جون جدتون مثل قحطی زده ها نریزید توی بازار..
تویی که میری ۱۰ تا روغن مایع یا مرغ یا پنیر با هم میخری، آینده نگر و مقتصد و به فکر خانواده نیستی!
تو در بهترین حالت یک #محتکری ! منتهی پولشو نداشتی بیشتر به کشورت ضرر بزنی!
پس به بالاسریات (خوب یا بد)، ایراد نگیر جانم، شما آب ندیدی وگرنه ..
*و فتح قریب*
👉@KhatKhat
▪️"سلام فرمانده" همون "ای لشکر صاحب زمان آماده باش" جدیده...
*شارلوت*
👉@KhatKhat
چند تا قلب برای امام زمانت شکار کردی؟!
چَندتامون غصه خورِ امام زمانیم؟!
رفقا! تو جنگ، چیزی که بین شهدا جا افتاده بود این بود که میگفتن امام زمان! درد و بلات به جون من!!
پای کار امام زمانت باش.
*حاج حسین یکتا*
👉@KhatKhat
کجا یه گناه رو به خاطر روی گلِ یوسفِ زهرا ترک کردی و ضرر کردی؟!
*حاج حسین یکتا*
👉@KhatKhat
همیشه میگفت دعا کنید تا وقتی که توفیق زیارت #کربلا نصیبم نشد که اگر میخوام از این دنیا برم شب_جمعه این اتفاق بیفته. چون تا الان کربلا نرفتم و میخوام حداقل بعداز مرگم توفیق زیارت نصیبم بشه.
درنهایت آرزویش برآورده شد و در شب جمعه که مورخ ۱۷ اردیبهشت ۹۵ ودر شب عید مبعث حضرت رسول اکرم (ص) بوده در کربلای خانطومان آسمانی شد و کربلا نرفته کربلایی شد و پیکرپاکش مانند مادرش زهرا (س) جاویدالاثر مانده و برنگشته و الان همه شب جمعه مهمان امام حسین (ع) و مادرش فاطمه زهرا(س) است.
*شهید حسن رجایی فر *
👉@KhatKhat
میخواستم خانه را برای هیئت آماده کنیم، خسته بودم، دراز کشیدم و خوابیدم، بلافاصله پسرم به خوابم آمد، گفتم: حسن تو رفتی و شهید شدی و من ماندهام با این همه کار، راستی امشب اینجا می مانی برای هیئت؟ پسرم لبخندی زد و گفت: نه پدر جان امشب نیستم، بعد نام یکی از همسایگان محله قدیم ما را برد و گفت: امشب شب اول قبر فلانی است او حقی گردن من دارد، باید بروم به او سر بزنم و کنارش باشم، گفتم: این شخصی که میگویی از اراذل و ... بود او چه حقی گردن تو دارد؟ گفت: روز تشییع جنازه من هوا بسیار گرم بود مردم همراه پیکر من به سمت خانه آمدند این بنده خدا یک شلنگ آب از خانهاش بیرون انداخت و با یک سینی و چند لیوان به تشییع کنندگان من آب داد او همینقدر گردن من حق دارد، از خواب بیدار شدم و سریع به محله قبلی رفتم، درست بود حجله زده بودند و همان شخصی که پسرم گفته بود آن روز تشییع شده بود.
*شهید حسن طاهری*
📎 راوی: پدر شهید
👉@KhatKhat
وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید
با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم..
وقتیکه کارتان میگیرد تازه اول مبارزه است ،
زیرا شیطان به سراغتان می آید...
*شهید مصطفی صدرزاده*
👉@KhatKhat
- حاجت بہ جنت و مۍ آن نیست، جامِما
- یک استکان زِچاےروضہ است، والسلام(:
*ارسالی*
👉@KhatKhat
ضلعِ پایین پایِ ششگوشه ولی اثبات کرد . . .
زیرِ پایِ یک پدر هم میشود باشد بهشت!
*ارسالی*
👉@KhatKhat
حقوقش روگرفت و از سپاه مریوان اومد بیرون. دید یه زن بچه به بغل، کنار خیابون نشسته و داره گریه میکنه.رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زنگفت: شوهر بی غیرتم من و بچۀ کوچیکم رو رها کرده و رفته تفنگچیکومله شده ، بخدا خیلی وقته یه شکم سیر غذا نخوردیم.حاج احمد بغضش گرفت. دست کرد توی جیبش و همۀ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمندهام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیه ی مختصریه، فعلا امور خودتون رو با این بگذرونید، آدرستون رو هم بدین به برادر دستواره ؛ از این به بعد خودش مواد خوراکی میاره درِ خونه بهتون تحویل میده...
*خاطره ای از زندگی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان*
*منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه ۱۰۱*
👉@KhatKhat
عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمیدونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم...
* خاطرهای از روحانی شهید عبدالله میثمی
یادگاران۵ « کتاب شهید میثمی» ، صفحه ۷۵*
👉@KhatKhat