دارد برف می آید...
در گوش دانه های برف
نام تو را زمزمه خواهم کرد ؛
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند....
#سلام_مولای_مــهربانم🌸🍃
📎صبحت بخیر آقا
نمانده حوصله ای، درد همچنان باقی
چقدر کاغذِ خط خورده مانده بر میزم...
#شهید_محمدجواد_قربانی🌷
#سالروز_شهادت
#یاران_آسمونی
پدرم آدم خيلي عجيبي بود و رفتارهايش همه را تحت تأثير خود قرار ميداد. پدر ميگفت كه بچهها در جبهه به من دايي ميگويند چون پدرم خيلي آدم شوخ طبع و بذله گویی بود و دكتر چمران هم جزو همرزمان او بود. دكتر هميشه ميگفت كه جبهه بدون تو صفايي ندارد. تو روحيهي اين بچهها هستي. تو پايه جبهه هستي.
#شهید_تاروردی_فتاحزاده🌷
#سالروز_ولادت
#رسم_خوبان
💠ايشان ساده زندگي ميكردند واز تجملات نفرت داشتند و اعتقاد داشت تمام وسائل دنيا بايد براي نزديك شدن به خدا مورد استفاده قرار بگيرد .
💠ميگفت هرچه به خدا نزديك شويد از شيطان دور ميشويد و به والدين و خانواده ، فاميل و دوستان و نيروهاي تحت امر با ايشان شخصي با منطق بودند كه حتي بامتهمان خود با ارشاد و امر به معروف و نهي از منكر برخورد ميكرد .
💠تجسس در امور خصوصي مردم را حرام ميدانست و امنيت جامعه را سرلوحه كار خود قرار ميداد و در راه نظام مقدس جمهوري اسلامي از دادن جان كه بزرگترين هديه الهي است كوتاهي نكرد.
#سردارشهید_جواد_حاجخداکرم🌷
#سالروز_شهادت
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_چهل_و_یکم
💢رسم مهمان نوازی
آمده بودن برای خوشامدگویی و آماده بودند برای پذیرایی ، سفره رنگین بود و کام ما تشنه و چه کامروا آن مسافر خسته ای که میزبانش خوب رسم مهمان نوازی بداند. بعد از مهمان نوازی زبیریان در بصره، اینبار نوبت به بخور بخور بر سر خوان گسترده یاران سندی بن شاهک یهودی رسیده بود.
دور از ادب بود کسی از اهالی صاحب خانه جا بماند و به مهمانان خوشامد نگوید. به استخبارات (سازمان اطلاعات و امنیت) بغداد رسیدیم. جمعی از شقی ترین و بی رحم ترین انسانایی که از زدن و کشتن لذت می بردند، سی و هشت اسیر دست بسته با تن خسته، لب تشنه و زخمای بی شمار بر بدن، در محاصره دهها شکنجه گر حرفه ای و آموزش دیده قرار گرفتند.
پدیده تونل مرگ و وحشت 🔻
هر چه نیرو در استخبارات داشتند در دو ردیف مقابل هم بشکل تونلی مخوف به صف شده بودند و با حرص و ولع خاصی منتظر پیاده شدن ما بودند تا شجاعت و قدرت بازوشون رو به رخ ما بکشن. هر کس هر چه تونسته بود فراهم کرده بود تا بغض درونش رو بر پیکر نحیف و نیمه جان بچه ها جاری کنه. تعدادی کابل بدست، برخی با چوب و افرادی با لوله آب و میله آهن و بعضیا با شاخه های پر از تیغ درختان نخل و جمعی هم با لایه های سیم خاردار به هم بافته. باید یکی یکی از داخل این تونل مرگ و وحشت عبور می کردیم و اونا هم با کمال سخاوت آنچه در دست داشتند در طبق اخلاص قرار می دادن.
لنگان لنگان و یکی یکی وارد صف شدیم و این اولین تجربه تونل وحشت یا دیوار مرگی بود که در روز آغازین ورود به استخبارات بغداد با تمام وجودمان لمس کردیم. از هر طرف بارانی از کابل و چوب و سایر ابزارای کُشنده بر پیکر بچه ها فرود میومد و جایی از بدن باقی نمیموند که ضربه ای بهش نخورده باشه. پا و دست و کمر همه کبود و سیاه شده بود و صدای خنده میزبان با ضجه مهمان در هم آمیخته بود و حق داشتن ملائک که گفتند: قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_چهل_و_دوم
💢راز سر به مُهر
چگونه مُشتی اسیر با بدنای زخمی و نحیف، زنده به آن سوی تونل وحشت میرسیدن و در میانه راه و این همه ضربات کشنده جان نمی دادن، این رازی است سر به مُهر که با هیچ معیار مادی توجیه بردار نبود.
با فضل و عنایت الهی همه بچه ها زنده به انتهای تونل رسیده بودند و جای شکرش باقی بود که هنوز نفسی میومد و میرفت. بعد از این مرحله انداختنمون تو اتاقی که زیراندازش یه دونه پتوی کهنه و کثیف بود. سی و هشت نفر و یه پتو. بچه هایی که حالشون وخیم بود رو روی پتو نشوندیم که کمتر اذیت بشن و بقیه به دیوارای سردِ اطراف اتاق تکیه زدیم. ساعاتی بعد اومدن و دستور دادن همه لباساتون رو در بیارین و بندازید بیرونِ اتاق. بچه ها از هم حیا می کردن و لباسای زیر رو در نیاوردن ولی بزور کابل مجبور شدیم اونا رو هم بکنیم. بعد از اینکه تمام لباسا رو با دقت تفتیش کردن اونا رو پرت کردن داخل و هر کسی لباس خودشو پوشید. بدبختا در حالیکه یه هفته از اسارتمون گذشته بود هنوز از بچه ها وحشت داشتن و به همین خاطر تمامی لباسا رو تفتیش کردن که مبادا چیزی داخلشون قایم کرده باشیم.
با ورودمون به استخبارات بازم سریال بازجوییا و با روشی خشن تر از بصره شروع شد. اینا حرفه ای بودن و متخصص اعتراف گرفتن از زندانیان سیاسی. استخبارات، سازمان اطلاعات و امنیت بود مثل ساواک زمان شاه و موساد اسرائیل. ماموران استخبارات از بین وفادارترین افراد به صدام و نظام بعثی انتخاب می شدن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @ramzeamaliyat
4_6048353364918403387.mp3
4.19M
🔊
🎼 پادڪست بســیار زیـبا
🎤آیت الله مجــتهدی تهرانی ره
✅ #سیره_شخصیت_امام_رضا
⏱ ۱۱ دقـــیقه و ۱۶ ثانـــیه
🌺 #نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f
﷽
#یڪ_آیہ_در_روز
۞«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۗ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ»۞
و او کسى است که شما را جانشینان (و نمایندگان خود) در زمین ساخت، و درجات بعضى از شما را بالاتر از بعضى دیگر قرار داد، تا شما را بوسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید. به یقین پروردگار تو داراى مجازات سریع و (در عین حال نسبت به حق پویان) آمرزنده و مهربان است.
(انعام/۱۶۵)
💠 @ramzeamaliyat
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
‼️من خیلی آرزو داشتم که۱۴۰۰ سال پیش بودم ودر رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته وازاهل بیت پیامبردفاع بکنم.
‼️لذابه همین منظورعازم دفاع ازحرمین به سوریه میشوم وآرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) دردفاع ازخواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#سالروز_ولادت
iD ➠ @ramzeamaliyat