eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔎 🙏🏻 👈 ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد... ▫️ولَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ✍️ و از کسی که دلش را [به کیفر طغیانش] از یاد خودمان غافل کرده‌ایم، و از خواسته‌های [نامشروع] خود پیروی کرده، و کارش اسراف و زیاده‌روی است اطاعت مکن!‌ ▪️آدم قدم به قدم سقوط می‌کنه، اول غفلت، بعد هواپرستی و انحراف. از آدمای غافل و هواپرست دور باش، از جاه و مقام و بزرگی ظاهری اونها نترس و زیر بار حرف و عمل نادرست نرو. پای ارزش‌های خودت بایست. 📖 سوره کهف آیه 28 💠ترجمه استاد حسین انصاریان💠 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر قرآنی ┏━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از m.Faraji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏─┅•═༅❁🌺﷽🌺❁༅═•┅─ سهم مطالعه ( ) 🗓 دوشنبه 6 بهمن 1399 📜 نامه ۳۱، از بند ۱۶ تا ۱۷ 🔻 💎اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💎 🌷ثواب نهج البلاغه خوانی تقدیم به شهید مدافع حرم«شهید احمد قنبری» ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 نامه به امام حسن مجتبی (علیه السلام ) 6⃣1⃣ ارزشهای اخلاقی ♦️پسرم بدان كه روزی دو قسم است، يكی آن كه تو آن را میجویی، و ديگر آن كه او تو را می جويد، و اگر تو به سوی آن نروی، خود به سوی تو خواهد آمد، چه زشت است فروتنی به هنگام نياز، و ستمكاری به هنگام بی نيازی همانا سهم تو از دنيا آن اندازه خواهد بود كه با آن سرای آخرت را اصلاح كنی، اگر برای چيزی كه از دست دادی ناراحت می شوی، پس برای هر چيزی كه به دست تو نرسيده نيز نگران باش. با آنچه در گذشته ديده يا شنيده ای، برای آنچه كه هنوز نيامده، استدلال كن، زيرا تحوّلات و امور زندگی همانند يكديگرند، از كسانی مباش كه اندرز سودشان ندهد، مگر با آزردن فراوان، زيرا عاقل با اندرز و آداب پند گيرد، و حيوانات با زدن. غم و اندوه را با نيروی صبر و نيكویی يقين از خود دور ساز. كسی كه ميانه روی را ترك كند از راه حق منحرف می گردد، يار و همنشين، چونان خويشاوند است. دوست آن است كه در نهان آيين دوستی را رعايت كند. هوا پرستی همانند كوری است. چه بسا دور كه از نزديك نزديكتر، و چه بسا نزديك كه از دور دورتر است، انسان تنها، كسی است كه دوستی ندارد، كسی كه از حق تجاوز كند، زندگی بر او تنگ می گردد، هر كس قدر و منزلت خويش بداند حرمتش باقی است، استوارترين وسيله ای كه ميتوانی به آن چنگ زني، رشته ای است كه بين تو و خدای تو قرار دارد. كسی كه به كار تو اهتمام نمی ورزد دشمن توست. گاهی نا اميدی ، خود رسيدن به هدف است، آنجا كه طمع ورزی هلاكت باشد. چنان نيست كه هر عيبی آشكار، و هر فرصتی دست يافتنی باشد، چه بسا كه بينا به خطا می رود و كور به مقصد رسد. بديها را به تأخير انداز، زيرا هر وقت بخواهی ميتوانی انجام دهی. بريدن با جاهل، پيوستن به عاقل است، كسی كه از نيرنگبازی روزگار ايمن باشد به او خيانت خواهد كرد، و كسی كه روزگار فانی را بزرگ بشمارد، او را خوار خواهد كرد. چنين نيست كه هر تير اندازی به هدف بزند، هر گاه انديشه سلطان تغيير كند، زمانه دگرگون شود. پيش از حركت، از همسفر بپرس، و پيش از خريدن منزل همسايه را بشناس. از سخنان بی ارزش و خنده آور بپرهيز، گر چه آن را از ديگری نقل كرده باشی 7⃣1⃣ جايگاه زن و فرهنگ پرهيز ♦️در امور سياسی كشور از مشورت با زنان بپرهيز، كه رأی آنان زود سست می شود، و تصميم آنان ناپايدار است. در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زيرا كه سختگيری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است. بيرون رفتن زنان بدتر از آن نيست كه افراد غير صالح را در ميانشان آوری ، و اگر بتوانی به گونه ای زندگی كنی كه غير تو را نشناسند چنين كن. كاری كه برتر از توانایی زن است به او وامگذار، كه زن گل بهاری است، نه پهلوانی سخت كوش، مبادا در گرامی داشتن زن زياده روی كنی كه او را به طمع ورزی كشانده برای ديگران به ناروا شفاعت كند. بپرهيز از غيرت نشان دادن بيجا كه درستكار را به بيمار دلی، و پاكدامن را به بدگمانی رساند. كار هر كدام از خدمتكارانت را معيّن كن كه او را در برابر آن كار مسئول بدانی، كه تقسيم درست كار سبب می شود كارها را به يكديگر وا نگذارند، و در خدمت سستی نكنند. خويشاوندانت را گرامی دار، زيرا آنها پر و بال تو می باشند، كه با آن پرواز ميكنی، و ريشه تو هستند كه به آنها باز ميگردی، و دست نيرومند تو می باشند كه با آن حمله ميكنی. دين و دنيای تو را به خدا می سپارم، و بهترين خواسته الهی را در آينده و هم اكنون، در دنيا و آخرت، برای تو می خواهم، با درود. 📜 ، 📜📜📜 🌿🌴☀️🌴🌿 📜📜📜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 شهید حجت الله صنعتکار آهنگری فرد ، فرماندهی که سقای نیروهایش بود
شهید حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد، ششم اسفند ۱۳۳۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش عزت‌الله و مادرش ثریاخانم نام داشت، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳ با سمت فرمانده ‌گروهان در جزیره مجنون عراق حین مقابله با تک دشمن بر اثر اصابت گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است . یکی از همرزمان شهید می گوید : قبل از عملیات بدر، ایشان یکی از فرماندهان ما در منطقه جنوب بود. ما در منطقه طلائیه مستقر بودیم که از لحاظ جغرافیایی یک منطقه بد آب و هوا بود و به بچه‌ها خیلی سخت می‌گذشت. حجت با وجود اینکه فرمانده بود، در انجام هر کاری که باعث آسایش بچه‌ها می‌شد کوتاهی نمی‌کرد. حتی آب و غذا آوردن که جزء مسئولیت‌های فرمانده نبود. او در کمین‌های طلائیه که رفت و آمد هر 24 ساعت یکبار ممکن بود، نیمه‌های شب 5-4 کیلومتر راه می‌آمد تا برسد به کمین و برای بچه‌ها آب می‌آورد تا احساس تشنگی نکنند. او سقای رزمندگان بود. همرزم دیگرش روایت می‌کند: با دوستان نشسته بودیم و صحبت بر سر این موضوع بود که دوست دارید چطور شهید شوید. هر کس چیزی می‌گفت. حجت گفت: من نمی‌خواهم خرده ترکش بخورم یا با یک تیر، کارم تمام شود. دوست دارم در مواجهه با تیر مستقیم تانک شهید شوم و یا اینکه پیکرم تکه تکه شود. سه روز قبل از شهادت، به او اطلاع دادند فرزندش به دنیا آمده است . وقتي خبر را شنيد حال ديگري داشت، عمليات هم شروع شده بود و دوست نداشت که در کنار بچه ها نباشد، اما با اصرار فرمانده اش ، تصميم گرفت برود و سري به پسرش بزند. يک روزه رفت و پسرش را ديد و برگشت . وقتي برگشت چند کيلو شيريني خريده بود و شيريني را بين بچه هاي گردان پخش کرد ، آماده شد تا براي پاتکي که در راه بود حرکت کند. قبل از رفتنش مي گفت: اين عمليات يک چيز ديگري است و نمي شود به اين راحتي ها از خيرش گذشت ... ديدم که دارد به سمت دشمن مي رود و سخت با آنها درگير است، در همين حين گلوله ي توپي از سوي دشمن شليک شد که مستقيم به سر حجت خورد، سر حجت به هوا پرتاب شد و خون بود که از رگ هاي گلويش فوران مي کرد و به آسمان مي پاشيد، پيکر بي سر حجت همانطور چند قدم جلو رفت و در مقابل چشمان بهت زده ي ما به زمين افتاد... او به آرزویش رسیده بود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🖤 . اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای فرج رابا هم زمزمه کنیم ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 شهیدان حسین نوروزی و حسین نوروزی ، دو رفیقی که دوستیشان با دعوا آغاز شد ...
فرمانده ماجرای دوستی این دو شهید همنام را ایگونه تعریف می کند : نام و فامیل هر دوی این شهدا حسین نوروزی، یکی از اهالی بازار تجریش و دیگری ساکن محله‌ی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) شهر ری بود. اولین روزی که حسین بچه شمیران آمد در واحد اطلاعات عملیات با حسین بچه‌ی شهر ری درگیر شد. حسین اهل شمیران مادرزادی نوک زبانی صحبت می‌کرد، حسین اهل شهر ری هم به علت اینکه در جبهه، تیر دو زمانه در دهانش خورده و کامش را از بین برده بود با لکنت و توی دماغی حرف می‌زد. در احوالپرسی اول هر دو خیال کردند دیگری دارد مسخره‌اش می‌کند، بعد از مشاجره‌ لفظی که بین آنها پیش آمد با هم درگیر شدند. تا من رسیدم به مقر که همسنگر تازه وارد، یعنی حسین شمیرانی را به بچه‌ها معرفی کنم دیدم وسایلش را برداشته است و دارد می‌رود. گفتم: کجا می‌روی؟ گفت: «هنوز اینجا نیامده‌ام مرا مسخره می‌کنند!» گفتم: چه کسی تو را مسخره ‌می‌کند؟ گفت : همین آقا. تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده است، هر دو نفرشان را بغل گرفتم و صورتشان را بوسیدم، بعد از اینکه سوء تفاهم بین آنها برطرف شد، هر دونفرشان همدیگر را در آغوش گرفتند و بوسیدند و از آنجا بود که رفاقتشان شروع شد. هر وقت نامه‌‌ای به دستشان می‌رسید اشتباهی نامه‌های یکدیگر را باز می‌کردند. خیلی زود با هم رفیق شدند، آن دو مثل دو تا گم شده بودند که تازه یکدیگر را پیدا کرده‌اند، هر دو نفر مشتاق شهادت و برای رفتن به منطقه درگیری و دعوا داشتند. از نماز شبشان غافل نبودند و زیارت عاشورای صبحشان ترک نمی‌شد. یک روز متوجه شدم با وجود برنامه‌ای که نوشته بودند، برای خادمی چادرها زودتر از دیگران بلند می‌شوند و ظرف‌های غذا را جمع می‌کنند و مشغول شستن ظرف‌ها می‌شوند. در عملیات کربلای 1 که شهر مهران آزاد شد فهمیدم هر دونفرشان نذر کرد‌ه‌اند تا زمان شهادت در خدمت کردن به رفقای رزمنده خود در واحد اطلاعات عملیات از یکدیگر سبقت بگیرند. حسین اهل محله حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) خیلی چابک بود. برای کنترل رفت و آمد دشمن در جزیره ام‌الرصاص در گمرک خرمشهر دکل دیده‌بانی داشتیم، چون دیدگاه مخفی بود و در تیررس دشمن قرار داشت باید از تاریکی صبح بچه‌ها می‌رفتند و تا غروب چشم از دشمن بر نمی‌داشتند. حسین داوطلب شد که یک روز کامل بالای دکل بماند. هر دو نفرشان دوست داشتند جزو تیم غواصی باشند، در دوره آموزشی غواصی سد دز و کارون از یکدیگر سبقت گرفتند و شرکت کردند. روزی بچه‌های قرارگاه نجف برای مهار پل خرمشهر آبادان درخواست کمک کردند، من به همراه شهید سعید مرادی و حسین نوروزی به کنار پل شکسته خرمشهر رفتیم و قرار شد سعید مردای قلاب بکسل را زیر آب به پل وصل کند، چندین بار زیر آب رفت اما موفق نشد، حسین نوروزی اهل شمیران گفت: من می‌رم در آب و کار را تمام می‌کنم. حسین تازه مجروحیتش خوب شده بود، هوا به شدت سرد بود و لباس غواصی هم نداشت. لباس‌هایش را درآورد و فقط فین غواصی را به پا کرد و داخل آب شیرجه زد، در اولین وارد شدنش به آب سیم بکسل را مهار و از آب بیرون آمد با خوشحالی گفت: دیدی می‌توانم غواص خوبی باشم. در عملیات والفجر 8 در برگشت از جزیره ام‌الرصاص در قایق به‌شدت مجروح شد، در آن ایام حال و هوای حسین اهل شهر ری در فراق رفیقش دیدنی بود. حسین نوروزی اهل شمیران در 11 شهریورماه سال 1365 در عملیات کربلای 2 در قله‌های حاج عمران پرکشید و چند ماه بعد هم حسین نوروزی بچه شهر ری در روز 30 دی‌ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 از شلمچه راهی بهشت شد. پیکر حسین نوروزی اهل شمیران در گلزار شهدای چیذر در خاک آرام گرفت و حسین نوروزی بچه محله حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها. روحشان شاد ...
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛