eitaa logo
اِسکول‌فان | school fun
2.2هزار دنبال‌کننده
262 عکس
226 ویدیو
0 فایل
اینجا‌قراره‌کلی‌خاطرات سمی‌ ازدوران‌مدرسه‌ازهم‌بشنویم😂💣🗿 خاطراتتون‌به‌اشتراک‌بزارید👀🦥 https://daigo.ir/secret/9726414532 کپی‌ازمحتوای‌ساخت‌کانال‌بدون‌ذکرمنبع‌‌ممنوعه‌❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
من یازدهمم امروز زنگ آخر فهمیدیم دبیر فلسفه که صبح تو مدرسه بوده رفته مث اینکه کاری براش پیش اومده بود من و دوتا از رفیقا رفتیم توی حیاط داشتیم قدم میزدیم یه خانومی با فرم اداری و چادر و خلاصه خیلی مرتب اومد و شروع کرد پرسیدن درمورد مدرسمون که چجوره و اینا ما هم چون مدرسمون نمونه است و دیگه جز مدارس خاصِ شروع کردیم تعریف کردن فکر کردیم واسه دخترش میخواد که گفت من میخوام اگه بشه بیام اینجا معاونت بگیرم معاون پرورشی دارید منم گفتم آره گفت آها الان معاون هم میخواید من گفتم نه معاون نمیخوایم گفت خب باشه عزیزم ممنون فرستادمش رفت 😂 یکی نبود بهم بگه تو مدیری معاونی اصلا تو کی هستی که فرستادیش رفت حالا خوبه اینو مدیر درخواست داده باشه من ردش کردم 😂😂 به نظرت چه سرنوشتی در انتظارمه؟😂😂
دیروز تو راهپیمایی چنتا از دوستام که تو اون یکی مدرسه درس میخونن رو دیدم وایی همشون گوشی آورده بودن. نمیدونم چه دل و جرئتی دارن 😬
سلام. دیروز مطالعات داشتیم معلممون که درسو هفته پیش داد و گفت سوالارو جلسه بعد میگم. دیروز سوالارو گفت. یه بار گفت بخونید بپرسم. یه بار گفت پس اگه نمیخونید حرف نزنید. منم گفتم خانم میشه من بخونم از من بپرسید؟ اونم گفت باشه خوندم و رفتم پرسید بیست گرفتم ولی یکی از دوستام چون گلوش در میکنه چای آورده بود تو قمقمش بعد میخواست بپاشه روم اونو از حرص😤😅
امروز کارنامه مهر ماهمونو دادن بعد گفتن باید بدید باباهاتون ببینن بعد تو گروه ویس بفرستن که آره من کارنامه دخترم و دیدم و اینا😑منم ندادم بابام دادم پسر خالم 😂بعد بهش گفتم صداتو یکم کلفت کن نفهمن شبیه گوریل حرف میزد😂منم اونور داشتم از خنده پاره میشدم ، اونم اینقدر سوتی داد یه بار گفت معلمان عزیز😂😂ولی خب تهش مجبور شدم بدم بابام😔
سلام‌روزتون‌رو‌بااین‌سم‌شروع‌کنید🤣🤝
خب برسیم به بحث جذاب راهپیمایی دیروز آقا ما کلا تو راه بودیم ۱ساعت رفت ۱ساعت برگشت 😒 رسیدیم اونجا قشنگ پره پسر بود می‌رفتی چپ دبیرستان... راست حوزه علمیه پسران.... بالا پسرانه....پایین فنی حرفه ای...👩🏻‍🦯 بعد معاون و مدیر ما حساس همه پسرام زوم کردن روما قشنگ رفتیم وسط شعار دادیم 😂دورتادورمون دبیرستانای پسرا بود مدیر تحمل نکرد گفت برگردین 😑 _مدیر‌غیرتی😂
سلام میشه خاطره منم بزارید تو چنل امروز یکی از دوستام با یکی از بچه سر پول دعوا شون شد بعد که به دفتر کشید رفتیم تو دفتر من شاهد بودم مدیر به دختره گفت تو غلط کردی چیز اوردی فروختی چون الویه آورده بود میفروخت بعد زد زیر گریه دختره ۳ سال نهم رو افتاده تایمی که من هفتم بودم اون نهم بود تایمی که من هشتم بودم نهم بوده تایمی که من نهم اونم نهمه میتونسته شهریور بیاد امتحان بده نیومده افتاده زد زیر گریه که من بخاطر عمل شکمم نتونستم بیاد با همه تو کلاس لج کرده بعد گفته منو میزن حالا بنظرتون سر چقدر داستان درست کرده سر ۵۰ هزار تومان دیروز به دوستم گفت فردا میارم فردا شد زیر لب گفته من ۲۰۰ هزار تومن جمع کردم لنگ ۵۰ هزار تومن اونم پول همراش نبوده بعد پشت دوستم میشینه 🤣🤣🤣 _نفهمیدم‌چیشد🦦
https://eitaa.com/Khateratsami/7064 حاجی این یارو خودشم نفهمید چی گفت _😂🦦
ما معلم پژوهشمون خیلی خفنه خودش هم پروفسور هست . داشت میگفت که الان چندتا دیونه و بیکاریان بازدید از مدرسه فقط ساکت باشید وگرنه بعدش من میدانم شما😂 حالا ما چندمیم؟ هفتم _🦦چرا‌نفهمیدم
https://eitaa.com/Khateratsami/7065 همین😐😂 _بازم‌فرستاد‌ه‌بازم‌نمیفهمم🦦
سلام علیکم امروز قرار بود یه شعر حفظی رو بخونیم بعد خیلی هم سخت نبود من یادم رفت حفظ کنم خلاصه رفتیم مدرسه دبیرمون گفتش که می‌خواد شعرها رو ازمون بپرسه بعد تا بخواد به اسم من برسه یه ربعی وقت بود بعد من نشستم تو اون فاصله حفظ کردم با اینکه یه ذره گیر داشتم ولی خب بد نبود دبیرمونم خیلی دبیر پایه ای و خوبیه یعنی ما تقلب می‌کنیم چیزمون نمیگه با اینکه می‌بینه می‌دونه‌ها ولی چیزی نمیگه بعد براش که خوندم بیستم داد 😂😂
سلام خوبید امروز ورزش داشتیم معلمه اومد گفت بچه ها پسرم مریضه حالم خوب نیست خواهشا شلوغ نکنید و از این حرفا بعد ما داشتیم گرم میکردیم یهو برگشت سمتمون با چشمای قرمز و اشکی بچه ها رفتن بغلش کردن اونم گریه میکرد خیلی ناراحت شدیم اول فکر کردیم مریضی معمولیه بعدش فهمیدیم بچه از ارتفاع افتاده از صبح خون بالا میاورده الانم بستری تو بیمارستان خیلی ناراحت شدیم خیلییییییی بچه کلا دو سه سالشه اینقدرم بامزه ست یه روز اورده بودتش مدرسه خودش میگفت احتمالش هست خدایی نکرده بچه مو از دست بدم خیلی بد بود امروز خواهشا براش دعا کنید + آخی خدا شفاش بده ان شاءالله🥲
سلام دوستان من کلاس هفتم و تازه زبان به کتابامون اضافه شده ما دبیر زبانو تیچر صدا میزنیم.دو روز در هفته هم زبان داریم. در این دو روز بعد از زبان، مطالعات و ادبیات داریم.من همیشه ناخودآگاه به دبیر مطالعات و ادبیات میگم تیچر.کلا قاطی میکنم .🤣 بعد بچه ها میزنن زیر خنده و دبیر ها هم چپ چپ نگاهم میکنن😅 +عادیه😂
سلام امروز امتحان ادبیات داشتیم، به دبیرمون گفتیم شما به ما نگفته بودید امتحان میگیرید و ماهم هیچی نخوندیم. دیگه خلاصه هیچی یه لحظه دبیر به عقل خودش شک کرد و گفت آهان یادم اومد به کلاس شما نگفته بودم که امتحان دارید.(با اینکه گفته بود)🤣🤣😅😂😆 + همه معلما آلزایمر دارن چرا😐🤣🤣
روز قبل ۱۳ آبان بود و من هم قرار بود برم دندونام و ارتودنسی کنم و دو تا امتحان داشتیم.یه دفه مدیر اومد گفت جایزه روز دانش آموز امتحانات فردا کنسل و ما از خوشحالی بال در آوردیم. فرداشم جایزه بهمون جوراب دادن🙃
ولی بدتر از این چیزی نیست که به دبیر آقا بگی خااااااااانم/: _خیلی‌سوتی‌بدیه‌🗿
سلام من امروز رفته بودم مدرسه بعد خیلی سرد بود بچه های مدرسه رفته بودن برا انتظامات شدن من رفتم پیش خانم ناظممون بعد یه دفعه مقنعه ام افتاد چون داشتم میدویدم ناظممون هن حساس بعد منو دوستمو بردن دفتر بخاطر اینکه مقنعه امون افتاده بود چقدر عالی ؟ هعییییی _نظری‌ندارم
https://eitaa.com/Khateratsami/7082 وااااااااای 😂😂 ما کل دبیرامون زن ن به غیر از یکیشون که مرده بعد ما بهش می‌گیم خانوم دیگه چیزی نمیگه عادت کرده طفلی 😂 _🗿🗿
سلام من دوره ششم بودم بعد چون مدرسمون نزدیک پارک بود دبیر علوم مارو برای تحقیق برد پارک خلاصه چون تحقیق رو زود انجام دادیم گذاشت یکم بازی کنیم واسه همین منو چندتا از بچه ریختیم رو الاکلنگ نصف بچه ها اونور نصفی هم اینور ما وزنمون زیاد تر بود واسه همین پایین بودیم بعد یهو یکی از چاقای کلاس اومد نشست رو اونطرف سمت ما رفت بالا و من افتادم بعد یارو بلند شدو الاکلنگ اومد پایین خورد تو کله من خلاصه که مسدوم برگشتم خونه _🦦خدارحم‌کرده
بچه‌های کلاسمون اکثرا همیشه گوشی میاوردن مدرسه و اصن خیلی عادی حتی جلوی دبیرها هم با گوشی کارهاشون رو انجام میدادن 🦦😂 بعد البته دبیرها هم اکثرا چیزی نمیگفتن چون خب به خاطر طراحی و کارهایی که باید انجام بدیم به گوشی نیاز داریم ولی بچه‌ها حتی برای بقیه کلاس ها هم گوشی داشتن و تحویل نمیدادن🗿😂 ( من هیچوقت گوشی نمیبردم مدرسه ولی یه دو.سه روزی بود گوشی میبردم چون به خاطر همون درس و... نیاز داشتم ولی منم گوشی رو بعدش به دفتر تحویل نمیدادم) 💜
اِسکول‌فان | school fun
بچه‌های کلاسمون اکثرا همیشه گوشی میاوردن مدرسه و اصن خیلی عادی حتی جلوی دبیرها هم با گوشی کارهاشون ر
حالا گذشت و گذشت چندروز پیش دو-سه تا از بچه‌ها زنگ تفریح اومدن در کلاس رو سریع باز کردن گفتن:واااای بچه‌هاااا دارن کیف‌هارو میگردننننن 😨 حالا ما همون لحظه داشتیم توی گوشی هامون میگشتیم🤦🏻‍♀️😂😂 سرییییع پا شدیم مثل قوم مغول اصن نمیتونید تصور کنید چجوریی دور کلاس میچرخیدیم استرس داشتیم🥶🤣 همه دنبال یه جایی بودن گوشی هاشون رو قایم کنن😂😂😂 اصن یه وضعی بوداااا😱😱😱 خواستیم پشت کامپیوتر های کلاس قایم کنیم بچه‌ها گفتن نذارید کامپیوتر هارو هم میگردن خواستیم بین دوتا صندلی پلاستیکی بذاریم(یعنی یکی از این صندلی پلاستیکی هارو بذاریم زمین بعد گوشی هارو بذاریم روش یه صندلی دیگه بذاریم بالاش بعد بذاریم زیر میز کامپیوتر) 💜 _🦦وضعی‌بوده‌کلاس
اِسکول‌فان | school fun
حالا گذشت و گذشت چندروز پیش دو-سه تا از بچه‌ها زنگ تفریح اومدن در کلاس رو سریع باز کردن گفتن:واااای
که بچه ها گفتن نهههه همه رو میگردنننن🤕 حالا ما تا مرز سکتهههه رفته بودیم بعد تند تند اینور اونور میرفتیم میترسیدیم یهو معاون بیاد تو🤦🏻‍♀️ من و یکی از بچه‌ها حتی خواستیم پنجره رو باز کنیم بذاریم پشت لبه‌اش😂😂😂 ولی نزاشتیم چون طبقه دومیم بعد اگه میوفتاد...💔😂 یهو بچه‌ها اومدن زدن زیر خنده گفتن شوخی بود... بعد قیافه ی ما:🗿🗿🔪🔪🔪 قیافه‌ی اونایی که دروغ گفتن:🤣🤣🤣یعنی حرصی شده بودیم از دستشون هاااا وایییی خیلی بد بود اصن😑😂😂 اینم از خاطره ی گوشی آوردن به مدرسه ببینید چطوری سرکارمون گذاشتن🤕🤣🤣 💜 _🗿🗿خدایا
اِسکول‌فان | school fun
که بچه ها گفتن نهههه همه رو میگردنننن🤕 حالا ما تا مرز سکتهههه رفته بودیم بعد تند تند اینور اونور میر
حالا دیروز هم یه اتفاقی افتاد دلم نمیاد نگم😂😂😂 دیروز مدیر و معاون همینطوری رفتن دوتا از کلاس‌ها کیف هاشون و... رو گشتن و یه گونی گوشی جمع کردن😑😂 و گرفتن ازشون... بچه‌ها گریه میکردن حتی وقتی خانواده هاشون اومدن هم بهشون ندادن ماهم ترسیده بودیم خیلی ولی کلاس مارو نگشتن خداروشکر ولی یه وضعی بود خیلی بد بود از دیروز دیگه همه تصمیم گرفتن دیگه با خودشون گوشی نیارن و قرار شد برای کلاس یه سبد بخریم گوشی‌ها رو بذاریم توی اون اگه نیاز داشتیم بگیریم... البته اینا همه با مشورت مدیر بود عاره دیگه خلاصه که گوشی نیارید با خودتون نمی‌ارزه واقعا اگر هم میارید تحویل بدید🤧😂 من خودم دلیل اینکه تحویل نمیدادم این بود که یادم میرفت موقع برگشت گوشی رو بردارم و جا میذاشتم همیشه😑🤣🤣🤣 💜
سلامم 😇 امروز کلاس ما چون نمونه شده بود رفتیم سینما بعد فیلمه قلب رقه بود یعنی قشنگ ترسناک همه ترسوندن که فلانه بهمانه یکی از همکلاسی هام گفت وسط جیغ کشیدم پریدم بغلت نترس 😐😂 از ابتدای فیلم فقط داشتیم میخندیدیم حتی به درز دیوارم خندیدیم 🤣💔 فک کنم بخاطر اینه که که میگن فیلم ترسناک با دوستا میشه کمدی 👩🏻‍🦯 + بنظرم قلب رقه رو تو سینما دیدن خیلی سخته چون زیر نویس داره
خوب امروز ما مدرسمون کارنامه ماهانمونو می‌دادن بعد معلم ریاضیمو خیلی سختگیره جوری که کسایی که خیلی درس خون بودن شدن ۱۷ ،۱۸ ،۱۶ اینا بعد تنها کسی که ۱۹ شده بود من بودم چون خیلی می‌رفتم پا تخته خیلی فعال‌تر از بچه‌های دیگه بودم خیلی دوست داشتم بدونم چه جوری انجام میشه امتحانامم واقعاً بد نبود خیلی خوب دادم و خلاصه یکی از بچه‌ها رفته بود دیده بود کارنامه ماهانه شو قبل از اینکه بدن به مادرا بعد گفتش که آقا من ۶ شدم چه کار کنم و اینا ....
اِسکول‌فان | school fun
خوب امروز ما مدرسمون کارنامه ماهانمونو می‌دادن بعد معلم ریاضیمو خیلی سختگیره جوری که کسایی که خیلی
خلاصه ما بهش گفتیم شاید معلمه از ۱۰ بهت داده ۶ بعد گفتش جلوش یه مساوی زده بودم نوشته بود ۱۶ بهش گفتم که آره الان نمره ماهانه ریاضی تو ۱۶ شده بعد اون خیلی خوشحال شد که همچین نمره‌ای رو کسب کرده خیلی بالا پایین می‌پرید خیلی خوشحال بود بعد من بهش گفتم بسه دیگه انگار به هر ی که تیتاب دادن 🤣🤣🤣لطفی دیگه تکون نخورد آخر _🤣🤣
ولادت‌حضرت‌زینب‌(‌س)مبارک🌸
سلامممم 🫡 امروز یه اتفاق خیلی سم افتاد😂🗿 زنگ آخر بود زنگمون خورد و ما تو راهرو داشتیم می‌رفتیم سمت حیاط که بریم خونه راهرو شلوغ بود منم دوستمو گم کردم بعد برگشتم دیدم یه نفر داره میره فکر کردم دوستمه دستشو گرفتم گفتم کجا میری، وایسا اینوریه در، بعد یهو برگشت دیدم خانم مدیرمونه😂 بنده خدا کپ کرده بود🤧🤕 سریع گفتم ببخشید بدو بدو رفتم سمت حیاط🤒 خیلی لحظش بد بود😑 _سم‌نبود‌🦦 بیشتر‌میخوردترسناک‌باشه😂