🔶 «این عید سعید مبارک فطر را به همه مسلمین جهان و ... تبریک عرض می کنم. مبارک آن روزی است که تمام دولتهای اسلامی با ملتها با هم باشند و همه با هم، هم صدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده کنند و همه ممالک اسلامی متحد شوند تا اینکه دست ابرقدرتها را از ممالک خودشان قطع کنند.» (صحیفه امام؛ ج13، ص: 93) 🔶 «من از خداوند تبارک و تعالی، عظمت اسلام و مسلمین و اسلام و مسلمین را خواهان هستم و این عید سعید را باز هم به همه مسلمین و همه کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم.» (صحیفه امام؛ ج13، ص: 98) 🔶 «اسلام است، دینی است که در احکام او، در مواقف او، سیاست به وضوح دیده می شود. در هر روز اجتماعات در تمام مساجد کشورهای اسلامی، از شهرستان ها گرفته است تا دهات و قُرا و قصبات، روزی چند مرتبه اجتماع برای جماعت، و برای اینکه مسلمین در هر بلدی، در هر قصبه ای، از احوال خودشان مطلع بشوند؛ از حال اطلاع پیدا بکنند. و در هر هفته یک اجتماع بزرگ از همه، در یک محل. و نماز جمعه؛ که مشتمل [بر] دو خطبه است، که در آن خطبتین باید مسائل روز، احتیاجات کشور، احتیاجات منطقه و جهات سیاسی، جهات اجتماعی، جهات اقتصادی طرح بشود، و مردم مطلع بشوند بر این مسائل. و در هر سال دو عید، که در آن دو عید مجتمع بشوند ... در نماز عید دو خطبه هست؛ که آن دو خطبه هم باید بعد از حمد و بعد از صلوات بر پیغمبر اکرم و ائمه- علیهم السلام- جهات سیاسی، جهات اجتماعی، جهات اقتصادی، احتیاجاتی که کشور دارد، احتیاجاتی که منطقه دارد در آنها طرح بشود و خطبا مردم را آگاه کنند از مسائل. و از همه بالاتر، در هر سال یک مرتبه اجتماع در حج، که از همه بلاد اسلامی اشخاصی که مستطیع هستند واجب شده است بر آنها که مجتمع بشوند، و باید در آنجا مسائل اسلام، در آن مواقفی که در حج هست، در عرفات، بخصوص در مِنی و بعد در خود مکه مکرمه، و بعد در حرم رسول اکرم، این مواقفی که در آنجا هست، در آنجا مردم مطلع بشوند از اوضاع مملکت و از اوضاع تمام کشورهای اسلامی، و در آنجا بالحقیقه یک مجلس عالی است و یک اجتماع عالی برای بررسی به تمام اوضاع تمام کشورهای اسلامی. ... و مع الأسف غفلت از این مسائل هست. ... اجتماعات می شود، و از اجتماعات نتیجه گرفته نمی شود. مجتمع می شوند مسلمین در مکه مکرمه و در مواقف، لکن مثل اینکه از هم جدا هستند و غریبه هستند! اجتماعات می شود در بلاد، نمازهای جمعه، نماز عید، لکن افراد مثل اینکه با هم ندارند. اسلام دعوت کرده است مردم را به این اجتماعات برای مقصدهای بزرگ. مقصدهای عالی دارد اسلام در این اجتماعات.» (صحیفه امام؛ ج9، ص: 334و 333) 🌐 جمع آوری مطالب از سایت: http://www.imam-khomeini.ir خانه طلاب جوان @khaneTolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت دوم) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 مراد از مردم در مفهوم چیست؟ وقتی می¬گوییم مردم، سالار هستند؛ یعنی چه کسانی سالارند؟ این پرسش به ظاهر ساده، تحلیل و فهم مسئله‌ی مردمسالاری و دلایل توجیه آن را در فقه، بهتر تبیین می‌نماید. مراد از «»، مخاطب دین است. مخاطبی که وقتی مورد خطاب قرار می‌گیرد توجهی به تعیّنات و ویژگیهای شخصی آن نمی‌شود. تعابیری که حضرت امام (ره) در بحث ، درباره هویّت مخاطب دارند، می‌تواند برای توضیح این حقیقت، مناسب باشد: «أنّ الأحکام المتعلّقة بالعناوین- نحو «یا أیهَا النَّاسُ» أو «یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا»- فعلیة علی عناوینها من غیر لحاظ حالات کلّ واحد من آحاد المکلّفین و أنّ صحّة الخطاب العمومی لا تتوقّف علی صحّة الباعثیة بالنسبة إلی جمیع الأفراد». (جواهر الاصول، لنگرودی، تقریر اصول امام خمینی، ج 4، ص 122) 🔶 این عنوان همه تاریخ را نیز فرا می‌گیرد؛ یعنی مربوط به یک جامعه خاصی نیست «إنّما هو تکلیف لجمیع الناس من الموجودین حال الخطاب و المعدومین». (کتاب الطهارة، فاضل لنکرانی، تقریر فقه امام خمینی، ص 151). این عنوان با نگاه بین، به امور نگاه می‌کند. اگر این لحاظ وحدت در افراد، اصیل باشد، آنگاه باید گفت: اساساً دین در وهله نخست با یک امر حقیقیِ واحد، به افراد خطاب می‌کند. مرحوم راجع به مخاطبِ شریعت و دین اینطور تحلیل می‌کنند: «ایدئولوژی‌های انسانی؛ یعنی ایدئولوژیهایی که مخاطب آن‌ها نوع انسان است نه قوم یا نژاد یا طبقه خاص... انسان در متن خلقت از نوعی شعور و وجدانِ نوعی که در همه انسان‌ها وجود دارد بهره مند شده و همان وجدان فطری به او تعین نوعی و صلاحیت دعوت، مخاطب واقع شدن، حرکت و جنبش داده است. این ایدئولوژیها با تکیه به مشخّصِ نوع انسان، دعوت خود را آغاز می‌کنند و حرکت می‌آفرینند...لهذا مخاطب اسلام «النّاس/ عموم مردم» است». (مجموعه آثار، ج 2، ص 60) 🔶 این بدان معنا نیست که مخاطب اسلام، فطرت باشد و وقتی می¬گوییم ، در واقع آن را بطور مستقل نسبت به تعیّنات و تکثّرات نگاه کنیم؛ بلکه مراد از مردم نگاه به همه انسان‌ها است با توجه به حیثیّت وحدانی انسانی و با توجه به همه روابط انسانی که ساختارهای اجتماعی و تمدنی را شکل می‌دهد و به دلیل وجود این حقیقت وحدانیِ انسانی، عموم انسانها با هم مورد خطاب قرار می‌گیرند. مرحوم استاد حضرت امام (ره) راجع به مخاطبِ دین چنین میگویند: «خداوندِ عالم، قرآن را که حبل الله است از عرش الرحمان نازل فرموده بر عرش اخوت انسان تا فهمیده شود که مستقر قرآن و نوامیس الهیه، جامعه اخوت مسلمین است و البته نتوان قرآن عظیم را به انفراد نگهداری نمود بلکه باید به ایادی متحده جامعه اخوت انسانیت آن را مانند تاج کرامت بر سر نهاد تا مایه افتخار دنیا و آخرت گردد». (شذرات المعارف، شاه آبادی، معرفه 8، ص 17) این جا این عارف برجسته مخاطب دین را اساساً عرش اخوت انسان می‌دانند؛ یعنی دیدن حیثیّت وحدت جامعه ایمانی. 🔶 پس مراد از مردم، نگاه به عمومِ آحاد انسانی است، اما با توجه به همه روابط تاریخی و اجتماعی. وقتی به این امر متکثر اشاره می‌کنیم در واقع به آن جنبه وحدانی اشاره داریم. جنبه وحدانی که از تکثرات منتزع نشده است، بلکه می‌تواند همه تکثرات را در خود جمع کند. تحلیل از هویّت مردم، هم اشاره به حقیقتِ واحد آن‌ها دارد و هم می‌تواند همه آن‌ها را به صورت متکثر ببیند، لذا همه افراد این متکثر می‌توانند خطابات الهی را عملیاتی و اجرایی کنند. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
«امام خمینی در سال های قبل از وقوع انقلاب» 🔻معرفی نویسنده: حامد الگار استاد مطالعات اسلامی و زبان فارسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا است. زمینه تخصصی الگار تاریخ تشیع در ایران و تصوف است. الگار بعدها به دین اسلام و سپس به مذهب تشیع گرویده‌است. وی همچنین آثاری از متفکران سیاسی شیعه از جمله کتاب ولایت فقیه اثر امام خمینی و آثاری از علی شریعتی، مرتضی مطهری، سید محمود طالقانی را به انگلیسی ترجمه کرد. مهمترین اثر او کتاب دین و دولت در ایران: نقش علما در دوره قاجار است، که پایان نامه دکتری اوست. 📃 گوشه ای از مقاله حامد الگار، ترجمه عادله حاجی میرزایی: ✍ اهمیت [کتاب] مصباح الهدایه (از آثار عرفانی امام خمینی) به خاطر معرفت گسترده ای كه در آن آمده نیست، بلكه به خاطر تبحر عملی كاملی است كه در هنر عرفان نهفته در آن وجود دارد؛ این اثر برای درك اندیشه ها و قواعد رسیده از گذشته نیست بلكه جلوه و ثمره نگاهی توانمند و اصیل است. سید فهری (آیت‌الله سید احمد فهری زنجانی) در این باره گفته است: «روشن است كه [امام خمینی] درباره هر آنچه كه نوشته است، دانش عملی داشته است.» ✍ با وجود آن كه مشخص شده امام خمینی آثار دیگری با ماهیت عرفانی و شهودی نگاشته است، لكن گونه متفاوتی از دغدغه ها پس زمینه زندگی او را اشغال كرده بود. به هر حال این تربیت اولیه و عمیق در حكمت و عرفان نباید به عنوان دوره ای گذرا تلقی شود، زیرا این مسئله به شدت در شكل گیری اجتماعی كامل او به عنوان یك رهبر سیاسی و مذهبی نقش به سزایی داشت. وسعت و جامعیت آموزش و علایق او به عنوان یك عالم، او را قادر ساخت تا فراتر از علایق محدود یك فقیه متعارف عمل كند. در حقیقت تعداد عالمانی كه به طور یكسان در فقه و عرفان مسلط بودند، كسانی كه از لقب سنتی ذوالجناحین استفاده می كنند به ویژه در دوره معاصر بسیار كم است. هنگامی كه استادی در تعالیم باطنی و ظاهری و علایق انقلابی و شدید امام خمینی با فضای سیاسی همراه شد، قابل درك خواهد بود كه چرا بسیاری از ایرانی ها، وی را به عنوان چهرها ی منحصر به فرد و بی نظیر تلقی می كنند، كسی كه به طور ایده آل در وجود خویش ویژگی های یك معلم، عالم و مبارز و متفكر را داراست. ✍ از این رو است كه تلفیق ساده عرفان با فعالیت های بعدی او چون تعلیم فقه و مبارزه فعالانه علیه سلطنت پهلوی كه از ۱۹۶۲ به بعد آغاز شد، محل سئوال نیستند؛ زیرا این فعالیتها به طور بارزی با گرایش روحانی و معنوی امام خمینی در هم آمیخته بودند. یكی از مواردی كه باعث می شد تا جلسات درس فقه وی برای طلاب جذابتر و پویاتر از استادان دیگر باشد توانایی او برای ایجاد ارتباط میان جزئیات تخصصی شرع با دغدغه های مابعدالطبیعه و معنوی امام بود؛ یا به عبارت دیگر «توانایی او در نشان دادن مطابقت شریعت با منطق عرفان و نیز مطابقت عرفان با منطق شریعت بود.» گفته می شود كه امام خمینی باعث به وجود آمدن « انقلابی در فقه » شد و این انقلاب به واسطه دیدگاه او یعنی آنچه را كه میتوان در معنایی خاص، نسبیت در فقه نامید امكان پذیر شده است. ✍ به نظر می رسد خالص سازی نگاه و اراده ای كه در عرفان وجود دارد، همانند فعالیت سیاسی، به عنوان نوعی انقلاب درونی كه در طول زمان به طور طبیعی همتای بیرونی خود را به وجود آورده است در خدمت امام خمینی بوده است. در این رابطه شایسته توجه است كه او بیان ارزش معیار را به علی ابن ابی طالب می دهد كه او آن را در آستانه حركت به سوی نبرد با معاویه در معنای درونی توحید بیان داشت؛ و شاهد این امر به این شرح است: وقتی كه یك انسانی آدم شد به این مسائل عمل می كند، زراعت هم می كند، لكن زراعتی كه برای خداست، جنگ هم می كند. همه این جنگهایی كه در مقابل كفار و در مقابل ستمگرها شده از اصحاب توحید و از این دعاخوانها بوده[است]. 🌐 دریافت متن کامل مقاله: yon.ir/m9cFR خانه طلاب جوان @khaneTolab
«امام خمینی در سال های قبل از وقوع انقلاب» 📃 مقاله ای از حامد الگار استاد مطالعات اسلامی و زبان فارسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا ⬇️ دانلود مقاله: yon.ir/m9cFR @khaneTolab
گر حصار کعبه را جبریل دربانی کند صد چو موسی و مسیحا پاسبان دارد بقیع 📆چهارشنبه ⏱ساعت: 19:45 الی 22 🏠آدرس: قُم، محلّه بنیاد، شهرک شهید زین الدین، فاز2، خیابان ذوالفقار، کوچه 1، پلاک 12 @KhaneTolab
«امام خمینی در سال های قبل از وقوع انقلاب» 📃 گوشه ای از مقاله حامد الگار، ترجمه عادله حاجی میرزایی: ✍ مهمترین و آخرین گواه توجه همیشگی امام خمینی به عرفان، سلسله دروس تفسیر سوره فاتحه طی دسامبر ۱۹۷۹ تا ژانویه ۱۹۸۰ است. برخلاف جمع كوچك و نیمه مخفی ای كه در قم از او درس می گرفتند، امام خمینی اینك به مخاطبان تلویزیون ملی مضامین مهم و معنای اسماء الهی را درس می دهد و به بسیاری از موضوعاتی كه چهل سال پیش در رساله هایش مورد توجه او بودند، پوشش می دهد. شرایط بی سابقه ای كه این دروس تحت آنها ارائه می شدند بیانگر میزان تحولات ایجاد شده توسط انقلاب است. یكی از دلایل اولیه كه امام خمینی توانست فراتر از محدودیتهای مدرسه پیش رود و مخاطب بسیاری را جذب كند، كلاسهای وی در زمینه اخلاق بود كه تدریس آن را در اوایل دهه ۱۹۳۰ در قم آغاز كرد و آنچنان كه خود وی اشاره دارد وی تدریس كتاب منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری در باب روش مشهور تعالی اخلاق در تصوف را كه خود با شاه آبادی خوانده بود، نخست با شماری از طلاب و با یك جلسه در هفته آغاز كرد. خیلی سریع صدها طلبه و عالم در كلاسهای او حاضر شدند كه برخی از آنها افرادی بودند كه به دلیل شهرت فزاینده [امام] خمینی به عنوان مدرس به قم آمدند. در میان آنها میتوان به سیداحمد فهری اشاره كرد كه اخیراً نوشته: « من این زمان را كه در جلسات و سخنرانی ها شركت كردم جزء گرانبهاترین ساعتهای زندگی ام محسوب می كنم. امام در جلسات درس خود، اصول اخلاق اسلام واقعی را تدریس كرد كه جدای از انقلاب نبود به گونه ای كه تأثیر عمیقی بر تمام مخاطبان آن گذاشت.» ✍ بسیاری از مردم شهر قم و حتی مسافران دیگر شهرها كه به منظور شنیدن سخنرانی ها به قم آمده بودند به جمع طلاب و علمایی پیوستند كه در جلسات درس امام شركت داشتند. قسمت بزرگی از صحن مدرسه فیضیه كه سخنرانی ها در آن انجام می شد مملو ازجمعیت بود و امام خمینی به جای یك بار، دو بار در هفته جلسه داشتند. ✍ چنین پدیده ای در آن زمان بی نظیر بود. رژیم پهلوی درصدد بود تا نهادهای مذهبی را منزوی سازد و در نزد تحصیل كرده ها، این نهادها را بی اعتبار سازد و حتی مانع برگزاری اجتماعات داخلی آنها شود. در ابتدا تا حدی موفق بود. با این حال، امام در مخالفت با این حركت بابرگزاری جلسات درس پرمخاطب اخلاق خود با آن مقابله كرد. در نتیجه اولین برخورد علنی وی با مقامات كشور به وقوع پیوست، هنگامی كه رئیس پلیس قم به او گفت كه جلسات درس را متوقف سازد او پاسخ داد: «این وظیفه من است تا این جلسات را به هر شكلی كه ممكن است ،نگهدارم. اگر پلیس بخواهد آنها را متوقف سازد مجبور هستند مرا به زور از تدریس منع كنند.» پلیس به جای اعمال قدرت، توسط برخی از مأمورانش جلسات درس را در نهادهای مذهبی برهم می زدند. امام خمینی مجبور شد تا محل جلسات را به مدرسه ملاصادق منتقل كند كه مدرسه ای كوچكتر از مدرسه فیضیه بود و راه دسترسی به آن مشكل تر بود. پس از بركناری رضاشاه توسط نیروهای متفقین در ۱۹۴۱، محل جلسات به مدرسه فیضیه بازگشت و بار دیگر با استقبال بسیار روبرو شد. با این وجود، رژیم یك بار دیگر توانست با اجرای نقشه جلسات درس را تعلیق و سپس تعطیل كند. ✍ پایان دروس مربوط به اخلاق به معنی رها كردن این موضوع نبود ... 🌐 دریافت متن کامل مقاله: yon.ir/m9cFR خانه طلاب جوان @KhaneTolab
سیاست خارجی امام (ره) [قسمت اول] 🔶 یکی از ویژگی های سیاست خارجی با سایر کشورها مورد مبانی و چگونگی تکیه بر منابع عقلی و نقلی است. با توجه به این که امام خمینی، رهبری ایدئولوگ و دارای اندیشه سیاسی مبتنی بر اسلام است؛ بنابراین با توجه به مبانی خاص اسلام از جمله کتاب و سنّت به بیان اصولی بر اساس مبانی پرداخته است. در حقیقت، ساختار سیاست خارجی بر مبنای التزام به احکام شرع مقدس صورت می گیرد. 🔶 بنابراین ارزشی های اخلاقی و عقل، مبانی امام را در مورد سیاست خارجی شکل می دهند. ایشان با تاکید بر انسانی و اخلاقی بودن محتوای انقلاب می فرماید: «محتوای این انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامی و اخلاق انسانی و تربیت انسان ها بر موازین انسانیت بوده است.» و در جای دیگری می فرمایند: «معنا ندارد که ایران با دولتی که هیچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشریت ندارد، سر میز اصلاح بنشیند.» برای توضیح بیشتر باید گفت که برای مثال، مبنای اصل دفاع از در سیاست خارجی از نگاه امام، کریم است. و یا در خصوص به سخن (ع) استناد می کند و مبنای خود را بر آن قرار می دهد که: «کونا لظالم خصما و للمظلوم عونا؛ دشمن ستم گر و یار ستم دیده باشید.» 🔶 اصول سیاست خارجی می تواند چهار چوب رفتاری لازم را به کارگزاران نظام اسلامی ارائه دهد، و پای بندی به این اصول، وجه تمایز از دیگر دولت هاست. در واقع دولت اسلامی بر اساس مبانی و با اصول مشخص برای رسیدن به اهداف خاص تلاش می کند. 🔶 اصول سیاست خارجی را که امام خمینی طراحی نموده و به صورت قوانین موضوعه، تدوین و سعی در اجرای آن می شد را می توان به منزله یکی از منابع رسمی تصمیم گیری در سیاست جمهوری اسلامی ایران به حساب آورد. به گونه ای که حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بیان داشته اند که خط کلّی در سیاست جمهوری اسلامی ایران، همان خطّی است که امام خمینی(ره) تبیین و ترسیم نموده اند. 🌐 برگفته از سایت EMAM.com خانه طلاب جوان @KhaneTolab
سیاست خارجی امام (ره) [قسمت دوم] 🔻اصول سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی: 🔶 1- اصل : امام در این باره اعتقاد دارد که: «ما با صدور انقلاب مان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی(ص) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه می دهیم.» امام درباره صدور انقلاب می فرمایند: «ما باید با شدت هر چه بیشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنیم و این طرز فکر را که قادر به صدور انقلاب نیستیم، کنار بگذاریم...؛ ما حامی تمام محرومان می باشیم. همه ابر قدرت ها و همه قدرت ها برای از بین بردن ما برخاسته اند...» «ما انقلاب مان را به تمام جهان صادر می کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه هست، ما هستیم.» البته ایشان برای جلوگیری از برداشت های منفی از آن یاد آور می شوند که: «این که می گوییم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معنی غلط را از آن برداشت نکنند که ما می خواهیم کشور گشایی کنیم...» 🔶 2- اصل نفی سبیل: از دیگر اصول سیاست خارجی امام خمینی، نفی سلطه گری و سلطه پذیری است. ایشان برای حیات زیر سلطه غیر، ارزشی قائل نمی شوند، بلکه ارزش حیات را به آزادی و استقلال می دانند و با توجه به آیه شریفه «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» که می فرماید خداوند، سلطه ای برای کافرین بر مومنین قرار نداده، اذعان می دارند که:«ما منطق مان، منطق اسلام، این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد. نباید شما تحت سلطه غیر بروید. ما هم می خواهیم نرویم زیر سلطه.» 🔶 3- دفاع از کیان اسلام و مسلمانان: ایشان برنامه سیاست خارجی ایران را برنامه اسلام ذکر می کنند و می فرمایند: ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است.» و در جای دیگری دفاع از تمام مسلمین را لازم می دانند:«ما کشور را، کشور ایران نمی دانیم، ما همه ممالک اسلامی را از خودمان می دانیم، مسلم باید این طور باشد. ما دفاع از همه مسلمین را لازم می دانیم.» 🔶 4- اصل احترام متقابل و عدم دخالت در امور یک دیگر: امام در این مورد قائل به این است که اسلام برای همه و دلسوز برای بشر است و ما همه تابع اسلام و دلسوز برای بشر هستیم. به این معنا که «ما با هیچ ملتی بد نیستیم، اسلام آمده بود برای تمام ملل، برای ناس، ... ما اعلام می کنیم که نظر تجاوز به هیچ یک از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی نداریم...» حضرت امام در موارد متعدد به این مسئله (روابط حسنه و متقابل) در سیاست خارجی اشاره کرده اند. وقتی خبرنگار مجله امریکایی تایمز از ایشان سوال می کند که: در جمهوری اسلامی به طور کلی سیاست خارجی شما چگونه خواهد بود؟ امام در جواب می فرمایند:«جمهوری اسلامی ما با تمام ممالک روابط حسنه دارد و احترام متقابل، قائل است، در صورتی که آنها هم احترام متقابل، قائل باشند.» 🔶 5- اصل نفی ظلم و حمایت از : امام خمینی با استناد به سیره انبیا، ملت اسلام را پیرو مکتبی می دانست که برنامه آن در دو کلمه «نه ستم کنید، نه مورد ستم قرار گیرید؛ لا تَظلمون و لا تُظلمون» خلاصه می شود. در واقع، امام می خواهد تا با ابر قدرتها و ظالمان مخالفت شود. ایشان سازش با ظالم را ظلم به مظلومان و ظلم به شرع و خلاف رای انبیاء می دانست:«ما تحت رهبری پیغمبر اسلام این دو کلمه را می خواهیم اجرا کنیم؛ نه ظالم باشیم و نه مظلوم.» 🔶 6- اصل نه شرقی- نه غربی: این اصل که در واقع یکی از شعارهای اساسی مردم در بحبوحه انقلاب بود و برگرفته از سخنان امام خمینی(ره) که در موارد متعددی به این مسئله اشاره کرده اند:«ملت ایران بدون اتکا به غرب و شرق می خواهد روی پای خود بایستد و بر سرمایه های مذهبی و ملّی خود استوار باشد.» در جای دیگری به معنای این شعار توجه می دهند که:«این که جوانان ما می گویند «نه شرقی نه غربی»، معنایش این است که هیچ کدام در ایران دخالت نکنند؛ و این کاملاً بجا و بحق است.» 🌐 برگفته از سایت EMAM.com خانه طلاب جوان @KhaneTolab
سیاست خارجی امام (ره) [قسمت سوم] 🔶 امام خمینی در سخنرانی‌هایش مدام به دشمنی تاریخی دولت آمریکا با ملت ایران اشاره می‌کنند. در جایی به صراحت اعلام می‌کند «آمریکا دشمن ماست» ایشان استبداد پهلوی را نتیجه سیاست‌های آمریکا می‌دانند. در اندیشه ایشان حضور آمریکا در ایران موجب بدبختی ملت ، وابستگی کشور و ضعف تجارت و زراعت است. «آمریکا می‌خواهد ما را از بین ببرد می‌خواهد ما را مستعمره خود بکند و تمام حیثیت ما را، حیثیت اسلامی ما را ، حیثیت ملی ما را و ذخایر ما را می‌خواهد از بین ببرد.» 🔶 رهبر کبیر انقلاب دشمنی با آمریکا را نشانه ملی گرایی و وظیفه اسلامی می‌دانند. ایشان می‌گویند: « آدمی که ملی است، با آمریکا دشمن است.» امام در پیامی به مناسبت نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی می‌نویسند: «دست آمریکا تا مرفق به خون جوانان ما فرو رفته است ما تا آخرین قطره خون با آنها می‌جنگیم» 🔶 سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی در خصوص رابطه با آمریکا تنها به دهه 60 محدود نمی‌شود. ایشان دیدگاه خود را در بعدی فراتر از زمان طرح کرده‌اند. امام خمینی در اواخر عمر شریفشان در سال 67 به ملت و مسولین توصیه می‌کند: « چه در جنگ و چه در صلح بزرگ‌ترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهان خواران خصوصا آمریکا از ما و اسلام عزیز دست برداشته‌اند. لحظه‌ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم.» ایشان اعتقاد دارند آمریکا به این زودی دست از سر ملت ایران برنخواهد داشت. امام حتی فراتر از این می‌رود و می‌گوید: « آمریکا برای درازمدت تا 200 سال بعد هم ممکن است برنامه داشته باشد.» 🔶 در واقع ایشان به دنبال دولت اسلامی آزاد و مستقل است که فارغ از گرایش به سوی غرب و شرق باشد و تعادل قوا در این منطقه از جهان حفظ شود. 🌐 برگفته از سایت EMAM.com خانه طلاب جوان @KhaneTolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت سوم) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 سالار بودن مردم: بحث از سالار بودن مردم اشاره به چند مفهوم کلیدی دارد. اولاً مفهوم «حق»؛ چراکه بحث از یک فعالیت تکوینی انسانی نیست بلکه بحث ما پیرامون حقی است که به مردم داده می‌شود. ثانیاً مفهوم «سالار» که معادل ولایت و حاکمیت است. «حاکمیت مردم» بر چه چیزی و برچه کسی است؟ قطعاً حاکمیت مردم بر خودشان است که تبیین حق حاکمیت مردم بحث اساسی این یادداشت خواهد بود. ثالثاً بحث از «مشروعیّت»؛ یعنی مشروعیّتِ حق و حاکمیت مردم. 🔶 مراد از حق: مراد از حق در اینجا معنای خاص آن نیست. حق به معنای خاص آن در مقابل سلطه و ولایت قرار می‌گیرد و شامل آن‌ها نمی‌شود. «أنّ الحقّ ماهیة اعتباریة عقلائیة فی بعض الموارد و شرعیة فی بعض الموارد، کاعتباریة الملک و السلطنة و الولایة و الحکومة و غیرها، فهو من الأحکام الوضعیة...أنّ الحق لیس ملکاً و لا مرتبة منه و لا سلطنة و لا مرتبة منها؛ أی لا یکون عینهما و لا أخصّ منهما و إلّا لما تخلّف عنهما... نعم، قد یعبّر عن السلطنة ب «الحقّ» بالمعنی الأعمّ». (کتاب البیع، امام خمینی، ص 39-44) اگر در جامعه برای کسی جایگاه و موقعیّتی فراهم کنند که در آن موقعیت بتواند رفتارهای مجاز و مشروعی را انجام دهد در این صورت این شخص دارای حق است. پس حق را باید جایگاه اِعمال سلطه بدانیم. این اعتباریست که هر شخصی می‌تواند برای خود قائل شود و یا جامعه به او بدهد. در واقع نوعی ثبوت جایگاهیِ اعتباریست که محیطی برای اعمال سلطه و اولویّت اجتماعی فراهم می‌کند. این معنا اعم از حق است که شامل سلطه و ولایت هم می‌تواند باشد. 🔶 مراد از حاکمیت و ولایت: «اعتبار الولایة لیس مُلازماً و ملزوماً لاعتبار الاختصاص، الذی هو مُعتبر فی الملکیة، حتّی لا یمکن استقلالهما علی شی‌ءٍ واحدة، بل الولایة هی السلطنة علی تدبیر الامور، أو إضافة بین الولی و المولّی علیه تستتبعها السلطنة علی اموره و لا إشکال فی جواز استقلال الولیین علی تدبیر امور شخص واحدٍ، فهی نظیر الوکالة فی الامور، حیث لا مانع من تعدّد الوکلاء علی أمر واحدٍ». (استصحاب، امام خمینی، ص 287) حاکمیت و ولایت، اعتباری است که در دل او سلطه و سلطنت قرار دارد و به تعبیردیگر اعتبار ویژه¬ای است که سلطنت از آثار آن است، لکن باید توجه کرد ولایت یک رابطه اختصاصی نیست و در این اعتبار، اختصاص نخوابیده است، لذا پدر و پدر بزرگ هر دو در عرض هم می‌توانند نسبت به یک شخص ولایت داشته باشند. با این حساب ولایتهای در عرض هم، نسبت به یک موضوع واحد، ممکن است. 🔶 مراد از مشروعیت: مشروعیت همان است که به آن «روا بودن»، «به جا بودن» و یا «سزاوار بودن» می¬گویند. در بحث ماده امر این نکته را مطرح می‌کنند که آیا هر فعل امری، سزوار است یا باید علوّ یا استعلا در آن ملاحظه شود؟ به این معنا که اگر علو یا استعلا لازم باشد، امر سزاوار و به جاست. سزاوار بودن می‌تواند ساحتهای مختلف داشته باشد؛ مثلاً به لحاظ فطری و تکوینی یا به لحاظ اعتبار اجتماعی و قانونی و یا به لحاظ اعتبار شرعی و الهی. مراد از منشأ مشروعیّت این است که ریشه این جایگاه که باعث به جا بودن و سزاور بودن حق حاکمیت می‌شود چیست؟ حضرت امام درباره منشأ مشروعیّتِ حقِ حاکمیت می¬گویند: «مجرّد النبوّة و الرسالة و الوصایة و العلم- بأی درجة کان- و سائر الفضائل، لا یوجب أن یکون حکم صاحبها نافذاً و قضاؤه فاصلًا. فما یحکم به العقل، هو نفوذ حکم اللَّه- تعالی شأنه- فی خلقه؛ لکونه مالکهم و خالقهم و التصرّف فیهم- بأی نحو من التصرّف- یکون تصرّفاً فی ملکه و سلطانه». (الاجتهاد و التقلید، امام خمینی، ص 18) امام (ره) منشأ مشروعیّت حق ولایت را به مالکیت و سلطه برگردانده است، مالکیت و سلطه تکوینی، چراکه ایشان ملکیّت و خالقیّت را یکی دانسته است. به عقیده امام (ره) خَلق تکوینی، مشروعیت حق را موجب می‌شود. خلق تکوینی خلقی است که مثلاً ما نسبت به مفاهیم ذهنی خود داریم، خلقی که همه حقیقت شئ در دست تو باشد. مالکیت تکوینی را شاید بتوان منشأ مشروعیّت حق دانست. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
مردم سالاری دینی در عرفان نظری (قسمت چهارم) 🎤 گفتگو با استاد امینی نژاد ، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان اسلامی 📣 انسانی که همه خداخواه و اند؛ همه به طرف خیر می روند؛ غلبه خیر بر شر؛ اینکه عاقبت کار از آن است؛ این نگاه‌ها وجود دارد.[اما] چندین عامل باعث می‌شود بسیاری از عرفا به طرف بالفعل شدنش نروند. بخشی به استعدادهای خودشان بر می‌گردد. یک بحثی است که ریشه قرآنی دارد و حضرت علامه هم بحث کرده اند، بحث صراط و سُبل، که سبل متعدد در بستر است. ریشه‌اش هم مسئله استعدادهای متعدد است. بسیاری از کسانی که در فضای عرفانی قدم برمی‌دارند به لحاظ استعدادی بیش از آنکه مثلاً در سفر دوم بخواهند سیر کنند از آن‌ها بر نمی‌آید. این‌ها فقط نباید مزاحم راه باشند، ولی همین که همراهی عمومی دارد، این مقدار برایش کافی است. از جمله بحث‌های دیگری که در این مسئله داریم، مظهریت اسماء الهی است. بنا بر تحلیلهای عرفانی، ریشه تفاوت عرفا به مظهریت اسماء الهی برمیگردد. تنها عده‌ای از عارفان هستند که به لحاظ مظهریت اسماء نسبت به دیگر اسماء الهی ترند. 📣 به لحاظ تاریخی واقعاً درست نیست بگوییم عرفا دخالت‌های اجتماعی نداشته اند. قیام صفویه ریشه واضح از دل عرفا و متصوفه دارد که منجر به تسلط حکومت شیعی در ایران شد. این خیلی مهم است. باید نشست و تحلیلش کرد. چطور کردند، دست به اسلحه بردند با توجه به اینکه نگاه‌های عرفانی خانقاهی داشتند اما یک دفعه به این فضا کشیده شدند و هیچ هم احساس نکردند از فضای خودشان دور شدند. بنا به گزارش‌های موجود، ریشه های نهضت سربداران یک سری شیوخ عرفانی بودند. پس طبیعت عرفان یک بحث مفصل‌تر می‌خواهد. واقعا طبیعت انزوا و عزلت و گوشه گیری و عدم دخالت اجتماعی نیست. یکی از کسانی که توجه جدی به این فضا کرده و بحث مظهریت اسماء در ایشان قابل تأمل است، حضرت امام است. 📣 به نظرم نقطه ثقل عرفانی امام، محوری است یعنی بحث معرفت نفس نیست، نه اینکه اصلاً در کارش نباشد، نقطه ثقل روی آن نیست، بلکه روی مسئله توحید است. آن چیزی که از طبع کار عرفانی امام برمی‌آید، جریان دادن حقیقت توحید در تمام ساحت‌ها است. در بحث اینکه آیا انسان به لحاظ سلوک به درجات طریقت و حقیقت که رسید نیاز به شریعت دارد یا ندارد؛ جواب امام، جواب خاصی است. من حتی در خیلی آثار و کتاب‌ها ندیدم. ایشان می‌گوید وقتی کسی به مراتب بالا رسید، آیا نباید آن حقیقت را به تمام ساحت‌های وجودی خودش تمشی بدهد؟ این یعنی رعایت و عبودیت در تمام سطوح حتی اعضا و جوارح. امام همین اندیشه را می‌خواهد بسط اجتماعی هم بدهد. این‌ها اصول عرفانی است، در این معنا تمرکز کرده است. 📣 اسلام بسط در ابعاد هم هست. نمی‌تواند ظلم را قبول کند و لذا اینجا نزاع بین و درمی‌گیرد و ما دائم باید این فضا را بسط بدهیم و جلو ببریم. فکر می‌کنم این مسئله در امام خیلی جدی شده است، مثلاً ممکن است بسیاری از عرفا اصلاً به اندیشه اجتماعی نرسیده باشند، اندیشه اجتماعی نکته مهمی است. امام به این اندیشه اجتماعی رسیده است حالا که به اندیشه اجتماعی رسیده، میخواهد اصول و عرفانی که بسط توحید در همه ساحت‌ها است را جریان بدهد. و اتفاقاً احساس می‌کنند انبیاء و ائمه معصومین هم همین گونه عمل می‌کردند، مثل تفاوتی که بین امام و دیگر فقها در بحث ولایت فقیه است. ولایت فقیه قبلاً بوده اما خیلی با نگاه امام فرق می‌کند. یک نگاه تعبدی خاص در دیگران است. ولی امام در یک ساختار کاملاً معقول ولایت فقیه را می‌بیند لذا از کسی که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد تعجب میکنند. ایشان قائلند چارچوب اسلام یعنی ولایت فقیه. من احساس می‌کنم تلقی حضرت امام در فضای عرفانی هم به همین شکل است که حرکت انبیا را برای تشکیل حکومت می بینند. بارها حضرت امام روی این تأکید کرده است. تشکیل حکومت یعنی جریان دادن ارزش‌های انسانی و الهی به همه ساحت‌ها. 🗞 مصاحبه از نشریه ص46 متن کامل مصاحبه👇 http://www.khanetolab.ir/content/9647 خانه طلاب جوان @khanetolab
🔴معنویت منقطع از امام🔴 🖋 متن پيش رو حاصل نشستي طلبگي در اردوي معنوی راهیان نور است. موضوع اين نشست معنويت انقلابي و تمايز آن با معنويت بي تفاوت است. ✅ معنويتهاي متعددي در فضاي جامعه و حوزه وجود دارند. از معنويتهاي نوظهور گرفته تا معنويتهايي که سبقه ي ديني دارند و شيعي هستند. ما به معنويتي مي گوييم معنويت انقلابي و ناب که از دل ياري و برخيزد، و گرنه معنويتي در خدمت نفسانيت است که فقط شکل معنوي به خود گرفته است؛ معنويتي که فرد را فداي جبهه ي حق نکند؛ معنويت قلابي است. معنويت شهدا از جنس است. سرعت سير چنين معنويتي قابل مقايسه با ساير معنويتها نيست. اينکه امام اشاره ميکنند که شهدا ره صد ساله را يکشبه رفتند، حقيقتي هست که از دل يک واقعيت بيرون آمده است. واقعاً اگر کسي در راه خدا کند معنويت از او ميجوشد. بايد به شدت از معنويتهاي منقطع از امام و انقلاب دوري کرد. چرا که معنويت يعني و طريق هدايت وقتي از امام منقطع شود ديگر هدايت نيست، ضلالت است. ✅ از شاخصه هاي معنويت انقلاب، جامعيت آن است. اين جمله شهيد مدرس که «سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ماست» را ميتوان اينگونه فهميد که ما در مقام انجام عباداتي مثل نماز و روزه و حج، حس معنوي داريم بايد در حال انجام کارهاي سياسي هم اين حس تقرب به خدا را داشته باشيم. در قضيه ي انتخابات اگر دقت کنيد، مقام معظم رهبري تاکيد دارند با وضو برويد، اول وقت برويد، قصد قربت کنيد، انگار دارد عبادتي شکل ميگيرد. همان حسي را که در موقع نماز داريم در موقع انجام يک فعاليت سياسي هم بايد داشته باشيم، در موقع درس خواندن هم داشته باشيم. ✅ وقتي از الگوهاي طلاب سؤال ميکنيم، مي گويند در مسائل معنوي فلاني و درمسائل سياسي فلاني و در مسائل علمي فلاني. اين جور جدول بندي کردن علما غلط است، چون شناخت از معنويت غلط است. مثلاً گفته مي شود: اينکه ما داريم کار تشکيلاتي انجام ميدهيم، کي به خودسازي برسيم؟ منظورش از خودسازي هم نماز شب و دعاست. در صورتي که هم است، اينطور نيست که اينجا خودسازي باشد و آنجا ديگر سازي. همه خودسازي هستند. جامعيت که مي گوييم يعني اين. خلوتش به جلوت ميکشد و جلوتش به خلوت. ما تصويرمان از معنويت غلط است. ميشود همانند ابلیس سر سجاده عبادت بود و هزاران سال هم عمر گرفت و سجده کرد و آخرش هم فقط خودخواهي جمع کرد. «واستکبر و أبي». ميشود. نبايد صحنه را غلط نگاه کرد. معنويت انقلابي، دارد. هم طلائيه دارد و هم پشت آن جاي قبر دارد. هم دارد و هم . در خلوت چيزهايي کسب ميشود تا بعد شمشير کشيده شود نه اين که انسان خودش را راحت کند که ما داريم بندگي خدا ميکنيم، إن شاء الله ديگران به خلق الله رسيدگي ميکنند. اين فضاي غلط از معنويت است و امام خميني دنبال چنين معنويتي نبود. اگر اين را بفهميم بعداً ظهور و بروز معنويت را فقط در امور شخصي و جزئي نميبينيم. لذا اگر کسي مثلاً پشت سرش را ديد و طي الارض داشت با اينکه اينها ويژگيهاي خوبي است ولي اينها فقط شاخص معنويت نيست. اگر يک نفر يک کار معنوي در اندازه يک اجتماع مثل انقلاب اسلامي انجام بدهد، آيا نبايد معجزه معنوي يا کرامت حساب شود. چند نفر از آنهايي که پشت سرشان را ميبينند، ميتوانند اين کار را بکنند. ما معنويت را اينجور نميبينيم، لذا مي گوييم فلان استاد، معنوي است و فلان استاد، سياسي. برايمان معنوي نيست ولی کمیل را معنوی میدانیم. متاسفانه ما اينجور آدم معنوي تک بعدي در حوزه زياد داريم، ولي آن لحظه که انتظار حرکتي داريم، هيچ عملي انجام نميشود. ✅ پيامبر وقتي روضه سيد الشهدا را ميخواند و همه گريه ميکردند ميگفت «أتبکونه و لا تنصرونه» اگر واقعاً گريه ميکنيد چرا بلند نميشويد کمک کنيد. # معنويت انقلابي، معنويتي است که ميفهمد ، در موقعيت زماني و مکاني فعلي چه کاري است. اگر معنوي بود، چون ميفهميد نصرت امام زمان يعني چه و الان بايد چکار کند، اما خيليها اين را نميفهمند. آدمهاي معنوي، بروز معنويتشان در نصرت ولي خداست. ريشه ي معنويت يعني عاشق خدا بودن ولي ما آخر همه ي عبادتهايمان، «مَن» ميخواهيم. اين معنويت همان معنويتي است که رسول خدا ميفرمايد امت من جهاد است که امام خميني فرمودند هفتاد سال عبادت کرديد يکبار هم شهدا را بخوانيد...اين معنويت هماني هست که فرمود کسي که در دلش نداشته باشد، در دل او است. يعني در درونش يک خودخواهي دارد. خانه طلاب جوان @KhaneTolab
#هیات_امام_حسن_علیه_السلام شیعه میسازد حرم روزی برایت یا حسن(ع) بعد ازآن چشم ملائک سوی باب القاسم است 📆چهارشنبه #6تیر97 ⏱ساعت: 19:45 الی 22 🏠آدرس: بلوار جمهوری،میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی،پلاک 12، ساختمان فتوت @KhaneTolab
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنی از : 🔶 پول اول انقلابی ها رو خراب میکرد. 🔶 با صورت کاملا شرعی در یک معامله کاملا اسلامی، و 🔶 آقای به خاطر همین یک کار همیشه آقای را دعا میکرد. @KhaneTolab
طلبه امام زمان یعنی ... 🔶 پیامبران و امامان وظیفه اصلی شان رشد همگانی بشر به سمت حضرت حق است. این جریان کلیدی و اساسی است که از روز اول خلقت دنبال می شده است. فلسفه ختم ولایت نیز ارتباط روشنی با همین نکته دارد. غیبت امام عصر نیز در همین چارچوب فهم می شود. غیبت امام عصر قبل از آنکه یک تنبیه یا یک قهر تلقی شود یک رفتار تربیتی است. رفتاری که باید در امتداد همه رفتارهای انبیا و اولیا دیده شود. این غیبت چند نکته را با هم در بر دارد یکی اینکه جبهه حق رشد کرده است و میتوان این رفتار را با او انجام داد. دوم این که خود این منزلگاه مطلوب نیست و باید از آن عبور کرد. سوم اینکه این عبور منوط به تصمیم مردم و مخصوصا جبهه و جریان حق دارد. 🔶 مفاهیم دینی اگر در یک شبکه منسجم و مرتبط دیده نشوند موجب کج فهمی می شوند. غیبت را در بستر مفاهیم دیگر و در ارتباط مفاهیم مختلف با هم باید ملاحظه کرد. مفهوم انتظار همین طور است. انتظار اساسا یک عمل است لذا افضل اعمال انتظار دیده شده است. این خیلی مهم است که انتظار بروز عملی دارد. هیچ مفهوم دینی نیست که بروز بیرونی و عملی نداشته باشد، حتی مفهوم توحید. مفاهیم دینی چون انسانی اند مراتب دارند یک مرتبه آنها بروز بیرونی و عملیشان است. 🔶 «انتظار» از مفهوم «نظر» گرفته شده یعنی درخواست این نکته که مقدمات یک واقعه را پی گیری کن تا نتیجه و تحقق آن را ببینی. به نوعی اشاره به رسیدگی به مقدمات یک نتیجه دارد. یک مجاهد همه تلاش خود را تا انتهای توان انجام می دهد. این شخصیت است که میتواند مفهوم انتظار را کاملا درک کرده و در خود بیابد. این شخصیت مفهوم اضطرار را نیز متوجه می شود. بلکه خود مصداق این مفاهیم می شود. 🔶 نظام اندیشه توحیدی همه دانایی ها به صحن عمل می کشد. در این نظام اندیشه اوامر و نواهی امام عصر ارتباط روشنی با بدنه و شاکله کلی جبهه حق دارد. در این نظام اندیشه اهداف و مقاصد انبیا دنبال نمی شوند به شرط آنکه آنها این اهداف را محقق کنند. بلکه این اهداف دنبال می شوند چون خود این اهداف مطلوبند. کسی شرط نمی کند که تا وقتی می جنگم که پیامبر در فرماندهی نبرد زنده باشد و الا بی خیال نبرد می شوم. کسی شرط نمی کند عدالت را وقتی پیاده می کنم که امام عصر بیاید و الا در پی عدالت یا توسعه جبهه حق نخواهم بود. و اتفاقا همین نگاه زمینه ظهور او را نیز فراهم می کند. مبارزه ای که پی گرفته می شود و دنبال می شود تا اینکه امام عصر در نقطه ای که این نبرد شدت می گیرد ظهور می کند و کار را ختم می کند‌ 🔶 در نظام اندیشه توحیدی یک لشکر می تواند ولو با وجود کامل ترین انسان در عالم وجود شکست بخورد. فرمانده لشکر اگر معصوم و والا و کامل باشد لزوما نتیجه اش پیروزی جبهه حق نخواهد بود. آیات سوره ال عمران که درباره شکست جنگ احد در همین باره است. یک بار این واقعه اتفاق افتاد لشکری که کامل ترین انسان روی زمین در طول تاریخ آن را فرماندهی میکرد شکست خورد به دلیل «فشلتم» و «تنازعتم» و«عصیتم» اینها دلایلی است که مربوط به بدنه جبهه حق است و ریشه بسیاری از مشکلات و بلکه غیبت حضرت نیز اموری از همین دست است. سستی جبهه حق و اختلاف و عدم وحدت و انسجام و عدم هماهنگی با دستورات امام اموری است که شکست را متوجه جبهه حق می کند. 🔶 با این حساب اگر امام عصر در پشت پرده غیبت است در این طرف باید دنبال یک جریان و یک جبهه بالنده و در حال رشد باشیم که نسبت روشنی با دستورات و مقاصد امام عصر دارد و از سوی دیگر در نهایی ترین سطح رشد جبهه حق تنفس می کند. این که این جبهه چه موجودی است و چه شاخصه هایی دارد و چگونه این شاخصه ها را باید شناخت اموری است که در مباحث بعدی باید پیگیری کنیم. خانه طلاب جوان @KhaneTolab
✅ جملاتی از آیت الله بهشتی ☑️ در قرآن کریم ،اغلب به معنانی همبستگی سیاسی و اجتماعی بکار رفته است، همبستگی ای که در کنار آن یک نوع پناه بوجود می آید و دو نفر پناه یکدیگر می شوند می خواهد سیاسی باشد یا اجتماعی باشد و یا دینی. ☑️ در مقابل ولایت است و به معنای جدایی و رهایی است و تکیه سوره برائت بر روی این است که مشرکین از پیمان خدا رها هستند. ☑️ من مخالف این هستم که ما تمام پیشرفتهای اسلام را به حساب جنبه الهی پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله بگذاریم .در اینکه مسلما طبق صریح آیات قرآن تایید الهی شامل حال پیغمبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان بوده و پیغمبر صلی الله علیه و آله هم پیامبر خداست ، اصلا تردیدی نیست –اما مقدار زیادی از پیشرفتها نتیجه است، تدبیری که هنوز هم مسلمانها می توانند داشته باشند. ☑️ مکرر در بحثهای مربوط به عرض کرده ام، اگر قرار باشد مسئله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و انتظار فرج او ، نتیجه اش در ما این باشد که دست روی دست بگذاریم تا او بیاید همه کارها را درست بکند ، این درست بدترین اثر است که ممکن است یک اعتقاد امیدزا داشته باشد. ☑️ امام امت بهترین یارانش را از میان کسانی بدست می آورد که در طول سالهای قبل در جریان و سازی، ساخته شده بودند. ☑️ اسلام یک نوع سیستم قانونی است که قانون در آن سیستم ، از دید مصا لح همه انسانها وضع می شود، نه از دید مصالح یک فرد یا گروه. ☑️ ما صریحا می گوییم :ما خود را نسبت به ملتهای مسلمان به پا خاسته در سرزمینهای اسلام متعهد می دانیم، هر چه داشته باشیم باید در اختیار آنان هم بگذاریم. ☑️ فهم اسلام بدون داشتن ذوق اجتماعی و اطلاعاتی از واقعیت ها یاجتماعی اصلا ممکن نیست. ☑️ یک معلم باید در کلاسش چنان جاذبه نیرومندی در و در بوجود بیاورد که بچه هایی از این کلاس بیرون بیایند جوانان مسلمان و متعهد و شوند که جز در برابر خدا و راه خدا و آئین خدا در برابر هیچ چیز دیگر سر فرود نیاورند. خانه طلاب جوان @KhaneTolab
#معرفی_کتاب کتابی در مورد گفتگو ها و مباحث مطرح شده در #حزب_جمهوری_اسلامی @KhaneTolab