بسماللهالرحمنالرحیم
#مشارطه
عاشقان خدا،سـلام.👋
صبحتـون با یاد صاحب الزمـان بخیـر.🍃
بیاین امروز با امام زمانمون عهد ببندیـم منتظرش شویم...
یک منتظر واقعے ...
نه از آن مدعیـانِ انتظار.😔
روزمون رو با توسل به امام زمان شروع کنیـم،
و بدونیـم توی تک تکِ لحظه هامون امام زمـان دارن نگاهمون می کنند.
فکر کنیم به این که نمازهای یه منتظر واقعے چه جوریه؟چقدر نمازامون شبیه نمازهای منتظر واقعیه.🤔
❤️سعی کنیم امروز بهتـرین نماز رو بخونیـم.
⏰یه منتظر واقعے وقتش رو چطوری می گذرونه؟
⚠️زود از کوره در نمی ره
امیـد به کسے غیر از خـــــدا نمی بنده.😍
امروز فکر کنیم به این که اگه امام زمان بیان،
حاضریم گوشی مون رو بدیـم بهشـون یا باید یه چیزایی رو حذف کنیـم.😓
بیایـن با رفتارمون حتی یک دقیـقه ظهورشون رو نزدیـک کنیم.
💠امام موسی کاظم ع:
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند، انتظار فرج و گشایش است.
❤️اللهـم عجل لولیـک الفرج❤️
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
❤️🍃|قَالَ اِنَّمَا اَشکُو بّثِّی وَحُزنِی اِلَی الَّلهِ|
گفت : من غم و اندوهم را ، تنها به خدا میگویم ...
خدای خوبم !
ای که یادت احساس پوچی را از من دور میسازد...
ای که یادت در وقت تلخی ، مرا شیرین میکند
یاری ام کن لایق این باشم که عشق و مهربانی تو را منعکس کنم...
مرا در آگاهی از رسالتم یاری کن.....
لحظه لحظه ی عمرم را هدف بده و به هدفهایم عشق ببخش....
خدایا
ما جز تو کسی را نداریم
در تنهایی
در سختی
در ناراحتی
در بیماری
در بی کسی
یارو یاورمان باش
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
🔹داستان طلبه ای که گرفتار مدعی دروغین عرفان شده بود...
استاد فاطمي نيا:
مجتهد و عالم بسيار بزرگي كه داراي علوم مختلف و تأليفات فراواني است ميفرمودند:
طلبه اي گرفتار يكي از مدعيان دروغين عرفان شده بود كه به اين طلبه گفته بود اگر به دستورالعملي كه به تو ميدهم عمل كني شبحي برايت ظاهر ميشود كه بايد تمام دستوراتش را اطاعت كني!
آن طلبه جوان ميگويد: اعمال و دستورات را انجام دادم و شبح ظاهر شد.
غالباً ما بين زمين و آسمان با فاصله دو سه متر از زمين ظاهر ميشد! ابتدا چند دستور العمل ساده داد، مثل اينكه فلان كار را بكن، فلان غذا را نخور، و من هم عمل كردم.
فردا آمد گفت: امروز در اتاقي كه عيالت ميباشد نبايد بخوابي! قبول كردم.
چند شب گذشت، تا اين كه نصف شبي آمد و مرا بيدار كرد و گفت: بلند شو، با صداي بلند اذان بگو! گفتم: الان نيمه شب است! گفت هرچه ميگويم بايد اطاعت كني!
بالاخره مشغول اذان شدم؛ كم كم همسايه ها بيدار شدند و آمدند اعتراض كردند كه الان چه وقت اذان گفتن است؟!
شبح آمد و در گوشم گفت: به فلاني بگو: چرا ديشب زنت را زدي؟! به فلان همسايه بگو: چرا فلان كار را كردي؟!
و همين طور چند مورد از اسرار مردم را بيان ميكرد و من هم ميگفتم.
آنها همگي شرمنده شدند و خيال كردند من از اولياء خدا هستم!
كم كم در محل، وجهه و شهرتي پيدا كردم؛ با نظر خاصي به من نگاه ميكردند؛ من هم خوشم مي امد.
شبح باز آمد و گفت: ديدي چقدر خوب شد؛ پيش مردم منزلت هم پيدا كردي! بنابراين هرچه ميگويم بايد گوش كني!
بالاخره ساختمان مرتفعي را به من نشان داد و گفت: خودت را از بالاي آن پايين بيانداز!
گفتم: اين خودكشي و حرام است ومن اطاعت نمی کنم !
یک نگاهی به من کرد و گفت: برو كه تو آدم بشو نيستی!
سپس از چشمم غايب شد و ديگر او را نديدم!
در اينجا يك مطلبي را از سيد عالمي متذكر شدم كه گفته بود:
شيطان گاهي از انسان كاري را ميخواهد ولي خداوند هيچگاه از نقطه عصيان اطاعت نميشود.
«خداوند از راه گناه و معصيت، اطاعت نميشود».
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#دام_زن_زن_رقاصه
روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند.
گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند.
ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:
چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید:
تغییر دادم………
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند:
در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم…..
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
Asrar_va_Adabe_Esteghfar_1.mp3
5.63M
#اسرار آداب استغفار
#جلسه اول
#واعظ استاد پناهیان 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
💠 چه کنیم تا زندگی ما شیرین شود؟
🍯 اگر روح خودمان را با عبادت و ذکر پروردگار تغذیه کنیم زندگیمان سرشار از نشاط، شادی و انرژی می شود و با حداقل نعمت ها و مواهب نیز شیرین خواهد شد
❤️ نیاز اصلی ما آدم ها به خود خداوند است، نه اینکه نیاز اصلی ما به نعماتی باشد که می خواهیم از او بگیریم ما نیاز به خود او داریم و باید مستقیما از خود او انرژی و حیات بگیریم؛ وگرنه باطری روحمان ضعیف می شود و کم کم می میریم؛ یعنی دل مرده می شویم
💗 راه اینکه مستقیما از خداوند انرژی بگیریم عبادت است. عبادت، وصل شدن روح به منبع قدرت حیات است
👈 اگر عبادت ما درست نباشد، هر چقدر هم که در زندگی مان لذت وجود داشته باشد باز هم سرخورده و دمغ زندگی خواهیم کرد، چون خودمان آنچنان که باید سرحال و متعادل نیستیم، هیچ لذتی آنچنان که باید نمی تواند ما را سیراب و سرزنده کند
📗 برگرفته از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
#با سلام خدمت مخاطبین عزیز:
اخیرا ویدئوهایی دست به دست می شود که شاهد تحصن عده ای کج فهم هستیم در مقابل ساختمان پاستور و شعارشان هم نه به واکسن اجباری ست ، این قبیل تحصن ها در کشوری که افردا آن، داعیه ی بصیرت دارد جای بسی تعجب دارد اما از آن هم شگفت انگیز تر این موضوع است که این جمع متحصن همگی داعیه ی ولایت پذیری و ولایت محوری دارند، با دیدن این تصاویر یاد آن مثَل می افتیم که «دُم خروستان را باور کنیم یا قسم حضرت عباستان را»
کسی که سنگ ولایت را به سینه میزند باید تمام رفتار و کردار ولایت ، فصل الخطابی برای او باشد ، وقتی مقام عظمی ولایت بدون پرده ،با حرف و عملشان راه را نشان ما می دهند ، این قبیل اداها و حرکات ،دل انسان را به درد می آورد.
رو به این افراد باید بگویم ،شما یا بی اطلاعید و خام یک سری شعارهای عوام فریبانه که اقتدار مملکت ما را نشانه رفته است شدید و یا آنقدر بصیرت تان کم است که گول ظاهر ظاهرسازان را خورده اید.
در هرصورت حالا که در تشخیص راه درست حیران مانده اید ، لطفا افاضات صد من یه غاز نفرمایید و گوشتان به دهان رهبرتان باشد و یا به عمل و حکم مرجع تقلید و عالمان دینتان ،توجه کنید ، لطفا در میدانی که تخصص ندارید وارد نشوید ، لطفا از علمی که آگاهی ندارید ،حرف نزنید ، لطفا راجع به مسائلی که در حیطه ی اطلاعات و معلومات شما نیست ،افاضات نفرمایید و در آخر باید بگویم «لطفا با بی بصیرتی تان باعث نشوید که کشورهای دشمن از تحصن جمعی انگشت شمار برای کوبیدن کشوری بزرگ و قدرتمند ،استفاده نماید»
باید بدانید :
وقتی پای کشورمان و اقتدارش به میان بیاید ،آگاه باشید ما دوست و رفیق نمی شناسیم ، بسیجی میشویم در میدان و چنان عمل کنیم که جز پشیمانی برای امثالتان ،چیزی در بر نخواهد داشت...
💦🌧💦🌧💦🌧
@bartaren
#چگونه می توان نگهبان خوبی برای دل بود؟
💥باید اهل محاسبه نفس بود.
💥اصل محاسبه که یکی از ملزومات اخلاقی و از راههای مهم مبارزه با نفس اماره قلمداد میگردد، اساس تهذیب و تصفیه باطن است. انسان تا محاسبه نفس نکند، به عیوب خود پی نمیبرد، و تا به عیوب خویش آگاه نشود، در صدد اصلاح نفس بر نخواهد آمد.لذا امیرمؤمنان علی علیه السلام در فرمایشی فرمودند: «ثَمَرَةُ الْمُحَاسَبَةِ إِصْلَاحُ النَّفْس»،[1]؛«میوه و نتیجه حساب گری، اصلاح نفس است»
💐 امام صادق علیه السلام در بیانی طریقه محاسبه نفس را بیان فرمودهاند: «يا ابنَ جندب، حَقٌّ على كُلِّ مُسْلِم يَعْرِفُنا أنْ يَعرِضَ عَمَلَهُ في كلِّ يوم و لَيْلَة على نَفْسِهِ فَيَكُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأى حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأى سَيِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ يُخُزى يَومَ القيمةِ»،[2]؛
💥 « اى پسر جندب، بر هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، لازم است كه در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بكشد؛ اگر كار خوبى در آنها يافت، بر آن بيفزايد و اگر كار زشتى يافت، طلب بخشايش نمايد تا در قيامت دچار رسوايى نگردد.»
💥طبق اين روايت، انسان بايد در محاسبه نفس خود توجه داشته باشد، که اگر كار خوبى انجام داده، و از عهده وظایف خویش برآمده، آنرا لطفی از جانب خدا بداند، و از او توفيق بخواهد كه آن امور را بيشتر انجام دهد، و اگر هم لغزش و خطایی در اعمال خود مشاهده نماید، در صدد توبه و تدارک بر آید.
💥مثلا، اگر عمل واجبی از او فوت شده، قضا نمايد يا اگر حقى از كسى ضايع ساخته، ادا كند و يا چنانچه كار زشت ديگرى انجام داده، آن را جبران نمايد.
📚پی نوشت:
[1].تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد،غرر الحكم و درر الكلم،ص329،دار الكتاب الإسلامي،قم،1410 ق
[2].ابن شعبه حرانى، حسن بن على،تحف العقول،ص301،: جامعه مدرسين،قم،1404 / 1363 ق
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#یا_قاضی_الحاجات
یکی از نامهای خداوند "قاضی الحاجات " است که به عنوان "برآورده کننده آرزوها" ترجمه شده .متاسفانه گاهی اوقات ترجمه باعث می شه از معنای اصلی دور بشیم و از عظمت اون کلام کم می کنه .(قابل توجه کسانی که همیشه می پرسند چرا نمی شه نماز رو به زبان مادری بخونیم ؟)
باید دقت کنیم که معنای صحیح "حاجت" در واقع " نیاز " یا " خواسته " است نه آرزو.
تصور ما از آرزو ،مواردي مانند قبولی در دانشگاه ،ازدواجی مناسب ، آرزوی پول و مقام و (انشاءالله )قرب و لقاءالله و از این قبیل مي باشد .
بدیهی است که برآورده شدن این آرزوها نيز به دست خداوند است .ولی کلمه ي حاجت برد وسیع تری دارد .
هنگامی که آب می نوشیم حاجت ما رفع تشنگي است .
هنگامی که غذا می خوریم حاجت ما رفع گرسنگي است .
هنگامی که می خوابیم حاجت ما تمدد اعصاب و استراحت جسم است .
وقتی به مطب پزشکی می رویم ،حاجت ما كسب بهبودي است .
تمام اعمال ما در زندگي مربوط می شود به برآوردن حاجتی خاص .
نام مبارك " قاضي الحاجات " براي ما روشن مي سازد كه تمام وسايل و اسبابي كه حاجت ما را برآورده مي سازند فقط واسطه هستند و اين خداوند است كه در واقع برآورده كننده حاجات ماست .
بطور مثال ،وقتي آب مي نوشيم ،خداوند است كه مارا سيراب مي كند .تصور كنيد اگر آب خاصيت رفع عطش نداشت ،چگونه مي توانست ما را سيراب سازد .خداوند است كه در آب خاصيت برطرف كنندگي عطش قرار داده است و در واقع خداوند است كه حاجت تشنگي ما را برآورده مي سازد و ما را سيراب مي فرمايد .
اگر با اين نگرش در اين اسم خداوند تعمق بفرماييد ،مي بينيد براي لحظه لحظه زندگي چقدر شكر خداوند بر ما واجب مي شود و متاسفانه ما غافل و قاصريم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#التماس دعا
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
Asrar_va_Adabe_Esteghfar_2.mp3
4.01M
#اسرار آداب استغفار
#جلسه دوم
#واعظ استاد پناهیان 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🔘 داستان کوتاه
قشنگه, قابل تامل
"کشتی" در طوفان شکست و "غرق شد."
فقط "دو مرد" توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و "نجات یابند."
دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند؛
"بهتر است از خدا کمک بخواهیم."
بنابراین دست به "دعا" شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر "مستجاب" می شود به گوشه ای از جزیره رفتند...
"نخست،" از خدا "غذا" خواستند؛
فردا "مرد اول،" درختی یافت و "میوه ای" بر آن، آن را خورد.
اما "مرد دوم" چیزی برای خوردن نداشت.
هفته بعد، مرد اول از خدا "همسر و همدم" خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، "زنی" نجات یافت و به مرد رسید.
در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت.
مرد اول از خدا "خانه، لباس و غذای بیشتری" خواست، فردا، به صورتی "معجزه آسا،" تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید.
مرد دوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا "کشتی" خواست تا او همسرش را با خود ببرد.
فردا کشتی ای آمد و در سمت او "لنگر" انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از "جزیره" برود و مرد دوم را همانجا "رها" کند..!
پیش خود گفت:
مرد دیگر حتما "شایستگی" نعمت های الهی را ندارد، چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است!
زمان حرکت کشتی، ندایی از او پرسید: «چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟»
مرد پاسخ داد: «این همه نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است و خودم درخواست کرده ام. درخواست های همسفرم که پذیرفته نشد. پس چه بهتر که همینجا بماند.»
آن ندا گفت:
اشتباه می کنی!
تو مدیون او هستی...
هنگامی که تنها "خواسته او" را اجابت کردم، این "نعمات" به تو رسید...
مرد با تعجب پرسید:
«مگر او چه خواست که من باید مدیونش باشم؟»
* و آن ندا پاسخ داد:
«از من خواست که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم!!..» *
نکته:
* شاید داشته هایمان را مدیون کسانی باشیم که برای خود هیچ نمی خواستند و فقط برای ما دعا می کردند...
ممکن است همه موفقیت و ثروت و هر چیز دیگر که داریم را...
"مدیون آن دو فرشته ای" باشیم که ما را بزرگ کردند... * (پدر و مادر)
بدون هیچ توقعی! ♥️
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🔴 داستان جذاب شیطان
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد ودر همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
📚داستانهایقرانی
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨