🍁 🕊
مهربان باش ڪه این عمر گران میگذرد
قدر این لحظه بدان چرخ زمان میگذرد
بر لبے گل بنشان دست فقیرے تو بگیر
هرچه با هر ڪه ڪنے، بر تو همان میگذرد
آسمان را به زمین با قلم عشق بدوز
زندگے از برت این گونه روان میگذرد
خنده ڪن غنچهے احساس برویان ڪه بهار
به همین سرعت بسیار جهان میگذرد
پاسح لطف نگاهے به محبت تو بده
در عوض از دلت آن آه و فغان میگذرد
اگر از عشق به هر سینه گلے هدیه ڪنی
غم پریشان شده افسوس ڪنان میگذرد
به تمناے دو چشمان بهارانهے تو
روز و شب سخت بر این سوخته جان میگذرد
🍂🐿 👉 @Lifepnd89
🍂🐿 👉 @Lifepnd89
🍂🔴🍂🔴🍂🔴🍂
🔴🍂🔴🍂🔴🍂
🍂🔴🍂🔴🍂
🔴🍂🔴🍂
🍂🔴🍂
🔴🍂
🍂
✨﷽✨
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
🍃🍃
#مردی_صبح_از_خواب_بیدار_شد
و با همسرش صبحانه خورد و لباسش را پوشید و برای رفتن به کار آماده شد
هنگامی که وارد اتاقش شد تا کلیدهایش را بردارد گرد و غباری زیاد روی میز وصفحه تلویزیون دید
به آرامی خارج شد وبه همسرش گفت: دلبندم ،کلیدهایم را از روی میز بیاور
زن وارد شد تا کلید ها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته " یادت باشه دوستت دارم "
وخواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید که میان غبار نوشته شده بود " امشب شام مهمون من "
زن از اتاق خارج شد و کلید را به همسرش داد و به رویش لبخند زد انگار خبر می داد که نامه اش به او رسیده
این همان همسر عاقلیست که اگر در زندگی مشکلی هم بود، مشکل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می کند
هیچوقت با حالت دستوری با افراد خانواده تان صحبت نکنید
عزیزان جانم شما میتونید با مهربانی به هر آنچه میخواهید برسید به راستی که عالی گفتند از محبت خارها گل میشود!
@Lifepnd89
🍂
🔴🍂
🍂🔴🍂
🔴🍂🔴🍂
🍂🔴🍂🔴🍂
🔴🍂🔴🍂🔴🍂
🍂🔴🍂🔴🍂🔴🍂
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
از زخمهایی که زندگی
بر تنت خراش میاندازد شکایت نکن
بعضی زخمها را
باید درمان کنی
تا بتونی به راهت ادمه بدی!
ولی ....
بعضی زخمها
باید باقی بمونه
تا هیچ وقت راهت روگم نکنی!
🥀🕊
🍃💜 @Lifepnd89
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
حرف مردم عین موجِ دریاست
اگه مقابلش بایستی
خستت میکنه!
و اگه باهاش همراهی کنی
غرقت میکنه!
🥀🕊
🍃🌸 @Lifepnd89
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
ماهی تا دهانش بسته باشد ؛
کسی نمی تواند آن را صید کند.
رازهایت را فاش نکن.
بعضی ها در آرزوی صیدِ یک اشتباه
در انتظار نشسته اند...
🥀🕊
🍃💜 @Lifepnd89
🍃🌼🌼🌼🌼ه
🍃🌼🌼🌼ه
🍃🌼🌼ه
🍃🌼ه
✨﷽✨
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
🔰روزی مردی سوار بر الاغش به یک جالیز خربزه رسید. خسته و تشنه، زیر سایهٔ درخت گردویی که کنار جالیز بود، رفت و آنجا دراز کشید. او که از دیدن بوتههای خربزه و درخت گردو، به فکر فرو رفته بود، پیش خودش گفت: «درختِ گردکان به این بلندی، درخت خربزه الله اکبر!، من که از کار خدا هیچ سر درنمیآورم؛ آخر چگونه خربزه به آن بزرگی را روی بوتهای به آن کوچکی و گردوی به این کوچکی را روی درختی به این بزرگی، آفریده است!».
🔸در همین فکر بود که ناگهان، گردویی از شاخه جدا شد و به پیشانیاش خورد.
مرد، به خود آمد و دست به دعا برداشت و گفت: «خدایا شکرت. حالا میفهمم که اگر خربزهای به آن بزرگی را روی درخت، قرار داده بودی و اکنون به جای گردو، آن خربزه به سرم خورده بود، چه بلای وحشتناکی به سرم میآمد»
🌼 @Lifepnd89
🍃🌼
🍃🌼🌼
🍃🌼🌼🌼
🍃🌼🌼🌼🌼
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
┊ ┊ ┊ 🍃
┊ ┊ 🍃 🌷
┊ 🍃 🌸
🍃 🌷
🌸
✨﷽✨
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
گوش خر بفروش و ديگر گوش خر
آوردهاند كه شيرى بود كه او را ضعف و سستى بر آمده بود و چنان قوت از او ساقط شده كه از حركت باز ماند و نشاط شكار نداشت، و در خدمت او روباهى بود.روزى روباه او را گفت: سلطان جنگل، چرا چنين ضعيف افتاده است؟
آيا در انديشه معالجه خويش نيست؟
شير گفت: اگر دارو دست دهد، به هيچ وجه، تأخير جايز نشمرم و گويند دل وگوش خر، علاج اين ضعف است و آن، اكنون مرا ميسر نيست.
روباه گفت: اگر جناب شير، رخصت فرمايند و اجازت دهند خرى به نزدشاان خواهم آورد. شير گفت: چگونه؟
روباه گفت: در اين نزديكى، چشمهاى است كه رختشويى هر روز براى شستن رختها بدان جا مىآيد و با او خرى است كه با رختها بر پشت او است . چون به چشمه مىرسد، خر را رها مىكند تا در اطراف چشمه بچرد . او را بفريبم و نزد سلطان آورم. شير، پذيرفت و گفت: چنانچه خر بدين جا آورى، دل و گوش او را من خورم و باقى به تو دهم.
روباه به نزد خر رفت و با او مهربانىها كرد و سخن از دوستى و رفاقت گفت. آن گاه پرسيد كه سبب چيست كه تو را رنجور و نزار مىبينم . خر گفت: صاحبم پى در پى از من كار كشد و علف، چندان كه من خواهم، فراهم نياورد2
روباه گفت: ندانم چرا اين محنت و رنج را اختيار كردهاى. خر گفت: هر جا كه روم، همين است.
روباه گفت: اگر خواهى تو را به جايى مىبرم كه زمين آن را علفهاىتر و تازه پوشانده است و هواى آن همچون بوى عطر، دلانگيز است . پيش از تو خرى ديگر را نصيحت كردم و بدان جا بردم و اكنون در آن جاى خرم مىخرامد و به عيش و مسرت، روزگار مىگذراند.
خر گفت: چه روز خوبى است امروز كه تو را ديدم. دانم كه شرط دوستى به جاى مىآورى . باشد كه من نيز، خدمتى به تو كنم.
روباه، خر را به نزديك شير آورد. شير قصد خر كرد تا او را شكار كند .اما چون قوتى در بازو نداشت، خر از دست او گريخت .روباه در حيرت شد از سستى شير . خواست كه ترك او گويد.
شير، گفت: در اين ناكامى، حكمتى بود كه پس از اين تو را خبر خواهم داد. اكنون دوباره برو. شايد كه او را باز فريب دهى و به اين جا آورى. روباه دوباره رفت . خر به او عتاب كرد و گفت: مرا كجا بردى؟ اين است شرط دوستى و طريق جوانمردى؟ روباه گفت: ندانم چرا گريختى؟
آن كه قصد تو كرد و به سوى تو آمد، خرى از جنس تو بود. مىخواست كه تو را استقبال كند و همراه تو شود.
خر، تا آن زمان شير نديده بود و وسوسههاى روباه، باز در او كارگر افتاد. همراه روباه شد و نزد شير آمد . اين بار در يك قدمى شير ايستاد و شير چون او را در نزديكى خود ديد، جستى زد و بر سر و روى او پنجه زد . خر بر زمين افتاد.شير به روباه گفت: همين جا باش تا من دست و روى خود بشويم و بازگردم تا از دل و گوش خر طعام سازم.چون شير رفت، روباه دل و گوش خر بخورد. شير باز آمد. پرسيد كه دل و گوش كجا شد؟
گفت: عمر سلطان دراز باد، اگر اين خر را دل و گوش بود، دوبار به پاى خود به مسلخ نمىآمد و فريب خدعههاى من نمىخورد. او را نه گوش بود و نه چشم و نه دل.
🌼 @Lifepnd89
🌸
🌷🌸
🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸
🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
زِنـدِگۍمَجموعِہاۍاَزهِـزآرآن
مُعجـزهۍکوچیڪِہ...!✨🍃
🥀🕊
🍃💜 @Lifepnd89
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
دست از جنگ با خودت بردار، به اندازه کافی ظلم تو این دنیا هست.
اوضاع را با قربانی کردن خودت از این که هست، بدتر نکن ...
🥀🕊
🍃🌸 @Lifepnd89
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
اگر از من بپرسید که برای انجام چه کاری به این دنیا آمدهام،
من، به عنوان یک هنرمند
به شما پاسخ خواهم داد :
من اینجا هستم تا با صدای بلند زندگی کنم.
#امیل_زولا
🥀🕊
🍃💜 @Lifepnd89
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
#روانشناسی
براى شاد بودن بايد :
١- هرآنچه بود را رها كنی
٢- شكرگزار هرآنچه باقيست باشى
٣- با اشتياق چشم براه هر آنچه به سويت خواهد آمد بمانى ...
🥀🕊
🍃🌸 @Lifepnd89
🌺🕊
#کانال_پند_زندگی🕊🦋
نصیحت امروز:🤍
•درارتباط با یه آدم سمی نمون.
•برخلاف میل خودت، عمل نکن
•مرعات یه آدم بد ذات رو نکن،
•فریب تهدید های کسی رو نخور
•دروغ های دیگران را باور نکن.
🥀🕊
🍃💜 @Lifepnd89